تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 6 تیر 1403    احادیث و روایات:  انبر مناسب دستگاه تسمه کش اگر نگاهی به یک یخچال یا اجاق گازی که در کارتن است بیندازید، تسمه هایی د...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

تسمه تردمیل - روغن تردمیل

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

خرید یخچال خارجی

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802212883




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فرشاد آقای گل از روزهایی می گوید که عکس پروین،ایرانپاک و بهزادی را روی پیراهنش می زد /مردم مرا پیوس کردند


واضح آرشیو وب فارسی:کانون هواداران پرسپولیس: پرسپولیس کلاب : دیروز تولد «فرشاد پیوس» بود.ستاره ای در تاریخ فوتبال این مملکت که جدا از حضورش در پرسپولیس، برای تیم ملی نیز مهره ای قابل قبول بود و در دوران فوتبالش، طعم لژیونر شدن را چشید. عموفرشاد در شب تولدش پاسخگوی سؤالات ما شد:آقای پیوس! دی ماهی ها چطور آدم هایی هستند؟ ما رئوف، خونسرد و مهربانیم. چهارچوب شناس چطور؟ (می خندد) این یکی را یادم رفت بگویم. بله همه ما چهارچوب شناس هم هستیم. از ماه تولدتان راضی هستید؟ بله، خیلی دی ماه را دوست دارم. سال نوی میلادی تازه می شود و مردم ایران هم خودشان را کم کم آماده شروع عید نوروز می کنند. خیلی همه چیز خوب و تازه است. فقط یک ایراد دارد. چه ایرادی؟ قبلاً برف می آمد. دی ماه بود و چند متر برفش اما انگار چند سالی است خشکسالی شده، چون برفی در کار نیست. عموفرشاد! کمی از گذشته و دوران کودکی تان تعریف می کنید؟ من در خانواده ای بزرگ شدم که نه پولدار بود و نه فقیر. محله نازی آباد. پدر و مادرم همیشه بالای سر ما بودند. نظم و انضباط زیادی داشتیم. 5 دقیقه دیر می کردیم، مادرم دنبال مان می آمد. همه چیز خانه ما حساب و کتاب داشت. بیرون از خانه هم، همین که در را باز می کردیم، زمین خاکی بود و علاقه ام به فوتبال از همانجا شروع شد. ورزشگاه مرغوبکار و صبح تا شب فوتبال. به جای این همه آپارتمان، آن زمان اطراف منزل ما تپه بود و ما روی این تپه ها بالا و پایین می رفتیم که عضلات پای مان قوی شود. اهل گل کوچیک هم بودید؟ اوووووف! وحشتناک. هر روز، صبح یکبار، شب یکبار. فقط تیغی بازی می کردیم. یادم می آید یک روز با بچه محل ها جمع شدیم و رفتیم ورزشگاه آزادی که بازی پرسپولیس را ببینیم. 15، 16 ساله بودم. در برگشت، در یک محله دیگر دیدیم که یکسری مشغول گل کوچیک هستند. با بچه ها قرار گذاشتیم برویم و با آنها مسابقه بدهیم. از اتوبوس پیاده شدیم و به سمت شان رفتیم. خلاصه قول و قرار گذاشتیم و قبول کردند با بچه های نازی آباد بازی کنند. چپ و راست به آنها گل زدیم و بازی را بردیم. آخر کار، هم نفری یک ساندویچ خوردیم. خیلی مزه داد. اصلاً یکبار هم گل کوچیک به کسی نباختم. در همان سن و سال وقتی شمع تولدتان را فوت می کردید، آرزوی تان چه بود؟ دوست داشتم ستاره پرسپولیس شوم. آن زمان یک تی شرت هایی مد بود که عکس های همایون بهزادی، علی پروین و صفر ایرانپاک روی آن حک شده بود. من هم یکی از این تی شرت ها داشتم و آرزو می کردم یک روز مثل آنها شوم. در زندگی ام هدف داشتم و به هدفم رسیدم. جشن تولد و پارتی هم می گرفتید؟ نه آقا! آن زمان از این بساط ها نبود. بازیکنان با خانواده شان می آمدند خانه مادری ام و قبل از ساعت 11 هم برمی گشتند خانه شان. شب بیداری مطرح نبود. همین الان هم شب ها زود می خوابم و صبح زود از خواب بیدار می شوم. یکی از همبازی های تان امروز روی تخت بیمارستان است و... بله متأسفانه رضا احدی همه را ناراحت کرده. در راه آهن با هم بازی می کردیم. آن زمان، آقارضا یک بی ام و 2002 سفید داشت که دنبال من می آمد و با هم می رفتیم سر تمرین. سال 61 بود یا 62. اتفاقاً به ملاقاتش هم رفتم و دعا می کنم زودتر به زندگی عادی برگردد. آقارضا کاپیتان خیلی از بزرگان فوتبال بوده و ان شاءا... حالش خیلی زود خوب می شود. بهترین هدیه ای که برای تولدتان گرفتید، چه بود؟ عصر یک روز از روزهای نوجوانی، در خانه خواب بودم. عصر که از خواب بیدار شدم، دیدم بالای سرم یک جفت کفش از بهترین نوع کفش میدان منیریه است. داشتم بال درمی آوردم. هدیه پدرم بود. از همان روز تا سه سال کفش را پا کردم و با همان کفش، به هر دروازه بانی که در نوجوانی مقابلم قرار می گرفت، گل زدم. کفش شما پاره نشد؟ صد بار پاره شد اما وصله و پینه می کردیم. می خواهم از پدر و مادرم تشکر کنم. چه صحبتی برای بستن این مصاحبه دارید؟ از مردم ایران که هنوز مرا فراموش نکرده اند و هنوز هم تولدم را در کوچه و بازار تبریک می گویند، تشکر می کنم. آنها بودند که مرا فرشاد پیوس کردند.


جمعه ، ۲۵دی۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کانون هواداران پرسپولیس]
[مشاهده در: www.perspolis-club.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن