واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: این هنرمند سالهای میانی دهه 70 به اتفاق فرزندانش، تهمورس و سهراب تحولی جدیتر در گروه شمس را انجام داد كه حاصل آن، اجرای بیش از 300 كنسرت داخل و خارج از ایران بود.... رسالت هنر، پاكسازی روح انسان است كیخسرو پورناظری سال 1323 در كرمانشاه متولد شد. وی از كودكی موسیقی را با ساز تار شروع كرد و نزد پدر، كتابهای هنرستان موسیقی، آثار وزیری و ردیف موسیقی دستگاهی ایران را فرا گرفت. شعر و ادبیات كهن فارسی را از مادر آموخت و محضر بزرگانی چون كیوان سمیعی و بهزاد كرمانشاهی را درك كرد. پورناظری كه فارغالتحصیل رشته موسیقی از دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است، سال 1359 گروه شمس را بنیان نهاد. این هنرمند سالهای میانی دهه 70 به اتفاق فرزندانش، تهمورس و سهراب تحولی جدیتر در گروه شمس را انجام داد كه حاصل آن، اجرای بیش از 300 كنسرت داخل و خارج از ایران بود. او 2هفته پیش در تهران روی صحنه رفت و تور آمریكا و اروپا را نیز پیشرو دارد.گروه شمس در برههای از زمان با خوانندگانی چون شهرام ناظری یا جلال محمدیان كار میكرد كه ماحصل این فعالیت و مشاركت را میتوان در انتشار آلبومهایی چون صدای سخن عشق، حیرانی، مهتابرو یا تصنیف مردان خدا دید. بعد از آن گروه شمس، خواننده سالاری را حذف كرد و فعالیت خود را به گونهای دیگر ادامه داد، اما در تازهترین كنسرتتان در تهران، دوباره این گروه با خوانندهای چون علیرضا قربانی همكاری كرد. اصلا چه شد كه در آن دهه خوانندگانی كه با شما كار میكردند از گروه رفتند، مدتی بدون خواننده ثابت كار كردید و چه شد كه دوباره تصمیم گرفتید با خواننده مشهوری چون علیرضا قربانی روی صحنه بیایید؟هر گروهی باید در هر زمان، حوزه كاری و هدفمندی و برنامههای خود را بسنجد. این یك واقعیت است كه نمیتوان همیشه ثابت ماند یا ثابت فكر كرد. یك وقت میبینید یك گروه نیاز دارد به این كه با یك خواننده كار كند، یعنی این مساله به سود مصالح آینده آن گروه است. خوانندگانی هستند كه تا مقطع خاصی در یك گروه فعالیت میكنند و بعد از آن معروف و از گروه جدا میشوند. میخواهم بگویم همه اینها طبیعی است. سیاستهای كاری گروه این است كه در هر برههای از زمان بنا به اقتضای كار، تصمیماتی بگیرد. آن زمان كه ما خواننده را از گروه حذف كردیم، هدفهایی داشتیم، آن هدفها را انجام دادیم و به آنها رسیدیم. پس دیگر نباید درجا میزدیم. در حال حاضر هم كه با علیرضا قربانی كارمیكنیم، یك كشش و تمایل دو طرفه وجود دارد و در ادامه ممكن است دركنار همكاری با ایشان، با خوانندگان دیگر هم كار كنیم. به عنوان مثال، با سهراب پورناظری كارهایی ضبط كردهایم. به هرحال منظورم این است كه خودمان را هرگز محدود نكرده و نمیكنیم. البته تعبیرشما با عنوان خواننده سالاری را قبول ندارم. من به حضور خواننده در گروه موسیقی سنتی اعتقاد دارم، چون تصور میكنم خوانندگی یكی از اركان موسیقی ما بهشمار میرود. درست است كه ما موسیقی بیكلام هم داریم، اما تمام موسیقی ما بیكلام نیست. پس وقتی موسیقی با كلام توام است باید خواننده هم باشد. محور نوازندگی گروه شمس از ابتدا تا امروز بر پایه تنبور بوده است. شما به همراه پسرانتان یعنی تهمورس و سهراب به معرفی این ساز پرداختهاید. فكر میكنید طی این سالها تنبور در خدمت موسیقی دستگاهی بوده یا موسیقی دستگاهی به خدمت تنبور درآمده است؟هیچ كدام. ببینید موسیقی تنبور با تنبور نواخته میشود. تنبور دارای مقامهایی است و موسیقیاش بر پایه این مقامها استوار است. ضمن این كه دارای پرده بندیهایی نیز هست. ما نسبت به این پردهبندیها به آهنگسازی و تنظیم و اجرا میپردازیم. یك وقتهایی هم هست كه مشتركاتی میان پردههای تنبور و موسیقی سنتی وجود دارد كه ما از آنها استفاده میكنیم. در تنبور مقامی وجود دارد كه به آن غریبی گفته میشود. پردهاش مثل گام ماهور است، ضمن این كه حس و حال خود نوازنده هم در تنبور موثر است. گروه شمس ملودیها و ریتمهای كردی را در موسیقی دستگاهی استفاده كرده كه از آن میان میتوان به تصنیف «باز هوای وطنم» اشاره كرد. ضمن این كه دراین تصنیفها نیز طعم تنبور به چشم میخورد. نظر شما چیست؟اصل تصنیف باز هوای وطنم متعلق به دستگاه بیات ترك است، اما بعدها آن را در گام اصفهان درآوردند كه در پرده تنبور هم اجرا میشود. من هم از كار آماده دیگران استفاده كردم. شما از جمله هنرمندانی هستید كه از سال 1359 تا امروز در شناساندن ساز تنبور نقش مهمی ایفا كردهاید. فكر میكنید در حال حاضر این ساز بین مخاطبان داخلی از چه جایگاهی برخوردار است؟اكثر مردم عادی، امروز تنبور را میشناسند. نمونهاش مخاطبان گروه شمس است. زمانی كه نوار صدای سخن عشق منتشر شد، نقطه عطفی برای موسیقی تنبور به شمار رفت. این آلبوم توانست به واسطه استقبال زیاد به فروش خوبی دست یابد. ما هم همین راه را ادامه دادیم. نزد مخاطبان خارجی چطور؟ وقتی در جریان جشنوارهها و اجراهای خارجی به كشورهای دیگر سفر میكنید، آنان درباره تنبور چه نظری دارند؟خب آنهایی كه محقق هستند سوالاتی درباره تنبور میكنند، اما شنوندهها از نظر شنیداری بیشتر به درك صدای این ساز میپردازند و از آن لذت میبرند. به هرحال، تنبور شنوندگان خود را دارد. یك نكته درباره تنبور اضافه كنم و آن این كه تاثیر ساز تنبور تاثیر عجیبی است و كمتر سازی است كه دارای چنین تاثیری باشد. از چه لحاظ؟درونمایه این ساز و همین طور كیفیتش، اثر مستقیمی در شنونده دارد. تنبور بدون اغراق دارای قدمتی 10 هزار ساله است و700 سال است كه در مراسم راز، نیاز و نیایش مردم غرب كشور بویژه كرمانشاه مورد استفاده قرار میگیرد. و شما از هنرمندانی هستید كه كاربرد این ساز را عمومیتر ساختید؟همین طور است. البته من برای این كار عمرم را گذاشتم، تحصیل كردم، سابقه داشتم و در كنارش از توانمندیهایی كه داشتم نیز استفاده كردم. خوشبختانه همان طور كه اشاره كردم، شروع خوبی در آلبوم صدای سخن عشق با آقای شهرام ناظری داشتیم. ما سالها با هم كار كردیم و ایشان به بهترین وجه آهنگهای ما را معرفی كردند كه این مساله خیلی موثر بود. در حالی كه مثلا اگر یك خواننده درجه 2 این كار را میكرد، مسلما تنبور به آن شكلی كه باید معرفی نمیشد. بعد از این سالها، بارزترین مولفه آلبوم صدای سخن عشق را در چه میبینید؟اول این كه چیز جدیدی بود. دهه 60 كه این آلبوم منتشر شد، مخاطبان با صدا و موسیقی جدیدی مواجه شدند. نكته مهمتر این كه ما برای انتشار این آلبوم از همدلی كه بینمان بود، استفاده كردیم و این مساله خیلی خوب جواب داد. دورانی بود كه همه با هم دوست و همدل بودیم. هنوز هیچكس استاد نشده بود و... به هرحال نمیخواهم وارد این داستانها بشوم، اما به طور كلی اولین قدم معرفی تنبور به وسیله این آلبوم و با صدای آقای ناظری شكل گرفت. درباره تعامل گروه با خوانندگان مختلف نیز سوال دیگری هم داشتم. زمانی كه آقای شهرام ناظری با شما كار میكردند، برخی براین باور بودند كه جنس صدای آقای ناظری به حال و هوای تنبور خیلی نزدیك است. آیا حالا قرار است این حس و حال در صدای قربانی نیز تداعی شود؟ممكن است ایشان نیز به این برآیند و توانایی برسند و بهنكات و حس و حالی كه ما به عنوان آهنگساز و نوازنده توضیح میدهیم، دست یابد و این حس و حال را منعكس كند. شما هنرمندی هستید كه معتقدید معنویت در ذات موسیقی ایرانی است. با این تفاسیر فكر میكنید مخاطبان خارجی هم، چنین معنویت و عرفان شرقی مكتوم در موسیقی ما را درك میكنند؟ببینید آنها نسبت به توانایی خودشان موسیقی ما را درك میكنند، اما توجه داشته باشیم كه حس موسیقیدان غربی مانند هنرمند شرقی نیست. آنها یك بینش و برداشتی دارند و ما یك بینش و برداشت دیگر. آنها باید خیلی روی موسیقی ما مطالعه كنند و بعد از این مطالعه به درونمایه آن پی ببرند. یك مساله درباره موسیقی اصیل ایرانی وجود دارد و آن این كه برخی میگویند این نوع موسیقی دیگر رنگ و بوی گذشته خود را از دست داده، بویژه با ورود سبكهای جدید یا تلفیق آن با دیگر انواع موسیقی. نظر شما چیست؟من هم قبول دارم كه نه تنها موسیقی كه همه چیز این روزگار به اقتضای گذشت زمان دستخوش تغییر شده، اما همین حالا هم میبینیم وقتی استادان این عرصه كنسرت میگذارند، بلیت كنسرتشان زود تمام میشود. پس معلوم است كه موسیقی اصیل ایرانی هنوز طرفداران خود را دارد. مخاطبانی هستند كه به دنبال این سلایق و علایق میروند. درواقع، بزرگترین حامی ما در موسیقی از گذشته تا امروز مردم بودهاند. به نظر من موسیقی این توانایی را دارد كه سطح هنری جامعه را ارتقا دهد، اما مشكل جامعه هنری ما درحال حاضر نبود امكانات و فضای ایدهآل است. یعنی شرایط را بهتر از گذشته میدانید؟موسیقی ما امروز با وجود تمام افت وخیزهایی كه پشت سر گذاشته، زمان خوبی را میگذراند. به خاطرم هست در سالهای قبل از انقلاب، هیچ كنسرتی به شكل امروز اجرا نمیشد. فقط تالار وحدت برای اجراها وجود داشت كه به آن تالار رودكی میگفتند و اركستر سمفونیك و فیلارمونیك درآن برنامه داشتند. بعدها استاد پایور سالهای 1355 كنسرتی در آنجا برگزار كردند. میخواهم بگویم در آن زمان اصلا كنسرت موسیقی سنتی نبود و بعد روز به روز زیادتر شد. در سالهای پس از انقلاب گروهها زیاد شدند و به همان ترتیب مخاطبان بیشتر و بیشتر. بویژه جوانان كه امروز فعالیتهای مستمر و خوبی دارند. پیامی كه برای جوانان دارم هم این است كه تا جایی كه میتوانند از آسانپسندی دوری كنند و اثری را ارائه دهند كه روی جامعه اثر بگذارد. به این مساله دقت كنند كه رسالت هنر، پاكسازی جان و جسم است و به نوعی بازدارنده گناه محسوب میشود. در حال حاضر بحث جهانی شدن، بسیار داغ است و تقریبا همه شاخههای هنری میكوشند تا خود را به دروازههای جهانی نزدیك كنند. تصور میكنید موسیقی ما چقدر توانسته به این مولفهها نزدیك شود؟این مساله داستانی برای خودش دارد، اما نكته اینجاست كه هر موسیقی كه بخواهد به این نقطه دست یابد باید مطرح، ارائه و معرفی شود و این درباره موسیقی ایرانی خیلی محدود انجام شده است. در صورتی كه اگر سازمانهای مسوول به حمایت از موسیقی بپردازند آن موقع موسیقی ما هم میتواند در كنار موسیقی دیگر كشورها قرار بگیرد. به هرحال، مناسبات فعلی جهانی، مرزها را شكسته و همه جور موسیقی درحال حاضر مخاطب خاص خود را دارد. حتی هماوردی و تلفیق موسیقی غرب و شرق در حال حاضر رونق گرفته و آزمایشاش هم بد نیست. دراین میان هم بعضی وقتها چیزی مد میشود كه مثل نسیم گذراست و بعد از مدتی چیز دیگری جایگزین آن میشود. شما امسال سیامین سالگرد گروه شمس را جشن گرفتهاید. میدانم كه خود شما به شخصه از سالهای 59 تاكنون در زمینه تنبور كارهای موثری انجام دادهاید. آیا حالا قصد دارید به پارهای ابداعات در نوازندگی این ساز دست بزنید؟ما از روز اول كارمان تا امروز درحال ابداع هستیم. تنبورنوازان از اول آهنگساز نبودهاند و بیشتر مقامنوازی و تكنوازی میكردند كه ما در گروه شمس دست به نوآوری زدیم. ضمن این كه درحال حاضر پسرهای من به ابداعات بیشتری در این زمینه پرداختهاند. به هرصورت، موسیقی باید حركت كند تا زنده بماند. من كاملا مخالف تكرار، سرقت، كلیشهای شدن و مشابهسازی هستم. نظرم این است كه ذهن هنرمند باید خلاقیت داشته باشد. یادمان باشد موسیقی سنتی محدودیت صدا و فواصل دارد و این حس و حال است كه عوض میشود. تور بزرگ گروه شمس از 8 و 9 اسفند در بابلسر آغاز شد، در برج میلاد ادامه یافت و حالا قرار است در آمریكا و كانادا ادامه پیدا كند. درباره برنامه این تور در آمریكا بگویید.تا نیمه اردیبهشت در آمریكا برنامه خواهیم داشت و بعد از آن به كانادا میرویم. غیر از كنسرت، چه برنامههایی برای ضبط و انتشار آلبوم دارید؟كارهایی هست كه مشغول ضبط آن هستیم و بزودی بهمرحله نهایی و انتشار میرسد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 393]