واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: حاشيههاي ديدار شاعران با رهبر معظم انقلاب به گزارش فارس، ديدار شاعران با رهبر معظم انقلاب، پيش از آنكه يك ملاقات از نوع حكومتي باشد، گپ و گعده شاعران با خود است. آيتالله خامنهاي، اين همنشينيها را از سالها پيش، قبل از آنكه انقلاب اسلامي به پيروزي برسد و ايشان، ابتدا رياست جمهوري و سپس سكان رهبري كشور را به دست بگيرند، در شهر مقدس مشهد در انجمنهاي ادبي و جلسات شعرخواني شعرا و اديبان اين شهر شركت ميكردهاند و اكنون، حتي بعضي از جوانان نوخاسته را با پدرانشان ميشناسند و جوياي حال آنان ميشوند.از سالها پيش اما اين ديدارها، هر سال همزمان با نيمه ماه مبارك رمضان در بيت رهبر معظم انقلاب برگزار ميشود و شاعراني از سراسر كشور براي اين شبنشيني چند ساعته دعوت ميشوند. در ميان اين شاعران، عموماً جوانترها درخشش ويژهاي دارند و آقا همواره اين چهرههاي جوان را مورد تفقد و توجه خود قرار ميدهند و به تشويق آنان ميپردازند. شاعران پيشكسوت و نامآور نيز هميشه مشتاقانه در اين جلسات حاضر ميشوند و تازهترين شعر خود را قرائت ميكنند كه چهارشنبه شب، علي معلم دامغاني، سيدعلي موسوي گرمارودي، يوسفعلي ميرشكاك، غلامعلي حداد عادل، حجتالاسلام ذكريا اخلاقي، استاد كلامي، محمد باقر كلاهي اهري، حجتالاسلام علي اكبر رشاد، سيميندخت وحيدي و ... از ميان آنها به شعرخواني پرداختند.غصههاي يك بانوي نويسندهحوالي ساعت 18، همه شاعران در حياط حوزه هنري، مقابل تالار انديشه جمع شدهاند. عدهاي در مركز آفرينشها هستند و عده ديگر روبروي تماشاخانه مهر، زير سايه درختان حوزه باهم به گپ و گفت مشغولند. پيش از همه، شاعراني كه در حوزه اشتغال دارند، گرد هم آمدهاند، اما آيا شاعري هم هست كه گذرش به حوزه هنري نيفتاده باشد و خودش را اهل آنجا نداند؟! پرويز بيگي حبيبآبادي، عباس براتيپور، مصطفي محدثي خراساني، حسين اسرافيلي، قادر طهماسبي (فريد)، منصوره نيكوگفتار، مريم سقلاطوني، كاظم رستمي، سعيد بيابانكي، ناصر فيض، اسماعيل اميني، مرتضي اميري اسفندقه، فاضل نظري و سرانجام، عليرضا قزوه است كه از راه ميرسد و برو بچههاي روابط عمومي مركز آفرينشها از شاعران ميخواهند كه به سرعت سوار اتوبوسها شوند.دخترك نوجواني لابهلاي خانمهاي شاعر، دوستاني براي خود دست و پا كرده است. هي به ساعتش نگاه ميكند و از ديگران ميپرسد كه كي قرار است حركت كنيم. يكي از شاعران، او را به اسم «راحيل» صدا ميكند. تازه ميفهمم او دختر همان بانوي نويسندهاي است كه جلوي تماشاخانه مهر، هركس را كه ميبيند از او كارتي براي ديدار تقاضا ميكند. اسمها را قبلاً به دفتر رهبري دادهاند و كارتها همه به نام افراد صادر شده است. حالا مريم صباغزاده ايراني، نويسنده ـ كه قرار است دخترش در حضور رهبر انقلاب شعر بخواند ـ سرش بيكلاه مانده و كارت ديدار نصيبش نشده است. مشتاقانه ميگويد كه خودش را به ورودي بيت ميرساند. حتماً آنجا فرجي ميشود و اين توفيق را دارد كه به ديدار آقا برود. ميگويد، نه براي اينكه دخترم ميخواهد امشب شعر بخواند. حتي شايد تا آخر ماه مبارك، يكي ـ دو بار ديگر بتواند در جلسات و ديدارهاي آقا شركت كند، اما نميخواهد همين فرصت را هم از دست بدهد.وقتي به بيت ميرسيم، همه با نشان دادن كارتهاي ويژه، وارد ميشوند و او ميماند پشت در. نااميد نيست. كاري از دست «راحيل» هم برنميآيد. ميآيد تو و خانم صباغزاده جا ميماند، اما وقتي صفهاي نماز مرتب ميشود، او را ميبينم كه با لبي خندان وارد حياط قديمي ميشود و ميرود كنار دخترش مينشيند.روحاني زرنگساعت از 7 و 15 دقيقه گذشته كه صف نماز مرتب ميشود. هنوز 45 دقيقه تا اذان وقت باقي است، اما كسي حاضر نيست جايش را از دست بدهد. حياط كوچك و سرسبزي براي نماز و ديدار اوليه انتخاب شده است كه صداي پرندگان به آن حال و هواي ديگري ميدهد. كم كم افراد و چهرههاي تازهاي از راه ميرسند و به جمع شاعران ملحق ميشوند. مجتبي رحماندوست، مشاور رئيس جمهور در امور ايثارگران، خليل عمراني، محمدحسين جعفريان، امير عاملي، جواد محقق، علي محمد مؤدب، محمود اكراميفر، احد ده بزرگي، محمدرضا سنگري، علي معلم دامغاني، وحيد جليلي، پدرام پاك آيين، هادي سعيدي كياسري و ... خودشان را در صف نماز جا ميدهند.گمان ميكنم آقا درست سر اذان از راه برسند و يك سره بايستند به نماز، اما روال هر سال حفظ ميشود. محسن مؤمني، رئيس حوزه هنري كه مسئول اصلي هماهنگي جلسه است، با جنب و جوش زيادي به شاعران ميگويد كه اگر كتاب يا شعر تازهاي دارند و ميخواهند به رهبري تقديم كنند، آماده باشند.7 و 25 دقيقه، يعني 35 دقيقه تا هنگام اذان مغرب فرصت هست كه آقا از درگاه كوچكي وارد ميشوند و جمعيت را نيمخيز ميكنند. بلافاصله ميآيند مينشينند روي يك صندلي دستهدار رو به جمعيت و خيلي زود احوالپرسي را از اهالي صف اول نماز آغاز ميكنند. قادر طهماسبي، امير عاملي و چند نفر ديگر به آقا نزديكند. بقيه هم با رعايت آنچه محافظان ميگويند به رهبري نزديك ميشوند، اما آنكه از همه زرنگتر و موقعيتشناستر است، شاعري است به نام حجتالاسلام محمدحسين انصاريان نژاد ـ كه از جنوب كشور به ديدار آمده است. اينكه ميگويم زرنگ، به خاطر اين است كه اجازه نميدهد فكر گرفتن چفيه آقا به ذهن نفر دومي خطور كند! زود ميرود پيش ايشان و ميگويد: «من چفيه شما را براي تبرك ميخواهم. آن را به من ميدهيد؟»رهبري هم كه عادت ندارند دست كسي را از اين باب رد كنند، به يكي از همراهان ميگويند: «اين چفيه را از شانه من برداريد و بدهيد به ايشان.»شاعران، نوبت به نوبت كه نه، هركس شوقش بيشتر است و تحفهاي براي آقا آورده، ميدود نزديكتر و خودش را به ايشان ميرساند. وقتي به رهبري ميگويند كه استاد فريد، در حال نگارش يك رمان است، ايشان جواب ميدهند: «شعرهايشان كه خوب بود. داستانشان هم در بيايد ببينيم چه كردهاند.»يا وقتي امير عاملي به حضورشان ميرود، ميگويند: «گويا دو ـ سه روز پيش شعري از شما در يكي از روزنامهها ديدم.»وقتي هم عليرضا قزوه، جلسه گردان ديدار شاعران، پيش رهبر معظم انقلاب ميرود و كتاب «بيدل به انتخاب بيدل» را به ايشان تقديم ميكند، آقا خط بيدل را در حاشيه كتاب ميشناسند و ميگويند: «اين خط خود بيدل است انگار.» و قزوه تأييد ميكند. بعد هم به قزوه ميگويند: «شما هنوز هند هستيد؟» اين جمله آقا هم از سوي قزوه تأييد ميشود.وقتي استاد كلامي، شاعر آذريزبان به ديدار رهبر ميرود، آقا به زبان آذري با او چاق سلامتي ميكنند. وقتي هم متوجه ميشوند كه مادر اين شاعر، بيمار است، براي او دعا ميكنند.بانوان شاعر هم يكي يكي به سمت صندلي آقا ميروند و قبل از اينكه صداي «الله اكبر» مؤذن سالخورده بيت بلند شود، كتابها و شعرهايشان را تقديم ميكنند. يكي از آنها ميگويد: «تازگيها شعرهاي زيادي گفتهام كه يادم رفته با خودم بياورم.» آقا هم ميگويند: «حالا كه نياوردهايد!»يكي ديگر از خانمها گويا درباره موضوع جنسيت در شعر صحبت ميكند، اما آقا با ظرافت ميگويند: «حالا تفكيك جنسيتي در شعر هم لازم است؟»يا يكي از بانوان شاعر از رهبر معظم انقلاب ميخواهد كه شعرش را بخوانند و نظرشان را بدهند، اما ايشان ميگويند: «دست شما درد نكند. اجازه بدهيد شعرتان را سر حوصله بخوانم و نظرم را بگويم.»در همين لحظات، امير خوراكيان، رئيس سازمان فرهنگي ـ هنري شهرداري و غلامعلي حداد عادل هم از راه ميرسند. حداد به ديدار آقا ميرود و خوراكيان به دليل ازدحام شاعران پيرامون رهبري، جايي براي نماز پيدا ميكند. رهبري وقتي حداد عادل را ميبينند، از روي صندلي خود بلند ميشوند و خطاب به او ميگويند: «مساكم الله بالخير آقاي حداد!»نماز را آقا سريع ميخوانند؛ سريعتر از زمانهايي كه افراد، روزهدار نيستند و ميتوانند با حوصله بيشتري به عبادت بپردازند. بعد از نماز، دوباره دور رهبري حلقه ميزنند و ايشان همراه با جمعيت راهي سالني ميشوند كه سفرههاي افطار گسترده شده است. حداد عادل به شوخي به آقا ميگويد: «امشب افطاري است يا گرفتاري؟!»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 283]