واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در کتاب «تاریخ شفاهی و مبارزات آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرزای» مطرح شد
مسئول کمیته اطلاع رسانی قیام 15 خرداد چه کسی بود؟
محمدهادی ربانی شیرازی میگوید: در قیام سال 1342 که حضرت امام را زندانی کردند یکی از مسائل مهمی که مطرح بود و باید محقق میشد این بود که امام مرجع تقلید هستند، مراجع تقلید از نظر قانون اساسی مصونیت داشتند و دولت نمیتوانست تعرضی بکند.
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، محمد هادی ربانی شیرازی در کتاب «تاریخ شفاهی و مبارزات آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرزای» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است، به تشریح فعالیتها و مسئولیتهای آیتالله ربانی شیرازی در قیام 15 خرداد پرداخت. محمدهادی ربانی شیرازی در این مصاحبه میگوید: در قیام سال 1342 که حضرت امام را زندانی کردند یکی از مسائل مهمی که مطرح بود که باید این محقق میشد و جای خودش را پیدا میکرد این که امام مرجع تقلید هستند برای اینکه مراجع تقلید از نظر قانون اساسی مصونیت داشتند و دولت نمیتوانست نسبت به جان آنها تعرضی بکند. گرچه حالا در خود قیام 15 خرداد ایشان مسئولیت اطلاع رسانی شهرستانها را از قیام 15 خرداد قم و تهران و مطلع شدن مردم از منویات امام و پیام نهضت امام و جنایات شاه در قبال قیام 15 خرداد را داشت، مسئولیت ایشان اطلاع رساندن شهرستانها اعزام مبلّغین به شهرستانها بود و این را انجام دادند که در اسناد ساواک هم در همان زمان آمده که بعد از مدت کوتاهی هم ایشان را زندان کردند اما وقتی که امام بعد از این هم از زندان آزاد شدند در ارتباط با تبلیغ اسلام و مبارزه با ظلم طاغوت همه عمامی و اعتبارات را کنار میگذاشتند، گاهی اوقات عبا را کنار میزدند مانند یک طلبه ساده شروع میکردند کار کردن ایشان مسئولیت جشن آزادی حضرت امام و ورود ایشان به قم را بر عهده گرفتند. من در آن زمان خودم یادم هست که با اینکه در آن زمان مثلاً 6 سالم بود اما یادم هست که دست من را گرفته بودند و میرفتیم در این مغازههایی که چراغهای پایه بلند زنبوری میآوردند در مجالس ترحیم یا مجالس جشن میآمدند فرش را کریه میدادند یا ظروف کرایه میدادند یا چراغهای پایه بلند زنبوری ایشان به این مغازهها که بعضی در خیابان چهارمردان بود در خیابان آستانه بود و اینها مراجعه میکردند و میگفتند که شما بیایید مدرسه فیضیه را فرش بکنید و در مسیر ورود امام همینطور چراغهای زنبوری پایه بلند را کرایه کردند گذاشتند و همینطور به این صورت چراغانی کردن مدرسه فیضیه گلهایی را به شادمانی و آزادی حضرت امام نصب کردند خود ایشان هم این مراسم استقبال و شادمانی آزادی حضرت امام را هم مدیریت میکردند هم کار میکردند هم سرکشی میکردند و من بچه کوچک 6 سالم بود دست من میماند و ایشان سریعاً میرفتند گاهی وقتها صبح زود از خانه خارج میشدند ظهر یک چیز معمولی در همان مدرسه فیضیه با طلبه ها میخوردند و تا شب همینطور این کار مراسم را اداره کردند و بهنحو بسیار خوبی تزیین کردند و بسیار مراسم باشکوهی بود که بعد از همین که امام برای دفعه دوم به زندان رفتند چند روز بعد آن هم ایشان را دستگیر کردند. انتهای پیام/
94/03/12 - 10:41
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 153]