تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):کم گویی ، حکمت بزرگی است ، بر شما باد به خموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفی...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816458162




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ازدواج عجیب و غریب یک بازیگر سینما


واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:



ازدواج عجیب و غریب یک بازیگر سینما
روز نو : خلاف همیشه که در آتلیه یا دفتر مجله با آدم‌معروف‌ها برای مصاحبه قرار می‌گذاشتیم این بار به پیشنهاد فریبا نادری در کافه قرار گذاشتیم تا گفت‌وگوی گرم‌تری داشته باشیم. همراه دمنوش گل گاوزبان و مخلفات که آن را هم مهمان فریبا نادری بودیم.


 آشنایی فریبا نادری با مسعود رسام

هیجده، نوزده سالم بود که همراه دوست گریمورم به دفتر مسعود رسام رفتم تا تست بازیگری بدهد. مسعود بازیگران فیلم «مروارید سرخ» را انتخاب می‌کرد و از افراد مختلف تست می‌گرفت. من هم اصلا در این فکرها نبودم که از اتاق بیرون آمد و گفت: نوبت شماست. گفتم: من برای تست نیامدم؛ دوستم آمده است. مسعود هم گفت حالا که تا اینجا آمده‌ای بیا تست بده.  آن روز خیلی خوشحال شدم اما می‌دانستم خانواده‌ام مخالفت می‌کنند.

در تست که قبول شدم برای مدتی به کلاس‌های آموزشی بهروز بقایی رفتم تا توانایی‌های بازیگری‌ام را تقویت کنم. در قراردادی که برای بازی در آن فیلم بستم قید شده بود که خانواده‌ام بتوانند سر صحنه حاضر شوند. «مروارید سرخ» فیلمی بود که باعث شد با مسعود رسام آشنا شوم.

دوران عاشقی فریبا نادری و همسرش

بعد از آشنایی با مسعود رسام و گذشت زمان حس می کردم که او احساس خاصی نسبت به من دارد. مسعود عاشقم شده بود و یک روز آن را بر زبان آورد. من هم در مقابل عاشق شدم؛ یعنی او من را هم عاشق کرد. بعد از دوران عاشقی تصمیم گرفتیم که با هم ازدواج کنیم. شاید خیلی‌ها فکر کنند من از بیماری او خبر نداشتم که تن به این ازدواج دادم اما این جور نبود؛ من از سال 83 می‌دانستم که مسعود سرطان دارد. سال 85 که با من ازدواج کرد دکترها می‌گفتند کمتر از شش ماه دیگر سرطان کار خودش را خواهد کرد اما معجزه عشق، امید و همنشینی با هم باعث شد که تا سال 88  با سرطان بجنگد.

این جور وقت‌ها خیلی‌ها آدم را قضاوت می‌کنند. ممکن است فکر کنند به خاطر ثروت مسعود رسام بوده که من حاضر شدم با مردی که 27 سال با من اختلاف سنی دارد ازدواج کنم. کسانی که مسعود رسام را از نزدیک می‌شناسند از وضعیت زندگی او خبر دارند و می‌دانند که او ثروتمند نبود. ازدواج با مسعود آنقدر عاشقانه و مهم بود که با وجود مخالفت‌های خانواده این کار را کردم.

فریبا نادری و عکس همسرش مسعود رسام

حتی پدرم حاضر نبود من را ببیند و این اتفاق نیفتاد تا زمانی که مسعود تسلیم سرطان شد و از دنیا رفت. همه چیز در آن زمان کوتاه با مسعود برایم خاطره‌انگیز بود و تا همین چند ماه پیش با دختر او در یک خانه زندگی می‌کردیم. من همیشه در زندگی‌ام آدم محافظه‌کاری بودم و دنبال این بودم که بی‌دلیل خودم را در معرض قضاوت دیگران یا مشکل قرار ندهم اما دوست داشتن و عشق آنقدر قوی است که محافظه‌کاری نمی‌شناسد. مسعود رسام از کودکی برایم بت بود و وقتی نام او و برادرش در تیتراژ می‌آمد لذت می‌بردم. چهارشنبه‌شب‌ها این اجازه را داشتم که بیدار بمانم و «خانه سبز» را ببینم. او خاطرات نسلی را رقم زده و برای همیشه در خاطرم می‌ماند.

یک مسلمان دو آتشه

من یک مسلمان معتقدم. شاید ظاهرم مثل عرفی باشد که در جامعه وجود دارد اما به احکام دینم پایبندم. نماز می‌خوانم و مرجع تقلیدم آیت‌الله مکارم شیرازی هستند که بارها با دفترشان تماس گرفته‌ام تا در موارد مختلف سوال کنم و جوابم را بگیرم. خمس و زکات هم جزو چیزهایی است که همیشه سر وقت آنها را پرداخت می‌کنم و از واجبات زندگی من است. بی‌اندازه عاشقان امامان (ع) هستم و دوستشان دارم.

اینها عزیزدل هستند. به حرف مردم هم کاری ندارم که ممکن است چه فکری کنند. وقتی برای زیارت به نجف و کربلا رفته بودم و عکس‌های آن را در اینستاگرام گذاشتم بعضی‌ها حرف‌هایی زدند که نشان می‌داد هنوز فرهنگ و جنبه استفاده از یک فضای مجازی جا نیفتاده. می‌گفتند چطور آنجا رفته‌ای چادر به سر کرده‌ای و وقتی برگردی دوباره کشف حجاب خواهی کرد. پیش خودشان فکر نکرده بودند که شما در همین امامزاده صالح  (ع) که می‌روی چادر می‌دهند تا سر کنی و حرمت فضا را نگه‌داری. آن وقت از من توقع داشتند با پوشش همیشگی‌ام که عرف شهر تهران است در آنجا حضور پیدا کنم. امام رضا (ع)، امام حسین (ع) و حضرت علی (ع) بیشترین احترام را برای ایشان قائل هستم و من وظیفه داشتم که آن طور رفتار کنم.





تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 70]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن