واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: گناه بزرگتر اینكه چرا گوش پسرت را نكشیدی و به او نگفتی كه پسرم تو هم این شعار زیبا و بیمانند را هم صدا با تماشاچیان فهیم زمزمه كن... سرمربی تیم فوتبال ایران با انتشار بیانیه شماره 2 خود اعلام كرد لایق و شایسته سرمربیگری تیم ملی نیست.محمد مایلی كهن لحظاتی پیش متن بیانیه شماره 2 خود كه در واقع متن استعفایش از سرمربیگری تیم ایران محسوب میشود را به شرح زیر صادر كرد: بسمه تعالیبیانیه شماره 2مربی شدن چه آسان، آدم شدن محال استنمیدانم چه بگویم، چه بنویسم. به قول مجری محترم برنامه نود، این روزها بلوایی در فوتبال ما به وجود آمده كه قداست آن را زیر سوال برده كه همه آن ناشی از بیانیه احمقی به نام مایلی كهن است. بله؛ محمد مایلی كهن. این مزدور به مردم و میهن، كه به یكباره تمام قداست و زیبایی فوتبال ما را شكسته و تنها نیمه خالی لیوان را دیده و همواره فریاد سر میدهد ای مردك (مایلی كهن) چگونه به خودت اجازه دادی با الفاظی مانند گنده باقالی، كوتوله و ... تقدس شعاری حماسی مانند توپ، تانك، فشفشه و ... را از بین ببری. شعار پرمحتوا و زیبایی كه در عین سادگی در مقاطع مختلف كاربرد اساسی داشته؛ نه تنها در روابط با مایلی كهن بلكه دیگران نیز از آن بیبهره نمیمانند.(داور، بازیكن، مربی و ...) ای خائن(مایلی كهن) آدم بیمنطق و نادان چرا و با كدام منطقی توی احمق به هنگام مسابقه تیم سایپا با استقلال تهران، هنگامی كه شعار میدادند توپ، تانك، فشفشه، مایلی كهن و... توی نادان در صندلیت نشستی و دم برنیاوردی. ای مردك چرا با دیگران هم آواز نشدی و آن شعار را تو نیز سر ندادی، تازه گناه بزرگتر اینكه چرا گوش پسرت (از معدود دفعاتی بود كه در ورزشگاه حاضر میشد) را نكشیدی و به او نگفتی كه پسرم تو هم این شعار زیبا و بیمانند را هم صدا با تماشاچیان فهیم زمزمه كن. توپ، تانك، فشفشه و ... پسرم آنها به دلیل حضور مبارك تو در كنار من سنگ تمام گذاشتند و دارند پدرت را بیش از همیشه مورد لطف و تشویق خود قرار میدهند.پسرم هیچ میدانی كه پدرت در تمامی دوران قهرمانیاش این گونه مورد لطف و حمایت قرار نگرفته بود. به راستی ای مزدور، خائن، گلادیاتور، با كدام منطق و جسارتی به خود اجازه دادی كه بازیكنانت بدون غل و زنجیر در مسابقات حاضر شوند. ای مردك عقبمانده در هزاره سوم با كدام جسارتی این همه اتحاد و همدلی بین تماشاگران را نادیده گرفته و درصدد آن هستی تا در بین آنها فاصله انداخته و اختلاف به وجود آوری. چگونه است كه چشمانت را بستی و بهترین تماشاگران دنیا را نمیبینی. ای بدبخت فلك زده، ای مردك عقب افتاده، بیشتر این عقبافتادگیات به خاطر این است كه نمیخواهیم تماشاگرنماهای واقعی را از كانال تلویزیونی همسایه ببینیم، هر چند چند بار دعوت شدی و دیدی كه تماشاگرنماها چگونه بازیكنانشان را وقتی گل میزنند میروند و در بغل آنها قرار میگیرند. اگر تماشاگرنماها نبودند كه میبایستی تكه بزرگ بازیكن، گوش او میشد. بیچاره در به در از آن جا مانده، از این جا رانده. اگر او تماشاگرنما نبود كه فاصله سكوهای تماشاگران با زمین مسابقه از بین نمیرفت و می بایستی بین آنها خندقی كنده میشد. بله آنها تماشاگرنما هستند كه پس از اتمام بازی برای هر دو تیم دست میزنند. اصلا آنها نه تنها تماشاگرنما هستند بلكه شرف و غیرت و مردانگی ندارند. مگر میشود تیم مورد علاقهشان بازی را واگذار كند و او برای تیم خود و رقیبش دست بزند.مگر میشود تیم مورد علاقهاش در پایان مسابقه بازی را واگذار كند و رگ گردنش بیرون نزند. مگر نمیدیدی كه این مسابقه آخرین مسابقه تیم مورد علاقه او و تو میباشد. پس باید بر اساس اصول حرفهای گری از هر طریق ممكن و با هر ترفند در این مسابقه پیروز از زمین خارج شود. اینها را كه دیدم و شنیدم به خود آمده و گفتم پس ای آدم كوتوله این اراجیف چه بود كه در بیانیه اول نوشتی. این همه غوغا و بلوا در فوتبال نجیب و پاك ما بوجود آوردی. از خودت خجالت بكش و به خاطر این همه پاكی، دوستی، صمیمیت، اتحاد، مردانگی، تماشاگر خوب، بازیكن خوب، داور خوب، مربی خوب، مدیر خوب، ورزشگاه خوب، فدراسیون خوب، روزنامه خوب، خبرنگار خوب، تلویزیون خوب، رادیوی خوب و خیلی خوبهای دیگر و به خاطر اینكه قداست این همه خوبیها را شكستی از همه معذرت بخواه و طلب عفو كن و با صدای بلند بگو من لایق و شایسته مربیگری تیم ملی كشورم نیستم و از اول هم ما اشتباه بودیم. عجیب است كه رودهدرازی میكنم اما این پسر؛ علیرضا (نوهام) این شعر را میخواند: یك توپ دارم قلقلی، سرخ و سفید و آبی، میزنم زمین هوا میره، نمیدونی تا كجا میره. من این توپو نداشتم ،مشقامو خوب نوشتم ، بابام بهم عیدی داد یك توپ قلقلی داد. بابا ،علیرضای بهتر از جانم تو هم وقت گیر آوردی اما به خودم میآیم و میگویم این پسر 3 ساله از من كوتوله 55 ساله عقلش بیشتر است. صدایش میكنم و میگویم، عزیزم عجب توپی، عجب صفایی، عجب معرفتی، عجب مروتی، عجب مردانگی، عجب دوستی، بابا علیرضای بهتر از جانم می شه به من هم یكی از اون توپ ها را بدی و با همان پاكی و صداقت صمیمیت و معصومیت تو. محمد مایلی كهن از همه جا رانده و مانده اما یارب نظر تو برنگردد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 137]