واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: 5سوال روحانیون قم از هاشمی رفسنجانی از شما ميپرسيم آيا اين هوش و درايت را در اين كشور هفتاد ميليوني، خداوند فقط نصيب فرزندان و بستگان شما نموده و ديگران از آن سهمي نبردهاند؟ و اگر چنين نيست پس چرا بسياري از جوانان براي تأمين نيازهاي اولية زندگي خود همچون اشتغال، مسكن و ازدواج دچار مشكلات اساسي بوده و براي دستيابي به آن بايد از هفتخوان رستم بگذرند؟ و در خوشبينانهترين برداشت بايد پرسيد آيا ميتوان اين ثروتاندوزي عظيم را جز از ناحية استفاده از رانتهاي اطلاعاتي، سياسي، اقتصادي و غيره دانست؟ در پی ماجرای اغتشاش در سخنرانی هاشمی رفسنجانی در قم که 15 خرداد امسال رخ داد و به دستگیری چند نفر از طلاب وابسته به موسسه آیت الله مصباح انجامید ، جمعی از طلاب و روحانیون قم با انتشار نامه سرگشاده ای به هاشمی 5 سوال خود را از وی مطرح کردند . متن نامه بهد نقل از سایت انصار به شرح زیر است: حجتالاسلام و المسلمين جناب آقاي هاشمي رفسنجاني! شما خود يك روحاني انديشمند بوده و با روحيات حوزويان آشناييد طرح چندين سؤال از سوي طلاب و فضلاي حوزه زمينه گفتوگويي را باز خواهد كرد كه نتيجة آن بيترديد به نفع جنابعالي و نظام اسلامي خواهد بود كه خود از موثرترين آن بودهايد. سؤال اول از مهمترين مباني نظام اسلامي، موضوع ولايت فقيه و مشروعيت آن است. محتواي چندين مصاحبه از جنابعالي و چاپ آن در روزنامههاي مختلف پرسشهايي را به شرح زير مطرح مي سازد: اين سخن در خصوص ولايت فقيه از شماست و در نشريات مختلف از جمله روزنامة اعتماد (27/8/81 ص8) چاپ شده است: «ما از همان روز اول به پديدة قدرت نگاه زميني و واقعبينانهاي داشتهايم. كساني آمده و نگاه صرفاًَ متافيزيكي به قدرت را دامن زدهاند و آن را مطرح ميكنند كه آن را قبول نداريم. از همان ابتدا امام خميني هم همين را ميگفت، شما حرفهاي ايشان را ببينيد كه مشروعيت را به مردم ميدهد.» آقاي هاشمي! شما از ياران نزديك امام بودهايد و با مباني امام در مورد حكومت و ولايت فقيه به خوبي آشنا هستيد بر خلاف ادعاي شما آن اسلامشناس بزرگ، نه تنها مشروعيت ولايت فقيه را امري الهي ميدانست بلكه مشروعيت تمام اركان نظام، حتي رياستجمهوري را به اذن فقيه و در نتيجة مشروعيتي الهي تلقي مينمود؛ «قضية ولايت فقيه چيزي نيست كه مجلس خبرگان ايجاد كرده باشد، ولايت فقيه چيزي است كه خداي تبارك و تعالي ايجاد كرده است». (صحيفه نور، ج 1، ص 26) «حكومت كه شعبهاي از ولايت مطلقه رسول الله صليالله عليه و آله است يكي از احكام اولية اسلام است.» (صحيفة نور، ج 20 ص 170) «اگر رئيسجمهور به نصب وليفقيه نباشد طاغوت است» (همان ج 9 ص 352) اين سخنان نمونهاي از صدها فراز صحبت آن پير فرزانه در مورد منشاء مشروعيت قدرت و حكومت اسلامي است و اكنون آيا سخن شما تحريف سخنان امام راحل نيست؟ سوال دوم جناب آقاي هاشمي رفسنجاني! طرح اين مطالب از سوي شما – پس از گذشت دو دهه از انقلاب – نه تنها در خصوص مشروعيت ولايت فقيه بلكه در خصوص رهبري و شوراي رهبري سؤالبرانگيز است. جنابعالي در اين مورد ميگوييد: «امام با شورا (شوراي رهبري) مخالف بود اما من و آقاي طالقاني طرفدار شورا بوديم و حذف شوراي رهبري از قانون اساسي درسال 68 بيخود بود.» (سالنامة شرق 83، ص 72) و براي اثبات مدعاي خود تصريح مي كنيد كه: «براي ادارة حكومت نميتوان به فتواي يك نفر خواه هر فردي باشد عمل كنيم. بايد شورايي در كشور باشد كه مسائل اساسي جامعه را بررسي كند تا نظرات اين شورا پشتوانة قوانين باشد.» (روزنامة مردمسالاري، 26/6/82 ص 3) هر چند اصل استدلال شما به دلائل مختلف مردود و باطل است و در اين مقام ما نيز در پي بحث و مناظره نيستيم، اما آنچه كه بيش از اصل مطلب جلب توجه ميكند، انگيزة طرح اين سخنان در اين مقطع از انقلاب است. همگان ميدانند كه رهبري داهيانة امام امت آشكارترين دليل بر بطلان رهبري شورايي و نظرية شما و مرحوم طالقاني است. ولي گويا شما هماكنون نيز با استدلال به اين سخن كه: «نميتوان حكومت را بافتواي يك نفر اداره كرد هر فردي كه ميخواهد باشد.» بر موضع خويش تأكيد ميكنيد به راستي جنابعالي ولو ناخواسته رهبري امام امت را زير سوال نميبريد؟ و آيا تصريح شما به غلط بودن حذف شوراي رهبري از قانون اساسي در سال 1368 اعتراضي ديگر بر عملكرد آن پير فرزانه نيست؟ آگاهان به تاريخ انقلاب و خود شما بيش از هر كس ديگر ميدانيد كه موضوع اصلاح قوانين مربوط به رهبري و ولايت فقيه در قانون اساسي تدبير هوشمندانة شخص امام راحل بود كه رسماً به رفراندوم آن نيز دستور دادند. علاوه بر مطالب فوق، انتصاب صفت «بيخود» به اين عملكرد صحيح امام و همة ملت در رأي به قانون اساسي، جاي بسي شگفتي و تأسف است. به هر حال، از سوي ديگر هماكنون با طرح شوراي رهبري و تأكيد بر آن در پي طرح كدام دعوي ميتوان بود؟ و چه انگيزه سبب طرح اين مطالب شده است؟ سؤال سوم يار ديرين انقلاب جناب آقاي هاشمي! هر چند گشودن پروندة انتخابات نهم رياست جمهوري ذائقة تمام دوستان را تلخ ميكند اما اشارهاي گذرا در بردارندة تذكاري مفيد است. در آن زمان در شعارهاي تبليغاتي، بيانية هشت مادهاي انتخاباتي، مصاحبهها و فيلمهاي تبليغاتي شما، به گونهاي ارزشها و آرمانهاي نظام اسلامي به حراج رفت كه سخن از آنها نبش گوري است نامطبوع. اما برخي مطالب بنيادين از سوي شما در آن زمان همچنان موجب بحث و نظر در خصوص هدف و انگيزه جنابعالي در طرح آن مطالب است. از جمله، هنگامي كه دربارة تفاوت دية زن و مرد سوال ميشود ميگوئيد: «الآن بحث است كه قانون مدني را كه دهها سال پيش نوشته شده بررسي و اصلاح كنيم.» و وقتي دربارة حكم اعدام ساب النبي صليالله عليه و آله مورد پرسش قرار ميگيريد بيان ميداريد: «بايد قانون را ديد اگر اشكال دارد بايد عوض شود». (آفتاب يزد 20/ 3/ 84) روشن است كه لازم نيست در اين مقام، عالمان حوزوي بر سر ديه و حكم ساب النبي صليالله عليه و آله و سلم كه از بديهيات بوده و مورد اجماع است صحبت كنند، تصريح كلام خداوند و روايات مستند و محكم و پشتوانة عقلاني قوي بر احكام فوق، سدّي نيست كه با شبههاي سست در هم شكند اما سخن بر سر آن است كه هر گاه دگرانديشان قصد لرزاندن پايههاي اسلام را دارند به تشكيك در اين اصول ميپردازند. آيا ترديد در حكم ساب النبي صليالله عليه و آله و سلم و نحوة برخورد اسلام با اين موضوع، نظام جزايي اسلام را تضعيف نميكند؟ و عملكرد قاطع امام در خصوص حكم اعدام سلمان رشدي را مخدوش نمينمايد؟ شما در مقام يك دانشمند حوزوي خوب ميدانيد كه در حكم اعدام ساب النبي صليالله عليه و آله حتي هيچ عالم سني مذهبي نيز تشكيكي نكرده است كه اكنون در خصوص آن شما بگوئيد: «اگر اشكال دارد بايد عوض شود.» آنچه شگفتي هر طلبه بلكه هر دانشجو و جوان فرهيختهاي را موجب ميشود آن است كه شما در پاسخ در مورد تساوي و تفاوت ديه زن و مرد به گذشت دهها سال از تدوين اين قانون در قانون مدني اشاره ميكنيد، به راستي اگر شما چنين بگوئيد چرا دشمنان را محكوم كنيم كه احكام اسلام را ناكارآمد و متعلق به هزار سال پيش ميدانند؟ اگر نبود نقل متعدد و مستند و متواتر اينگونه مطالب از شما و عدم تكذيب آن توسط خود يا دفترتان، هر آينه بايد دامن يك روحاني انقلابي همچون شما را از اين انحرافات پاك و مبرا ميدانستيم. سؤال چهارم آقاي هاشمي! آگاهان سياسي كشور به خوبي ميدانند كه مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري در دورة رياستجمهوري و زمامداري شما مأمن معاندين و دگرانديشاني نظير محسن كديور، عباس عبدي، شمسالواعظين و عناصر مطرود جريان منتظري و... عليه مباني ولايت فقيه و نظام مقدس جمهوري اسلامي بود و بخش عمدهاي از افسار گسيختگيهاي دورة حاكميت اصلاحطلبان بر عليه مقدسات اسلامي و آرمانهاي حضرت امام رحمتالله عليه حاصل تمهيدات و فعاليتهاي اين گروه در نهاد رياست جمهوري در دورة شما بوده است. كه البته دوستان امام و انقلاب با عنايت به سوابق شما اين ابهامات را توجيه و حمل بر غفلت شما از مسائل فرهنگي مينمودند ولي سؤال اين است كه جنابعالي بار ديگر با چه انگيزهاي همين مركز و مجموعه را در نهاد مجمع تشخيص مصلحت نظام داير نموده و با وجود تجربة تلخ اسفناك دورة حاكميت اصلاحطلبان، با سپردن مسؤوليت اين مجموعة حساس به آقاي خاتمي و عناصر و همفكران ايشان چه هدفي را دنبال ميكنيد؟ آيا اين پارادوكس و تناقض را چگونه ميتوان پاسخ داد كه از يكسو بگوييم مجمع تشخيص بازوي توانمند و مركز تبادل نظر و تصميمگيري مشاورين مورد اعتماد رهبري در خصوص معضلات و مسائل اساسي نظام اسلامي است و از سوي ديگر نظارهگر باشيم كه عقل منفصل همين تشكيلات يعني مركز تحقيقات استراتژيك به واسطة انتصابات و سياستهاي جنابعالي تحت سيطره و نفوذ عناصر دگرانديش و معاندين نظام اسلامي و مخالفين اصل ولايت فقيه قرار گيرد؟ آيا ميتوان هيچگونه تشابه و اشتراك نظري را بين آرمانها و اهداف بلند حضرت امام و مقام معظم رهبري و افكار پليد اين دسته از عناصر پيدا نمود؟ سؤال پنجم آقاي هاشمي! در شرايط فعلي كشور ديگر حتي براي كماطلاعترين افراد اين مرز و بوم ثروت عظيم و هنگفت فرزندان و بستگان درجة يك شما امري مجهول و قابل انكار نبوده به نحوي كه شما خود نيز تلويحاً در توجيه آن اين ثروت را نتيجة هوشمندي آنان قلمداد نمودهايد. البته ما هرگز نميخواهيم اين توجيه شما را به اين جمله معروف قارون در قران كريم كه «انما اوتيته علي علم عندي» (همانا اين اموال كثير به واسطة علم و دانش نصيبم شده است) تشبيه نمائيم. ولي از شما ميپرسيم آيا اين هوش و درايت را در اين كشور هفتاد ميليوني، خداوند فقط نصيب فرزندان و بستگان شما نموده و ديگران از آن سهمي نبردهاند؟ و اگر چنين نيست پس چرا بسياري از جوانان براي تأمين نيازهاي اولية زندگي خود همچون اشتغال، مسكن و ازدواج دچار مشكلات اساسي بوده و براي دستيابي به آن بايد از هفتخوان رستم بگذرند؟ و در خوشبينانهترين برداشت بايد پرسيد آيا ميتوان اين ثروتاندوزي عظيم را جز از ناحية استفاده از رانتهاي اطلاعاتي، سياسي، اقتصادي و غيره دانست؟ جناب آقاي هاشمي رفسنجاني! از شما كه از پشكسوتان اين نظام و انقلاب هستيد و 72 سال از عمرتان ميگذرد اين انتظار بيجايي نيست كه براي رفع اين ابهامات از ذهن مردم و جامعه و تبرئه خود و اطرافيانتان دست به كار شده و از مراكز نظارتي كشور و از جمله سازمان بازرسي در خواست نمود تا به اين موضوع رسيدگي كرده و به ابهاماتي نظير مالكيت شركت هوايي ايرماهان، شركت خودروسازي كرمان (دوو و هيونداي و…)، بانك پارسيان، موسسة موليالموحدين، مسائل مالي دانشگاه آزاد، و دهها مورد عظيم ديگر، پاسخي قانع كننده به افكار عمومي بدهد. جناب آقاي هاشمي! اگر نبود سوابق انقلاب شما و دلبستگي ديرين به جنابعالي و آرزوي آيندهاي درخشان برايتان همچون گذشتهاي افتخارآميز، هرگز قلم به نوشتن چنين رنجنامهاي (كه تنها چند سؤال از صدها سؤال موجود است) نمينموديم. آري بسياري از اموري كه اميدواريم عبرت بگيريم كه يادآور حوادث تلخ صدر اسلام است. توفيق روز افزون. طول عمر و تأييدات الهي را برايتان از خداوند منان خواهانيم. جمعي از طلاب و فضلاء حوزه علميه قم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 416]