تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 16 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زبان خود را به نرمگويى و سلام كردن عادت ده، تا دوستانت زياد و دشمنانت كم شوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821279048




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

رسانه های مجازی بر گروه های خاص رای دهنده تاثیر دارند


واضح آرشیو وب فارسی:کاوشگران روابط عمومی: دکتر افخمی: در حوزه وسایل ارتباط جمعی و انتخابات انتظار داریم که همان طور که اقتصاد و فرهنگ در دستور کار مجلس قرار می گیرد، وسایل ارتباط جمعی نیز اعم از روزنامه، رادیو، تلویزیون و اینترنت در دستور کار احزاب سیاسی قرار بگیرد و در همین دوره های کمپین انتخاباتی در این زمینه برنامه بدهند. به گزارش کاوشگران روابط عمومی به نقل از روزنامه اعتماد، جامعه شناسی سیاسی، ارتباطات بین المللی، روابط عمومی و جامعه شناسی سیاسی ارتباطات ازجمله واحدهای درسی ای است که حسینعلی افخمی در سمت استاد دانشگاه به تدریس آنها می پردازد. به سراغ این استاد ارتباطات رفتیم تا از او درباره نقش رسانه ها در جامعه در دوران انتخابات و تاثیرات متقابل هرکدام از این سه مورد بر یکدیگر بپرسیم. سخنان افخمی درباره این مناسبات را اگر بخواهیم در چند کلمه خلاصه کنیم به «لزوم شکل گیری احزاب مستقل» می رسیم؛ مفهومی که شاید کلیدواژه اصلی این استاد ارتباطات در اکثر سخنرانی ها و مقالات خود باشد. در ادامه، گفت وگوی ما با این استاد رشته ارتباطات را می خوانید . به نظر شما رسانه های رسمی مثل صداوسیما هنوز هم تاثیر قبل را در جهت دهی به افکار عمومی درزمینه تصمیم گیری های سیاسی دارند یا نه؟ به طورکلی قبل از همه باید خود انتخابات را ازنظر رابطه رسانه و انتخابات تعریف کنیم. انتخابات مجلس، ریاست جمهوری، رفراندوم های خاص یا انتخابات شوراهای شهر یا خبرگان. نقش رسانه ها در هرکدام از این موارد متفاوت است. نقش رسانه ها را نیز باید تفکیک کنیم. رسانه ها در حالت عادی یک نوع نقش و کارکردی دارند. در دوران انتخابات اما طول زمان تبلیغات در رسانه ها می تواند عامل تاثیرگذاری در این زمینه باشد. در کشوری مثل امریکا این بازه زمانی یک بازه شش ماهه است. در کشور ما کمترین میزان زمان انتخابات مربوط به انتخابات مجلس است. کل زمان تبلیغات هشت روز است که اگر آن را برای روزنامه در نظر بگیریم یک روز آن به جمعه می خورد و یک روز آن نیز قبل از انتخابات است که قانونا کارکردی ندارد. می ماند شش روز. در دنیای رسانه ای نیز ما رسانه سنتی، رسانه های مدرن، رسانه چاپی، الکترونیکی، رسانه های اینترنتی و مواردی شبیه به اینها را داریم که هرکدام از آنها جایگاه و نقش خاص خود را دارند. نقش گروه های سنی نیز در قبال هرکدام از این رسانه ها متفاوت است؛ بنابراین حکم صادر کردن درباره اینکه رسانه ها در انتخابات نقش دارند یا نه قطعا نقش دارند. اینکه سهم هرکدام از رسانه ها در این نقش آفرینی با توجه به مولفه هایی که ذکر کردم می تواند متفاوت باشد. مولفه دیگر زمینه متفاوت هر انتخابات در هر دوره ای با دوره دیگر است. در درجه اول انتخاباتی که در سال ۹۴ برگزار می شود، دنباله کنش ها و واکنش های سیاسی جامعه، دولت و نیروهای درون مرزی و برون مرزی طی چهار سال گذشته از انتخابات قبلی تا انتخاب فعلی است و حتی رویدادهای سیاسی موثر دیگر در جامعه ازجمله انتخابات دو سال و اندی پیش ریاست جمهوری و شورای شهر بر انتخابات مجلس امروز . باوجوداین همه مولفه چطور می توان درباره این انتخابات از لحاظ تاثیرگذاری رسانه ای حکم صادر کرد؟ می خواهم بگویم چنین حکمی به هیچ وجه کار ساده ای نیست. عامل دیگری که وجود دارد این است که کسانی که امروز در مجلس به عنوان نماینده هستند، برخی از آنها جای پای محکمی دارند و بنابراین تغییری نخواهند کرد. این رسانه نیست که جای این افراد را جابه جا می کند یا اگر هم رسانه می تواند تاثیر بگذارد، تاثیر درازمدت است. به این معنا که یک نماینده مجلس طی چهار سال گذشته، کارنامه ای از خود در ذهن مردم به جا گذاشته است که مردم پیشاپیش تصمیم خود را بر انتخاب او گرفته اند و شش روز انتخابات تاثیر زیادی بر انتخاب او ندارد. گروه دیگری نیز هستند که شرایط معکوسی دارند. این نمایندگان طی چهار سال کارنامه ای از خود بر جاگذاشته اند که مردم می خواهند از آنها انتقام بگیرند و می گویند که نمی خواهیم فلان نماینده به مجلس برود، بنابراین آن نماینده نیز بر اساس عملکردی که رسانه ها طی چهار سال از او بازتاب داده اند نمره منفی خود را پیشاپیش در ذهن مردم گرفته است. بنابراین می توان گفت بخشی از نمایندگان مجلس قبل از اینکه کارزار انتخاباتی شروع شود، صندلی های شان در مجلس رزرو شده یا صندلی خود را ازدست داده اند. بقیه ای که می مانند در این شش روز و در میان انبوهی از رسانه ها قرار می گیرند. برای این افراد باید دو عامل مدنظر قرار بگیرد. یکی اینکه همه رسانه های ما در انتخابات مجلس نمی توانند کنش مثبت داشته باشند یا از حداکثر ظرفیت خود استفاده کنند. برای مثال در انتخابات مجلس مطبوعات با توجه به محدودیت ها و قدرتی که دارد، نقش خودش را دارد و تغییر زیادی در آن صورت نمی گیرد ولی تلویزیون همچنان محدودیت دارد. تلویزیون در انتخابات مجلس به مراتب محدودتر از سایر رسانه ها در مقایسه با انتخابات ریاست جمهوری است. تجربه نشان می دهد تعداد زیادی از مردم در انتخابات ریاست جمهوری تحت تاثیر تلویزیون رای داده اند اما در انتخابات مجلس این گونه نیست. باوجوداین به نظر من در کشور ما تلویزیون با وجود محدودیت هایی که ذکر کردم هنوز رسانه ای است که وزن سنگینی دارد. درست است که ما یک تلویزیون رسمی داریم اما برای مخاطب ده ها کانال تلویزیونی وجود دارد . منظور شما تلویزیون درون مرزی است یا درون مرزی و برون مرزی؟ هردو را می گویم. در بخش درون مرزی ما در دهه ۶۰ دو کانال تلویزیونی با ساعت های محدود داشتیم اما امروزه بیشتر کانال های تلویزیونی ما ۲۴ ساعته هستند و شامل برنامه های محلی و سراسری به طور توامان می شوند. هرچند تعداد کانال ها و ساعات پخش بیشتر شده اما شهروند همان شهروند است و همچنان یک حق رای دارد بنابراین ما چقدر می توانیم ذهن این مخاطب را دستکاری بکنیم و رای او را تغییر دهیم؟ مطالعات در دیگر کشورها نشان می دهد که یک رای دهنده بخش عمده ای از تصمیم خود را قبل از انتخابات و طی چهار سال گرفته است و در این شش روز تغییر خاصی به وجود نمی آید. کسانی که گرایش های حزبی یا طبقاتی دارند نیز تحت تاثیر احزاب خود قرار دارند و می دانند باید به چه کسی رای بدهند یا ندهند بنابراین تاثیرات کارزار انتخاباتی را عمدتا به کسانی که به آنها رای اولی ها گفته می شود محدود می کنیم. رای اولی ها نیز دو دسته می شوند. کسانی که برای نخستین بار در انتخابات مجلس شرکت می کنند و کسانی که برای نخستین بار در یک انتخابات شرکت می کنند. این تعداد عددی را به ما می دهد که نهایتا به چهار میلیون رای می رسد. این چهار میلیون رای به خصوص در انتخابات ریاست جمهوری بسیار تاثیرگذار است چون کافی است این چهار میلیون به یک طرف بچرخد و کل ترکیب رای را به هم بزند . در انتخابات مجلس چطور؟ در انتخابات مجلس با توجه به اینکه انتخابات در حوزه های انتخاباتی محدود برگزار می شود، ترکیب آرا و تاثیر رسانه ها را به سادگی نمی توان اندازه گرفت. در کشورهای دیگری که در این زمینه مطالعه صورت گرفته و قابل پیش بینی است به دلیل وجود احزاب سیاسی این امر ممکن می شود. ما اگر بتوانیم خطوط احزاب سیاسی را رصد کنیم می توانیم شاخصه هایی را بیرون بکشیم که کدام یک از این رسانه ها تاثیر بیشتر یا کمتری دارند. با کلیتی که درباره فضای انتخاباتی کشور ذکر کردم، ما فضای رقابت حزبی را هنوز در کشور نداریم . به جای آن فضای رقابتی «لیستی» را به وجود آورده ایم ... درست است. اگر بخواهیم اسمی روی آن بگذاریم نوعی شبه حزبی می توان به آن گفت. این نوع رقابت لیستی بیشتر شبیه گذشته ها است. هنگامی که جمعیتی می خواستند به زیادت بروند اتوبوسی را کرایه می کردند و عده ای سوار آن می شدند. در میان جمعیت یک نفر می شد «سر بلیت» و این فرد چون بلیت دیگران را جمع می کرد جایزه اش این بود که راننده به او یک بلیت مجانی می داد چون او پول بلیت بقیه را جمع کرده بود. سر لیست شدن در انتخابات مجلس ما نیز شبیه همان سر بلیت شدن در گذشته است. در این لیست ها هر کس موقعیت خاص خودش را دارد. عده ای ته اتوبوس هستند، عده ای جلوتر می نشینند، با یکدیگر اختلاف نظر دارند، عده ای به راننده نزدیک ترند و برخی کنار پنجره نشسته اند. من چیزی بیشتر از این از این لیست ها نمی بینم. در حوزه رسانه ای نیز این موضوع بیشتر از این باز نمی شود . اینکه رسانه ای مثل صداوسیما به صورت تلویحی از برخی لیست ها حمایت می کند و مثلا جملاتی را از بزرگان در این دوران از تلویزیون پخش می کند که به مخاطب این گرا را می دهد که بهتر است به فلان لیست رای بدهید. این موضوع را چطور ارزیابی می کنید؟ صداوسیما امسال نسبت به سال های گذشته تغییری را ایجاد کرده است. صداوسیما این بار می خواهد خلئی را پر بکند اما مثل سایر اقدامات آن در برهه های مختلف انتخاباتی به نظر من دارد گز نکرده عمل می کند و جامه می دوزد . چه خلئی را می خواهد پر کند؟ صداوسیما در انتخابات مجلس باید نمایندگان احزاب را داشته باشد تا بتواند رقابت حزبی را در جامعه شکل بدهد اما تا امروز این کار را نکرده است. این کار مکانیسم خاص خودش را دارد. مکانیسم آوردن نمایندگان احزاب در تلویزیون فقط در صورتی معنادار است که اولا بالانس دوم بی طرفی و سوم انصاف را رعایت کند. در همه دنیا این سه مورد را از تلویزیون به عنوان یک رسانه انتظار داریم اما این کار را نمی شود انجام داد مگر اینکه مبنایی داشته باشد. تلویزیون نمی تواند این مبنا را به ما نشان دهد و به همین علت است که من می گویم گز نکرده دارد عمل می کند. مکانیسم این کار به این شکل است که یا باید بر اساس رای پشتیبان این احزاب باشد یعنی ببینیم در زنبیل رای ۳۴ میلیونی نماینده حزب الف و ب چه سهمی دارند. شاخص دوم بر اساس تعداد نمایندگانی است که هرکدام از احزاب در مجلس بر اساس کرسی ها دارند. مثلا فرد اول که در تلویزیون صحبت می کند نمایندگی ۴۰ درصد از کرسی های مجلس را بر عهده دارد، نفر بعدی ۳۰ درصد کرسی ها و نفر بعدی پنج درصد کرسی ها را. بر اساس این میزان کرسی ها تلویزیون می تواند میزان زمانی که در اختیار هرکدام می گذارد را تعیین کند. تلویزیون که نمی تواند نوع حرف های هرکدام را مشخص کند. نوع حرف ها بر عهده نمایندگان احزاب و کرسی ها است اما میزان وقت آنها بر اساس سهم آنها در مجلس و در میان مردم است. به میزان سهم کرسی ها هم در جامعه بیننده وجود دارد. وقتی به حزبی ۳۰ درصد رای داده اند یعنی ۳۰ درصد رای دهندگان بالقوه می توانند بیننده تلویزیون باشند. خود این میزان وقت از انتخاباتی به انتخابات دیگر تفاوت پیدا می کند و ممکن است حزبی که این دوره ۶۰ درصد کرسی ها را دارد و سهم او از زمان حضور در تلویزیون ۶۰ درصد است در دوره بعدی ۳۵ درصد از کرسی ها را کسب کند بنابراین در دوره بعد میزان زمان او نیز تغییر خواهد کرد. این بالانس هم در اخبار انتظار می رود رعایت شود و هم در گزارش های خیابانی. من تغییراتی را در تلویزیون می بینم اما معتقدم این تغییرات گز نکرده است و می تواند عواقبی داشته باشد . سازوکار این موضوع چنان که باید باشد چگونه است؟ به نظر من باید این تغییرات را اول در آزمایشگاه آزمایش می کردیم، عددها را درمی آوردیم و هنگامی که می خواستیم آن را اجرایی کنیم مبنایی برای آن قرار می دادیم. این مبنا می تواند یا میزان رای باشد یا میزان کرسی ها . این بخش متعلق به تلویزیون بود. درزمینه مطبوعات چه راهکارهایی می توان اندیشید؟ درزمینه مطبوعات به این شکل است که مطبوعات ما در بخش خصوصی بسیار ضعیف است. انتظار ما این است که مطبوعات ما دو شکل بیشتر نداشته باشد یا مطبوعات تجاری باشد که برای دخل وخرج روزنامه منتشر می کند و می فروشد یا حزبی باشد. شکل های دیگر روزنامه قابل توجیه نیست. روزنامه ای که دولتی باشد یا بدتر از آن روزنامه ای که اصلا مشخص نیست دخل و خرجش از کجا تامین می شود، روزنامه ای که صنفی است و صرفا در حوزه ای خاص مثل علم و تکنولوژی فعالیت می کند یا روزنامه ای که ارگان یک سازمان دولتی است. این اشکال از روزنامه ها برای شرکت در جهت دهی به افکار عمومی در انتخابات قابل توجیه نیستند. به عنوان مثال ما روزنامه ایران را داریم که ارگان دولت است. بعد در همین دولت می بینیم که هرکدام از سازمان ها یا ارگان ها چند روزنامه فعالیت می کنند. وزن هرکدام از این روزنامه ها در دکه مشخص نیست اما می بینیم که وزن هرکدام از آنها درزمینه تبلیغات مساوی است. درست است که تبلیغات به معنای آگهی در روزنامه های دولتی ممنوع است اما می بینیم که بسیاری از آنها تبلیغات سیاسی را در روزنامه های خود دارند . درزمینه تاثیر رسانه ها در انتخابات از لحاظ سیاسی چه نکات دیگری قابل ذکر است؟ نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد و قانون درباره آن ناقص است و باید اصلاح شود از لحاظ کاربرد رسانه ای، مساله نابرابری تبلیغات برای نمایندگان فعلی مجلس، دولتمردان حاکم و افرادی که خارج از این دو سیستم کاندیدا می شوند و می خواهند مبارزات انتخاباتی شوند است. دولت و تمام اعضای آن در این یک هفته می توانند خبر تولید کنند و رویداد رسانه ای ایجاد کنند. رسانه ها نیز ناگزیرند به پوشش خبری آنها بپردازند. این می شود یک تبلیغات نابرابر که مجانی است. نمایندگان فعلی مجلس نیز به همین شکل. همه این افراد نماینده هستند و حرفی که می زنند خبر است. باید ببینیم کاندیدایی که معلم است، استاد دانشگاه است یا کشاورز است چگونه می توانند در یک فضای برابر و منصف انتخاباتی حضور داشته باشند که این نابرابری بطور ساختاری حل شود. رسانه ای که بخواهد هم در این فضا سهم برابر به بخش های متفاوت بدهد عملا ناتوان است و نمی تواند کاری از پیش ببرد . در این میان نقش رسانه های مجازی چگونه می تواند باشد؟ رسانه های مجازی در یکسری گروه های خاص رای دهنده نقش دارد البته برخی معتقدند رسانه های مجازی موبایلی مربوط به گروه سنی خاصی نیست و همه می توانند در معرض اخبار آن قرار بگیرند. در مجموع می توان گفت دادن عدد و رقم درباره تاثیرگذاری رسانه های مجازی در انتخابات بسیار دشوار است و چیزی که در کشور ما گفته می شود تا حدود زیادی حدس و گمان است. اینکه گفته می شود رسانه های مجازی فلان حزب را پیروز کردند به نظر من ادعای متافیزیکی است. نه در سیستم آزمایشگاهی عدد و رقمی به دست آمده نه از طریق پژوهشی و تحقیقی. در کشورهای دیگر همچنین ادعایی وجود ندارد مگر اینکه داده های قبلی ای وجود داشته باشد که از طریقان اعتبارسنجی صورت بگیرد. تنها چیزی که درباره آنها می توان گفت این است که اولا می توانند باورهای فعلی را تقویت کنند و ثانیا می توانند درزمینه کارزار منفی نیز وجود داشته باشند به این شکل که ناتوانی های برخی افراد را آشکار و برملا کنند. به عنوان مثال انتشار برخی عکس ها، انتشار صورت اموال برخی نماینده ها و میزان تبلیغات آنها. داستانی که من شنیدم این بود که در یکی از انتخابات مجلس گذشته یکی از کاندیداها تعدادی جوجه خروس در شهر انتخابی خود خریده بود و پوسترهای خود را به گردن این جوجه خروس ها بسته بود و در شهر رها کرده بود. این جوجه خروس ها به خانه های مردم می رفتند و مردم برگه ها را بر گردن آنها می دیدند که به من رای بدهید. چنین شیوه های نوین تبلیغاتی ای در کشورهای دیگر کمتر پیدا می شود. فکر کنید در آن دوره فضای مجازی وجود داشت. اگر خبر این نوع تبلیغ وارد فضای مجازی شود آن کاندیدا بیشترین برد را می تواند داشته باشد (با خنده ) . در مجموع می توان گفت که سهم احزاب ما چگونه است، می توان گفت سهم آرای لیستی در شهرهای بزرگ سهم بالایی است. خلاصه اینکه مولفه های بسیاری در انتخابات مجلس از لحاظ کارکرد رسانه ای وجود دارد و به راحتی نمی توان دست به پیش بینی درباره آن زد. یکی از وظایف دولت این است که برخی از مکانیسم های نادرست جلب رای را شناسایی و از انجام آن جلوگیری کند. دولت برخی را می تواند شناسایی کند و این کار را انجام می دهد اما برخی از آنها دیده نمی شود. در مجموع وزن رسانه ها را در کارزار انتخاباتی نمی توان وزن بزرگی دانست . و نقش رسانه ها در انتخابات خبرگان به چه شکل می تواند باشد؟ انتخابات خبرگان بسیار می تواند متفاوت باشد. در روزنامه ها آگهی چاپ می شود. در تلویزیون فرصت معرفی خود را دارند اما موضوع خبرگان یک موضوع کلی است و هنوز ما نتوانسته ایم تعریفی رقابتی برای خبرگان داشته باشیم. اینکه خبرگان قرار است بر اساس چه معیارهایی رقابت انتخاباتی داشته باشند. خبرگان دولت نیست که سیاست و برنامه پنجم و ششم را بخواهد جابه جا کند. خبرگان دولت نیست که نان شب مردم مستقیم بستگی به آنها داشته باشد. تصمیم کلانی است که چگونه می خواهند با رای دهنده ارتباط برقرار کنند که شرایط سختی پیش روی آنها قرار می دهد. تا دوره های پیش تعریفی که از خبرگان در افکار عمومی وجود داشت این بود که خبرگان غیر سیاسی است اما در این دوره افکار عمومی به این نتیجه رسیده است که خبرگان نیز می تواند سیاسی نظر بدهد و موضع گیری کند. در کل به نظر من توجه به سرلیست های انتخاباتی در خبرگان به اندازه انتخابات مجلس نخواهد بود . اما اگر تحلیل محتوایی روی روزنامه ها در ماه های اخیر داشته باشیم متوجه می شویم که حساسیت ها به برخی رد صلاحیت ها در انتخابات خبرگان بسیار بیشتر از انتخابات مجلس بود. این مهم بودن انتخابات خبرگان را گوشزد نمی کند؟ من خیلی متاسف هستم. هم برای مطبوعات و هم برای احزاب سیاسی. عوام زدگی و چهره سازی کل مطبوعات ما را فراگرفته است. کاری که برخی روزنامه ها در قبال برخی چهره های سیاسی انجام داده اند، کاری است که روزنامه های عامه پسند غربی انجام می دهند. صرفا برای جلب توجه برای عامه مردم و کار کردن با عکس است. این رفتار عامه پسندانه که روزنامه های کیفی ما انجام می دهند به دلیل فقدان احزاب سیاسی است. نبود احزاب سیاسی باعث شده روزنامه نگاری عامه پسند هم در حوزه ورزشی دیده شود هم در حوزه عمومی و حتی در حوزه هایی مثل اقتصاد. در واقع ستاره گرایی بر مطبوعات ما حاکم می شود. این یک آفت است که در عرصه سیاسی ما دولتمرد را طوری ببینیم که ستاره ورزشی یا سینمایی را می بینیم . و جمع بندی صحبت های تان؟ جمع بندی صحبت های من این است که ما در حوزه وسایل ارتباط جمعی و انتخابات انتظار داریم که همان طور که اقتصاد و فرهنگ در دستور کار مجلس قرار می گیرد، وسایل ارتباط جمعی نیز اعم از روزنامه، رادیو، تلویزیون و اینترنت در دستور کار احزاب سیاسی قرار بگیرد و در همین دوره های کمپین انتخاباتی در این زمینه برنامه بدهند. ما ده ها مساله در حوزه وسایل ارتباط جمعی داریم. تا کی روزنامه های دولتی صدرنشین دکه های ما باشند؟ تا کی در دورانی زندگی کنیم که رادیو و تلویزیون خصوصی و تجاری وجود دارند اما ما اصرار داریم که وجود ندارند. چرا نباید اینها را تعریف مشخص کرد و به آنها شکل مشخص داد؟ هنوز مشخص نیست ما سریال تلویزیونی نگاه می کنیم یا محصول فلان برند تجاری را؟ نمایندگان باید برنامه بدهند که چه نظری درباره وسایل ارتباط جمعی دارند؟ چرا نباید دولت را موظف کرد که تیراژ و پخش روزنامه ها را مشخص و شفاف کند؟ چرا باید روزنامه هایی که تیراژ ۳۰۰ هزارتایی دارند با روزنامه هایی که تیراژ ۲۰۰ نسخه ای دارند روی دکه برای افکار عمومی یکسان باشند؟ چرا باید عدد و رقم آگهی های تجاری مشخص نباشد؟ باید نمایندگان مجلس ماده قانونی را تصویب کنند که نمایندگان احزاب به نسبت رای ای که کسب کرده اند در تلویزیون حق پخش اخبار مجانی و حتی حق تبلیغ حزبی داشته باشند. اینکه ۱۵ حزب را بدون اینکه وزن سیاسی آنها را بدانیم به تلویزیون بیاوریم و به هرکدام پنج دقیقه وقت دهیم تا صحبت کنند نه انصاف است و نه عدالت. این پیشنهادهای من است که از طریق آنها رسانه های ما بتوانند نقش منصفانه ای را در انتخابات بازی کنند .


یکشنبه ، ۹اسفند۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کاوشگران روابط عمومی]
[مشاهده در: www.prr.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن