تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 30 بهمن 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بركت در مال كسى است كه زكات بپردازد، به مؤمنان مدد و يارى رساند و به خويشاوندان كمك نما...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

کشتی تفریحی کیش

تور نوروز خارجی

خرید اسکرابر صنعتی

طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راه‌اندازی کسب‌وکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وب‌سایت

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

زومکشت

فرش آشپزخانه

خرید عسل

قرص بلک اسلیم پلاس

کاشت تخصصی ابرو در مشهد

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1860734070




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گندم نمایی و جو فروشی!


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: گندم نمايي و جو فروشي!نفاق از نگاه استاد شهيد مطهرياگر ما مردم عصر خودمان را با مردم صدر اسلام مقايسه کنيم، نفاق هزاران درجه بيشتر شده است.  اگر عصر ما را از نظر انساني بخواهند ارزيابي کنند- نه از نظر صنعتي- اگر يک جنبه انساني را بخواهند ملاک و مشخص عصر و زمان ما قرار بدهند، بايد بگويند عصر نفاق! اگر بگويند در عصر ما بزرگ‌ترين ماشيني که ابتکار و اختراع شده چه ماشيني است؟ به نظر من ماشين قلب حقايق است! اين‌که بشر اين‌همه توانايي پيدا کرده است که حقايق را وارونه جلوه بدهد. . . پيامبر (ص) فرمود: من از دو چيز بر شما مي ترسم: 1. نفاق 2. فقر انديشه لغت نفاقکلمه "نفق" در قرآن آمده است: "إن تبتغي نفقاً في الأرض او سلما في السماء"1. از اين‌جا ما مي توانيم ريشه لغت را پيدا کنيم. لغويين مي‌گويند نفق يعني راه؛ البته راه‌هاي مخفي و پنهاني.
نفاق
يادم هست وقتي ما شرح نظام مي‌خوانديم (کتابي است در صرف و نحو، مقارن با سيوطي؛ طلبه‌هايي که مقدمات عرب را مي‌خوانند يکي از کتاب‌هايي که در صرف و نحو مي‌خوانند، نظام است) در آن‌جا به لغتي برخورد کرديم و بعد در کتاب‌هاي لغت ديديم و ان لغت "نافقاء" است. در آن‌جا اين‌جور معني کرده بود: موش صحرايي سوراخ خودش را که در صحرا مي‌کند، يک احتياطي مي‌کند براي نجات از دشمن. يک در براي سوراخ و آغل خودش باز مي‌گذارد که همان در معمولي رفت و آمد است که بايد برود و بيايد. ولي بعد در در آن و در يک نقطه دور دستي که از اين دروازه آشکار دور است از زير زمين به طرف بالا مي‌کند و مي‌کند تا سقف را به کف زمين نزديک مي‌کند، اما آن‌قدر نمي‌کند که سوراخ بشود؛ بلکه يک قشر نازکي باقي مي‌گذارد و نه آن‌قدر نازک که خود قشر خراب بشود، بلکه در اين حد که اگر روزي خطري از در پيدا شد، حيوان درنده‌اي از اين در وارد شد و خطر ايجاد کرد، او بتواند با سرش محکم بزند و اين قشر خراب بشود. اين‌ که از اين در وارد مي‌شود، او از آن در خارج مي‌شود. عرب به اين مي‌گويند "نافقا" يعني يک راه مخفي دروني سر پوشيده‌اي که براي دنياي موش صحرايي جزء اسرار نظامي است و دشمن از آن با خبر نيست ولي يک چنين راه احتياطي براي خودش باز گذاشته است. در لغت هم وقتي که ما راجع به "منافق" نگاه مي‌کنيم که منافق را چرا منافق مي‌گويند، مي‌بينيم گفته‌اند براي اين‌که دو در براي خودش قرار داده: يک در ورودي که از آن در به اسلام وارد مي‌شود و يک در خروجي که بايد فرض کنيم در پنهاني است؛ از يک در وارد و از در ديگر خارج مي‌شود. تعريف منافق از همين‌جا ضمناً تعريف منافق معلوم مي‌شود. مؤمني داريم، کافري داريم و منافقي. مؤمن کسي است که واقعاً از عمق دل خودش به حقيقت اسلام ايمان دارد و اقرار و اعتراف هم دارد؛ در دل مؤمن است در زبان و در عمل هم مؤمن است؛ در احساسات هم مؤمن است، در تظاهرات ظاهري هم مؤمن است؛ در عمل مؤمن است در قول هم مؤمن است. اما کافر کسي است که مخالف است؛ در باطن مخالف است، در ظاهر هم مخالف است. مي‌گويد من خدا را قبول ندارم. خدا را قبول ندارد و مي‌گويد هم خدا را قبول ندارم. پيغمبر را قبول ندارد، مي‌گويد هم پيغمبر را قبول ندارم. قرآن را قبول ندارد، مي‌گويد قبول ندارم. صريح است. کافر است و يک کافر صريح، يعني يک‌رو؛ يک‌رو بيشتر ندارد. ظاهرش همان را مي‌گويد که باطنش مي‌گويد و باطنش همان را مي‌گويد که ظاهرش مي‌گويد. و اما منافق. منافق کسي است که فکر و انديشه‌اش يک‌جور مي‌گويد، زيانش جور ديگر، درست بر ضد آن. احساسات و عواطفش در يک جهت است ولي تظاهرات ظاهريش در جهت ديگر. در دل خدا را قبول ندارد اما متظاهر به خداپرستي است. پيغمبر را قبول ندارد، متظاهر به احترام به پيغمبر است؛ قرآن را قبول ندارد، متظاهر احترام به قرآن است؛ علي را قبول ندارد، متظاهر به احترام به علي است؛ و همين‌طور همه مقدسات دين. پرده‌اي بر روي کفر خودش کشيده است. بنابر اين نفاق يعني کفر در زير پرده. منافق يعني کافري که کفر خودش را در پشت پرده مخفي نگه داشته است. خطر نفاقحديثي در نهج‌البلاغه است. اميرالمؤمنين در نامه‌اي که به محمد ابن أبي بکر وقتي او را والي مصر کرده بودند، نوشته‌اند مي‌فرمايد: من از پيغمبر اکرم اين حديث را شنيدم. پيغمبر نسبت به آينده امت اظهار نگراني مي‌کرد و مي‌گفت: "من از منافقان نگرانم. " پيغمبر از آينده امت خودش اظهار نگراني مي‌کرد ولي نه از ناحيه کافران؛ از ناحيه کساني که اسلام را به ظاهر قبول کرده‌اند و در باطن قبول نکرده‌اند. عبارت حضرت اين است که پيغمبر مي‌فرمود: "إني لا أخاف علي امتي مؤمناً و لا مشرکاً" من از مؤمنين بر امتم بيم ندارم، از مشرکين هم بر امتم بيم ندارم، "اما المؤمن فيمنعه الله بإيمانه" خدا مؤمن را به موجب همان ايمانش باز مي‌دارد؛ يعني ايمان مؤمن به او اجازه نمي‌دهد خطري براي اسلام به وجود بياورد. "و اما المشرک فيقمعه الله بشرکه" مشرک چون متظاهر به شرک خودش است، خدا به همين موجب او را مي‌کوبد. "و لکن اخاف عليکم کل منافق الجنان عالم اللسان"2. آن‌که من از او بر شما بيمناکم، منافق است که زبانش دانا و متظاهر است و به خير و اسلام مي‌چرخد، بلکه همه تظاهراتش تظاهرات اسلامي است اما دلش به سوي ديگران است. از اين‌جا انسان مي‌فهمد که خطر منافق و نفاق چقدر بزرگ است! وقتي قرآن را نگاه مي‌کنيم، مي‌بينيم تکيه عظيمي دارد راجع به نفاق و منافق. آياتش را جمع‌آوري نکرده‌ام ولي زياد است. مي‌بينيم پيغمبر اکرم هم مي‌گويد من از کس ديگري حتي از مشرکان و کافران بر امت خودم بيم ندارم ولي از منافقان، از مسلماناني که متظاهر به اسلامند ولي مُدلّس و رياکار و متظاهر و دُکان‌دار هستند و باطن و عمق دلشان به اسلام ايمان نياورده است، من از اين‌ها بر دين خودم مي‌ترسم.... انسان‌ها مثل عبارت‌هاانسان مثل عبارت است. بعضي از الفاظ و عبارت‌ها در معني خودش صريح است؛ يعني انسان وقتي که جمله را مي‌خواند، مي‌فهمد مقصود چيست؛ يک عبارت صريح است. بعضي جمله‌ها عبارت‌هاي مُعقّد و پيچيده است. وقتي که شما يک بيت يا يک رباعي از شعرهاي سعدي را مي‌خوانيد، در کمال صداقت و وضوح، معني خودش را از لفظ نشان مي‌دهد. اما بعضي از اشعار ممکن است که در نهايت بلاغت هم باشد، خيلي معني دقيق و رقيقي هم داشته باشد اما معقد و پيچيده است. لفظ معني را آن‌طور که بايد نشان نمي‌دهد و بعضي از عبارت‌ها اساساً معماست. انسان نمي‌فهمد که اصلاً مقصود از آن چيست و گوينده چه مي‌خواسته بگويد. بعضي از عبارت‌ها ظاهري دارد و باطن ديگري. انسان نگاه مي‌کند، اول يک معنا از آن مي‌فهمد ولي وقتي خيلي در آن دقت مي‌کند، مي‌بيند مقصود ديگري داشته است، غير از آنچه ظاهر مي‌فهماند. انسان‌ها درست مثل عبارت‌ها هستند. ظواهر انسان‌ها با منويات آن‌ها حکم لفظ و معنا دارد. پس نقطه مقابل نفاق چيست؟ صراحت و صداقت. آنچه که اسلام از يک نفر مسلمان مي‌خواهد صراحت و صداقت است که صريح باشد، مثل استعار? بالکنايه و جمله کنايي نباشد؛ راست باشد و دروغ نباشد؛ چون در هر نفاقي، دروغ هم مستتر است. البته دروغ‌ها را ما اغلب در لفظ مي‌گوييم ولي نفاق گاهي دروغش در لفظ است و گاهي در تظاهر و عمل؛ انسان خودش را آنچنان نشان مي‌دهد که نيست. گفت "آيا تو هر آنچه مي‌نمايي هستي؟" يک‌جور مي‌نماياند و جور ديگري هست. مثل معروفي است، مي‌گويند "جوفروشي و گندم‌نمايي" انسان جوفروش باشد ولي گندم نشان بدهد. اما خطر نفاق. خيال نمي‌کنم ديگر ترديدي باشد در اين جهت که خطر نفاق از خطر کفر خيلي بيشتر و افزون‌تر است؛ براي اين‌که نفاق همان کفر است ولي در زير پرده؛ کفر در زير پرده است. حال تا اين پرده دريده بشود و آن چهره کريه کفر ظاهر بشود چقدر نفوس فريب خورده و گمراه شده‌اند!علت تفاوت پيشروي علي(ع) و پيامبر(ص) چرا وضع پيشروي اميرالمؤمنين علي(ع) نسبت به پيغمبر اکرم فرق داشت؟ از نظر ما شيعيان که علي و تاکتيک علي با پيغمبر فرقي نداشت ولي چطور است که پيغمبر با اين سرعت پيشروي مي‌کند و دشمن را يکي بعد از ديگري ساقط مي‌کند ولي علي(ع) وقتي که با دشمنانش روبه‌رو مي‌شود، سخت دچار و گرفتار است؛ آن پيشروي برايش نيست و در مواقع زيادي از دشمن شکست مي‌خورد، چرا؟ براي اين‌که پيغمبر با کساني مي‌جنگيد که آن‌ها کافر بودند. منافقين زمان پيغمبر در زماني بودند که نطفه نفاق تازه داشت بسته مي‌شد که علي بعدها مواجه با همين‌ها شد. ولي علي(ع) از اول با منافقين طرف بود. پيغمبر با ابوسفيان طرف است، ابوسفياني که کفر صريح و روشن است، ابوسفياني که با لا إله إلا الله مخالفت مي‌کند و اعل هبل (زنده باد هبل) مي‌گويد. واضح است که اعل هبل با لا إله إلا الله نمي‌تواند بجنگد. جاذبه لا اله الا الله کجا،جاذبه اعل هبل و از اين مزخرفات کجا؟! اما معاويه همان ابوسفيان است، منويات همان منويات است، مقصود همان مقصود است، راه همان راه است، هدف همان هدف است ولي شعارش همان شعارش همان شعار علي(ع) است و احياناً در مواقعي داغ‌تر! خودش را مدافع توحيد و لا إله إلا الله و اسلام و قرآن معرفي مي‌کند. شعاري که با آن به جنگ اميرالمؤمنين مي‌آيد، آيه قرآن است: "و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لوليه سلطاناً فلايسرف في القتل انه کان منصوراً " 3 . حالا چقدر ديده تيزبين مي‌خواهد که در زير آيه "و من قتل مظلوماً" که معاويه آورده، خط اعل هبل را بخواند، بگويد اين همان اعل هبل است! لفظش اين است؛ معني همان معني است. خيلي نفوذ عميق و بصيرت فوق‌العاده‌اي مي‌خواست. دليلش خيلي واضح است: داستان قرآن بر نيزه کردن. آيا چنين نقشه‌اي بر سر راه پيغمبر بود که يک کسي بيايد قرآن بر نيزه کند، بگويد بين ما و شما قرآن؟ اين از قطعيات تاريخ است: علي(ع) وقتي که با معاويه روبه‌رو مي‌شود، مرتب پيک مي‌فرستد و نامه مي‌نويسد: ما مسلمانيم، شما مسلمانيد؛ دو فرقه مسلمان با يکديگر روبه‌رو شده‌اند؛ بين ما و شما کتاب خداست؛ بياييم ببينيم هرچه قرآن مي‌گويد، به آن عمل کنيم. هرچه علي پيشنهاد کرد، اين‌ها گوش نکردند. معلوم بود آن‌ها با قرآن کاري ندارند. ولي آن لحظات آخري که اين مرد شکست را براي خودش قطعي مي‌بيند که چند لحضه بيشتر تا شکست باقي نيست، فوراً نيرنگ مي‌زند. نوشته‌اند پانصد قرآن بر نيزه کردند. (حتي افرادي مثل جرجي زيدان مي‌نويسد پانصد قرآن و اين را يک دليل مي‌گيرند که نوشتن قرآن در صدر اسلام با چه سرعتي بوده؛ بر خلاف تبليغاتي که مي‌کنند که صدر اسلام چون عرب جاهليت کتابت نمي‌دانست، تا مدت‌ها چيزي نمي‌نوشتند!) حالا شما ببينيد چقدر بايد فکر، عالي و ايمان محکم باشد که وقتي علي به او مي‌گويد بزن، اين تظاهر به قرآن است عليه خود قرآن، اين کاغذ است، او دروغ مي‌گويد، انسان اطاعت کند و بزند. گفتند: تو مي‌گويي ما با قرآن بجنگيم؟! ما هرگز با قرآن نمي‌جنگيم. ما تا حالا در راه قرآن مي‌جنگيديم ولي حالا که با قرآن روبه‌رو شديم، نمي‌جنگيم، محال است؛ اصلاً اگر يک لحظه اين جنگ ادامه پيدا کند، حرام است. فرمود: شما نمي‌خواهيد بجنگيد، بگذاريد آن‌هايي که مي‌جنگند، بجنگند. گفتند: اين عمل حرام است، يک لحظه هم ادامه پيدا کند، حرام است. فوراً دستور بده مالک اشتر برگردد! جنگ تنزيل و جنگ تأويلجمله‌اي دارد اميرالمؤمنين. اين جمله از مسلمات تاريخ است که اميرالمؤمنين در همان جريان صفين و جمل و غيره مي‌فرمود: "پيغمبر بر تنزيل مي‌جنگيد و من بايد بر تأويل بجنگم!" دشواري کار علي(ع) همين‌جاست. پيغمبر با تنزيل مي‌جنگيد؛ ‌يعني با دشمن روبه‌رو بود يا مي‌خواست روبه‌رو بشود. آيه‌اي در مورد معين نازل مي‌شد، در همان موردي که آيه نازل مي‌شد، همه مسلمين مي‌دانستند که اين آيه قرآن مال همين جاست؛ مي‌رفتند و مي‌جنگيدند. ديگر براي کسي شک وشبهه‌اي باقي نمي‌ماند. اما علي بايد با تأويل بجنگد؛ يعني آيه قرآن همين آيه قرآن است اما شأن نزول، آن شأن نزول نيست؛ مربوط به زمان پيغمبر است. روح همان روح است، روح همان دستور است ولي شکل فرق کرده است. علي بايد با تأويل بجنگد. تأويل از ماده "اول" است. اول يعني رجوع. مؤول يعني مرجع. اين‌که مي گويد من به تأويل بايد بجنگم، يعني اين چيزي که الان من بايد با او بجنگم، ظاهر و شکلش نيست اما روح و معني و برگشتش همان است. ظاهر اين مي‌گويد آيه قرآن، اما روح و باطن و معنايش همان کفر است؛ يعني من با نفاق بايد بجنگم. دشواري کار من اين است که با نفاق و منافق بايد بجنگم. اين است که کار من را خيلي سخت و دشوار کرده است. ابزار منافق ابزار منافق چيست؟ ‌نمي‌شود منافق را در دنيا از ميان برد؛ هست. بشر است، منافق مي‌شود. بشر وقتي در جامعه‌اي قرار گرفت و ديد اگر بخواهد بر خلاف اصولي که مردم جامعه به آن اعتقاد دارند، تظاهر کند، جامعه او را درهم مي‌کوبد، فوراً تظاهر مي‌کند؛ به همان لباس درمي‌آيد ولي جامعه بايد خودش آگاه باشد و گول تظاهر و فريب را نخورد. باز اين‌جاست که ما مي‌بينيم پيغمبر اکرم از آن طرف راجع به خطر نفاق شديداً اظهار نگراني مي‌کند، ‌از طرف ديگر راجع به اينکه امتش جاهل باشند و تجزيه و تحليل نداشته باشد و در مسائل غور نکنند اظهار نگراني مي‌کند. خيلي عجيب است! پيغمبر از دو چيز اظهار نگراني کرده است: از نفاق و منافق؛ و ديگر اين‌که از توده امت جاهل و نادان باشند. در آن‌جا فرمود: "إني لا أخاف علي امتي مؤمنا و لا مشرکا" تا آن‌جا که فرمود: "و لکني أخاف عليکم کل منافق الجنان عالم اللسان". در اين‌جا مي‌فرمايد: "إني لا أخاف علي امتي فقر و لکن أخاف عليهم سوء التدبير" من از فقر و نداشتن ثروت بر امتم بيمناک نيستم؛ يعني کمي ثروت، امت من را از پا درنمي‌آورد. آن چيزي که من از آن نگران هستم فقر معنوي و فکري و فقر انديشه است. اگر غناي انديشه باشد، ثروت مي‌آيد اما ولو ثروتشان از دنيا بگذرد- مثل ثروت امروز کشورهاي اسلامي که همين نفت بزرگ‌ترين منبع ثروت دنياست و بيشترش در کشورهاي اسلامي است- ولي فقر انديشه داشته باشند، فايده‌اي به حالشان نخواهد داشت. حالا اگر اين دو خطر با هم پيدا بشوند، يعني از يک طرف منافق‌ها، بي‌دين‌هاي متظاهر زيرک، متظاهرها و رياکارها و مدلس‌ها پيدا بشوند و از طرف ديگر مردم،جاهل و نادان باشند، آن‌ها اين‌ها را ابزار خودشان قرار مي‌دهند. عامل نفاق در پديد آوردن حادثه کربلاحادثه کربلا را همين دو عامل به وجود آوردند. مردم جاهل و نادان ابزار دست ابن‌زيادها قرار گرفتند و اين نکته‌اي است که ما مي‌بنيم خود امام حسين آن را بيان فرموده است؛ ائمه ما نيز آن را بيان کرده‌اند. اين واقعه مايه عبرت و درس است. اگر ما خيال بکنيم مردمي که در کربلا جمع شدند، امام حسين را کشتند به خدا و پيغمبر و قرآن اعتقاد نداشتند و يک مردم کافر بي‌اعتقادي بودند (توده‌شان را عرض مي‌کنم نه سرانشان را) اشتباه کرده‌ايم، ‌گمراه شده‌ايم و از اين حادثه نمي‌توانيم پند بگيريم. حتي اگر ما خيال بکنيم اين مردم نسبت به علي و آل علي بي‌اعتقاد بودند، باز هم اشتباه کرده‌ايم. اگر مردمِ شام بودند، اين يک‌جور بود. مردم شام به خدا و پيغمبر و قرآن اعتقاد داشتند ولي علي و آل علي را نمي‌شناختند اما مردم کوفه مي‌شناختند. اين شهادت معاصرين عصر امام حسين است که همه مي‌گفتند دل مردم با توست. تاريخ مي‌نويسد وقتي که مسلم در کوفه در مجمع مردم نامه امام حسين را مي‌خواند، اين مردم گفتند سخنان آقاست و هاي هاي گريستند و اشک ريختند. در عين حال منافقين از همين مردم لشکري عليه امام حسين به وجود آوردند. اين عبرت تاريخ است. جمله‌اي دارد اميرالمؤمنين. اين جمله از مسلمات تاريخ است که اميرالمؤمنين در همان جريان صفين و جمل و غيره مي‌فرمود: "پيغمبر بر تنزيل مي‌جنگيد و من بايد بر تأويل بجنگم!" دشواري کار علي(ع) همين‌جاست.کشتن پسر پيامبر به قصد قربت!روزي امام سجاد سلام‌الله عليه، عبيد الله ابن عباس بن علي پسر حضرت عباس را ديدند؛ نوشته‌اند: "فاستعبر" گريه کرد و اشکش جاري شد. عمويش ابوالفضل و صحنه عاشورا و قضاياي عاشورا به يادش آمد. اشکش جاري شد؛ بعد فرمود: "چند روز بر پيغمبر سخت گذشت: يکي روز احد بود که عمويش حمزه به آن وضع شهيد شد، ديگر روز موته بود که پسر عمويش جعفر شهيد شد اما هيچ روزي مثل روز حسين بر پيغمبر سخت نگذشت." بعد امام فرمود: "سي هزار نفر در کربلا جمع شدند و کل يتقربون إلي الله بدمه؛ سي هزار نفر به قصد قربت، فرزند پيغمبر را کشتند!" اين شهادت امام سجاد است. اگر يک چنين زمينه‌اي نبود که پسر سعد در عصر تاسوعا وقتي مي‌خواست شعار بدهد و مردم را بلند کند، نمي‌گفت: "يا خيل الله! إرکبي و بالجنة أبشري" لشکر خدا قيام کن! بشارت باد تو را به بهشت. وقتي که مقدس احمق بشود، اين‌جور از آب درمي‌آيد. يک عده قليلي منافق توانستند از توده‌اي مسلمان ولي جاهل و احمق، لشکري انبوه عليه فرزند پيغمبر به وجود بياورند... *اين سخنراني حدود سال 1350 ظاهراً در مسجد الجواد تهران ايراد شده است.  تنظيم: شکوري_گروه دين و انديشه تبيانپي‌نوشت ها:1. انعام / 352. نهج البلاعه، نامه 273. اسراء/ 33





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1931]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن