تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اگر خداوند بوسیله تو یک نفر را هدایت کند برای تو بهتر است از دنیا و هر آنچه د...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826064751




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

کوری عصا کش کور دگر شود


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: اوه، عجب کار شاقی. لباس ها کنده می‌شوند، برهنگان در سرما می‌لرزند، با هم دعوا می‌کنند، می‌میرند، مورد تجاوز...       نام فیلم: کوری (blindness)کارگردان: Fernando Meirellesبازیگران: Julianne Moore، Mark Ruffaloتاریخ اکران: ۳ اکتبر ۲۰۰۸ برابر با ۱۲ مهر ۱۳۸۷“کوری” یکی از ناخوشایند ترین (نه الزاما غیر احساساتی) فیلمهایی است که در عمرم دیده ام. فیلم حکایت مردمی‌است که در استرس عظیمی‌به سر می‌برند و همچنان زنده هستند. اما رک بگویم، من ترجیح میدادم آنها را هلاک شده می‌دیدم تا اینکه سه ربع آخر فیلم را به نظاره بنشینم. جدا از آنکه فیلم مایوس کننده و تهوع آور است، بلکه زشت هم هست. ماهیت فیلم به کلی تغییر یافته است. بعضی اوقات بیش از اندازه اغراق در آن وجود دارد و گهگاهی هم بسیار تاریک تر از آن است که بشود به راحتی آن را دید.در یک شهر نامشخص (احتمالا تورنتو) یک بیماری نامشخصی بطور گسترده ای جمعیت شهر را در بر می‌گیرد و همه را آلوده می‌سازد. اول یک راننده منتظر در چراغ راهنمایی کور می‌شود، سپس دکتر چشم پزشکی که راننده پیش او می‌رود کور می‌شود و همین طور ادامه می‌یابد تا اینکه تمام جمعیت آن شهر خود را کور می‌یابند اما در این بین یک زن هنوز کور نشده است. زنِ دکتر. سه بخش از زندان پر از جمعیت شده است، همگی در قرنطینه به سر می‌برند و نگهبانانی مسلح آنها را زیر نظر دارند. سپس حدس میزنم که نگهبانان هم کور می‌شوند. بسیاری از زندانی‌های نجات یافته به زودی خود را در وضعیت بسیار نا امید کننده و گرسنه می‌بینند. مشکل بزرگ از بخش ۳ و سردسته وحشی آنها (گائل گارسیا برنال) آب میخورد. او اسلحه ای را پیدا می‌کند، تمام غذاهای آورده شده را ضبط می‌کند و به بخش یک در ازای جواهرات و مساعدت جنسی، آنها را می‌فروشد. به اندازه کافی غریب به نظر می‌رسد.اوه، عجب کار شاقی. لباس ها کنده می‌شوند، برهنگان در سرما میلرزند، با هم دعوا می‌کنند، می‌میرند، مورد تجاوز قرار می‌گیرند، کورکورانه راه می‌روند و پشت سر هم سکندری می‌خورند. گیر افتادن توسط آدمهایی وحشی صفت که نمی‌دانند از کجا آمده اند و شناور بودن در منجلابی که نمی‌دانند سرچشمه اش کجاست. اما در وسط تمام این جریانات زن دکتر (جولیان مور) قرار دارد که نمی‌داند چطور او هنوز کور نشده است؟ اما او صادقانه با شوهرش می‌ماند.آیا او سمبل یک شخص بینا است که کورها را علیه بد کاره ها رهبری می‌کند؟ اوه! عجب ایده ای! کی او را آنجا قرار داده است. شاید این شخص همانی است که باید می‌بود. در فیلمی‌که حتی سعی نکرده است دلیل کوری را تشریح کند، اتاقی وجود دارد برای هیچ جز سمبل ها و استعارات و یک گروه مختلط که ما با آنها همدردی می‌کنیم. این گروه شامل یک زوج آسیایی، دکتر و همسرش (مارک روفولو و جولیان مور)، یک مرد سیاه پوست عاقل (دنی گلوور)، یک زن مجرد (آلیس براگا)، یک پسر (میچل نی) و یک سگ.و اما سرو صداها. خدای من! صداهای پس زمینه فیلم بسیار پرخاشگرانه است. بطوری که در صندلی‌ام بطور غیر ارادی  جنب و جوش داشتم. حتی نمی‌شود در حین تماشای فیلم چرت زد! صدای جرنگ جرنگ فلزات، شکستن شیشه ها، شلیک گلوله ها، جیغ و داد مردم، تمامی‌اینها با دیالوگ‌های موجود در فیلم یکی شده اند. درست همان کاری که در آگهی های بازرگانی انجام می‌دهند. هم چشمهام و هم گوشهایم خسته شدند و حتی صبرم لبریز شده بود. این فیلم عجب دودمانی دارد. کوری توسط فرناندو میرلز کارگردانی شده است و اقتباسی است از رمان برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۵ به همین اسم نوشته ژوزه ساراماگو. خبر داشتم که ساراماگو مدت بسیار زیادی در برابر پشنهادهایی که برای ساخت فیلمی‌از کتاب می‌شد، مقاومت می‌کرد. اما کافی نبود. شانس خوبی داشتم که قرار است بعد از فیلم اکران مجدد پدر خوانده را ببینم.       مطالب مرتبط: آن 7 دقیقه كذایی! سعی كنید آلیس بلانش را فراموش كنید!  عاشق جنایتكارها هستم!      




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 446]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن