تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 26 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):فريب نماز و روزه مردم را نخوريد، زيرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مى كند كه ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815964397




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نمدمالي، واپسين نفس هاي هنر رو به احتضار


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: اجازه نمي داد وارد كارگاهش شوم، مجبور شدم دم در كارگاه از دور و با ذوق هرچه تمام ، هنرآفريني دستانش را تماشا كنم. فتح الله آصفي تقريبا جزو آخرين هنرمندان نمدمال سميرمي است كه هنوز كارگاهش باز است. تا وارد كارگاهش مي شوي، اولين چيزي كه به چشمت مي آيد، پشم گوسفند است با رنگهايي سبز، قرمز، نارنجي و سياه و بوي گوسفند كه نشان مي دهد چقدر اين هنر طبيعي است. كارگاه فتح الله پر از نمدهاي كوچك و بزرگ با طرحهاي متفاوت است و خودش كه درلابه لاي طرحها و نقشهايش نشسته و با جديت در حال كار و تلاش است. وقتي دوربينم را مي بيند جواب سلامم را بسختي مي دهد و يكباره داد مي زند و مي گويد: اجازه نمي دهم بدبختي ام را به تصوير بكشي و آنرا به ديگران نشان بدهي ، مي خواهي به ريختم بخندند؟ با آرامش هرچه تمامتر نگاهش مي كنم.داشت نمد مي ماليد و پنجه هايش تا سر آرنج پر از كف صابون بود و كاسه اي هم از آب گرم كنارش كه مدام دستانش را داخل آن مي كرد. شلوارش تا زانو بالا بود و پينه زانوانش نشان مي داد كه در خلق يك اثر چقدر صدمه ديده اند. داخل كارگاهش سه نمد نيمه كاره پلاس و بر روي هر نمد پشمهاي رنگين پهن بود كه هر كدام از دريچه دوربين مي توانست تصوير زيبايي را ثبت كند ولي او اجازه اينكار را نمي داد. فتح الله انگار ديگر توان مشت و مال نمدهايش را نداشت، نمدي را لوله مي كرد چندبار مشت و مال مي داد، رها مي كرد و به سراغ نمد نيمه كاره ديگري مي رفت. وقتي دوباره چشمش به دوربينم افتاد،عصباني و آتشي شد وداد زد: همين امروز و فردا كارگاهم را جمع مي كنم، ديگر بس است من هم آرزو دارم تا تميز زندگي كنم . با نگاه معناداري پر از قاطعيت گفت: مي داني همكاران قديمي ام الان چكاره اندميرزاي آصفي الان براي خودشحاج ميرزاي آصفي است و صاحب يك فروشگاه فرش و فرزندانش هم همه كارمند و آقاي خودشانند او زود خود را از اينهمه دردسر نجات داد اماعبدالحسين آصفيكه شايد پدر هنر نمدمالي سميرم باشد تا الان نمدمالي مي كرد و اكنون تحت پوشش كميته امداد است و قلبش با باطري كار مي كند. نمدمال سميرمي ادامه داد: يكي هم آقاي يزداني است كه تازگي ها ديده ام پسرش كه ليسانس حقوق دارد وارد كارگاهش مي شود اما اوهم دوام نمي آورد چون يك روز مي آيد و دو روز با پدرش قهر است. وي افزود:چند تايي از نمدمالها هم نتوانستند به كارشان ادامه دهند و بعد از تحمل رنج يك دوره بيماري فوت كردند و الان ما تنها سه نفريم كه نمد كار مي كنيم اما من هم همين امروز و فردا بساطم را جمع مي كنم و مي زنم به چاك. حسابي، جوشي است و انگار كار برايش بسيار طاقت فرسا شده و من درهمين اثنا كم كم شروع به عكاسي مي كنم. من هي عكس مي گيرم و او هم هي صحبت مي كند ومي گويد:اگر تا الان هم نمدمالي كرده ام به خاطر اين بوده كه زير پوشش كميته امداد نروم ولي راستش ديگر پاهايم طاقت كار كردن ندارند. در حين شات زدنم،از نمدمال سميرمي از حمايت ميراث فرهنگي از او و هنرش مي پرسم كه او مي گويد:به دنبال وام بودم، شنيدم ميراث قول داده كه براي حمايت از هنرمندان وام بدهد اما وقتي پيگيري كردم فهميدم كه من60ساله ام و بعد از مرگم نمي توانم اقساطشان را پس بدهم. فتح الله يك آن از كارش دست مي كشد و به نقطه اي دور خيره مي شود و با آهي بلند ادامه مي دهد:30 سال كار كرده ام و10سال شاگردي و الان نه بازنشستگي دارم، نه حق اولاد و نه .... يكباره صدايش را بالا مي برد و دستان كف آلودش را بلند مي كند و در حاليكه صورتش از عصبانيت كبود شده است،مي گويد: ولي من هم حق دارم جمعه ها تفريح كنم ، تعطيلات را مثل بقيه با خانواده ام باشم اما چه كنم كه درآمدم جوابگو نيست و مجبورم جمعه ها هم كار كنم . سكوت طولاني مدتي برفضاي كارگاه حاكم مي شود،فقط صداي مشت و مال نمد، آهنگ ممتد سكوت را مي شكند و شات زدن دوربين من. يكباره دوران كودكي ام به يادم مي آيد،زماني كه همه كارگاه هاي نمدمالي در سميرم باز بود و در راه مدرسه دقايقي مي ايستاديم و حركات نمدمالان را مشاهده مي كردم كه چقدر زيبا دسته جمعي كار مي كنند و آنقدر صدايهوهو ياعلي مددشانبلند بود كه گاهي وقتها نمي فهميديم چه مي گويند و از ترسم مي گريختم اما الان از آنهمه هياهو ديگر خبري نيست و انگار تنها فتح الله مانده است و كارگاه رو به زوالش. نمدمال سميرمي بازهم از سختي هاي زندگي اش مي گويد. اينكه اين روزها، نمد ديگر مشتري ندارد و تنها دوماه از سال بازارش داغ است آنهم وقتي عشاير به سميرم كوچ مي كنند ولي آنها هم ديگر از اين هنر روي برگردانده اند. فتح الله مي گويد: سالها قبل شهر پر بود از توريستهاي كره اي،آلماني ،چيني و... كه به سراغ نمدي مي رفتند كه با رنگ طبيعي كار شده بود اما الان رنگهاي ما هم ساخت چين است. او بعد از مدتي آرامش دوباره صدايش را بالا مي برد و با عصبانيت مي گويد: قول مي دهم كه تا چند وقت ديگر نمد چيني هم به بازار بيايد. او از حديث حزين خانواده اش هم گفت و اينكه زندگي اش چقدر تحت تاثير اين هنر قرار گرفته است،از همسرش كه هميشه عمر، پشم ريسيده و رنگ كرده تا خودش كه 30سال است از سميرم پا بيرون بيرون نگذاشته و حتي اصفهان را هم كه نزديك همين سميرم است؛ نديده است. مي پرسم چند فرزند داري كه فتح الله با حالت حق به جانبي پاسخ داد:آخر چه فرق مي كند شما بگيريد 10تا، وضع مالي ام كه جوابگوي نيازمان نيست وبااين وضعيت نه پسرانم زن مي گيرند و نه دخترانم شوهر مي روند. نمدمال سميرمي همين طور حرف زد تااينكه تابش نور خورشيد از كنار نرده هاي كارگاه به صورتش خورد و وبا دست كف آلودش كوشيد جلوي چشمش را بگيرد اما ديگر نمي توانست كار كند. او گفت:انگار ظهر شده، خسته ام بقيه بماند براي فردا. فتح الله ، آقاي يزداني نمدمال ديگر سميرمي را در پايان كارش به من معرفي كرد. هنوز سه تخته نمد نيمه تمام در كارگاهش پهن است.اميدوار مي مانم كه لااقل تا سه روز ديگر در كارگاه فتح الله باز است و بساطش پهن و هنر نمدش نيمه جان اما ماندگار. محمدحسن يزداني ديگر هنرمند نمد مال سميرمي را هم پيدا مي كنم . كارگاهش همچون كارگاه فتح الله هنوز باز است ولي او روحيه اش با فتح الله فرق مي كند و تا مرا مي بيند با خوشحالي پذيرايم مي شود. 62 ساله است كه 47 سالش را نمد مالي كرده و از 15سالگي با پشم و كف و صابون خو گرفته است. او از منفعت هنرش براي مردم توضيح مي داد و اينكه چقدر براي بدن بخصوص ديسك كمر مفيد است. ابزار كارش را هم معرفي مي كندكه شامل قيچي،پنجي، قالب و دروش است. تند تند صحبت مي كند.انگار شاد است و اميدوار و فقط از تنهايي اش و اينكه كارگري ندارد تا در كنارش نمد بمالد، شكايت مي كند. از پسرش ابوالفضل هم برايم گفت كه ليسانس حقوق دارد و در آزمون سردفتري و آموزش و پرورش شركت كرده اما اولي كه هنوز نتيجه اش معلوم نيست و در دومي قبول نشده و بناچار اينك در كارگاه پدرش مشغول به كار است. او افزود: كاش دولت براي هنرمندان همتي مي كرد بخصوص براي ما كه سن بالايي داريم و كار برايمان سخت شده است. يزداني گفت:تعداد خانواده ام 12 نفره اند اما تنها من و زنم بيمه ايم كه 90 هزار تومان سهم حق بيمه ما دو نفر مي شود. او با ذوق هرچه تمامتر از خانواده اش گفت، اينكه پنج پسر و چهار دختر دارد و تاكنون سه دختر و يك پسرش را توانسته به خانه بخت بفرستد. نمدمالي سميرمي از سختي كارش بخصوص در فصل زمستان و نبود نعمت گاز در كارگاهش و اينكه چطور هفت خوان رستم را پيموده تا توانسته، گازكشي كند نيزسخن گفت و اينكه بخاطر ابتلاي به پوكي استخوان نبايد با آب و صابون كار كند اما چه كند كه علاقمند به كارش است و نمي تواند از آن دل بكند. يزداني تعداد هنرمندان نمدمال سميرمي را120 نفر اعلام كرد وگفت: ازاين تعداد تا الان تنها سه كارگاه فعالند و بقيه تعطيل شده اند و تازه اين سه نفر هم بسختي نيازمند كمك دولتند تا بتوانند اين ميراث كهن را پايدار نگه دارند. محمدحسن گفت: ما بايد تا اندازه اي هم خودمان را نگه داريم و بال جامعه باشيم نه بار آن و اين هنر را به فرزندانمان بيآموزم ولي مسوولين هم نبايد بگذارند هنر نمد تنها و بي كس بماند چراكه كار نمد زحمت بسيار دارد و سود كم و خود من اگر سالم بودم نمي گذاشتم سرانجامش چنين شود. اواز آثارش هم گفت كه چگونه او را سربلند كرده و از لباس نمدي كه يك افغان خريده و اكنون برتن روحاني وامام جماعت افغانستان است و لحاف عروسي خودش كه از نمد توليد شده است. او هم كه مثل بقيه هنرمندان تقاضاي دريافت وام دارد،مي گويد: براي گرفتن تسهيلات و خريد پشم از عشاير نياز به وام دارم و مجبورم از كميته امداد كمك بگيرم اماتا الان موفق نشده ام و اگر الان پشم مورد نيازم را نخرم، زمستان كه شد از كجا عشاير را پيدا كنم . بااين حال او مدام خدا را شكر مي كند كه فرزندش در كنارش كار مي كند و از خدا مي خواهد كه او را شرمنده فرزندش نكند. محمدحسن نمدمال كه محصولاتش به اغلب شهرهاي ايران فرستاده شده اما تاكنون اين شهرها را به چشم خود نديده است،مي گويد: تاكنون براي جبران زحمات همسرم تنهال توانسته ام او را به سوريه بفرستم. هنرمند پير با خوشحالي يكي از نمدها را نشانم مي دهد و مي گويد: اين كار ابوالفضل است، نقش و رنگش را ببين كه چه كرده است. درهمين لحظه ابوالفضل هم وارد كارگاه مي شود. قيافه اش مثل پسر بچه هاست ولي مردانگي از كارش مي بارد. او كه كارشناس حقوق است از سختي نمد مالي مي گويد و اينكه هم از روي علاقه و هم از روي ناچاري اينك در كارگاه نمد مالي پدرش به اين كار روي آورده است. او گفت: هشت سال است در كنار پدرم كار كرده ام و تمام طرح و نقش ها را ذهني كار مي كنم. پدرش هم گفت: ابوالفضل تازگي ها كمي اميدوار شده، چون ميراث فرهنگي قول داده است تا بيمه اش كند و پروانه اي جدا از كارگاه پدرش براي او صادر كند. نمدمال جوان در پايان اميدوارانه ازديدارش با مسوولين ميراث فرهنگي سخن گفت و اينكه آنها قول داده اند تا در بسته بندي محصولات كارگاه كمكشان كنند و تا 45روز ديگر هم قرار است يك تيم گردشگري از كارگاه آنها بازديد كنند و براي جلب توجه آنها، پدر و پسر سميرمي بايد سنگ تمام بگذارند. روش توليد نمد شايد به زبان راحت باشد ولي سخت بودن كار اين هنر كهن را از لحن ابوالفضل فرزند استاد يزداني مي توان احساس كرد. اومي گويد:پشم كثيف،رنگ را به خود نمي گيرد پس ابتدا بايد آن را شست و بعد ازخشك كردن به كارخانه فرستاد تا حلاجي شود و قسمتي از آن بعنوان پشم خام وارد كارگاه و قسمتي از پشم سفيد نيز براي رنگ كردن جدا شود. وي با اشاره به اينكه مسئوليت ريسيدن و رنگ كردن پشم با مادرش است، يادآور شد:پشمهاي سفيد با رنگهاي شيميايي ودر سه رنگ اصلي زرد،قرمز، سبز و آبي رنگ آميزي مي شود و در كارگاه براي طرح و نقش به كار مي رود . قالب نمد از جنس پارچه كرباس است كه در اندازه هاي متفاوت(مستطيل،مربع و...)وجود دارد. بعد از تهيه قالب با پشم ريسيده رنگي،طرح و نقش مورد نظر روي كرباس طراحي مي شود و بعد پشم حلاجي شده را روي نقشه مي ريزند سپس روي آن آب گرم مي پاشند و آن را حول يك تير چوبي لوله مي كنند و با بندي به نام بند قالب يا ريسمان محكم مي بندند و از اين مرحله به بعد نمدمال به مدت يك ساعت با پاي برهنه پشم و نقش لوله شده را مي غلطاند. بعد از يك ساعت كار طاقت فرساي نمدمال، بالاخره قالب كار باز مي شود در حاليكه نقش به پشم آميخته شده است. اكنون نمد خام آماده است و محلول آب و صابون روي آن مي ريزند و حواشي نامنظم نمد را بطرف داخل بر مي گردانند تا خطوط آن يكسان شود و اكنون كار سخت تر نمدمال شروع مي شود . بسته به بزرگي و كوچكي كار، عمل مشت و مال و مالش نمد همراه با آب و صابون كه نياز به چند كارگر دارد معمولا يك يا دو روز ديگر ادامه پيدا مي كند تا سرانجام محصول نهايي آماده شود. شهرستان سميرم در 165 كيلومتري جنوب اصفهان قرار دارد. 7141




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 399]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن