واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: اصلیترین عامل استقبال از «به رنگ ارغوان» پیش و بیش از ارزشهای سینماییاش، به جسارت كارگردان مربوط میشود در نزدیكی به حوزههایی كه تاكنون فیلمسازی به خودش اجازه ورود به.... عشق بازان چنین مستحق هجرانند آخرین فیلم به نمایش درآمده ابراهیم حاتمیكیا، جنجالیترین اثر سینمایی جشنواره و یكی از مهمترین فیلمهای سالهای اخیر سینمای ایران است. در این نوشته ابتدا به دلایل اهمیت این فیلم میپردازیم و میكوشیم از جنبههای گوناگون آن را بررسی كنیم و سپس دربارهاش داوری میكنیم كه فیلم خوبی هست یا نه و در كارنامه سازندهاش چه رتبه و جایگاهی دارد. سینمای سیاسیاگر غفلت از ژانرهایی مثل موزیكال و علمی تخیلی و فاجعه، در سینمای ایران دلایلی ساختاری دارد و به توان و بضاعت نویسندگان و كارگردانان و همچنین امكانات تولید در كشورمان برمیگردد، بیتوجهی سینماگران ما به فیلمهای سیاسی، دلایلی فراساختاری دارد. در سالهای اولیه انقلاب اسلامی، عموم فیلمهای سیاسی را آثاری شعاری تشكیل میدادند كه ارزشهای هنری قابل ذكری نداشتند و به همین دلیل خیلی زود از یادها رفتند. پس از آن، سیاست در فیلمها تبدیل به لحن شد. در سالهای پس از جنگ، فیلمهای دفاعمقدس بهترین مجال را فراهم میآورد تا فیلمسازان موضعگیریهای سیاسی خود را آشكار كنند. ابراهیم حاتمیكیا در راس این فیلمسازان بود. «از كرخه تا راین» یكی از نخستین فیلمهای سیاسی سینمای ایران بود كه حرفی برای گفتن داشت و این حرف را در قالب ملودرامی احساسی بیان كرد. از آن پس حاتمیكیا دیگر یك فیلمساز دفاع مقدسی صرف نبود و شخصیتهای آثار او را آدمهایی تشكیل میدادند كه نسبت به زمانه خود حساس هستند و این حساسیت را بروز میدهند. «آژانس شیشهای» اوج این رویكرد در كارنامه سازندهاش بود كه اولا ساختار درستی داشت و از ارزشهای سینمایی برخوردار بود و ثانیا مورد توجه و استقبال مردم واقع شد. این فیلم مهم و محبوب، در زمانه خود تاثیر فراوانی بر مردم و بویژه جوانان گذاشت. پس از آن حاتمیكیا مسیر فیلمسازیاش را ادامه داد و به سراشیبی فیلم تجاری «دعوت» و سریال «حلقه سبز» رسید. اما پیش از این دو اثر، او یكی از مهمترین فیلمهای زندگیاش را ساخته بود كه با نمایش آن موافقت نشد و این فیلم به محاق رفت تا این كه امسال پس از گذشت 5 سال از آن رونمایی شد و از سوی داوران و منتقدان مورد توجه قرار گرفت. خطوط قرمزاصلیترین عامل استقبال از «به رنگ ارغوان» پیش و بیش از ارزشهای سینماییاش، به جسارت كارگردان مربوط میشود در نزدیكی به حوزههایی كه تاكنون فیلمسازی به خودش اجازه ورود به آن را نداده است. بنابراین اگر این فیلم به فروش بسیار بالایی دست یابد، دلیل فروشاش بسیار متفاوت خواهد بود، از دلیل فروش فیلمی مانند «دعوت» كه مردم برای دیدن بازیگرانش به سینماهای نمایشدهنده شتافتند. اینبار «به رنگ ارغوان» واجد نكتههای مهمتری است. جدال میان تعهد و عشق در این فیلم، یكی از درونمایههای اصلی است كه درام براساس آن شكل میگیرد. یك نیروی اطلاعاتی وظیفه نظارت بر رفتار دختری جوان را برعهده میگیرد، اما در میانه ماموریتش، به این دختر دل میبندد. این دلبستگی آغاز تخطی او از وظایفش است و به این ترتیب، درامی شكل میگیرد كه پایان تلخی دارد. البته كارگردان در نزدیك شدن به خیلی از خطوط قرمز جانب احتیاط را رعایت كرده است، اما برای تماشاگری كه با چنین قصهها و فضاهایی آشنایی ندارد، «به رنگ ارغوان» طور دیگری است. شخصیتهادر فیلمهای مشابه، هر گاه قرار است اتفاقی اینگونه رخ دهد، معرفی شخصیتها با اغراق همراه میشود. مثلا اگر قرار است یك تخطی رخ دهد، ابتدا بر وظیفهشناس بودن و خبرگی مامور تاكید میشود. مثلا در فیلم «اینك آخرالزمان» ساخته فرانسیس فورد كاپولا، دائما درباره اصالت و قابلیتهای كلنل صحبت میشود. كلنلی كه از رهبری نیروهای خودی دست برداشته و به گروه دشمن پیوسته است. طبیعی است كه هر چقدر آدمها بزرگتر باشند، سقوط آنان نیز فاجعهبارتر خواهد بود. در «به رنگ ارغوان» چیز زیادی درباره گذشته شخصیت اصلی گفته نمیشود، اما مشخص است كه او در مواضع خود كمی تزلزل دارد و ورود شخصیت بالادستیاش به فیلم و توضیحات او نیز بر این نكته صحه میگذارد. نكته دیگر درباره شخصیتپردازی این مامور این است كه در مواردی شاهد رفتار غریب او هستیم. او برای ورود به جمع دانشجویان و معرفی خود به عنوان یك همكلاسی تازهوارد، كمی خلوضع نشان میدهد. در این مسیر گاه او حتی پاسخ توهینهای یكی از پسرها را هم نمیدهد. این مامور در انجام وظایفش یك حرفهای تمامعیار است اما در جریان صحبتهایش با رئیس دانشگاه و دانشجویان رفتاری مضحك از خود به نمایش میگذارد. این یك ایده عجیب و نامتعارف از سوی كارگردان است چون رفتار این مامور اتفاقا باعث ایجاد شك و شبهه بسیاری میشود. از این گذشته این مامور در هر دو وجه شخصیتیاش هیچگاه اشتیاق و نیروی زیادی از خود بروز نمیدهد. مثلا نه در انجام ماموریتش آدم موفق و كاركشتهای است (اشاره به صحنه حملهاش به داخل خانه و پیامد آن زخمی شدن و فرار یكی از مجرمان) و نه در ابراز علاقهاش به دختر (میتوان از این زاویه یك بار دیگر به تماشای فیلم نشست كه دختری مغرور و خودساخته، چگونه با وجود بیتفاوتیاش نسبت به دیگر همكلاسیهایش، به آدمی با این ویژگیهای رفتاری دل میبندد). قصهقصه «به رنگ ارغوان» سرگذشت یك تحول شخصیتی است. مسیری كه قصه سر راه قهرمان داستان میگذرد، گاه پرسنگلاخ و پر دستانداز است. میپذیریم كه مامور اطلاعاتی شناخت زیادی از شخصیت سوژه ندارد و اطلاعات به او میرسد، آن هم به اندازهای كه به او و ماموریتش مربوط است. اما چگونه میتوان تصور كرد كه پس از لو رفتن نافرمانی مامور و اعزام گروهی نیروی زبده به منطقه، شخصیت عاشق فیلم فرصتی برای فرار پیدا كند. در كنار این، شتابزدگیهایی نیز در روایت داستانی فیلم دیده میشود. مثلا این مامور همه پیامهای دریافتی را به شكل رمزگونه دریافت میكند و سپس با وارد كردن یك فرمان یا پسورد (رمز ورود) آنها را میخواند. این ایده جالبی است كه حتی تیتراژ فیلم نیز براساس آن طراحی شده است. اما درست در زمان حمله او به خانه دختر شاهد پیام جدیدی هستیم كه بدون وارد كردن پسورد باز میشود و تماشاگر آن را میخواند. همچنین باید از شخصیتهای اضافهای گفت كه هیچ كمكی به قصه نمیكنند. افرادی مثل مسوول دانشگاه یا صاحب قهوهخانه و مهمتر از همه پسر همكلاسی ارغوان (با بازی كورش تهامی) هیچ هویتی در فیلم ندارند. بازیهاحمید فرخنژاد در فیلمهای «ارتفاع پست» و «بهرنگ ارغوان» و سریال «حلقه سبز» با ابراهیم حاتمیكیا همكاری داشته است. بازی او در فیلم اول با تحسین بسیاری روبهرو شد و سپس این چنین گفته شد كه كار او در فیلم «به رنگ ارغوان» تجربهای ویژه است كه نمونهاش در سینمای ایران كمتر دیده شده است. اما نتیجه كار فرخنژاد در این فیلم فاصله زیادی با دیگر فیلمهایش ندارد. البته این بازیگر توانا بارها توانایی خود را به سینمای ایران ثابت كرده است اما مطمئنا «به رنگ ارغوان» بهترین فیلمش نیست. درباره خزر معصومی بازیگر نقش ارغوان نیز باید گفت كه بازی سردش در صحنههای گوناگون، یكی از نقاط ضعف فیلم است. دیگر بازیگران نقشهای مكمل نیز چیز زیادی از خود نشان نمیدهند كه دربارهشان قضاوت شود، مثل رضا بابك و فرهاد قائمیان. میماند این نكته كه آیا 10 سال بعد نیز درباره «به رنگ ارغوان» با وجود همه داشتهها و ارزشهایش، مردم همینقدر با اشتیاق سخن میگویند؟ امیدواریم كه اینطور باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 669]