واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به مناسبت سالروز شهادت آیت الله حسین غفاری
ریشی که به خمینی دشنام بدهد نمیخواهم
نقل است که در زندان وقتی او را میبردند که ریشش را بزنند سرهنگ محرری به او گفت: اگر دشنام خمینی بدهی ریشت را نمیزنیم و شهید غفاری به او گفت: ریشی که به خمینی دشنام بدهد نمیخواهم ولی دشنام میدهم به رضاخان پالانی.
آیتالله حسین غفاری در تابستان سال 1335قمری برابر با 1293ش در آذرشهر تبریز در بخش دهخورقان به دنیا آمد. وی از نوادگان حاج ملامحسن از شخصیتهای علمی و دینی آذرشهر بود که روسها او را به شهادت رسانده بودند. گفتنی است هفت نفر از اجداد مادری آیتالله غفاری در مبارزه با بیگانگان به شهادت رسیدهاند که آرامگاه همگی آنها در مسجد حسنلوی آذرشهر قرار دارد. هنوز یک سالونیم بیشتر نداشت که از نعمت پدر محروم شد. به سبب فقدان پدر، فقر بر خانواده سایه گسترد و حسین مجبور شد در دوران کودکی به همراه برادر و خواهر خود، سختی کار در مزرعه را تجربه کند. او از همان کودکی علاقه شدیدی به تحصیل داشت بهگونهای که عصرها وقت خود را صرف آموختن الفبا میکرد. وی مقدمات دروس را در زادگاهش در محضر حجتالاسلام میرزامحمدحسن منطقی دهخوارقانی فراگرفت. زمانیکه برادر بزرگش حسن، در جستجوی کار به تبریز میرفت، او نیز از فرصت استفاده کرد و به همراه او راهی تبریز شد تا در آنجا تحصیلات خود را ادامه دهد. وی در فرصت زمانی اقامت در تبریز، «شرح لمعه»، «اصول» و «کلام» را در حوزه علمیه این شهر فراگرفت و پس از آنکه مجبور شد به زادگاه خویش بازگردد، بازهم درس را رها نکرد و نزد دایی خود، حاجسیدمحسن میرغفاری آذرشهری، به تحصیل «رساله مکارم شیخ انصاری» مشغول شد. شیخ حسین در شانزده سالگی با دختر استاد خود، آیتالله حاجمیرزا مقدس تبریزی ازدواج کرد. ثمره این پیوند، پنج فرزند بود که از این میان، سه فرزند او در اثر گرسنگی و بیماری درگذشتند. وی با توجه به علاقه شدید به تحصیل، از هر فرصتی برای آموختن استفاده میکرد و حتی از فواصل استراحت در میان کار زراعی در این راستا بهره میجست و تا سی سالگی بر این منوال به تلاش خود ادامه داد. مرحوم غفاری در سال 1323 شمسی، علیرغم مشکلات فراوان مالی، برای ادامه تحصیل راهی حوزه علمیه قم شد و در محضر اساتیدی چون آیتالله سیدمحمدحجت کوهکمرهای، آیتالله مرعشی نجفی، امام خمینی و علامه طباطبایی به کسب علم پرداخت. اقامت او در حوزه علمیه قم یازده سال به طول انجامید و در این مدت از محضر اساتید دیگری چون آیتالله فیض قمی، آیتالله سیدمحمدتقی خوانساری و آیتالله بروجردی بهره برد. هادی غفاری، فرزند او، در خاطرات خود مینویسد که پدرش مدتی را نیز در حوزه علمیه نجف اشرف حضور یافته و از درس آیتالله حکیم و آیتالله خویی بهرهمند شده است. آیتالله غفاری در ایام تعطیلی حوزه علمیه قم، به زادگاه خود باز میگشت و در آنجا به فعالیتهای مذهبی مشغول میشد. وی در سالهای 35ـ1334 به تهران آمد و در «مسجد الهادی» فعالیتهای اجتماعی و مذهبی خود را پی نهاد. از جمله اولین اقدامات اجتماعی او در تهران میتوان به تعطیلی «باغ شارق» اشاره کرد که به مرکز فسق و فجور اشرار تبدیل شده بود. احیای مسجد «شیخ فضلالله نوری» در پشت ساختمان شهرداری تهران از دیگر اقدامات وی در این مدت به شمار میرفت. مبارزات سیاسی آیتالله حسین غفاری از نیمه دوم سال 1341. ش آغاز شد. در جریان نهضت عمومی علما در این سال، آیتالله غفاری نیز در مسجد الهادی که امامت آن را برعهده داشت، سخنرانیهایی علیه تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی انجام داد و همراه علمای تهران اعلامیههایی را امضا کرد که در آن زمان، چاپ و توزیع شد. پس از آنکه محمدرضا پهلوی با طرح «انقلاب سفید» اصلاحات امریکایی خود را اعلام و بر مخالفت با مبانی مذهبی پافشاریکرد، علما و مراجع به رهبری امام خمینی(ره) عید نوروز سال 1342 را تحریم نمودند. آیتالله غفاری نیز به همراه سایر علمای تهران اعلامیهای را در حمایت از این تحریم صادر کرد. مرحوم غفاری پس از وقایع مدرسه فیضیه قم و مدرسه طالبیه تبریز، در دوم فروردین 1342 سخنرانیهای شدیداللحنی در مسجد الهادی انجام داد. ماموران انتظامی بعضا در جلسات سخنرانی او حاضر میشدند تا شاید او را از این طریق مرعوب سازند اما وی به شدت با آنها برخورد میکرد. پس از سخنرانی تاریخی امام خمینی(ره) در عصر عاشورای سیزدهم خرداد.1342 ش، حکومت در واکنش به این سخنرانی، حضرت امام را در شب چهاردهم خرداد دستگیر کرد که انتشار خبر آن باعث شکلگیری قیام تاریخی پانزدهم خرداد گردید. در این حادثه، همزمان با دستگیری امام، ساواک حدود هشتاد روحانی از جمله آیتالله غفاری را نیز دستگیر و زندانی کرد که تا چند روز پس از دستگیری هیچکس از وضعیت او خبری نداشت. وی پس از چهلروز تحمل زندان به همراه سایر وعاظ و روحانیون آزاد شد؛ اما این واقعه نهتنها در اراده او برای تداوم مبارزه خللی ایجاد نکرد، بلکه پس از آزادی، ایشان نیز به علمای مهاجر در شهر ری پیوست که از سراسر ایران به آنجا آمده و در حمایت از آزادی امام خمینی(ره) تجمع کرده بودند. در همین ایام آیتالله غفاری تلگرافی به آیتالله سیدمحمود طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر سحابی مخابره کرد که به دستگیری مجدد او در چهارم بهمن 1343 به اتهام اقدام بر ضد امنیت کشور و ارسال پرونده وی به دادستانی ارتش انجامید. اینبار نیز تا پانزدهم فروردین 1344 در زندان به سر برد. شهید غفاری پس از آزادی بلافاصله طی تلگرافی آیتاللهالعظمی مرعشینجفی را از آزادی خود مطلع ساخت. آیتالله غفاری در مرداد1345 از حجتالاسلام محمدتقی فلسفی ـ واعظ مشهور ـ برای سخنرانی در مسجد الهادی دعوت کرد که ساواک گزارش آن را به همراه آگهیهای دعوت از مردم برای شرکت در این سخنرانی در پرونده آقای فلسفی درج کرده است. مرحوم غفاری، خود نیز در فرصتهای مناسب به ایراد سخنرانیهای انقلابی میپرداخت و ماموران ساواک گزارشهای فراوانی را در این باره ثبت کردهاند. پس از شدت گرفتن فعالیتهای انقلابی ایشان، ساواک در تیرماه 1353 او را دستگیر کرد و در ضمن بازرسی از منزل وی به تعداد زیادی اعلامیه دست یافت. در زندان، درخصوص این اعلامیهها و نیز ارتباط با امام خمینی(ره) از ایشان بازجویی شد و مامور ساواک در پایان گزارش بازجویی خود چنین نظریه داده است: «در مجالس مذهبی به هنگام بیان احکام اسلامی از فرصت استفاده و اعمال خلفای بنیامیه را با وضع روز تشبیه نموده و بدینترتیب اقدامات و اصلاحات حکومت پهلوی را تخطئه و با توسل به شواهد تاریخی مردم را نسبت به هیات حاکمه بدبین و علیه دولت تحریک نموده است.» آیتالله غفاری سرانجام در تاریخ ششم دیماه 1353 در زندان براثر شکنجه و فشارهای وارده به شهادت رسید. اداره ساواک دو روز پس از آن، در شانزدهم دیماه خبر فوت ایشان را به خانواده وی اعلام و از آنان درخواست کرد که بیسروصدا و بیآنکه به کسی چیزی بگویند برای تحویل جنازه به دادستانی ارتش مراجعه کنند. اما خانواده غفاری از امضای برگه فوت خودداری کرد و اداره امنیت مجبور شد به منظور تدفین مخفیانه، جنازه او را شبانه به قم بفرستد. در این میان، طلاب و مردم قم از موضوع آگاه شده و به طرز باشکوهی در تشییع جنازه او در صبح روز هفتم دیماه شرکت کردند. در مسیر تشییع جنازه به سمت حرم حضرت معصومه(ع)، تعدادی از مراجع تقلید نیز به مردم پیوستند. حاضران در این مراسم شعارهایی علیه حکومت سردادند که به دستگیری تعدادی از طلاب انجامید. چند روز بعد، آیتاللهالعظمی گلپایگانی مراسم ختم باشکوهی را برای مرحوم آیتالله شیخحسین غفاری در مسجد اعظم قم برگزار کرد. نقل است که در زندان وقتی او را میبردند که ریشش را بزنند سرهنگ محرری به او گفت: اگر دشنام خمینی بدهی ریشت را نمیزنیم و شهید غفاری به او گفت: ریشی که به خمینی دشنام بدهد نمیخواهم ولی دشنام میدهم به رضاخان پالانی. منابع 1. خاطرات هادی غفاری، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی. 2. شهدای روحانیت شیعه در یکصدسال اخیر، علی ربانی خلخالی، نشر مکتبالحسین. 3. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب بیست و دوم، شهید آیتالله حاج شیخ حسین غفاری. 4. مجله شاهد یاران، ویژه نامه شهید آیت الله غفاری. فصلنامه فرهنگ پویا 27-26. انتهای متن/
http://fna.ir/IVDXV2
94/10/06 - 00:47
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]