واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: دانش - سرمایهگذاری روی علم یکی از بهترین راهها برای خلق فرصتهای شغلی جدید و رشد اقتصادی است و حتی مدلهای احیای اقتصادی نیز بر این اساس تهیه میشود؛ ولی شواهد اقتصادی موجود این تصور را به چالش میکشند. مجید جویا: باراک اوباما رئیسجمهور ایالات متحده چنین باوری دارد. فرانسیس کالینز، رئیس موسسه ملی سلامت ایالات متحده، ان.آی.اچ همین را میگوید. افراد پیشروی دانشگاهی و پژوهشی نیز همین عقیده را دارند. توجیه اصلی کنونی برای سرمایهگذاری بیشتر روی پژوهشها این است که سبب رشد اقتصادی میشود، موضوعی که اکنون بیش از هر زمان دیگری مورد نیاز است. اوباما سال گذشته در سخنرانی خود در آکادمی ملی علوم امریکا گفت: «دانش برای موفقیت، سلامت، محیط زیست و کیفیت زندگی ما بیش از هر زمان دیگری الزامی است». کالینز بیشتر به سراغ جزئیات رفت و به گزارش یک گروه مشاوره سلامت در واشینگتن به نام خانوادههای امریکا استناد کرد که میگوید که هر یک دلاری که ان.آی.اچ خرج میکند در عرض 12 ماه به 2.21 دلار سود اقتصادی منجر خواهد شد. به پژوهشهای زیستدارویی عموما به دلیل فواید سلامتی آن نگریسته میشود، ولی تاثیر آن بر رشد اقتصادی هم قابل توجه است». در انگلیس، بزرگان دانش از دولت خواستهاند تا از دانش به عنوان راهی برای کمک به خروج اقتصاد از بحران کمک شود. دقیقا به همین دلیل است که دولتهای آلمان، سوئد، کانادا و استرالیا هم مانند ایالات متحده بودجه پژوهشی خود را به عنوان بخشی از بسته مشوقهای اقتصادی برای کمک به رشد اقتصاد افزایش دادهاند. ولی ورای این ظاهر جذاب، به نظر میرسد که روی فواید اقتصادی سرمایهگذاری روی علم بیش از حد حساب شده است. پژوهش «خانوادههای امریکا» از مدلی تولید شده توسط دایره تحلیلهای اقتصادی در وزارت دارایی استفاده کرد تا سود احتمالی ان.آی.اچ از سرمایهگذاری در هر ایالت را تخمین بزند. به گفته کالینز، به او گفته شده که این رویکرد «استاندارد است و قابل اعتماد به نظر میرسد». ولی برخی اقتصاددانها فرض بنیادین این مدلها (که مقدار مشخصی از ورودی پژوهشی منجر به خروجی اقتصادی متناظر با آن میشود)، یا امکان تعیین مقدار این خروجیها را زیر سوال میبرند. هزینه یا فایدهمشکل، به گفته اقتصاددانها این است که ارقامی که به سودآوری اقتصادی پژوهش نسبت داده میشود، از تعداد محدودی از تحقیقات استنتاج شده که خیلی از آنها از اساس به منظور توجیه سرمایهگذاری بر روی پژوهش، صورت گرفته بودند. مارتین باکستون، مدیر گروه پژوهشهای سلامت در دانشگاه برونل انگلیس میگوید: «پول خیلی کمی بر روی اقتصاد تحقیقات سلامت که خیلی از تحلیلهای هزینه و فایده بر آن متمرکز شده، سرمایهگذاری شده و سهم عظیمی از آنچه انجام شده، بخشی از فعالیت برای دفاع از پژوهش بوده است». افراد پیشروی پژوهش میدانند که به ابزار بهتری نیاز دارند. به گفته کالینز ان.آی.اچ کارگاهی با اقتصاددانها در ماه می / اردیبهشت برگزار کرد تا لزوم سرمایهگذاری بخشی از بودجه پژوهشی خود را در خروجی اقتصادی این تحقیقات بررسی کند. کالینز میگوید: «ما دوست داریم که شواهد آن را گرداوری کنیم». برخی از این شواهد تاکنون جمعآوری شدهاند. در برنامه STAR METRICS (دانش و فناوری در بازسازی اقتصاد امریکا؛ اندازهگیری تاثیرات پژوهش بر نوآوری, رقابتپذیری و دانش) که بعد از معرفی بسته محرکهای اقتصادی این کشور اعلام شد، دولت اوباما به دنبال رهگیری تاثیر کمکهای مالی پژوهشی فدرال و قراردادها بر خروجیهایی نظیر اشتغال، نشر و فعالیتهای اقتصادی است. حامیان برنامه میگویند که این کار پولهای مشوق را توجیه خواهد کرد و این، دقیقا چیزی است که سازمانهای پژوهشی تحت فشار برای ارایه خروجیهای سرمایهگذاریهای اخیر به آن نیاز دارند. همواره از بحثهای اقتصادی استفاده شده تا هزینه کردن پول در راه علم را توجیه کنند، به خصوص در شرایط سخت. در ایالات متحده، این بحثها با انتشار «برخاستن از طوفان» بیشتر هم شدهاند, این متن یک گزارش تاثیرگذار در سال 2006 / 1385 از فرهنگستان ملی امریکا بود که با درخواست گسترش سریع حمایت مالی تحقیق و توسعه، قصد داشت تمام کشورهای رقیب را کنار بزند. بخشی از این گزارش با عنوان «چرا تحقیق و توسعه برای موفقیت آمریکا در قرن 21 حیاتی است؟» به بررسی گزارشهایی پرداخته که بازگشت سرمایه پژوهش را تخمین میزنند. این امر با نمودارهای مختلفی توضیح داده شده و یکی از آنها با نمایش کاهش شدید نرخ مرگ و میر ناشی از حمله قلبی در ایالات متحده را بین سالهای 1950 / 1329 و 2000 / 1379، نتیجه میگیرد که این افت میتواند تا حدی به تحقیقات زیستپزشکی هم نسبت داده شود. محرک نوآوری توصیه «برخاستن از طوفان» این بود که سرمایهگذاری فدرال در پژوهشهای بنیادین در یک بازه هفت ساله، هر سال به میزان ده درصد افزایش یابد، به خصوص در علوم طبیعی و مهندسی. در اولین لایحه محرکهای اقتصادی اوباما در فوریه 2009 / بهمن 1387، بخشی از این افزایش به همراه بودجه اضافی برای ان.آی.اچ درنظر گرفته شده بود. با این حال، استفان مریل، مدیر اجرایی شورای سیاستگذاریهای دانش، فناوری و اقتصاد در فرهنگستان ملی امریکا که در جریان نوشتن این گزارش دخالت نداشت، اذعان دارد که این گزارش جزئیات دقیقی از فواید اقتصادی سرمایهگذاری روی پژوهش ارائه نمیکند. چندین دهه است که اقتصاددانها پذیرفتهاند نوآوری، محرک بخش بزرگی از رشد اقتصادی است. به گفته یان فیلیپس، رئیس بخش سیاستهای علم و فناوری در سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی در پاریس، «شواهد خوبی وجود دارد که 50 تا 70 درصد از ارزش افزوده از نوآوری ناشی میشود». ولی مشکل بزرگتر ارزیابی این است که چه چیزی محرک نوآوری است. آیا پژوهشهای بنیادین است که معمولا به رغم شکوههای مشاورین علمی، حمایتهای عمومی خوبی دارد؟ یا عواملی دیگر مانند خواستههای مصرفکنندگان که مثلا موبایل یا بازیهای کامپیوتری میخرند هم اهمیت دارد؟ و حتی اگر پژوهشهای علمی محرک نوآوری باشند، سرمایهگذاری بیشتر در علم لزوما این فرایند را تسریع میکند؟ متاسفانه پاسخ قطعی وجود ندارد. در یکی از مقالات پایهای این حوزه، ادوین منسفیلد، اقتصاددان فقید دانشگاه پنسیلوانیا، در سال 1991 / 1370 برآورد کرده بود که پژوهشهای دانشگاهی سالیانه 28٪ عایدی داشته باشند. منسفیلد با پرسش از مدیران عامل به این رقم رسیده بود، آنهم با مطرح کردن این سوال که چه درصدی از نوآوریهای شرکتهای آنها از پژوهشهای دانشگاهی ناشی میشود، و از آنها خواسته بود که یک عدد دقیق را در پاسخ بیان کنند. ولی به عقیده برخی از محققین این حوزه، او سوالی غیرممکن پرسیده بود، چراکه هیچگاه نمیتوان در پاسخ به عدد مشخصی اشاره کرد. هر روشی که اقتصاددانها از آن زمان تاکنون به کار برده باشند، ارزیابی ارزش افزوده از پژوهش خیلی سخت بوده و به نتایج متفاوتی ختم شده است. برخی به جزئیات میپردازند و به طور مشخص به پروژهها میپردازند. تصمیمسازان ولی سوالات خود را بیشتر در کلیات میپرسند و تاثیر فعالیتهای پژوهشی را در رشد اقتصادی یک کشور ارزیابی میکنند. نتایج استثنایی؟به گفته مارتین، در بیشتر این مقالهها، «به جای پژوهش مسئله روابط عمومی مطرح است». این تاثیر تا حدی ناشی از فعالیتهای لابیهای پژوهشهای پزشکی است. یک مثال گزارش سال 2000 با نام «نتایج استثنایی: ارزش اقتصادی سرمایهگذاری امریکا در پژوهشهای پزشکی» ارایه شده توسط بنیاد فاندینگ فرست است که با اشاره به کارهای اقتصاددانان مختلف، تخمین زده بود که کاهش شدید در نرخ مرگ و میر ناشی از بیماریهای قبلی در این کشور در فاصله بین سالهای 1970 و 1990، سود اقتصادی به میزان 1500 میلیارد دلار در سال به همراه داشته و چنین نتیجه گرفته بود که یک سوم آن (یعنی 500 میلبارد دلار در سال) را میتوان ناشی از پژوهشهای پزشکی دانست که به روشها و داروهای جدید منتج شده بودند. مطالعات بیشمار دیگری در ایالات متحده و استرالیا هم به چنین ادعایی ختم شدهاند. تخمین نرخ بازگشت سرمایهگذاری در تحقیق و توسعههای عمومی سال مطالعه موضوع نرخ سالانه بازگشت (درصد) 1958 / 1337 ذرت ترکیبی 20 تا 40 1967 / 1346 ماکیان 21 تا 25 1979 / 1358 برداشت گوجهفرنگی 37 تا 46 1968 / 1347 تحقیقات کشاورزی 35 تا 40 1968 / 1347 تحقیقات کشاورزی 28 تا 47 1979 / 1358 تحقیقات کشاورزی 37 1979 / 1358 تحقیقات کشاورزی 45 1981 / 1360 تحقیقات کشاورزی 37 1991 / 1370 تمام تحقیقات علمی دانشگاهی 28 1993 / 1372 تحقیقات کشاورزی 43 تا 67 2000 / 1379 تحقیقات دارویی بیشتر از 30 بنیاد فاندینگفرست منحل شده، ولی رابرت تپل که در دانشگاه شیکاگو بر روی اقتصاد کار کار میکند و گزارش فوق به تحقیقات او استناد کرده بود، از قسمتی از این ادعاها تبری میجوید: «شاید تنها بخشی از کاهش نرخ مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی عروقی، ناشی از جراحی و مسدودکنندههای بتا باشد. خیلی سخت است که تاثیر یک عامل را در تغییر سطح سلامتی به طور دقیق تعیین کرد». تپل همچنین ادعای دیگر گزارش را مبنی بر اینکه پژوهشهای زیستپزشکی بهره گیرنده از حمایت مالی عمومی، هزاران فرصت شغلی ایجاد خواهد کرد به چالش کشید. او مارک هتفیلد، سناتور سابق ایالت اورگان را که مقدمه گزارش را نوشته بود، متهم میکند که همواره به دنبال یافتن فرصتهای شغلی بود. «ما همیشه به هتفیلد میگفتیم که شغل در این حوزه یک هزینه است، نه فایده». بهای پژوهشیک مشکل کلیدی، به گفته تاپل، ناتوانی اقتصاددانها در ارزیابی هزینهها و فواید پژوهش است. هزینهها شامل هزینه اضافی نگهداری از بیماران پیر که با درمانهای جدید زنده نگاه داشته میشوند، هزینه افراد مستعدی که به جای انجام یک کار مولد اقتصادی به انجام تحقیقات میپردازند، و هزینه خروجیهای نامطلوب هم میشود. سازمانهای پژوهشی علاقهای به ارزیابی بیطرفانه هزینههای پژوهش ندارند. چرا که افراد راستگو همواره با مشکل کمبود منابع پژوهشی روبرو هستند. اکنون نشانههایی وجود دارند که حاکی مخالفت با صرف منابع بیشتر برای پژوهش هستند. در ماه می / اردیبهشت، کنگره ایالات متحده، لایحه افزایش کمکهای مالی پژوهشی برای نهادهای علوم طبیعی را قاطعانه رد کرد و در انگلیس نیز انتظار میرود که دولت جدید محافظهکار، بودجه پژوهشی را کاهش دهد. انتظار میرود که فشار بیشتری وارد شود تا مشخص شود که سرمایهگذاریهای پژوهشی پیشین به چه نتیجهای ختم شدهاند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 265]