واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: مت دیمون، از بازیگرانی است كه شاید به اندازه براد پیت محبوبیت نداشته باشد و به اندازه جانی دپ فرهیخته نباشد و به اندازه تام هنكس جایزه نگرفته باشد و به اندازه تام كروز... زمانی در سینمای آمریكا، ستارههای فیلمها ویژگیهای ظاهری مشابهی داشتند؛ مثلا قامت بلند یا قدرت بیان صحیح فاكتورهای اساسی بازیگران بودند. از این رو بود كه كلارك گیبل، جیمز استوارت، جان وین، گاری كوپر، چارلتون هستون، برت لنكستر، گلن فورد و گریگوری پك با وجود تواناییهای متفاوتشان این امكان را پیدا كردند تا در سینما بدرخشند و در قالب تیپهای گوناگون جلوی دوربین بروند. با ورود بازیگران بااستعدادی مثل مارلون براندو، این قاعده شكسته شد. براندو كه آموزشدیده مكتب آكتورز استودیو بود و سابقه كار در تئاتر را داشت، برای بازی در نمایشنامههای مدرنی مثل «اتوبوسی به نام هوس»، عمدا در بیانش نوعی لكنت ایجاد كرد و براساس آموزشهای استادانی مانند الیا كازان آموخت كه یك بازیگر واقعی سینما الزاما نباید مقید به رعایت یك سری اصول و قواعد تكراری باشد. زمانی كه براندوی كوتاهقامت و نهچندان خوشچهره با درخشش در 2 فیلم مردان (فرد زینهمان) و اتوبوسی به نام هوس (الیاكازان) در ابتدای دهه 50 میلادی خود را در صف مدعیان اسكار قرار داد، همفری بوگارت دربارهاش به شوخی گفت كه این جوان با عرقگیر، در فیلمش جوری تاثیرگذار بود كه نسل ما با لباسهای شكیل قادر به این میزان تاثیرگذاری نبودند. این جریان منجر به ظهور استعدادهای دیگری نیز شد. جیمز دین از راه رسید و با فیلمهای متفاوتش نوعی سركشی و عصیان را در سینما به نمایش گذاشت كه با جلوهگریهای بازیگران كلاسیك فرق داشت. پل نیومن با بازی در فیلمهای مهمی مثل «یكی آن بالا من را دوست دارد»، «بیلیاردباز» و «گربه روی شیروانی داغ» شیوه بازیگری مارلون براندو را تداوم بخشید و به سرعت محبوب شد. استیو مككویین نیز ارائهگر شخصیتی همیشه ناراضی و معترض بود. در دهه 70، نسل تازه بازیگران همراه نسل جدید فیلمسازان، در پی تغییراتی در شكل و محتوای سینما بودند. جانشینان نسلهای قبلی، رابرت دنیرو، آل پاچینو، داستین هافمن، جین هاكمن، رابرت دووال، جان ویت، مایكل داگلاس و آنتونی هاپكینز بودند. همچنان كه فرانسیس فورد كوپولا، استیون اسپیلبرگ، وودی آلن، مارتین اسكورسیزی، برایان دیپالما، ریدلی اسكات، جورج لوكاس و سیدنی پولاك جای كارگردانان قدیمی را گرفته بودند. در دهه 80، سینمای تجاری آمریكا به سمت نوعی سطحینگری مفرط رفت و فیلمهای رزمی و ورزشی محبوبیت عام یافتند. ستارههای این دوره سینما را ورزشكاران و رزمیكاران هیكلمندی تشكیل میدادند كه كمترین استعدادی در بازیگری نداشتند و تنها با انجام حركاتی محیرالعقول در زمینه نبردهای تن به تن یا در نحوه استفاده از سلاحهای جنگی، خودنمایی میكردند. آرنولد شوارتزنگر، سیلوستر استالونه، فرانكی، جكی چان و استیون سیگال نمونههایی از این بازیگران بودند كه سعی داشتند به گونهای، جانشینان بروس لی باشند. البته در همان دهه 80، فیلمهای مهمی ساخته شد و ستارههای سینما در ارائه نقشهای متفاوتشان به موفقیتهایی رسیدند، اما همان طور كه گفته شد، اقبال عمومی با فیلمهای رزمی و ورزشی بود. در دهه 90، بار دیگر شاهد فعالیت كارگردانان و بازیگران متفاوت بودیم. دوره فیلمهای ورزشی و رزمی به سر رسیده بود و انواع ژانرها در شكل استاندارد خودشان باردیگر مورد توجه قرار گرفتند. در اواسط دهه 90، نسل تازهای از بازیگران كار خود را به تدریج شروع كردند و سپس تبدیل به ستارههای جدید سینما شدند؛ افرادی مثل خواكین فینیكس، جانی دپ، كیانو ریوز، مارك والبرگ، لئوناردو دی كاپریو، جود لا، كلایو اوون، كالین فارل و البته مت دیمون. شهرت امروزی مت دیمون، مدیون نقشی است كه او در مجموعه فیلمهای «بورن» بازی كرد. این فیلمهای اكشن جاسوسی كه در واقع بدلی امروزی برای فیلمهای جیمز باندی بودند، با فروش بسیار بالایی روبهرو و دنبالههایی برای آنها ساخته شد. مت دیمون، در نقش مامور امنیتی كه مجبور است برای كشف هویتش ماموریتهای خطرناكی را بپذیرد، بازی بسیار خوبی از خود به نمایش گذاشت و خیلی زود مشهور شد. در اواخر دهه90، به دلیل ویژگیهای ظاهری متدیمون كه قد نهچندان بلند و چهره معصومانهاش بود، عموما نقش آدمهای تر و فرز و پرتكاپو را ایفا میكرد. او در این مدت با فیلمسازانی مثل گاس ونسنت در فیلمهای «پیدا كردن فاستر» و «ویلهانتینگ خوب»، آنتونی مینگلا در «آقای ریپلی بااستعداد»، فرانسیس فورد كوپولا در «كار چاقكن»، ادوارد زوییك در «شهامت زیر آتش»، جان دال در «ورقبازها»، استیون اسپیلبرگ در «نجات سرباز رایان» و... همكاری كرد. نام اصلیاش ماتیو پیج دیمون است و متولد 1970. درست است كه اولین بازیاش در سینما به اواخر سالهای دهه 80 برمیگردد، اما تا پیش از بازی در فیلمهای مهم دهه نودیاش مشهور نبود. در همان سالهای اولیه فعالیتش، به همراه دوست دوران كودكیاش بن افلك، فیلمنامه «ویل هانتینگ خوب» را نوشتند. این فیلمنامه درباره جوانی بود كه به دلیل استعدادهای فراوان و نبوغش در معرض رویدادهای بسیاری است تا این كه با وجود بیعلاقگیاش به روانشناسان میپذیرد كه برای دستانداختن یك روانشناس دیگر، به مطب او برود. كار این روانشناس جدید با بازی رابین ویلیامز آنقدر روی او تاثیر میگذارد كه رفتهرفته شخصیتش تغییر میكند و به انسانی تازه مبدل میشود. همچنان كه رابطه میان بیمار و پزشك صمیمیتر میشود، درمییابیم كه روانكاو نیز درگیر معضلات پیچیدهای در زندگی خصوصیاش است. این فیلمنامه مت دیمون و بن افلك را گاس ون سنت ساخت؛ كارگردانی كه بعدها با ساخت فیلمهای ستایششده «فیل» و «پارانویید پارك» و «بیمار روانی» شهرتی عالمگیر پیدا كرد و امروزه از فیلمسازان مطرح سینمای جهان به شمار میآید. مت دیمون كه در «ویل هانتینگ خوب» نقش اصلی را بازی كرد، كاندیدای دریافت اسكار شد، اما این جایزه را نه برای بازیاش كه به دلیل فیلمنامه مشتركی كه با بن افلك نوشته بودند ربود. در فیلم «نجات سرباز رایان» اثر اسپیلبرگ كه بسیاری آن را قویترین فیلم جنگی تاریخ سینما میدانند، چهره معصوم مت دیمون به كار كارگردان آمد تا نقش رایان را به او بسپارد. دیمون در این فیلم، تا نیمه غایب است و در این دقایقتام هنكس است كه میدرخشد. تام هنكس سربازی خسته و ناامید است كه سالها معلمی كرده و حالا ماموریت یافته تا رایان جوان را بیابد. او در مسیر جستجوی رایان با مشكلات زیادی همراه میشود اما سرانجام او را مییابد و نبرد تازه را با همكاری او آغاز میكند. بازی مینیمالیستی و بدون ادای این بازیگر در این فیلم جنگی نشان داد كه بیش از آنكه مینماید و ادعا میكند بازیگر خوبی است. مت دیمون، علاوه بر این كه چهره محبوب تماشاگران بود و فیلمهای پرفروشش در جهان موضوع بحث بود، بازیگر مورد اعتمادی نیز برای كارگردانان بزرگ بود. یكی از این كارگردانان مارتین اسكورسیزی بود كه در اثر درخشان خود «مردگان» از حضور این بازیگر در نقشی سنگین استفاده كرد. اسكورسیزی كه پس از محبوبیت لئوناردو دیكاپریو در «تایتانیك» از او به عنوان رابرت دنیروی جدید نام برد و در فیلمهای متعددش از او استفاده كرد، در «مردگان» مارك والبرگ، دی كاپریو و مت دیمون را در برابر جك نیكلسون غول عرصه بازیگری قرار داد و درخشش این بازیگران یكی از معیارهای آكادمی علوم و هنرهای سینمایی بود كه اسكار بهترین فیلم را به این اثر بدهد و پس از سالها مارتین اسكورسیزی این جایزه را دریافت كند. مت دیمون، از بازیگرانی است كه شاید به اندازه براد پیت محبوبیت نداشته باشد و به اندازه جانی دپ فرهیخته نباشد و به اندازه تام هنكس جایزه نگرفته باشد و به اندازه تام كروز پولساز نباشد و به اندازه همه اینها زندگیاش حاشیه نداشته باشد. او شاید به همین دلایل بازیگری است كه در نگاه اول جدی گرفته نمیشود و كمتر كسی در فهرست بازیگران بزرگ سینمای امروز از او یاد میكند و نامی میبرد. اما واقعیت این است كه مت دیمون در بسیاری از فیلمهایی كه تاكنون بازی كرده، نشان داده كه با وجود چهره نهچندان جذاب و قامت نهچندان كشیدهاش، بازیگری تواناست كه هم میتواند نقشی درونگرا و پرچالش مانند «ویل هانتینگ خوب» را به خوبی بازی كند و هم در اكشنی جنگی مانند «نجات سرباز رایان» بدرخشد. مت دیمون نمونهای مناسب است برای مطالعه بازیگری و امكانات و ابزارهایی كه یك هنرمند برای ایفای نقش در اختیار دارد. همانطور كه در ابتدای مطلب گفته شد، از زمانی كه ویژگیهای ظاهری فاكتوری تعیینكننده برای بازیگری و ستاره شدن بود سالها و حتی دههها میگذرد. دیمون با وجود بیبهره بودن از جذابیتهای ظاهری، توانست به نیروی استعدادها و تواناییهایش، رفتهرفته در جایگاه یك ستاره قرار بگیرد و مثلا با سری فیلمهای «برتری بورن»، «هویت بورن» و «اولتیماتوم بورن» نشان دهد كه میتواند حضورش ضمانت فروش فوقالعاده یك اثر باشد. در كنار این وجه ستارگی، حضورش در فیلمهای كارگردانان بزرگ سینما نیز نشان از هوش و درك بالای او از كارش دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 393]