واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: شخصیت محوری ماجرا، امیر، با بازی محمدرضا گلزار که قرار است بدل آرت در Two Much با بازی آنتونیو باندراس باشد، نقاشی فرصت طلب است که از روی آگهی ترحیم به مجلس ختم آدمهای پولدار رفته و... اقتباس یا تقلید سینمای کمدی ایران حرف چندانی برای گفتن ندارد و ژانر کمدی مثل وجود خنده در فرهنگ ایرانی هنوز نتوانسته در سینمای ایران جایگاه خود را پیدا کند. همان طور که در فرهنگ ایرانی مرثیه باوری و غم خوردن ارزشمندتر از خندیدن است به تبع همین باور سینمای کمدی و خنداندن هم خیلی جدی گرفته نمیشود. در سینمای کمدی ایران به کمتر موردی برمیخوریم که با رعایت مولفههای مناسب ساختاری و اصول دراماتیک موفق باشد، به همین دلیل جای خالی فیلمهای کمدی به شدت در ساختار سینمای بدنه در ایران به چشم میخورد. البته در طول این سالها گاهی فیلمهایی ساخته شده اند که به دلیل شوخیهای تابوشکنانه و ایجاد حال و هوای طنز در ترکیب با مسائل اجتماعی، با استقبال خوب طیف مختلفی از تماشاگران روبه رو شدند، کارهایی مثل لیلی با من است، عشق و نان و موتور هزار، مکس، مارمولک، دایره زنگی و... که در قالب کمدیهای اجتماعی از ساختار نسبتاً خوبی هم برخوردار بودند و گاهی هم کارهایی مثل اخراجیها، که استقبال و فروش زیاد آن به کمبود بهانه عمومی برای خندیدن برمیگشت، البته خنداندنی نه از سر طنزی هوشمندانه بلکه توسل به دم دستیترین تمهیدها مثل تابوشکنی لفظی و بیان نصفه و نیمه و مکرر جوکهای کوچه بازاری. در ادامه همین روند هر سال تعدادی فیلم کمدی و اغلب کمدیهایی با مضمون عاشقانه ساخته میشوند که با وجود استفاده از بازیگران خوش آب و رنگ و ماجراهای عامهپسند، به دلیل رعایت نکردن اصول اولیه فیلمسازی و ساخت استاندارد یک فیلم صرف نظر از خلاقیت، باز هم در گیشه ناموفقاند. فیلم دو خواهر از این دست فیلمهاست که این اواخر با حضور بازیگرانی مثل محمدرضا گلزار، الناز شاکردوست، نیکی کریمی و... روی پرده رفته و برداشت مستقیمی است از فیلم Two Much ساخته فرناندو تریبال در سال 1995 با بازی آنتونیو باندراس، ملانی گریفیث، داریل هانا و... فیلمنامه این فیلم بر اساس رمانی نوشته شده و در زمان خودش فیلم نسبتاً موفقی بوده است. تنها تفاوت دو خواهر با کمدیهای اخیر اقتباسی بودن از یک اثر کمدی نسبتاً موفق است. فیلم اصلی تا حدی ترکیبی از متن کمدیهای شخصیت محور، اسکروبال و فارس است. فیلم بابه کارگیری شخصیتهای تا حدی لوده و با یک ماجرای عاشقانه در مرکز آن به کمدی اسکروبال نزدیک است. از طرفی استفاده از اغراق در حرکات و به خصوص در رفتار کاراکتر منشی آرت و همسر سابق زن، نشانههایی از کمدی فارس در فیلم دیده میشود. Two Much به رغم اینکه فیلم متوسطی است، قواعد کامل فیلمهای کمدی، رمانتیک را حفظ کرده و به کارکردی که میخواهد نزدیک میشود و با استفاده درست از لحظات کمدی موقعیت در ترکیب با درامی رمانتیک، میتواند مخاطب را بخنداند و این دقیقاً ویژگی است که در دو خواهر با وجود برداشت پلان به پلان از روی فیلم اصلی ندارد. دو خواهر فاقد ویژگی اصلی یک فیلم کمدی، یعنی خنداندن مخاطب و ایجاد حال و هوای طنز است. از طرفی نحوه اقتباس آن نیز زیر سوال است. هرچند یکی از انواع اقتباسهای رایج اقتباس و ساختن یک فیلم برمبنای فیلمی دیگر است که فیلم اولی هم معمولاً بر اساس اثری ادبی ساخته شده، اما این اقتباس یا بازسازی زمانی ارزش دارد که دلایل منطقی برای انجام آن وجود داشته باشد. مثلاً گاهی این اقتباس از روی بهترین فیلمهای یک دهه مثل دهههای 1930 و 1940 صورت گرفته. فیلمهایی مثل شبح اپرا، پستچی دو بار زنگ میزند و... فیلمهایی بودند که به دلیل محبوبیت و جذابیتشان در فرآیند دوباره سازی و اقتباس در قالبهای امروزی از نو ساخته شدند یا گاهی به دلیل جذاب بودن فیلمی کوتاه آن را تبدیل به اثری بلند میکنند و همین طور در مورد بازسازی دوباره فیلمهای تاریخی. اما صرف نظر از ویژگیهایی که فیلم منحصر به فردی را در جایگاهی قرار میدهد که قابلیت و جذابیت دوباره سازی و اقتباس داشته باشد، نحوه این اقتباس و بازسازی هم مهم است. روند اقتباس نه مشابه سازی صحنه به صحنه، بلکه روندی خلاقانه است که به جای برداشت مستقیم و عینی از فیلم مرجع با نگاهی خلاق و به تناسب زمان، کارگردان باید خلاقانه تر عمل کند. و تنها در این صورت است که اثر دوم واجد هویتی مستقل شده و ارزش دیدن پیدا میکند و میتواند اقتباس موفقی نامیده شود. در دو خواهر از همان سکانسهای آغازین فیلم، شباهتهای کامل ساختاری شروع میشوند. علاوه بر یکی بودن کامل داستان و کاراکترها، میزانسن اولیه و حتی اندازه نماها و دکوپاژ هر پلان کاملاً مطابق فیلم Two Much انجام شده و دقیقاً مثل مشقی کودکانه که با غلطهای بسیار از روی سرمشق اولیه نوشته شود، حاصل کار با فیلم مرجع متفاوت است. سوال اینجاست که اصلاً چنین شباهت و یکی بودن حتی در چیدمان تمام عناصر در صحنه، شباهت کامل دیالوگها، اقتباس محسوب میشود یا نه؟، و اصلاً چه لزومی دارد از روی فیلمی که خیلیها آن را دیدهاند و برایشان در ژانر کمدی کار جالبی بوده، کپی کمرنگ و نازلی کشیده شود؟ نسخه کپی شدهیی که نه جذابیت فیلم اول را دارد و نه توانسته داستان را به خوبی با مولفههای فرهنگ ایرانی هماهنگ و باورپذیر کند. شخصیت محوری ماجرا، امیر، با بازی محمدرضا گلزار که قرار است بدل آرت در Two Much با بازی آنتونیو باندراس باشد، نقاشی فرصت طلب است که از روی آگهی ترحیم به مجلس ختم آدمهای پولدار رفته و نقاشیهای گالریاش را به عنوان سفارش فرد مرحوم به خانوادهاش تحویل میدهد. تم اصلی کار و بهانه آغاز داستان که بستر تمامی اتفاقات بعدی است شاید در Two Much عادی به نظر برسد ولی در فرهنگ ایرانی چندان معقول و باورپذیر نیست. در کدام مراسم ختم واقعی در ایران- گیرم با هر سطح فرهنگی و مالی- این برخورد و اتفاقی از این دست قابل باور است؟ از همین آغاز منطق پذیری داستانی مثلاً ایرانیزه شده، زیر سوال میرود. از طرفی با وجود شباهتهای کامل در دکوپاژ و میزانسن در اکثر پلانها با مقایسه دو قاب از هر دو فیلم از نظر وحدت عناصر، بازیها، طراحی صحنه و حتی روایت به کارکردهای متفاوتی میرسیم. فیلم ایرانی حتی با وجود این همه گرتهبرداری آشکار نتوانسته در بازسازی از متن اصلی موفق باشد به خصوص که در این بازسازی و تبدیل کاهلانه، بخشهایی که نیاز به هزینه در تولید و خلاقیت در طراحی حرکتها یا طراحی صحنه یا استفاده از جلوههای ویژه داشتند، کاملاً حذف و تعدیل شدهاند. مثلاً قسمتهایی که مبتنی بر کمدی موقعیت و بر اساس ترفند تکرار یک وضعیت ساخته شده اند مثل حرکت آرت بین خوابگاه دخترها و عبور او از کنار استخر که با وجود تکراری بودن و قابل پیش بینی بودن افتادن او در آب با وجود خنده دار بودن، به دلیل راحت طلبی برای پیش بینی نکردن موقعیت جایگزین مشابه یا بیسلیقگی و بیحوصلگی در طراحی صحنه حذف شده بود. سکانس دیگری که حداقل شبیه سازی آن میتوانست دو خواهر را از یکنواختی و ریتم کسالت بار نجات دهد، سکانس بانمک تعقیب و گریز پیرمردها بود که در دو خواهر در حد یک سریال درجه چندم طراحی شده و خیلی زود سر و ته آن هم آمده بود در حالی که در فیلم اصلی برعکس نگاهی که در ایران درباره فیلمهای کمدی رواج دارد، همه چیز با دقت و صرف هزینه و تکنیکهای سینمایی انجام میگیرد و مهم نیست با چه ژانری طرف هستیم. مهم این است که هر فیلمی با هر ژانری در فرمیاستاندارد و باورپذیر ساخته شود. در تعقیب و گریز Two Much ریتم کند فیلم در فضایی شبیه کارهای اسلپ استیک اوج گرفته و تلاش و سرحالی پیرمردها با وجود سن زیاد برای نجات آرت و تناقض حضور این جماعت ازکارافتاده و بازنشسته با صحنه اکشن دیدنی است و تعقیب و گریز نسبتاً طولانی صورت میگیرد در حالی که در نسخه بدل ایرانی برای سر هم بندی کردن کار و لطمه نخوردن به هیچ ماشینی این تعقیب و گریز شروع نشده تمام میشود. از طرفی شخصیت روانپزشک در Two Much هر چند کم حضور دارد اما کاراکتر تیپیک بامزهیی است که در همان حضور کوتاه کنایهیی طنز آمیز به وضعیت نیمه عجیب روانکاوها و روانشناسها زده و در دو سه سکانسی که او را میبینیم حضورش و حلقه اش داستان فرعی خنده داری را میسازد. اما در دو خواهر به دلیل اینکه به شکل کاملاً سرراست امکان تطبیق ماجرای او و دقیقاً تبدیل اولین پلان حضور او در فیلم شبیه فیلم مرجع نبوده، بدون پیش بینی جدید برای حضور این کاراکتر، از فیلم حذف شده، البته حذف او شاید به این محدودیت هم برگردد که کلاً در فیلم طنز در ایران دست سازنده برای نمایش شغلها، شخصیتها و هر نوع کنایه به اشخاص حقیقی و حقوقی بسته است و همین محدودیت یکی از مشکلات بزرگ در فیلمنامههای فیلم کمدی است که اغلب فیلمنامهنویسان واقعاً نمیدانند برای طرح کنایه آمیز طنز اجتماعی، با چه کسی مجاز به شوخی هستند تا بعدها گریبانگیرشان نشود. تفاوتهای دیگری هم از این دست بین دو فیلم دیده میشود که بخشی از آنها هم به نمایش خطوط قرمزی برمیگردد که در سینمای ما قابل برداشت، بازسازی و تقلید نیست. موضوع اینجاست که با این همه محدودیت تبدیل بسیاری از مضمونهای یک کمدی رمانتیک که در اصول ساختاری اولیهاش با ویژگیهایی مثل روابط زن و مرد و بسیاری از صحنههای نیمچه اروتیکی عجین شده که بخش زیادی از موقعیتهای طنز در همانها شکل میگیرد و لازمه جذابیت در چنین فیلمی است، چه لزومی به اقتباس و البته در اینجا تقلید مستقیم از چنین فیلمی است؟ با توجه به اینکه دو خواهر در بازیها و ساختار هم نتوانسته به قدر Two Much خندهدار باشد. نه الناز شاکر دوست با وجود تلاشی که کرده، البته در حد بضاعت چنین فیلمی، توانسته خوب بازی کند و نه گلزار، که هر چقدر هم در ایران به دلیل چهره اش سوپراستار است باز هم فاصله زیادی با ظرافتهای بازی حساب شده آنتونیو باندراس دارد. تنها شاید بهنوش بختیاری در بازی توانسته به نقش منشی آرت در فیلم اصلی خوب نزدیک شود و حضور نیکی کریمی هم نتوانسته گرهی از مشکل فیلم را باز کند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1043]