واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: نگاه شما: سه سخن به یاد سید آزادگان
بخش «نگاه شما» برای ارائه و معرفی «نگاه» مخاطبان «تابناک» به همه موضوعات است. هر مخاطب «تابناک» میتواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش، «نگاه» خود را ارسال کند تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد.
کد خبر: ۵۰۵۴۶۲
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۹ - 02 June 2015
بیژن کیانی: در سالگرد ارتحال سید آزادگان وظیفه خود دانستم این یادداشت را بنویسیم و مطالبی کوتاه درباره این شخصیت بزرگ در قالب سه سخن ارائه نمایم.
سخن نخست:
مرحوم حجت الاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی از آغاز قیام امام خمینی(ره) یعنی دهه 40 در شمار نخستین روحانیونی بود که گام در میدان در مبارزه گذاشت و با تمام وجود در قیام علیه طاغوت حضور داشت. او از همراهان پرتلاش شهید اندرزگو بود و تا واپسین روز زندگی آن مبارزه مخلص، به همراهی و یاری او پرداخت. در این راه به زندان ساواک گرفتار شد و مدتی از عمر خود را در زندانهای ساواک سپری کرد در زندان نیز دست از تلاش برنداشت و بر پیمان خود با امام استوار ماند. رسیدگی به خانوادههای زندانیان سیاسی بخشی از فعالیت ایشان در دوران مبارزه بود.
سخن دوم:
هنگامی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید آقای ابوترابی به عنوان مبارز خستگی ناپذیر همه توان خود را صرف خدمت به نظام نوپا و مردم انقلابی کرد . ایشان با شروع جنگ تحمیلی به صف رزمندگان پیوست و در ستاد جنگهای نامنظم دوشادوش عارف شهید دکتر مصطفی چمران به دفاع از وطن پرداخت. دست تقدیر او را به زندان مخوف صدام کشاند تا با دستی خالی و قلبی سرشار از اخلاص بتواند رسالت رهبری اسرای در بند را به مدت ده سال بهعهده داشته باشد. مرحوم ابوترابی با اندیشهای ژرف و دوراندیشی مثال زدنی، اسرای مظلوم را از خوف و خطر رسانههای تبلیغاتی، ناامیدی و افسردگی دور کرد. آن انسان وارسته و شریف با عمل خالصانهاش همه را بهطوری شیفته خود کرد که نهفقط ایرانیان، بلکه عراقی ها و نمایندگان کمیته بینالمللی صلیب سرخ در برابر این شخصیت والا زبان تحسین گشودند و در برابر بزرگی روحش سر تکریم فرود آوردند. منش نیکوی ایشان و شخصیت جذاب و اثرگذارش به گونهای بود که«نیکولای» سرپرست گروه صلیب سرخ در مدت کوتاهی مجذوب وی شد و گفت «هر وقت به کلیسا میروم و تندیس به صلیب کشیده شده حضرت مسیح را میبینم ناخودآگاه سیمای آقای ابوترابی در ذهنم نقش میبندد یکی دیگر از نمایندگان صلیب سرخ میگفت: «هر وقت با آقای ابوترابی دست میدهم گرمای عجیبی حس میکنم انگار نیروی مرموزی بر تمام وجودم چیره میشود»
روزی تیمسار« نظار» فرمانده ارشد عراقی برای سرکشی به اردوگاه موصل آمد آقای ابوترابی گفتگوی کوتاهی با وی داشت تیمسار نظار وقتی از وی خواست که خود را معرفی کند همین که گفت «من ابوترابی هستم» در میان افسران، درجهداران و سربازان عراقی همراه خود در برابر آقای ابوترابی نحیف و اسیر مانند سربازی که در برابر یک سپهبد، احترام نظامی به جا آورد پا کوبید و خبردار ایستاد.
آزادگان خاطرات زیادی از سید آزادگان دارند که فرصت پرداختن به آنها نیست.
سخن پایانی
جنگ به پایان رسید و دو سال پس از پذیرش قطعنامه اسرای ایرانی با افتخار به کشور برگشتند. آقای ابوترابی آخرین نفری بود که آزاد شد پس از بازگشت به رقم نمایندگی در مجلس شورای اسلامی و نمایندگی ولی فقیه در ستاد کل رسیدگی به امور آزادگان، بیشتر وقت خود را صرف خدمت به آزادگان و خانوادههای آنان و دیگر مردم کرد. او در شبانهروز بیش از 4 ساعت نمیخوابید؛ همیشه در تلاش، فعالیت جنب و جوش بود به سراسر کشور سفر میکرد تا گره از کار کسی باز کند.
زندگی ابوترابی بر اساس ساده زیستی بنا شده بود. او بدون تشریفات با مردم رابطه برقرار می کرد. هرگز تن به استراحت نمیداد و بیشتر وقتها خسته به نظر میرسید. ابوترابی با وجود سابقه و مسئولیتهایش خانه ملکی نداشت با معمولیترین خودرو سفر میکرد، به محافظ و خدم و حشم اعتقادی نداشت و مردم را با عمل خالصانه خود به دین دعوت میکرد و ....
ده سال پس از آزادی به دیدار خدا شتافت و روح بزرگش از قفس پیکر رنجورش به آسمان پر کشید.
از زمان شورای دوم شهر تهران هر چه پیگیری کردیم تا نام یکی از بزرگراههای کلان شهر تهران به نام این قهرمان ملی و اسطوره مقاومت نامگذاری شود تا کنون به نتیجه نرسیدیم نامهنگاریهای پیدرپی، گفتگوهای طولانی هم نتوانست ما را از سطح شورای شهر و شهرداری تهران عبور دهد، پیگیریهای آزاده سرافراز خانم دکتر آباد هم به نتیجه نرسید، اینک ما ماندهایم و این پرسش بیپاسخ علت امتناع شورای شهر و شهرداری تهران از نامگذاری یکی از بزرگراههای تهران به نام سید آزادگان چیست؟ آیا مردی با بزرگی و شخصیت مرحوم ابوترابی این استحقاق را ندارد؟
هر چند قلب همه کسانی که ابوترابی را میشناسند، بزرگراه اوست و نام و یادش همیشگی است. هر چند محدود کردن آن قهرمان ملی به یک خیابان و میدان و بزرگراه هرگز حق او را ادا نمیکند؛ ولی آیا ما و شورای شهر و شهرداری تهران در برابر ایشان وظیفهای نداریم؟ من به عنوان کسی که سالها در دوران مقاومت و پس از آزادی افتخار همراهی با سید آزادگان را داشتم میگویم اگر در تمام استانهای تهران بزرگراهی و یا میدان بزرگی را به نام ایشان نامگذاری کنند، در برابر خدماتی که آن بزرگوار به حفظ عزت و سربلندی کشور کردهاند چیز کمی خواهد بود.
از همه دوستداران سید آزادگان به ویژه آزادگان و ایثارگران میخواهم چنانچه این یادداشت را خواندند و این خواسته را قبول دارند با نوشتن نظر خود شورای شهر تهران را مجاب کنند وظیفه خود را در این باره به انجام برساند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]