واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: تاكسی نارنجی یك قصه زنانه است كه اگرچه شعارهای فمینیستی نمیدهد و چندان داعیه حمایت از حقوق زن را ندارد اما شخصیت اصلی، خود را زنی جسور و مقاوم قرار داده كه... مصائب یك زن مسافركش محور قرار دادن یك زن در مسیر مصائب زندگی همواره دستمایه فیلمهای زیادی قرار گرفته و ژانرهای مختلفی از ملودرام تا تراژدی را تجربه كرده است. وحیدزاده اما در تاكسی نارنجی از این موقعیت به ظاهر تلخ و تراژدیك روایتی طنزآمیز داشته و آن را در ساختاری كمیك به تصویر میكشد به طوری كه زهر تلخ داستان از آن گرفته شده و به زبان شیرین كمدی روایت میشود. اگرچه تاكسی نارنجی كمدی فاخری نیست اما در دام ابتذال و لودگی هم نمیافتد و سعی میكند از این موقعیت به ظاهر تراژدیك تصویر كمیكی ارائه دهد تا مخاطب را سرگرم كند.به همین دلیل تاكسی نارنجی بهتر از شام عروسی كارگردان از آب در آمده است هم از لحاظ ساختار روایی قصه و هم جذابیتهای بصری كه از محیط ساحلی و زیبای جزیره كیش وام گرفته است. آزیتا حاجیان پس از مدتها دوری از سینما در این فیلم یكی از متفاوتترین نقشهای خود را بازی كرده و كاراكتر طنز را تجربه میكند. حاجیان در این فیلم برخلاف نقشهای قبلی خود از اجرای تئاتری فاصله گرفته و به مدیوم سینما نزدیكتر شده است. شاید این مساله به ساختار طنز قصه نیز مربوط شود كه به فاصلهگیری او از شیوه متداول بازیش كمك كرده است. در عین اینكه سن و سال او با شرایط سنی نقش سیمین چندان همخوانی ندارد و گریم هم خیلی نتوانسته است سن او را كمتر نشان دهد قرار بود به جای او مریلا زارعی این نقش را بازی كند كه البته با جنس بازی او سنخیت و انطباق بیشتری داشت. تاكسی نارنجی یك قصه زنانه است كه اگرچه شعارهای فمینیستی نمیدهد و چندان داعیه حمایت از حقوق زن را ندارد اما شخصیت اصلی، خود را زنی جسور و مقاوم قرار داده كه یك تنه مسوولیت زندگی را بر دوش گرفته است البته تصویر قهرمانگرایانه از او در جاهایی خیلی گل درشت شده و كارگردان خیلی مستقیم از تواناییها و مهارتهای او به عنوان یك زن قهرمان صحبت میكند مثل سكانسی كه دختر پلیس بر اثر تصادف مجروح شده و او مثل یك فرشته نجات به داد او میرسد و در فیلم نیز دائم بر این نكته تاكید میشود كه اگر او نبود این دختر جان سالم به در نمیبرد تا جناب سرهنگ كه محمد رضا هدایتی نقش آن را بازی میكند از رفتارهای خود نسبت به سیمین شرمنده شده و زبان به تقدیر او بگشاید. یك جاهایی هم این تصویر اغراق شده از سیمین از ساختار رئالیستی قصه خارج میشود مثل دروازهبانی كردن او برای تیم فوتبال پسرش كه با استفاده از تكنیكهای كامپیوتری نحوه پرش كردن او برای گرفتن توپ به تصویر كشیده میشود. صحنهای كه لزوما منطق دراماتیكی ندارد و صرفا برای قهرمان نشان دادن سیمین به كار گرفته میشود. كارگردان تا جایی كه امكان داشت به نقاط قوت نقش سیمین توجه داشته و كمتر میتوان سراغ از ضعفهای او گرفت. ضمن اینكه فیلم اساسا به دنیای درونی و خلوت سیمین وارد نمیشود و بیشتر او را در ارتباط با دیگران و عرصه اجتماعی میبینیم. این مساله بازهم به طنز بودن ژانر فیلم برمی گردد كه لزومی به بازنمایی خلوت سیمین نمیكند تا قصه به سوی تراژدی تغییر لحن ندهد چون در فردیت سیمین طبیعتا غم و ناراحتی حضور پر رنگتری دارد و این با سویه كمیك داستان در تضاد قرار میگیرد. پرهیز كارگردان از این مساله را میتوان در نسبت با زبان و ساختار فیلم درك كرد. خود شخصیت سیمین نیز چندان واكاوی نشده و در یك تناقض آشكار قرار میگیرد بدین معنی كه مشخص نیست كه او به سیمون (علی دهكردی) علاقهمند است یا همكار مردش (حسن پورشیرازی) این دوگانگی از این رو قابل نقد است كه كارگردان سیمین را در محیط اجتماعی و كارش و در برابر مشكلات بیرونی مقاوم و سخت نشان میدهد اما در نسبت با واكنشهای احساسی و درونیاش متزلزل و آسیبپذیر بهگونهای كه انگار او در برابر محبت هر مردی، دچار نقطه ضعف است و منفعلانه عمل میكند یعنی اگر سیمون از آن خانه نرفته بود احتمالا او در پایان قصه به عنوان داماد در كنار سیمین نشسته بود و لذا اكنون كه وی در كنار راننده همكارش به عنوان همسر نشسته است معلوم نیست كه آیا واقعا او را دوست دارد یا از سر اجبار و تنهایی تن به این ازدواج داده است. یك دوگانگی دیگر هم در فیلم از حیث جنسیتی به چشم میخورد و آن هم وجود پیر زن ارمنی به نام شارلوت پطروسیان است كه ماهایا پطروسیان نقش او را بازی میكند و بر خلاف سیمین كه خیلی مهربان و خوش اخلاق است كمی خودخواه و حسود است و به خاطر همین حسادت زنانه و مادرانه نمیگذارد كه فرزندش سیمون كه به سیمین علاقمند شده است با وی ازدواج كند تا مبادا تنها شود. به همین دلیل است كه به هر زنی كه به سیمون نزدیك شود با سوءظن و بدبینی مینگرد و او را از خود میراند حتی اگر آن زن دختر خاله شوهردار سیمون باشد. واقعا نمیدانم كه چه اصرار بود كه كارگردان از ماهایا پطروسیان برای ایفای نقش پیرزن استفاده كند در حالی كه حتی گریمش نیز به تصویر پیرزنانه از او كمك نمیكند و مخاطب دائم احساس میكند كه او همان ماهایا پطروسیان جوان است كه دارد نقش یك پیر زن را بازی میكند و این مساله خود به طنزی در تاكسی نارنجی تبدیل میشود از یكسو پطروسیان جوان به كاراكتر پیر بدل میشود و از سوی دیگر آزیتا حاجیان به زور گریم قرار است كه جوانتر از سن خود تصویر شود. شاید اگر كارگردان جای این دو بازیگر را عوض میكرد بهتر میتوانست به هدف خود برسد. نمایشهای اضافی و خارج از متن در تاكسی نارنجی كم نیستند. موقعیتها و سكانسهایی كه هیچ ارتباط منطقی با درام نداشته و صرف برای تلطیف و طنز فیلم جهت خنداندن آنها مورد استفاده قرار گرفته این مساله به ویژه در ارتباط با خانم شارلوت و كارهای او بیشتر مصداق مییابد. بیمزهترین صحنه آن به هدیه كردن قورباغه از طرف بچهها برای شارلوت و حركات موزیكالی كه از وی برای خارج شدن قورباغه از پیراهنش میبینیم. نگارنده معتقد است جذابیتهای تاكسی نارنجی در تصویر غیرمتعارفی است كه از یك زن در فیلم روایت میشود اینكه یك زن شغلی مردانه را انتخاب میكند و همكاران و همصنفان او مردان هستند و روحیه مردانه در زندگی دارد. طنز و جذابیت داستان نیز در همیت تصویر غیرمتعارف نهفته است و مخاطب دائم در انتظار است تا سیمین را در موقعیت مردانه ببیند و عملكرد او را نظاره كند. نحوه مواجهه سیمین با این موقعیتها و تفاوت رفتاری او با همكاران مردش رمز این جاذبه است. به همین دلیل تاكسی نارنجی را باید یك فیلم جنسیت محور دانست نه شخصیت محور چرا كه شخصیت سیمین بدرستی پردازش نشده و بیشتر روی جنسیت او به عنوان یك زن مسافركش كه در موقعیت مردانهای قرار دارد تاكید شده است. موقعیتی كه مصائب یك زن سرپرست خانواده را به زبان طنز روایت میكند و صرف نظر از سویههای تراژدیك قصه به سرگرمی و خنده مخاطب فكر میكند. ضمن اینكه تاكسی نارنجی در اینجا بیشتر زرد رنگ به نظر میرسد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 657]