تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 23 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):يك درهم صدقه دادن از يك روز روزه مستحبى برتر و والاتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806421220




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. اعتماد ملي: جبهه‌اي براي ملت ايران «جبهه‌اي براي ملت ايران»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي اعتماد ملي به قلم مرتضي کاظميان است كه در آن مي‌خوانيد؛بيش از يک قرن پيش، سيدجمال‌الدين اسدآبادي، در سخني قابل تامل در مورد نخبگان سياسي ايران گفته بود: «رجال ايران در سياست و صنعت کلام، مهارت دارند ولي عموم آنها بي‌عملند، اگر يک قسمت از صد قسمت قوايي را که در گفتار صرف مي‌کردند، در کردار بذل مي‌نمودند، ايران از جهت ترقي و ثروت و عظمت و قوت در مصاف دولت‌هاي عظيمه قرار داشت.» ديرزماني نيست که «کردار» برخي از نخبگان، اگرنه فراتر از ادعاها و گفتارشان اما دست‌کم به همان مقدار، خودنمايي مي‌کند. آن چند کلمه مبادله شده ميان شيخ مهدي کروبي و مهندس ميرحسين موسوي در مناظره تلويزيوني‌شان در رقابت‌هاي انتخابات رياست‌جمهوري دهم، همچنان از ياد نرفتني مي‌نمايد. آنجا که در پايان مناظره، کروبي از موسوي پرسيد، آيا در برابر موانع دموکراسي و حق‌کشي‌ها در روند انتخابات، ايستادگي مي‌کند يا نه (قريب به مضمون) و ميرحسين با مکث و اطمينان و اعتماد به‌نفس، پاسخ مثبت داد. خوشبختانه اين ادعا و گفتار در حد حرف نماند، صورت عيني به‌خود گرفت و محقق شد و «تاريخي» گرديد. موسوي و کروبي، در کنشي ستايش‌آميز، تاکنون همراه شهرونداني بوده‌اند که نتايج رسمي انتخابات را نپذيرفته‌اند و واقعي برآورد نکرده‌اند و اين، براي شهرونداني که مي‌پرسند «راي من کجاست؟» به‌قدر لازم، اميدآفرين و شوق‌زاست اما آشکارا، در عرصه سياست عريان و عيني، کافي نيست. موسوي و کروبي -و نيز خاتمي- اينک بيش از روزهاي قبل از انتخابات 22 خرداد، بار تکليفي سنگين را بر دوش مي‌کشند. اين «کوله‌بار» از هزينه‌هاي انساني و مادي و معنوي نه‌چندان اندکي آکنده است. چنين است که اگر در عرصه «ميکرو قدرت» و جامعه مدني و عرصه عمومي، شهروندان پيگير حقوق شهروندي خود شده‌اند، انتظار دارند که صورت تحقق يافته آن را در عرصه «ماکرو قدرت» و حکومت مشاهده کنند. دستکم، ناظر دلجويي حقيقي صاحبان قدرت از «خود» و ديگر شهروندان معترض و متضرر و لطمه خورده و نيز شاهد احترام حکومت به حقوق اساسي ملت باشند. اين گونه است که «همچنان» پيگير «راي» و «خواست» خويش مي‌شوند و آن را به اشکال گوناگون و به بهانه‌هاي مختلف و در مقاطع زماني متفاوت، پي مي‌جويند. در چنين شرايطي، طرح تشکيل جبهه‌اي با حضور چهره‌هاي شاخص و مورد وثوق و اعتماد شهروندان معترض به نتايج انتخابات، معنادار و مهم مي‌نمايد. اگر به هر علت و دليل، طرح و ايده تشکيل جبهه‌اي براي دموکراسي و حقوق بشر در انتخابات رياست‌جمهوري سال 1384 منتج به مقصود نشد، اين نافي ضرورت تشکيل جبهه‌اي از نيروهاي (حقيقي و حقوقي) پيگير حقوق اساسي ملت ايران (مطابق تصريحات قانون اساسي) نيست. بماند که شرايط ذهني و عيني براي تشکيل چنين جبهه‌اي، به‌وضوح ملموس و محسوس است. نام و عنوان اين جبهه، هرچه مي‌خواهد باشد، باشد. شهرونداني که حقوق اساسي خود را مي‌جويند، نهادي عيني براي پيگيري مطالبات خود در تعامل با بلوک قدرت مي‌جويند. جبهه مزبور هرچه فراگيرتر باشد و جمعيت‌هاي سياسي و نهادهاي مدني گوناگون و متعددتري را با خود همراه و همگام سازد، فراگيرتر و موثرتر خواهد بود و مردمي‌تر. چنانکه جنبش استقلال هند که از 1918 ميلادي تا نيمه دهه 40 در قرن بيستم، مقاومت غيرخشونت‌آميز را به رهبري مهاتما گاندي پي‌گرفت، بيش از 50 ميليون هندي را -از اقوام و مذاهب مختلف- دربر گرفته بود. کنار نهادن مرزبندي‌هاي متکي بر «خودي_غيرخودي» در روزهايي که معترضان، «خواست» واحد دارند و دوشادوش يکديگر گام برمي‌دارند، بس ضروري مي‌نمايد. به ديگر سخن، جبهه مورد نظر، بايد جبهه‌اي براي ملت ايران و براي احقاق حقوق اساسي ايشان و نيز براي تحقق اصول معطل و مسکوت مانده قانون اساسي (به‌ويژه در فصل سوم: حقوق ملت) باشد. در عين حال بايد اشاره کرد که اعتراض مدني مردم پس از انتخابات، چندان گوش به فرمان يک فرد يا يک هسته مرکزي نيست، شهروندان تنها ساماني را مي‌خواهند که همسو با مطالبات ايشان، همراه و پشتيبان سياسي-اجتماعي-حقوقي ايشان باشد. حضور چهره‌هاي مورد اعتماد و موجه مردم (نظير موسوي، کروبي و خاتمي) در اين جبهه، آسوده كردن خاطر شهرونداني است که در اين «روزهاي سخت و سرد»، ياوري قابل اعتماد و پناهگاهي اندک براي حمايت و همدلي و همگامي مي‌جويند. وگرنه، چنانکه تجربه يک ماه اخير نشان داده است -و موسوي و کروبي به نيکي و دقت آن را دريافته‌اند و مورد تصريح و حمايت قرار داده‌اند- شهروندان خود هشيارانه و آگاهانه و مبتکرانه، کوشيده‌اند از تعقيب حقوق قانوني خويش دست نشويند اما اين پيگيري و حضور پيوسته، نه تنها نافي ضرورت حضور فعال نمادهاي انتخابات (يعني موسوي و کروبي) نيست، بلکه برعکس، به شکلي محسوس، محتاج همراهي و حمايت ايشان است. شهرونداني که حقوق اساسي خود را مجدانه طلب مي‌کنند و از خدشه به راي خويش در انتخابات 22 خرداد ناراضي‌اند، اگرنه يک «گاندي»، بلكه نمادهايي عيني و واقعي و بومي براي همگامي در اعتراض مدني‌شان را طلب مي‌کنند. نمادهايي که حضور مستقيم و غيرمستقيم‌شان، امنيت خاطر مي‌زايد، اميدآفرين است، و همزمان صبوري و آينده‌نگري و حرکت گام به گام و به‌دور از خشونت را به ايشان يادآوري مي‌کند، نمادهايي که معتمد مردم و همدوش ايشان در تعقيب خواست‌هايشان باشند و جان‌باختگان و آسيب‌ديدگان ايشان و هزينه‌هاي فراواني را که پرداخته‌اند، پاس دارند. كيهان:تعهد در عدم تعهد «تعهد در عدم تعهد»يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حميد اميدي است كه در آن مي‌خوانيد؛پانزدهمين نشست سران كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد امروز و فردا در شرم الشيخ مصر برگزار مي شود. جنبش عدم تعهد متشكل از 118 كشور است كه در دهه 1950 و در كوران جنگ سرد با تلاش جواهر لعل نهرو، سوكارنو، جمال عبدالناصر و ژنرال تيتو با هدف ايجاد وحدت بين كشورهاي مستقلي كه در اردوگاه كمونيسم و نظام سرمايه داري كاپيتاليسم تعريف نمي شدند، بنيان گذاشته شد. ايران نيز پس از پيروزي انقلاب اسلامي بطور رسمي در سال 1979 به عضويت اين جنبش درآمد. دكترين «نه شرقي، نه غربي» حضرت امام راحل(ره) به انديشه «عدم تعهد» بسيار نزديك بود و اين موضع توانست عضويت و فعاليت ايران در جنبش را به يكي از اولويت هاي سياست خارجي تبديل كند. پيش از انقلاب اسلامي، كشورهاي غيرمتعهد بر اين عقيده بودند كه ايران به دليل عضويت در «سازمان پيمان مركزي» موسوم به «سنتو» نمي تواند عملا هيچ گونه مشاركت سازمان يافته اي با اين جنبش داشته باشد. توسعه همكاري با كشورهاي مستقل جهان يكي از سياست هاي راهبردي عرصه ديپلماسي جمهوري اسلامي است. بدون ترديد برقراري روابط مستحكم بين كشورهاي مستقل و غيروابسته، بستر لازم را براي تقويت مناسبات و ايجاد همگرايي و همكاري در زمينه هاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي فراهم مي سازد.نزديك به نيم قرن از حيات سياسي جنبش عدم تعهد مي گذرد اما آيا اين جنبش توانسته است به مقاصد و اهدافي كه براي چنين تشكلي تعريف و تدوين شده، دست يابد؟ جنبش عدم تعهد در فعاليت سالهاي اخير خود و برقراري سازوكارهايي كه جنبش را به اهدافش نزديك تر مي سازد، تلاش كرده تا از حاشيه به متن معادلات بين المللي وارد شود. شايد يكي از جدي ترين شاخص ها براي اثبات اين فرضيه به ژوئن 2003 و نشست شوراي حكام در بررسي پرونده هسته اي ايران بازگردد كه 13 كشور عضو عدم تعهد در آژانس بين المللي انرژي اتمي- موسوم به گروه نم- از فعاليت صلح آميز هسته اي ايران حمايت كرده و با صدور بيانيه جداگانه و تكميلي برخورد سياسي با بحث هسته اي ايران را مردود دانستند. جنبش عدم تعهد بعد از سازمان ملل، بزرگترين تشكل سياسي بين دولت ها است. چيزي نزديك به دو سوم اعضاي سازمان ملل و جامعه بين المللي در اين جنبش عضويت دارند. بطور طبيعي چنين تشكيلاتي با توجه به توانمندي ها و ظرفيت هاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي نهفته در آن بايد برون دادهاي مشخص تر و كاراتري داشته باشد. عليرغم آنكه اين جنبش دو سوم كشورهاي جهان را شامل مي شود اما تنها 20 درصد توليد ناخالص داخلي در جهان متعلق به آنها است. به نظر مي رسد ميزان وابستگي منابع و تعهدات متقابل برخي از اعضاي عدم تعهد با قدرتهاي بزرگ چنان گسترده است كه امكان هرگونه تصميم گيري موثر در مسايل جهاني و در چارچوب جنبش را براي آنان دشوار مي سازد. اكنون كه نظام اقتصادي سرمايه داري به بن بست رسيده و دامنه بحران بصورت روزافزون در كشورهاي وابسته به اين نظام رو به گسترش است و روزي نيست كه جهان شاهد جنايات آمريكا و قدرتهاي وابسته عليه ملت هاي تحت ستم نباشد، لازم است تا ساختار اين جنبش تغيير يافته و با بازتعريف مأموريت خود، از اينكه فقط نقش «تريبون» را ايفا كرده و صرفا بيانيه صادر نمايد، خارج شود. يكي از پيشنهادات تهران به عنوان عضو اصلي، تاثيرگذار و تعيين كننده براي اجلاس شرم الشيخ، اصلاح ساختار سازمان ملل و شوراي امنيت و هم چنين لزوم افزايش نقش و قدرت كشورهاي غيرمتعهد در اين رابطه است. چرا كه تاكنون هيچيك از كشورهاي عضو جنبش نتوانسته اند به عنوان عضو دائمي شوراي امنيت ايفاي نقش كنند. اگر نگاهي به پيشينه غيرمتعهدها داشته باشيم، هدف از شكل گيري اين جنبش ايستادگي و مقاومت در برابر زورگويي ها و سلطه جويي هاي قدرت هاي استعماري است، اما قرائن نشان مي دهد كه مجموع برون داد اين جنبش آنطور كه خواست اوليه و هدف نهايي تشكيل دهندگان آن به شمار مي آيد، نبوده است. 118 كشور عضو عدم تعهد هستند. اعضاي شوراي امنيت بايد درخواست غيرمتعهدها را براي مشاركت بيشتر و جدي تر در نظام جهاني قبول كنند و بپذيرند كه بدون پشتوانه كشورهاي عضو اين جنبش و صرفا براساس يكجانبه گرايي در عرصه اقتصاد، سياست و امنيت جهاني نمي توانند راه به جايي ببرند.جنبش عدم تعهد بايد با هدف تأثيرگذاري بر مناسبات بين المللي در قبال و قايع جهاني خصوصاً اتفاقاتي كه امنيت مردم را به مخاطره مي اندازد، موضع گيري نمايد. اين انتظار بجا و برحقي است كه كشورهاي غيرمتعهد در قبال اشغالگري آمريكا در عراق و افغانستان موضع صريح و جدي بگيرند. سالهاست كه ارتش آمريكا و متحداني چون انگليس، گلوي مردم اين دو كشور را زير چكمه سلطه جوي خود فشار مي دهند. آيا بايد از كنار حوادث تروريستي ماههاي اخير در عراق منجر به شهادت و زخمي شدن صدها زن و مرد و بچه بي گناه شده و ردپاي آمريكايي ها در آن به وضوح مشاهده مي شود به سادگي گذشت! آيا بايد حملات زميني و هوايي به مردم بي پناه افغانستان و بخشي از پاكستان به بهانه مبارزه عليه طالبان كه زاييده آمريكا و سازمان جاسوسي اين كشور هستند و به خاك و خون كشيده شدن تعدادي از مردم غيرنظامي، از سوي جنبشي كه خود را متعهد به آمريكا نمي داند، بي پاسخ بماند؟ ددمنشي رژيم اشغالگر قدس و فجايعي كه در فلسطين و غزه اتفاق مي افتد، چه؟ هنوز غائله غزه ادامه دارد و كودكان معصوم و رنگ پريده اين ديار در اعتراض به ادامه محاصره، پشت فنس ها و حصارهايي كه غاصبان به دور آن كشيده اند، فرياد مظلوميت سر مي دهند. آيا شهادت مروه الشربيني، زن محجبه مسلمان، در دادگاهي كه در فرجام خواهي او عليه هتك حرمت يك نژادپرست سفاك برپا شده بود آن هم جلوي چشم دهها قاضي و مامور دادگاه و پليس آلمان كه به فجيع ترين شكل، خود و فرزندش را در خون مظلوميتشان و خاك كشوري كه داعيه آزادي دارد و قرنهاست ننگ نازيسم و نژادپرستي بر چهره نشانده، غلطاندند، نه رگ غيرت مسلماني كه حس انسان دوستي و احترام به حقوق همنوع را در بين غيرمتعهدها برنمي انگيزاند؟ كشته شدن مسلمانان در ايالت سين كيانگ چين چطور؟ جنبش عدم تعهد بايد متعهدانه به منشور اين جنبش بازگردد و اهدافي چون مبارزه با نژادپرستي و رهايي مردم از چنگ استعمار را كه جزء آرمانهاي بنيادين خود قرار داده در مصاديقي كه از چند نمونه آن سخن به ميان آمد، متجلي سازد و دنبال ساز و كارهايي باشد كه بتواند حقوق ملت هاي خود را استيفا نمايد. زمان ايراد خطابه هاي آتشين از تريبون جنبش عدم تعهد به سر آمده، اكنون وقت تعهد به« عمل »است. جمهوري اسلامي:بحران محيط زيست و چند سئوال «بحران محيط زيست و چند سئوال»عنواتن سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي ايت كه در آن مي‌خوانيد؛درحاليكه بحران زيست محيطي ناشي از گردوغبار و « ريزگردها » فروكش كرده است خبرهائي از راه مي رسد كه احتمال هجوم گردوغبار در مقياسي وسيع تر با حجم عظيم تري از « ريزگردها » را مطرح مي كند. حتي اگر اين پيشگوئي ها نيز محقق نشود و احتمال مواجهه با يك بحران زيست محيطي قريب الوقوع نيز مطرح نباشد فرصتهاي مناسبي وجود دارد كه روند تحولات مرتبط با اين پديده را مرور كنيم . نقاط قوت و ضعف در تصميم گيري ها و اقدامات مهار كننده را ارزيابي نمائيم و بمنظور بهتر ساختن شرايط مقابله با چنين پديده اي به جمع بندي هاي واقع گرايانه اي دست يابيم . اگرچه اين پديده باعث اختلال جدي در زندگي نيمي از شهروندان در بخش عظيمي از كشور شد ولي به نظر مي رسد براي اين امور متولي خاصي كه خود را « مسئول و پاسخگو » بداند وجود ندارد و در قبال بحرانهاي مشابه نيز بي دفاع هستيم . البته سازمان حفاظت محيط زيست در آخرين روزهاي بحران تحركاتي از خود نشان داد كه همين رفتارهاي ديرهنگام و اقدامات سطحي نشان داد بي دفاع بودن كشور در قبال اين پديده يك اتهام نيست بلكه واقعيت دردناكي است كه نمي توان از كنار آن به سادگي گذشت . واقعيت اينست كه سازمان حفاظت محيط زيست دراين زمينه كاملا « منفعل » و در صحنه اطلاع رساني « مطلقا غايب » بود. رئيس اين سازمان با انجام سفر شتابزده به بغداد تفاهم نامه اي را با نخست وزير عراق امضا كرد. اين اقدام دقيقا در شرايطي صورت گرفت كه ابعاد گردوغبار به تهران رسيده و مركز كشور شاهد چندين روز آشفتگي ناشي از « تعطيلي غيرمنتظره » بود. كساني كه به مسائل زيست محيطي آشنا هستند و روند تدريجي و زمانبر اين قبيل پديده هائي را درك مي كنند بهتر مي توانند شهادت دهند كه سازمان حفاظت محيط زيست حداقل چند روز قبل از رسيدن اين پديده به بخش هاي مياني كشور فرصت داشت با در اختيار داشتن اطلاعات ماهواره اي درخصوص پديده هاي جوي و مشخصا حركت اين موج عظيم گردوغبار از بيابانهاي عراق به سمت ايران به مراكز تصميم گيرنده و آحاد مردم درخصوص احتمال وقوع چنين شرايطي هشدار دهد و دستكم نظام اجرائي را از « غافلگيري » خارج كند و مردم يكبار ديگر با يك « تعطيلي اجباري 5 روزه » بدون هشدار قبلي مواجه نگردند . صرفنظر از اين اشكال ساختاري و مديريتي كه نيازمند « بازنگري بنيادي » در تاروپود سازمان حفاظت محيط زيست كشور است تفاهم نامه اي كه در عراق به امضا رسيده مسئوليت حل و فصل اين بحران و بحرانهاي مشابه را مستقيما متوجه كشورمان ساخته است ! بنابه گزارش خبرگزاري محيط زيست ايران معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان حفاظت محيط زيست در ديدار با نوري المالكي نخست وزير عراق تفاهم نامه اي را امضا كرده كه ايران را مسئول تدوين و اجراي « طرح بيابان زدائي در عراق » معرفي كرده و ايران متعهد گرديده كه آموزش تهيه طرح انتقال تكنولوژي و اجراي عمليات در قلمرو بيابان زدائي در عراق را به انجام برساند و فقط عراق بخشي از هزينه ها را بپذيرد و با طرح همكاري نمايد! اين طرح قرار است ظرف 5 سال اجرا شود و درصورت نياز تمديد گردد . اين اقدام داراي اشكالاتي است . 1 ـ اگرچه بيابانهاي عراق منشا شكل گيري توده هاي عظيم گردوغبار در اين بحران بوده است ولي اين تنها كانون بياباني در پشت مرزهاي ايران نيست بلكه در جنوب آسيا و شمال آفريقا كانونهائي به مراتب وسيع تر وجود دارند كه پرداختن انحصاري به بيابانهاي عراق نمي تواند چاره ساز كلي و قطعي براي پايان دادن به اين شرايط تلقي شود. 2 ـ اگرچه كمك به همسايگان براي حل و فصل مشكلات آنها پسنديده است بايد بدانيم كه در اصل اين « مشكل عراق » است كه آثار و تبعات آن بر همسايگانش نيز تحميل شده است . منطقي نيست كه ما در يك اقدام شتابزده و در يك تصميم عجولانه صرفا براي آنكه براي پاسخ به افكار عمومي با دست پر از عراق باز گرديم تفاهم نامه اي را امضا كنيم كه « مشكل عراق » را تبديل به « مشكل ايران » كنيم و ايران را مسئول رفع اين مشكل معرفي نمائيم . طبعا از اين پس عراق در پاسخ هر فرياد اعتراضي پاسخ مي دهد كه ايران متعهد شده كه رفع اشكال كند و انگشت اتهام بسوي ما نشانه گيري خواهد شد. 3 ـ برابر اطلاعات منتشره حل اين مشكل حداقل به 5 سال زمان احتياج دارد . اين بدان معني است كه راه حل فوري و روشني كه بحران را مهار و متوقف سازد توصيه نشده است . در بحران كنوني هم اقدامي غير از اعلام تعطيل عمومي و توزيع ماسك در مقياس محدود از جانب دولت صورت نگرفت و اين براي نظام اجرائي نقص بزرگي است كه خود را به « اطلاع رساني بموقع » و اتخاذ تصميمات راهگشا موظف نمي بيند. اين سئوال مهمي است كه چرا دولت و سازمان حفاظت محيط زيست نسبت به آلودگي هوا و بحران ناشي از گردوغبار در استان هاي مرزي و جنوبي كشور بي تفاوت بودند بايد پرسيد كه اگر موج بحران به تهران نمي رسيد آيا باز هم شاهد تحركي از جانب دولت نمي بوديم اينها نكاتي بودند مربوط به گذشته ولي منابع علمي ـ تخصصي با استناد به اطلاعات هواشناسي ماهواره اي احتمال وقوع بحران گسترده اي را مطرح ساخته اند كه ابعاد آن از نظر حجم و اندازه ذرات معلق در هوا به مراتب خطرناكتر خواهد بود. طبعا تفاهم نامه تنظيمي گره گشا نخواهد بود و فقط از اين پس ايران بايستي به مردم و دولت عراق هم به خاطر چنين پديده اي پاسخگو باشد و توضيح دهد كه چرا براي اين پديده فكري نكرده است. 4 ـ سئوال مهم ديگر اينست كه آيا ايران مي تواند چنين تعهدي را در ميدان عمل پاسخگو باشد و براي نيمي از بيابان هاي جهان در آفريقا و جنوب آسيا « عمليات مالچ پاشي » را انجام دهد كارنامه داخلي ما در اين زمينه چندان درخشان نيست و براي چندمين دهه كمتر از 5 درصد بيابانهاي خود را ايمن سازي كرده ايم . در اينصورت سئوال جدي و مطرح اينست كه آيا خارج از توان و ظرفيت اجرائي كشور تعهد تازه اي را نسبت به همسايگان خود نپذيرفته ايم. سياست روز:جمعه همدلي ديگر «جمعه همدلي ديگر»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سياست روز است كه در آن مي‌خوانيد؛روزنامه سياست روز، عليرغم اينکه در ايام انتخابات در قالب تحليل خويش از شرايط موجود، از تداوم دولت نهم حمايت کرد اما تلاش داشت از تخريب سه کانديداي ديگر که از خانواده نظام هستند اجتناب کند و صرفا با بکارگيري سياست و خط مشي ايجابي (نه سلبي) به طرح و انعکاس موفقيت‌ها و نقاط برجسته عملکرد چهار سال گذشته دولت پرداخته و نقاط ضعف را در کسوت نقد منصفانه و مشفقانه يادآور شود. ولي هيچگاه از اينکه احدي از سه نامزد رقيب احمدي‌نژاد، حائز آرا و مورد اقبال مردم قرار گيرد. احساس نگراني و پريشان خاطري نکرد. چرا که هر چهار نامزد انتخابات دهم رياست جمهوري که حسب فرآيند‌هاي قانوني کشور، حائز شرايط آن جايگاه گرديده بودند داراي صلاحيت مي‌دانست. ليکن آنچه پس از انتخابات موجب نگراني و دغدغه دوستداران انقلاب را فراهم کرد پنج بند ذيل بود که به اختصار عبارتند از: 1ـ تعميق اختلافات به سمت کدورت و دشمني ميان جريان‌هاي خودي و درون حاکميت 2ـ اتخاذ مواضع و اظهارات عجولانه و بعضا ناسنجيده و احساسي از سوي هواداران پيروز انتخابات و ساير رقبا 3ـ در معرض خدشه و خطر قرار گرفتن اعتماد عمومي به عنوان سرمايه ارزشمند نظام اسلامي 4ـ فراهم شدن بستري براي ناامني در فضاي رواني جامعه و تشويش امنيت خاطر شهروندان 5ـ و از همه مهمتر بهره‌برداري و سوء استفاده معاندين و بدخواهان نظام‌ ج‌.‌ا.‌ا از فضاي موجود با دامن زدن به اختلافات و تشديد درگيري‌ها و رو در‌رو قرار دادن مردم با مسئولين با هدف ايجاد شکاف عميق بين آنان. هر چند بخش اعظم اين دغدغه‌ها و نگراني‌ها پس از سخنان مقام معظم رهبري در نماز جمعه تهران مرتفع گرديد. ليکن عدم خاتمه کامل هر کدام از پنج مورد فوق‌الاشاره هنوز هم جاي نگراني را باقي گذارد. اما آنچه نگارنده را به کاهش اين نگراني‌ها، ولو اندك، اميدوار کرده اخبار چند روز اخير مبني بر اقامه نماز جمعه اين هفته توسط آيت‌الله هاشمي رفسنجاني ـ پي‌گيري اعتراضات انتخاباتي و يا تخلفات احتمالي از کانال دستگاه قضايي ـ تشکيل و تاسيس حزب از ناحيه ميرحسين موسوي براي تداوم فعاليت‌هاي سياسي و حضور وي و سيدمحمد خاتمي در نماز جمعه اين هفته تهران است از آنجا که اين اقدامات نشان دهنده تعلق خاطر آنان به ايران اسلامي است مي‌تواند بيش از هر زمان ديگر موجب ياس و نااميدي بدخواهان انقلاب و عاملي براي وحدت و يکپارچگي ايران اسلامي باشد. يقينا اين نماز جمعه با حضور همه اقشار اعم از هواداران هر چهار کانديدا، برگي ديگر از همدلي و وفاق را خلق خواهد کرد و انتظار است متوليان امر هم تمهيدات لازم را براي تحقق اين نتيجه ميمون اتخاذ و ميسر نمايند سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 542]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن