واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: از آنجا كه هنرپیشه خوشچهره داستان از خوانندگی فقط ادا در آوردن و فیگور گرفتن آن را ناشیانه تقلید میكند، این بخش تصنیف سرایی هم كه با لبخوانی بامزه و ناموزون وی رقم میخورد، كاركرد عكس... به وجود آوردن موانع سر راه قهرمان یك اثر نمایشی از بدیهیات قوام دادن رخدادهای داستان است. این موانع كه میتواند در شمایل جسمی، روحی و روانی، اجتماعی و اقتصادی و... موجودیت نمایشی پیدا كند، شرط لازم برای تزریق جذبه به مسیر روایت است، اما شرط كافی به یقین نیست. «امشب شب مهتابه» با التفات به پیشینه سازنده فیلم و علاقه وی به طبابت با سنجاق زدن عنصر بیماری چون سرطان به قهرمان داستان در صدد تعریف قصهای جوانپسند است كه نه در ساختار و نه در تعریف داستان نصف و نیمهاش، تحفه دندانگیری نصیب بیننده نمیكند. سازنده فیلم همه تلاش خود را به كار گرفته تا از تمام مولفههای سینمای بدنه یك دهه اخیر در شمایل دیداری خود مدد بگیرد، اما این مولفههای عوامپسند و بدلی وقتی در دایره درام و تعریف مناسبات آدمهای اندك حاضر در قصه مورد سنجش قرار میگیرد، جز لكنت و تپقهای روایی عایدی دیگری برای تماشاگر ندارد. قطعه نخست سرطان به عنوان عامل بر هم زننده نظم حیات زوج جوان فیلم امشب شب مهتابه مانند شمایل زندگی آنها در حد یك كالای لوكس و گردشگری در سازمان فیلم تعریف میشود. پیام بسان برخی قهرمان درامهای یونانی باستان به نوعی روئینتن است! نه تنها بیماری مهلك و نمایشی او بر سیما و وجناتش تا 5 دقیقه پایانی فیلم خدشه وارد نمیكند، بلكه وی خیلی سر حال و قبراق برای فرزند به دنیا نیامدهاش در یك نطق طولانی و فرسایشی، راه و رسم عاشقی و حیات را با اهرم فناوری تصویری مزمزه میكند! نقطه ضعف و به نوعی پاشنه آشیل این خواننده پاپ وطنی، عنصر عشق است. ایده مركزی فیلم كه به وصیت پدری در حال موت به فرزند از راه نرسیدهاش تمركز دارد، اگر دچار انحرافات مولفههای جوانپسند و دمدستی نمیشد، شاید میتوانست برای سازندهاش در تعریف یك ملودرام وطنی توفیقی را به ارمغان آورد؛ اما مناسباتی كه بین سحر و پیام در فیلم ترسیم شده، بیشتر روی مولفههای بیرونی و دیداری كار مانور داده است. حبس كردن 2 آدم محوری داستان در مكانهای سربسته كه با ریتمی راكد و ایستا در 20 دقیقه نخست فیلم توسط سازنده اثر رقم خورده است، فقدان ایجاز و توزیع درست دادههای داستانی را نمایانگر میكند. در عمل مولفه داستانی امشب شب مهتابه در حد تله فیلمهای تلویزیونی است. وقتی سحر و پیام به شیراز میرسند در نیم ساعت پایانی، فیلم رمقی نصف و نیمه پیدا كرده به نوعی از اغما خارج میشود. به هر روی باز هم مانعی چون سرطان در خانه پدری پیام در حد یك كالای لوكس كه با چند آمپول و قرص سر و ته آن هم میآید، به ذهن مخاطب سنجاق میشود. كینه و نفرت دیرینه پسر نسبت به پدر كارایی و كاربرد مقبولتری نسبت به مانع شیكی چون سرطان در كلیت فیلم میتوانست داشته باشد. به هر روی مخاطب با چنین تحركات باسمهای و بدلی برای همدلی با جوان رعنا و اتو كشیده داستان همراه نخواهد شد. قطعه دوم برای جذب مخاطب فیلمهای جوانپسند و امروزی، بدیهی ترین شاهراه پوشاندن ردای خوانندگی به تن قهرمان داستان است، هر چند فیلم از اهرم هنر نمایی علیاكبرخان شیدا، استاد قدیمی موسیقی برای باریكه راه ورودی داستانش خرج میكند، اما این مصادره موسیقی در عمل به خلق چند تصنیف و كلیپ كم جان در كلیت اثر ختم میشود كه قصه نحیف و لاغر فیلم را چاق و فربه میكند. از آنجا كه هنرپیشه خوشچهره داستان از خوانندگی فقط ادا در آوردن و فیگور گرفتن آن را ناشیانه تقلید میكند، این بخش تصنیف سرایی هم كه با لبخوانی بامزه و ناموزون وی رقم میخورد، كاركرد عكس در فیلم پیدا كرده و فضای فرحبخشی را در سكانسهای خوانندگی فیلم رقم میزند. واكنش تماشاگران و تبسم آنان در دیدن بخشهای ترانهای اثر، خود گویای حقیقت دیگری از این حفره اجرایی شنیداری اثر است. از آنجا كه این عنصر خوانندگی از كودكی به صورت عقده در قهرمان داستان نهادینه شده است، وقتی هم كه فیلم به زمان كودكی و شیدایی قهرمان داستان سرك میكشد دوباره با پروسه شیك و اتو كشیدهای از نوجوان قهرمان داستان تماشاگر مواجه میشود؛ نوجوانی كه شباهت فراوانی به جیمز دین مرحوم دارد! گذشته قهرمان داستان و شیدایی وی به موسیقی هم در همین حد ادا و اطوار فیگوری متوقف میماند. معضل مهم داستانهای اینچنینی از جایی آغاز میشود كه قهرمانان قصه از فقر، نداری، بیمحبتی و عدم درك متقابل سخن میگویند؛ اما آنچه از شمایل فیلم در ارتباط با آدمهای داستان رصد میشود، طیفی از اشخاص مرفه و شكم سیر است كه ادا و اطوار آدمهای پر از چالش و معضل را در میآورند. آدمها به جای این كه پوست و خون و رگ پی داشته باشند، بیشتر شبیه عروسكهای مقوایی و مانكنهای فروشگاه هستند. وقتی فیلمهای جوانپسندانه تاریخ سینما را مرور میكنیم، بیشك آنچه باعث ارتباط و همراهی مخاطب با چنین آثاری میشود نه وجنات منظر هنرپیشگان، بلكه روایت درست یك داستان بدون لكنت و تپق است. نكته مهم در ارتباط با چنین فیلمهایی كه در آن جوانان عاصی از خانه و كاشانه خود خارج شده و در صف نخست منازعات فردی و اجتماعی پرسه میزنند، نحوه ارتباط تنگاتنگ این قهرمانهای جوان با معضلات اجتماع و خانواده است. پسر جوان امشب شب مهتابه، گویی با جامعه خود و مناسباتش بیگانه است. رفتار وی در دیدار با پدرش پس از چند سال جدایی، خیلی فرنگی و آن طرف آبی است، این آدم خودخواه و كینهای گویی از دماغ فیل به میان خانواده و اجتماع افتاده است. قطعه سوم رنگآمیزی و بعد دادن به قهرمانهای داستان سبب میشود بیننده از چند منظر مختلف به قهرمانهای فیلم نگاه كند. این ابعاد وقتی معنی و مفهوم پیدا میكنند كه آدمهای فرعی كه در جوار قهرمانهای محوری چیده میشوند، این فرآیند وزین و باورپذیر كردن شخصیت را تكمیل كنند. نگاه تحقیرآمیز و یكسویه پیام به خانوادهاش اگر به دلیل قضیه سرطان و مرگش باشد كه به هیچ وجه قابل پذیرش نیست. فیلمساز، قهرمانی را در فیلم خود ترسیم كرده كه یكجانبه نسبت به دیگران قضاوت كرده و بدون دلیل منطقی، آنها را به قربانگاه میفرستد. دلایل پیام برای روزمرگی و زندگی نمایشی دیگران در جوارش در حد شعار و گفتار باقی میماند. این آدم با این سیاهه عقیدتی با یك مجلس جشن تولد باسمهای از خر شیطان پیاده شده و با پدرش آشتی میكند؛ هر چند بارها هم در جای جای فیلم اعلام میكند كه پدر و برادرش در حال ادا در آوردن و در مسیر گول زدن وی حركت میكنند!نكته بامزه و مفرح داستان این است كه این جوان رعنا كه سلام پدرش را علیك نمیگوید در حال توصیههای اخلاقی، اجتماعی، انسانی و فلسفی به كودك به دنیا نیامدهای است كه قرار است به نام او هویت پدر سرطانی خود را پس از موت رنگ و لعاب زندگی ببخشد. قهرمان امشب شب مهتابه، یك روند جمع اضداد را در طول زمان كشدار فیلم رقم میزند كه در این مناظره گفتاری كه با سحر همسرش راه میاندازد، جایگاه و منفذی برای داستان و پردازش دراماتیك نمیتوان متصور شد. جغرافیا و مكان نفس كشیدن آدمهای كاركرد آنچنانی در بافت و ساختار اثر و مناسبات آدمها ندارد، چون با تمركز بر حاشیه صوتی امشب شب مهتابه و حذف شمایل لوكس و رنگ لعاب بدلی اثر توسط مخاطب در ذهن خود، وی به هیچ وجه ضرر نخواهد كرد. در شرایط اینچنینی، تماشاگر با یك نمایش نیم بند رادیویی و چند تصنیف پاپ امروزی بیشتر همراه خواهد شد تا آنچه در زمانی راكد و كشدار بر پرده نقرهای سینما میبیند. سینمای جوانپسند و بدنهای ما بیشتر به داستان بیلكنت و تپق و اینجایی نیاز دارد تا بهره بردن ابزاری از تصنیفهای پاپ روز و آدمكهای وجیهه المنظری كه از در گشاد هنر هفتم وطنی بدون حساب و كتاب داخل شده و سردرهای سینما را قرق كردهاند. به هر روی تماشاگر امروزی، فیلمهای اورژینال و روز جهان را كه با نازلترین قیمت در سطح شهر وجود دارد، به آثار پر از ادا و اغلاط روایی و ساختاری ترجیح خواهد داد، چون او حق انتخاب دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 981]