واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
قيام دليران تنگستان رئیس علی دلواري در 1881 ميلادي در روستاي «دلوار» از توابع تنگستان ديده به جهان گشود. وي دوران كودكي را در زادگاهش با فراگرفتن فنون رزمي، اسبسواري، تيراندازي و آموختن قرآن و ادبيات فارسي سپري كرد. از همان كودكي و نوجواني توانست به ويژه در تيراندازي مهارت خاصي كسب كند. با شروع انقلاب مشروطه در سال 1906 رئيسعلي در حالي كه بيش از 25 سال نداشت، از جمله پيشگامان مشروطه در جنوب ايران بود. به همين دليل در دوران ديكتاتوري محمدعليشاه قاجار عليه حكومت وي در جنوب دست به اسلحه برد و در 1909 توانست به كمك تفنگچيهاي خود، بوشهر را از سلطه عمال محمدعليشاه آزاد سازد. با تصرف گمرك بوشهر كه در اجازه انگليسيها بود، نيروهاي آن كشور به دخالت نظامي در منطقه پرداختند و جنگ و گريزي را آغاز كردند كه تا سالهاي جنگ اول جهاني ادامه يافت. در كشاكش جنگ، وقتي انگليسيها با وقوع انقلاب بلشويكي و خروج نظاميان روسي از ايران به سمت شمال تعرضات خود را گسترش دادند، تنگستانيها به حملات خود عليه انگليسيها شدت بخشيدند. در يكي از اين شبيخونها كه در 12 ژوئيه 1915 رخ داد، دو ژنرال بلندپايه انگليسي همراه با دهها سرباز انگليس و هند، جان خود را از دست دادند. با وقوع اين حادثه نيروهاي انگليسي در هشتم اوت 1915 (17 مرداد 1294 ـ 26 رمضان 1333) شبانه بوشهر را اشغال كردند.رئيسعلي و شيخ حسين چاهكوتاهي و زاير خضرخان اهرمي سه نفر از معتمدين دلير تنگستان تصميم گرفتند كه عليه دشمن قيام نموده و در مقام مدافعه از وطن برآيند.
دو ماه قبل از آن كه قواي انگليس بوشهر را اشغال كنند، ژنرال كاكس كنسول انگليس در خليج فارس، نامهاي به مرحوم شيخ محمدحسين برازجاني روحاني متنفذ و مجتهد معروف دشتستان نوشت كه جواب آن نامه انگيزهي قيام رئيسعلي دلواري شد.كنسول انگليس در اين نامه از شيخ محمد حسين برازجاني خواسته بود كه از نفوذ خود استفاده نموده و از هرگونه آشوب و قيام عليه اشغالگران جلوگيري نمايد و اين كه از دشمني با دولت انگليس نه تنها سودي عادي ملت ايران نخواهد شد، بلكه در صورتي كه ايرانيان وارد جنگ شوند، انگليس يك سوم خاك ايران را تصرف خواهد كرد.شيخ، در پاسخ به اين نامه تمام مصيبتها را از طرف دولت انگليس دانسته و اعلام كرده بود كه چنانچه عمليات انتقامجويانه عليه اشغالگران صورت پذيرد مسئوليت آن بر عهدهي انگليسيها خواهد بود.رئيسعلي، در نامههاي متعدد به شيخ محمدحسين برازجاني از او براي جهاد و قيام عليه قواي انگليس كسب تكليف ميكند كه سرانجام مرحوم شيخ صورتي از حكم جهادي كه مراجع شيعه از نجف اشرف ارسال داشته بودند به ضميمهي حكم خود مبني بر وجوب جهاد با كفار انگليسي و جلوگيري از رخنهي آنها به بنادر جنوب و دشتي و تنگستان و لزوم همكاري خوانين اين مناطق و بسيج مردم مسلمان براي رفتن به ميدان جنگ صادر ميكند و براي همهي خوانين ميفرستد.رئيسعلي همين كه از حكم جهاد مرحوم شيخ برازجاني و ديگر مراجع ديني آگاهي مييابد، آمادهي نبرد با قدرت امپراتوري انگليس ميشود و مقدمات كار را در خانهي سيدمحمدرضا كازروني فراهم ميسازد. رئيسعلي همراه دوستش خالو حسين دشتي در اوايل ما ه رمضان 1333 ه. ق در عمارت حاج سيدمحمدرضا كازروني، پس از مذاكراتي با وي آمادگي خود را براي دفاع از بوشهر و جلوگيري از پيشروي نيروهاي انگليسي اعلام ميدارد. رئيسعلي پس از اظهار تشكر، قرآن مجيد را ميطلبد و همين كه خادم، قرآن ميآورد بر ميخيزد و تعظيم ميكند و با احترام تمام آن را روي ميز جلو خود ميگذارد، آنگاه رو به حاضرين كرده و ميگويد: «اي كلامالله! گفتار مرا شاهد باش. من به تو سوگند ياد ميكنم كه اگر انگليسيها بخواهند بوشهر را تصرف كنند و به خاك وطن من تجاوز نمايند در مقام مدافعه برآيم، و تا آخرين قطره خون من بر زمين نريخته است، دست از جنگ و ستيز با آنان نكشم، و اگر غير از اين رفتار كنم در شمار منكرين و كافرين به تو باشم، و خدا و رسول از من بيزار شوند.»بعد از اشغال بوشهر نيروهاي انگليسي قصد تصرف دلوار را كردند محلي كه پيش از آن چند بار سربازان انگليسي بدانجا يورش برده اما هر بار طعم تلخ شكست را چشيده بودند.رئيسعلي و شيخ حسين و زايرخضرخان با قيام دليران تنگستان عليه اشغالگران انگليسي وارد نبرد شدند و نيروهاي متجاوز كه قريب پنجهزار نفر بودند در دام دليرمردان تنگستاني گرفتار آمدند و عدهي زيادي از بين رفتند.نظاميان انگليسي در حمله خود، با مقاومت زيادي روبرو نشدند زيرا روستا خالي از سكنه شده بود و لذا نيروهاي انگليسي به ويران ساختن خانههاي مردم، ترورهاي كور و بيهدف مردم غيرنظامي، و قطع نخلها و آتش زدن آنها پرداختند. تنگستانيها پس از اين رويداد، غالباً روزها آرامش خودرا حفظ ميكردند و شبها به نيروهاي انگليسي شبيخون ميزدند و با هر شبيخون تلفات سنگين انساني به اين نيروها وارد ميآوردند. در جريان يكي از اين حملات رئيسعلي دلواري در سوم سپتامبر 1915 از پشت سر هدف گلوله يكي از همراهان خائنش قرار گرفت و به شهادت رسيد. اما نهضتي كه او درجنوب ايران به راه انداخت تا سالها مايه وحشت انگليسيها بود.منبع:موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی/خ
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 534]