واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: نئورئالیسم سینمای ایتالیا از آنجا شروع شد كه یك بابایی كه فیلمساز بود، در شهر رم، یكروز حوصلهاش سر میرود؛ آنهم زیر توپ و تانك و در بحبوحه جنگ جهانی دوم؛ و دوربیناش را میاندازد... همه آن هفت سالدر ایامی كه سالروز تولد ویتوریو دسیكای فقید، یكی از پایهگذاران نئورئالیسم ایتالیا است، انگیزه اصلی در ارتكاب و انجام این نوشتار، بحثی است كه حداقل 2 یا 3 سال است كه در وبلاگها و در نوشتههای منتقدان اینترنتی سراسر جهان میبینیم و حتی «راجر ایبرت» نیز از دست اینها به خدا پناه برده است. داستان این نوجوانان و به عبارتی منتقدان اینترنتی سینما این است كه اعتقاد دارند كه نئورئالیسم سینمای ایتالیا از آنجا شروع شد كه یك بابایی كه فیلمساز بود، در شهر رم، یكروز حوصلهاش سر میرود؛ آنهم زیر توپ و تانك و در بحبوحه جنگ جهانی دوم؛ و دوربیناش را میاندازد روی كولش و برای اولینبار به خودش جرأت میدهد از استودیو برود بیرون و یكی دو شاتی بگیرد. دست بر قضا این شاتها گرفته میشود و خیلی هم عالی از كار درمیآید و بقیه هم خوششان میآید و اینگونه «واقعگرایی نو» شكل میگیرد و نئورئالیسم ایتالیا چهره میگشاید. قدیمیها دیگر آردها را بیخته و الكها را آویختهاند، جدیدیها هم سر در قسمت چهارم ترمیناتور دارند. یكی باید پیشقدم شود و بگوید آهای خلقالله «این چیزهایی كه این جماعت تینایجر درباره سینما میگویند توهم بعد از خوردن یك مكدونالد گنده است.» (راجر ایبرت) این داستان نئورئالیسم سینمای ایتالیا هم دارد تمام میشود؛ از این منظر كه منتقدان نازنین وبلاگی وقت و بیوقت، در سالگرد تولد یا مرگ یكی از سران این جنبش سینمایی یا بیدلیل مثلاً در 100سالگی راهبه اكوادوری، درباره این موضوع نئورئالیسم سینما و پیشگامان ایتالیاییاش مینویسند؛ یعنی اینكه مردی دوربین روی كولش انداخته و رفته خارج شهر چند تا شات گرفته و نتیجهاش شده یك فیلم به سبك نئورئالیسم. قدیمیترها هم مثل خود نئورئالیسم ایتالیا دیگر یا پوست انداختهاند و یا اینكه اینقدر دربارهاش- و بهدرستی- نوشتهاند كه حال دوباره نوشتن ندارند. نئورئالیسم سینمای ایتالیا صدالبته اینطوری كه وبلاگگردانان جوان به كرات مینویسند خلق نشد كه اگر اینگونه بود تمام ثروتمندان تاریخ طی سالهای 1912 تا 1945 دوربین سفارشی داشتند كه بروند ییلاق و از سگ و گربهشان فیلم بگیرند و با قیمت گزاف ظاهر كنند بعد بگذارند در آبدارخانه مباركه... این واقعاً توهین است به تاریخ سینما. نئورئالیسم سینمای ایتالیا حاصل كشتهشدن میلیونها انسان بود آنهم درگذر زمان و بهویژه درطول جنگ جهانی دوم. آنهم در منطقهای كه ابتدا بیشترین فشارها را در این جنگ به دیگر كشورها وارد كرد و پس از آن خودش كلهپا شد. روشنفكران موجود در قبیله سینمایی آن روزهای ایتالیا، نئورئالیسم ایتالیا را پا گذاشتند به هزار و یك دلیل كه فقط یك دلیلش بیان آزاد و آزادیخواهی بود وگرنه چندین سبك فیلمسازی دیگر هم وجود نمیداشت مگر اكسپرسیونیسم و رسیدن به رئالیسم نوین آنهم در یك پروسه 20ساله (تازه خود همین رئالیسم نوین هم به معنای واقعی كلمه در 1925 نیامده از بین رفت). رسید به نئورئالیسم ایتالیا، نه نئورئالیسم سینمای جهان! تفاوت حتی در عبارتهاست؛ یعنی این سبك سینما در جایی خاص متولد شده و قابل تعمیم نیست. حالا هی دوستان باحال وبلاگی با جمعیتی حدود هزارنفر مینویسند فلان فیلم برگرفته از نئورئالیسم سینما است. تازه قیاسشان هم مثلاً درباره فیلم ارباب حلقهها است. ارباب حلقهها و نئورئالیسم سینما؟! البته میشد اول به دلیل این فكرها و تراوشات وبلاگی سرمان را به دیوار بكوبیم اما این كار اگرچه شدنی است اما ناكاریاش برای خودمان میماند. راه دیگر نوشتن دوباره است. اگرچه 10بار هركس به فراخور سن و سال درباره نئورئالیسم ایتالیا نوشته. ذكر 5- 4 تا فیلم هم بد نیست اما اینكه اصلا چطور شد كه این سبك سینمایی پدید آمد، پرداخت به جنبههای جامعهشناختی و معناشناختیاش بسیار راهگشاست. داستان اینجاست كه بسیاری فكر میكنند اصلا این نئورئالیسم یك جریان همواره ملی بوده؛ در حالی كه اصلا اینگونه نیست. نئورئالیسم (واقعگرایی نو) وقتی در ایتالیا پس از 20 سال ریشه داشتن سر از خاك بیرون آورد، خیلیها میخواستند این نهال نورسته را از بیخ بكنند. بسیاری از وطنپرستان ایتالیایی افراطی نظر داشتند كه این موج نوی جدید، تصویر بدی از ایتالیا به جهان بیرون ارائه میدهد و مكانهای خراب و كثیف كه از ایتالیا نشان داده میشود جهانیان را بدبین میكند- مثل روزگار اواخر دهه60 و اوایل 70 كه هر فیلمی به هر ضرب و زوری بود 4 تا كاسه و كوزه و بچه تراخمی نشان میداد تا بتواند از جشنواره آنور آب حتی اگر شده یك دایناسور پلاستیكی به دست آورد- آن روشنفكران به تنها چیزی كه فكر نمیكردند قصههای این نوع سینما بود و تصویر آن. نئورئالیسم ایتالیا بر پایه شعر بنا شد و تاثیر پذیرفته حتی از رئالیسم دراماتیك فرانسوی و پیش از آن از رئالیسم نوین. همه اینها بیست و چند سالی طول كشید تا پس از جنگ، نئورئالیسم ایتالیا چهره به جهان سینما بنمایاند و به هنر هفتم جلوهگری ببخشد، نه اینكه از او جلوهگری بگیرد. ویسكونتی نفر اول این داستان بود. به خاطر مكنتی كه داشت و خانواده مرفه و با نفوذش او تا 1948 آمد. اما دیگر او هم كلاهش پشم نداشت و در سال 1949 قانونی وضع شد كه در فیلمهای نئورئالیسمی ایتالیایی كه حرف اصلیشان ظهور بیعدالتی، فساد و فقر و نكبت بود، اگر سكانسی، دیالوگی، چیزی بر ضد ایتالیایی جماعت باشد، فیلم میرود توی قیف! اینگونه شد كه یك موج نوی سینمایی پس از 20سال گذران طفولیت(! )فقط 5سال توانست جوانی كند. ویسكونتی كه رفت اما «دسیكا» حتی شده با بازیگری در فیلمها حضور یافت. روبرتو روسلینی در میدان ماند و به اصالت نئورئالیسم پایدار ماند. داستان نئورئالیسم از نگاه روسلینی همان دیدگاههای ویسكونتی بود؛ تعریف سینما با ارائه قصهای عادی و مردمی و البته با نگاه خلاقانه و مثبت آن توسط دوربینهایی كه از كنج استودیوها رها شده بودند. روسلینی البته هرگز سراغ فیلمهایی با داستان «وسوسه»- آنچه كه ویسكونتی به عنوان اولین كارگردان این موج نو ساخت و فیلمش اولین ساخته از این نوع نام گرفت- نرفت. او «ویتوریو دسیكا» را محترم میدانست و حتی «دوچرخه» دسیكا را كاملترین اثر در نئورئالیسم ایتالیا میدانست. اما این سینمای تازه پدیدآمده چند سال میتوانست با وسوسههای «ویسكونتی» یا «دزد دوچرخه» دسیكا سر كند؟ فیلمهایی كه وقتی ساخته شدند هنوز جنگ جهانی دوم نشده بود كه هیچ، اصلا در آن زمان- نوامبر 1942- كسی باور نمیكرد كه آلمانها ببازند. اینگونه بود كه 3سال بعدش «روسلینی»، «رمشهر بیدفاع» را ساخت و نئورئالیسم ایتالیا در 3سالگیاش شكوفا شد. چرا؟ چون جهانیان «رم شهر بیدفاع» را دیدند و تقدیساش كردند و اینگونه نئورئالیسم ایتالیا جایگاهی جهانی پیدا كرد. و همین موج نو و جنبش سینمایی اما در 7 سالگیاش مرد. در آگوست 1949! و چرا؟ چون طبق قانون موظف به نادیده گرفتن آیتمهایی شد كه اصلا برای نشاندادن همین الفتها به وجود آمده بود. نشان دادن فقر و نكبت و بیعدالتی و فساد و فحشا در ذات نئورئالیسم ایتالیا بود. پس اینگونه نبود كه یك نفر از سر سیری یك روز صبح حوصلهاش سر برود آن هم درگیر و دار جنگ جهانی دوم و برود تپههای اطراف رم و دوربین به كول فیلمی بسازد. نه سالها طول كشید تا با داشتههای سبكبار گذشته نطفه چیزی به نام نئورئالیسم سینمای ایتالیا بسته شود؛ جنگی خانمانسوز در بگیرد و پس از 2دهه در 1942 بالاخره این جنبش سینمایی از فیلمی رونمایی كند. این طفل، 2ساله و 3 ساله شود و سرانجام 7سالگیاش را جشن بگیرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 515]