واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: این گونه خوشبخت شوید فقط همسران جوان بخوانند

دكتر محمدولي مجد، روانپزشك و كارشناس مسائل و مشكلات خانواده است كه معمولا آموزههايش را با زباني ساده و درآميخته با طنز و لطيفه به عموم مردم ارائه ميدهد. آنچه پيش رو داريد، خلاصهاي از سخنراني گذشته او در بيمارستان ميلاد است كه با نام <زندگي سالم> ارائه ودر نشریه "سلامت" منتشر شده است. زنان و مردان زيادي به من شكايت ميكنند كه همسر من با ديگران صحبت ميكند اما با من حرف نميزند. من به آنها ميگويم علت اين است كه شما شنونده خوبي نيستيد. وقتي همسرتان حرف ميزند يا به ديوار نگاه ميكنيد، يا غذايتان را سرخ ميكنيد. وقتي جوك ميگويد شما نميخنديد، پس مجبور ميشود براي كسي جوك بگويد كه بخندد. وقتي همسرتان كنار شما ميآيد با توجه به اين رفتار شما مجبور ميشود ساكت باقي بماند. همين سكوت موقعيت مناسبي را براي حرفهاي تلخ فراهم ميكند. دستور بعدي اين است كه هيچ وقت نبايد وقتي شب به خانه برميگرديد، گزارش روز ارائه كنيد كه مثلا در اداره چه گذشت. گزارش را بايد به رئيس داد. مگر همسر شما رئيس شماست؟ پس هيچ صحبتي از اطلاعات روز نميكنيد و هيچ ضرورتي براي اين كار نداريد. خبردهنده حوادث بد نباشيد. تمام مردمي كه اخبار بد ميدهند، هوش كمي دارند. مثلا تلويزيون منزل شما را به سرقت بردهاند، هنوز شوهر بدبخت پايش را از در داخل نگذاشته اين خبر را به او ميدهيد، خب مسلما ناراحت و عصباني ميشود. اصلا به او نگوييد. بگذاريد مدتي بعد خبر بدهيد. سعي كنيد از كلمات خوب استفاده كنيد. سعي كنيد دو تا كلمه حرف خوب ياد بگيريد. مثلا بگوييد وقتي از در تو ميآيي خانه روشن ميشود. اين يعني به او ميفهمانيد كه وجود او محسوس است. از اين كلمات ياد بگيريد و استفاده كنيد. اما ما از آنها استفاده نميكنيم. شوهر كه وارد خانه ميشود به جاي اين قبيل حرفها ميگوييم كه تلويزيون را دزديدهاند خوب معلوم است كه همان جلوي در، غش ميكند. دادن اطلاعات خوب و قطع اطلاعات بد از توصيههاي مهم در زندگي زناشويي است. اگر خداي ناكرده در بدن شما يك توموري يا بيماري ايجاد شد، خبر دادن اين مسئله به همسر يك ترفند خاصي ميخواهد مطمئن باشيد بدترين و نامهربانترين همسرها هم وقتي اين خبر را ميشنوند به آنها شوك و استرس بزرگي دست ميدهد. مثلا خوب است به او بگوييم كه فكر ميكنم بد نيست براي يك مشاوره پيش يك متخصص برويم. موضوع را بيندازيد توي كانال پزشكي، در كانال خبري نيندازيد چون فقط باعث ناراحتي طرف مقابل ميشود. در عقدنامه ننوشتهاند كه حرف نزنيد، نگاه نكنيد يا نخنديد. ما همگي به عنوان انسان حدود مشخصي از آزادي داريم. البته آزادي بيحد و حصر و بدون حساب و كتاب را هيچكدام از ما قبول نداريم. اما حدود خاصي از آزادي را داريم و نبايد آن را از يكديگر بگيريم. ما وقتي مهماني ميرويم همه خوشحاليم اما وقتي از مهماني بازميگرديم اغلب عصباني و در حال دعوا هستيم. <چرا فلان حرف را زدي>، <چرا به فلاني نگاه كردي>، <چرا خنديدي>، اين كارها درست نيست مگر بايد كور بود؟ كر بود؟ چرا بايد آزاديهاي مشروع همديگر را از بين ببريم. درخواستهاي ما در زندگي زناشويي بايد در حدي باشد كه از عهده طرف مقابل بربيايد. اگر از زندگي زناشويي اين احساس را داشته باشيد كه اول همسرم بعد من، يعني ما نفر دوم خانه هستيم. احساس ما بايد هميشه اين طوري باشد. يعني همسر ما بايد هميشه نفر اول خانه باشد خودبهخود وقتي اين طور فكر ميكنيد انتظارات پايين ميآيند. بعضي از مردم اصولا زياد درخواست ميكنند. هر كاري براي آنها بكنيد كافي نيست و باز هم درخواست دارند. اگر اين درخواستها در چهار چوبي باشد كه طرف مقابل از پس آن بربيايد مشكلي نيست. اما زمان درخواست هم مهم است. مثلا بعضي درخواستها را بايد در 5 ساله اول زندگي مطرح كرد، برخي را در 5 ساله دوم و برخي را هيچوقت نبايد اظهار كرد. ما ميتوانيم درخواستهايمان را با هم تطبيق بدهيم. گاهي زنان شكايت دارند كه شوهر ما به ما توجه نميكند. مثلا نميداند كه من الان حالم خوب نيست. وقتي من حالم خوب نيست نبايد بيرون برود و بايد در خانه بماند و به من برسد مثلا شكايت ميكنند كه من رنگ ابروهايم را عوض كردم اما او نفهميد. رنگ ديوار را عوض كردم باز هم نفهميد. يعني از ما مردان شكايت ميكنند كه بيتوجه هستيم، البته مردان بهطور معمول بيتوجه نيستند چرا كه در يك آشنايي جديد بسيار بادقت و باتوجه هم هستند. مردها به كسي بيتوجهي ميكنند كه از او دلخور هستند. برخي وقتها هم بيتوجهي ناشي از بيماريها و افسردگي ما است. گاهي اوقات بيتوجهيها ناشي از تناقضات است. برعكس مردها اظهار ميكنند كه زنان ما بسيار زياد به ما توجه ميكنند. معمولا درخواستهاي ما بايد در افقهاي مشترك باشند. يعني در جهتي باشند كه همسرمان بتواند آن را برآورده سازد. برخي از مردم اصلا هيچ وقت درخواستي ندارند كه البته اينها هم ايراد دارند و درست نيست. اگر مردي احساس كند كه همسرش هيچ درخواستي از او ندارد به اين مسئله عادت ميكند و هيچ وقت چيزي براي او نميخرد. پس هميشه بايد تا حدود معقولي درخواست داشته باشيم. اگر از همسرتان چيزي نخواهيد اين ايراد شماست، از مردها بخواهيد. مردها هم از اين كه از آنها درخواست شود خوششان ميآيد خيال ميكنند كه آقا شدهاند. اگر نخواهيد فكر ميكنند آنها را تحويل نميگيريد. بعضي از خانمها ميگويند اگر به شوهرمان ابراز علاقه كنيم لوس ميشود، اين حرفها يعني چه؟ اگر اين كار را كرديد و ايشان متقابلا جواب ندادند خوب شما هم ديگر ادامه ندهيد. مديريت اين كار باشماست. بعد از چند وقت خودش ميگويد مدتي است كه شما از من تعريف نميكنيد. حالا جواب داريد. بگوييد براي اينكه شما متقابلا جواب نميدهيد. اگر ديديد لوس شده است خوب ولش كنيد و ديگر چيزي نگوييد. يك معامله پاياپاي است. اگر ديديد نتيجه مثبت دارد به كارتان ادامه بدهيد و هرچه ميتوانيد بيشتر بگوييد. هم بايد تعريف كنيد و هم تعريف بشنويد. يك ماجراي دوطرفه است. ايراد گرفتن و پشتسر هم از همسران هم كار درستي نيست چون نتيجه منفي دارد. ايرادها باحرفهاي شما درست نميشود. فقط خودتان و روابط را خراب ميكنيد. بگذاريد ايرادها را يك غريبه بگويد. اثرش بيشتر است. از همسرتان انتقاد نكنيد، مشاوره كنيد. ما اول در مشاورهها بررسي ميكنيم ميبينيم آيا ايرادي كه شما گرفتهايد وارد هست يا نه. چون بعضي وقتها ايرادات وارد نيستند. شما نسبت به خودتان و از ديد خودتان سنجيدهايد، به نظر من اين مشكلات در مشاوره حل ميشود. بايد بعد از ازدواج به همسر حق داد كه با دوستان دوران مجردي خود ارتباطش را حفظ كند. خيلي زياد. مثلا 5 تا دوست نازنين از دوران دبيرستان داشتهايم. ما موجود زندهايم و بايد از اين قبيل ارتباطات داشته باشيم. البته به شرطي كه زمان مشخص داشته باشند و مزاحم زندگي زناشويي ما نشوند. اگر اين ويژگيها را داشته باشند مشكلي ندارد. شوهرانتان را پرهيز ندهيد كه با اين يا آن نگرد. ما وقتي با دوستانمان هستيم خوشحال و خندان ميشويم اما وقتي به خانه برميگرديم از ما سوال ميكنند كه چرا ميخندي؟ با كي بودي كه ميخندي؟ اين سوالات از همان سوالاتي هستند كه گفتم پرسيدنشان ممنوع است. شما هم با دوستهاي خودتان باشيد. اصلا بعضي وقتها لازم است كه خانمها ما را رها كنند. برويد 4 ساعت با آنها بگرديد البته به شرطي كه آدمهاي درست و حسابي باشند. هيچوقت خواستههاي شخصي ما نبايد اجرا شود. اگر خواستههاي شخصي ما اجرا شد يعني ما ديكتاتور هستيم. خانوادههايي كه در آنها ديكتاتوري هست خودبهخود متلاشي ميشوند. بسياري از مردم ما عادت كردهاند كه خودشان را به ديگران تحميل كنند. اجراي خواستههاي شخصي ما ديكتاتوري است. يعني ما داريم حقوق شخصي اعضاي خانوادهمان را ميگيريم كه بهخواستههاي خودمان برسيم. خواستهها در زندگي زناشويي به طور مشترك و با توافق انجام ميشوند و برخي خواستهها هم اصلا اجرا نميشوند. هيچ اصراري نميتوان به اين كار كرد. مردان معمولا بايد ترجيح بدهند كه اول خواستههاي بچه و همسرشان اجرا شود. معمولا زنان هم بايد ترجيح بدهند كه اول خواستههاي شوهرشان و بچه انجام شود. وقتي عقد ميكنيم احساس ميكنيم طرف مقابل در مالكيت ماست. زندگي آمرانه بدترين مدل زندگي است. اينكه به ديگري امر كنيم چگونه زندگي كند بسيار بد است و اين يكي از شايعترين مدلهاي زندگي در ايران است. مردان به زنان امر ميكنند و زنان به مردان. اما اين كار درست نيست. بايد به جاي اين، از همديگر خواهش كنيم. البته ما معمولا در يك دورهاي اين طوري زندگي ميكنيم اما بعدها كمكم به سمت زندگي آمرانه ميرويم. ما بايد در جمع زندگي كنيم. يعني خانوادهها با هم ارتباط داشته باشند. مثلا خانواده خانم با آقا در ارتباط باشد و نيز خانواده آقا با خانم. اگر زن و شوهري تنها زندگي كنند به مرور با همديگر دعوا ميكنند. ما اصولا با چهار گروه از مردم ارتباط داريم. گروه يك، كساني هستند كه با آنها ارتباط خوني داريم مثل پدر و مادر. البته در گروه شماره يك ما دوستهاي قديمي خودمان را هم گذاشتهايم. اين افراد گاهي بسيار به ما نزديك هستند. با گروه يك، هر 15 تا 30 روز يك بار يك شام و يك مهماني رسمي داشته باشيد. در ضمن ما ميتوانيم با اعضاي محرم گروه يك تنها و بدون همسرمان هم ملاقات داشته باشيم. چون به هر حال با آنها ارتباط ژنتيك خوني داريم. مردم گروه دو، افرادي هستند كه با آنها ارتباط يك جانبه داريم. يعني كساني كه ما دوست داريم با آنها در ارتباط باشيم اما آنها دوست ندارند. با اين گروه هر 2 تا 3 ماه يك بار آن هم براي 2 تا 3 ساعت رابطه داشته باشيد. گروه سوم مردمي هستند كه آنها دوست دارند با ما ارتباط داشته باشند اما ما نميخواهيم. با اينها هم هر 2 تا 3 ماه يك بار براي 2 تا 3 ساعت بايد ارتباط وجود داشته باشد. اين ملاقاتها خيلي قشنگ است. گروه چهارم افرادي هستند كه نه ما و نه آنها هيچ علاقهاي به ديدن يكديگر نداريم. با اينها هم هر 6 ماه تا يكسال يكبار آن هم براي يك ساعت ملاقات داشته باشيد. يعني همه چيز مدون است. اما براي تدوين چنين برنامهاي وقت لازم است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 288]