واضح آرشیو وب فارسی:تدبیر: پل پیلار می نویسد: شاخص های پی در پی تمایلات اقتدارگرایانه رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه، یادآور این جمله اوست: «دموکراسی مانند یک ترامواست. وقتی به مقصد رسیدید از آن پیاده می شوید.» نویسنده: پل پیلار شاخص های پی در پی تمایلات اقتدارگرایانه رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه، یادآور این جمله اوست: «دموکراسی مانند یک ترامواست. وقتی به مقصد رسیدید از آن پیاده می شوید.» می توان گفت که این جمله هشداری برای رای دهندگان ترکیه از جمله افراد بسیاری است که در چندین انتخابات اخیر به حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان رای داده اند. اما پدیده رویش انواع اقتدارگرایی در دل دموکراسی تنها متعلق به عصر معاصر نیست و از مدت ها پیش وجود داشته است. این پدیده بخشی از فرایند جانشینی در بسیاری از دولت ها در یونان باستان بوده که افلاطون در کتاب جمهور خود به آنان پرداخته است. این که تندروی ها و شکست های یک دموکراسی منجر به ظهور یک سیاستمدار عوام فریب می شود، کسی در نهایت یک حکومت استبدادی را تشکیل می دهد. آدولف هیتلر پس از آن صدراعظم آلمان شد که حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان به رهبری او در یک انتخابات آزاد اکثریت آرا را به دست آورد. وجود مواردی از این دست در تاریخ، زمزه های اخیر مبنی بر این که خطر «یک مرد، یک رای، یک بار» چیزی عجیب و غریب و متعلق به اسلام گرایان است را رد می کند. (در تاریخ سیاسی معاصر تونس کناره گیری داوطلبانه حزب اسلامی النهضه نیز این ادعا را رد می کند.) نزدیک ترین مثال مبنی بر این که این پدیده تنها متعلق به اسلام گرایان نیست، مجارستان است؛ جایی که ویکتور اوربان، شخصیتی مشابه اردوغان و البته کاملا غیراسلامی، از راهی دموکراتیک قدرت را به دست گرفت و نخست وزیر این کشور شد اما سپس در مسیر اقتدارگرایی گام گذاشت. نظر اردوغان درباره شباهت های تراموا و دموکراسی، یک استعاره دیگر از تراموا متعلق به ۵۰ سال پیش را به یاد می آورد. دولت لیندون جانسون فوریه ۱۹۶۵ از حمله یک ویت کنگ به مقر فرماندهی در شهر پلیکو، ویتنام جنوبی، به عنوان یک تراموا برای رسیدن به اهدافش استفاده کرد. در جریان این حمله چندین نظامی آمریکای کشته شده بودند و این واقعه عاملی برای آغاز بمباران هوایی ویتنام شمالی توسط نیروی هوایی ایالات متحده شد. این واقعه به همراه یک حادثه دریایی در خلیج تونکین که اوت گذشته اتفاق افتاده بود، باعث شد که ایالات متحده وارد جنگ ویتنام شود. مک گئورگ بوندری، مشاور امنیت ملی جانسون، بعد ها به یک خبرنگار گفته بود: «پلیکو ها شبیه تراموا ها هستند که موظفند دیر یا زود از راه برسند، و زمانی که یکی از راه رسید شما سوار آن می شوید و از آن برای رسیدن به جایی که می خواهید از آن استفاده می کنید. واقعیت این است که طرح ها برای بمباران هوایی ویتنام آماده شده بود و واقعه پلیکو (که بزرگتر از دیگر عملیات های ویت کنگ ها علیه آمریکایی ها نبود) زمان مناسب را برای اجرای این طرح ها فراهم کرد.» این نوع استفاده از استعاره تراموا که در آن «عمل به دست آوردن تراموا» بسیار مهم است، تا حدودی با دیگر کاربردهای این استعاره، که مهم ترین عمل نه به دست آوردن بلکه «پیاده شدن از آن» است، تفاوت دارد. اما تاریخ نمونه های پیاده شدن از این تراموای مورد بحث را هم دارد. به عنوان مثال، یک ماه پس از اینکه هیتلر صدراعظم آلمان شد، آتش سوزی ساختمان پارلمان (رایشس تاگ) به او این فرصت را داد که آزادی های مدنی را تعلیق کند که گام بلندی در مسیر استقرار یک رژیم نازی استبدادی بود. در تاریخ معاصر نیز نمونه هایی می توان یافت. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، دو سال پیش از ربودن و قتل سه نوجوان اسرائیلی در کرانه باختری، به عنوان فرصتی برای حمله گسترده علیه حماس استفاده کرد. در واقع دولت اسرائیل با القای این مساله که نوجوانان اسرائیلی هنوز زنده هستند، عامدانه با گمراه کردن افکار عمومی ساکنان سرزمین های اشغالی عملیات نظامی گسترده ای را در کرانه باختری و غزه آغاز کرد که تلفات گسترده ای هم برجای گذاشت. به یک معنا می توان گفت که حملات ۱۱ سپتامبر هم، تراموایی برای مروجان جنگ عراق بود، کسانی که مدت های مدیدی بود تمایل داشتند چنین عملیات نظامی را علیه عراق اجرا کنند اما برای آغاز آن حمایت کافی افکار عمومی را نداشتند. با وجود این که عراق هیچ ارتباطی به حملات ۱۱ سپتامبر نداشت، اما فاجعه فروریختن برج های تجارت جهانی و رشد احساسات جنگ طلبانه در مردم آمریکا حمایت لازم برای حمله به عراق را فراهم کرد. موارد استفاده از (استعاره) تراموا ـ سوار شدن یا پیاده شدن از آن ـ با وجود اختلافات در یک مورد مشترک هستند و آن این که هر دو به طرز ریاکارانه ای به دنبال بهره برداری از واکنش افکار عمومی هستند. در تمام موارد، دولتی که از مسیری دموکراتیک به روی کار آمده (یا حداقل ائتلافی است که به نحوی نشان دهنده نتیجه انتخابات است) مسیری را در پیش می گیرد که اولویت گروه کوچکی است که قدرت را در دست دارند، نه مسیری که مورد خواست اکثریت رای دهندگان است. اما این نوع استفاده از دموکراسی هم از ارزشمندی آن نمی کاهد. حاکمان خودکامه ای که به دنبال اولویت های خود هستند و حتی تلاش نمی کنند تا افکار عمومی جامعه را فریب داده یا آن را به جهت خاصی سوق دهند، قطعا از سیاستمدارانی که به این ترفند متوسل می شوند، قابل احترام تر نیستند. نظر وینستون چرچیل درباره دموکراسی هنوز هم قابل قبول است، این که «دموکراسی بد ترین شکل حکومت است اما از تمام حکومت هایی که تاکنون آزمایش شده بهتر است». در این میان آمریکایی ها هم باید به اندازه مردمان دیگر کشور ها نگران ترامواهای سیاسی باشند. گرچه آنچه که آمریکایی ها باید بیشتر نگرانش باشند نه استبداد محروم از آزادی افلاطونی، بلکه سیاست های مخرب حاصل از اولویت هایی است که رای دهندگان هرگز به آن رای نداده اند. منبع: لوب لاگ
دوشنبه ، ۱۷خرداد۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تدبیر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]