واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ورزش در نمایشگاه کتاب
وقتی به بهانه گرفتن گزارش از نحوه عملكرد و میزان بازدید مردم از انتشارات ورزشی، عازم مصلی بزرگ تهران، محل برگزاری بیست و سومین نمایشگاه بینالمللی كتاب تهران شدم اصلاً فكرش را هم نمیكردم كه علیرغم گستردگی، وسعت و نفوذ ورزش در اقشار مختلف جامعه، غرفههای مخصوص انتشارات ورزش در مجموعه نمایشگاه اینقدر مورد بیمهری و بیتوجهی قرار گرفته باشد تا آنجا كه مسوولان برگزاركننده به گفته برخی از ناشران انگشتشمار حاضر در این نمایشگاه، كه در بخش ورزش به صورت تخصصی سالها است مشغول به كار هستند، حتی مثل برخی از انتشارات كه كتابهای متفرقه برای سرگرمی و وقتگذرانی را به مردم عرضه میكردند یك مكان اختصاصی و ویژه را برای آنها كه میخواهند به بخش علمی و تخصصی ورزش كشور خدمت كنند، بدهند. بله دقیقاً ما هم همین درد دل ناشران ورزش را در سالنهای عریض و طویل نمایشگاه بینالمللی كتاب تهران از نزدیك لمس كردیم.باور كنید وقتی از متصدی اطلاعات كه جلوی یكی از دربهای ورودی نمایشگاه كه با ارائه نقشه غرفههای مختلف مردم را راهنمایی میكرد كه زودتر به كارشان برسند، پرسیدم كه قسمت مخصوص مربوط به ناشران ورزش كجاست؟ با خنده جواب داد كه ناشران ورزش به دلیل تعداد كمشان قسمت به خصوصی ندارند و باید بگردید تا آنها را پیدا كنید واقعاً متأسف شدم كه چطور ممكن است این بخش عظیم (ورزش) از نیاز جامعه اینگونه مورد بیمهری و عدم حمایتهای لازم توسط مسوولان قرار بگیرد تا اندازهای كه حتی از بخش ناشران كتابهای طنز و سرگرمی هم اهمیت كمتری برایش قایل شوند. به هر ترتیب پس از یك ساعت گشت و گذار در نمایشگاه و پرس و جو از این غرفه و آن غرفه متوجه شدم كه در شبستان اصلی فقط 3 ناشر ورزشی وجود دارد كه باز هم یكی از آنها نیز به صورت دست و پا شكسته به بخش ورزش میپردازد و در بخش ناشران دانشگاهی هم ناشران تخصصی ورزش حتی به تعداد انگشتان یك دست هم نمیرسد.
بر همین اساس تصمیم گرفتم با یكی از ناشران كه در بخش كتابهای تخصصی ورزش سالهاست مشغول به كار است صحبت كرده و علت این همه ضعف و عدم تمایل ناشران برای حضور در بخش كتاب ورزش را جویا شوم كه با روی باز این موضوع را پذیرفت. وقتی سوالاتم را آغاز كردم این ناشر كه هم دل پری از دست مسوولان برگزاركننده نمایشگاه بینالمللی تهران و هم گلایههای زیادی از دست فدراسیونهای ورزش كشور داشت، سخنانش را اینگونه شروع كرد: «تو رو خدا دست روی دلم نگذار كه در این چند سال اینقدر از دست همه كشیدم كه پر از درد است. نه مسوولان فدراسیونهای ورزش كشور اعتنایی به ما دارند و از ما واسه پیشرفت و علمی شدن ورزش حمایت میكنند، نه مسوولان و برگزاركنندههای این نمایشگاه كه انگار ما برای آنها یك وصله ناجوریم.» او كه از برافروخته شدن صورتش مشخص است چقدر از بیتوجهی و عدم حمایت از ناشران ورزش ناراحت است ادامه میدهد: «هر سال كه نمایشگاه بینالمللی كتاب برگزار میشود ما هم دردسرامون شروع میشود چون از یه طرف باید با نویسندههایی كه باور كنید هر سال میگذره قیمتهاشون هم نجومیتر شده سر و كله بزنیم كه به ما تخفیف بدهند، از طرف دیگه هم باید برای گرفتن یه غرفه توی نمایشگاه از هفت خوان رستم بگذریم كه تازه بتوانیم یه جا تو یه نقطه كور بهمون با هزار منت و من بمیرم و تو بمیری بدن. آخر سر هم كه دست از پا درازتر بارو بندیلمونو برمیداریمو روز از نو روزی از نو. باور كنید ناشرانی كه در بخش ورزش كشور فعالیت میكنن اصلاً نسبت به اسم و نام بزرگ ورزش وضعیت خوبی ندارن و مسوولان اگر میخوان این تعداد اندك و انگشتشمار هم برای فرار از ورشكستگی تخصصشون رو تغییر ندن باید یك فكر اساسی و حمایت گستردهای از آنها داشته باشند.» تأملی بر مخاطبان كتابهای ورزشی مخاطبان كتاب ورزشی واقعاً چه كسانی هستند و چگونه به كتاب خود دسترسی پیدا میكنند؟ اصولاً با پیشرفت علم، تكنولوژی، یافتههای جدید پزشكی و تلفیق علوم پزشكی – زیستی با تكنولوژی و توانایی، ورزشكار امروزی در مقایسه با دهههای گذشته پیشرفت چشمگیری كرده است. طبیعتاً در این بین نقش فرهنگ مكتوب (كتاب) را نمیتوان انكار كرد، چرا كه روند نشر رو به رشد كتاب مرتبط با تربیت بدنی و علوم ورزشی گواهی است بر این مدعا. مخاطبان ورزش را میتوان به حوزههای علمی (دانشجویان و اساتید تربیت بدنی) عملی – كاربردی (مربیان، ورزشكاران) و عمومی (اقشار مختلف جامعه در ارتباط با ورزش و تفریحات) تقسیمبندی كرد. مخاطبان گروه اول (علمی) برای رفع نیازهای درسی (در مقطع كارشناسی) عموماً كتابهای خود را از ناشران دولتی كه ارتباط تنگاتنگی با دانشگاهها دارند تهیه میكنند. دانشجویان به ندرت كتابهایی را كه با درس آنها مرتبط نباشد تهیه میكنند. حال اگر به جای كتاب، جزوه با حجم كمتری هم باشد دیگر بهتر! اما در مقطع كارشناسی ارشد وضعیت كمی بهتر است و برخی از دانشجوها كه با اساتید درگیر كارهای تحقیقاتی هستند با كتاب انس و الفت بیشتری دارند. در مقطع دكترا نیز از آنجایی كه كتاب مرجع به زبان فارسی اصولاً كم است و تعداد دانشجویان سطح دكتر نیز زیاد نیست، اساتید یا خود دانشجویان به كتابهای مرجع لاتین مراجعه میكنند.
گروه دوم كه مربیان و ورزشكاران هستند و لزوماً باید به دنبال كتابهای علمی – كاربردی باشند تا كتب صرفاً علمی و آكادمیك، اصولاً به دنبال كتاب نیستند! مربیان كه وظیفه تربیت نوجوانان و جوانان را برعهده دارند باید خیلی بیشتر از اقشار دیگر جامعه به علوم ورزش آگاه باشند تا با حداقل آسیبرسانی به ورزشكار كارشان را ادامه بدهند كه عملاً چنین نیست چرا كه آنها فكر میكنند حالا كه با یك دوره حداكثر یك هفتهای مدرك گرفتهاند لابد همه چیز را میدانند و نیازی به بازآموزی و مطالعه ندارند! در این بین به نظر میرسد كه وظیفه سازمان تربیت بدنی و فدراسیونهای زیرمجموعه برای گسترش فرهنگ كتابخوانی، بسیار سنگین است چرا كه آنها متولی ورزش و مرتبط با رشتههای تخصصی هستند. اما گروه سوم كه مخاطبان كتابهای عمومی ورزش هستند (در ارتباط با سلامتی یا توانبخشی) اقشار مختلفی هستند كه از طریق اطلاعرسانی كه در نمایشگاههای استانی و بینالمللی از كتابهای تازه انتشار یافته صورت میگیرد مطلع و با حمایتهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی كتابهای مورد نیاز خود را تهیه میكنند. مطلب دیگری كه بایستی به عنوان یك فرهنگ در جامعه نهادینه شود، فرهنگ احترام به حقوق مادی و معنوی پدیدآورندگان و ناشران است. متاسفانه بعضی دانشجویان عادت كردهاند كه به جای خرید كتاب از كتابهای موجود در كتابخانه خود كپی تهیه كنند كه با این كار به حقوق مؤلف یا مترجمی كه شاید در دانشگاهی دیگر مشغول تدریس است تعرض میشود. ناشر كتاب نیز در حالی كه تعداد زیادی از كتاب مورد اشاره را در انبار خود دارد نسبت به ادامه كار دلسرد میشود. تمامی اینها منجر به هرج و مرج در بازار نشر، دلسردی ناشران، پایمال شدن حق و حقوق مترجمان، مولفان و محققان و در نهایت حقوق فردی و اجتماعی اقشار جامعهمان خواهد شد. بیایید دست به دست هم داده و با احترام به حقوق اهالی فكر و اندیشه، حقوق خود و آیندهگان را بیمه كنیم. تنظیم برای تبیان: رضا سیگاری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 333]