واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها - ابوالحسن نواب با سابقه هشت سفر به مصر، از رجال سیاسی و معارضین قوی در این کشور سخن می گوید و به این ترتیب مشکل نبود رهبری انقلاب در این کشور را رد میکند. عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز به استناد رجال سیاسی و فرهنگی موثری که از مصر به دیگر کشورهای عربی رفته و زمام امور در سازمانهای بینالمللیای همچون اتحادیه عرب و سازمان انرژی اتمی را در دست گرفتهاند، معتقد است که انقلاب مصر با مشکل «فقدان رهبری» مواجه نخواهد بود. او با شناسایی ریشههای اسلامی این انقلاب و تاثیر انقلاب اسلامی ایران در بیداری مردم مصر، از «اخوان المسلمین» به عنوان یک حزب موفق و موثر در این کشور یاد میکند که اگر چه الان برای آنکه تصور قبضه کردن قدرت از سوی وی ایجاد نشود، به دنبال رهبری جریان انقلاب مصر نیست اما در آینده با توجه به اقبال مردمیای که نسبت به آن وجود دارد میتواند کرسیهای بسیاری را در حاکمیت آزاد مصر از آن خود کند. گفت وگوی خبرآنلاین با وی در خصوص صدور انقلاب ایران به مصر را در ادامه میخوانید: یکی از اهداف امام خمینی(ره) صدور انقلاب بود که مقام معظم رهبری در نماز جمعه تهران نیز به آن اشاره فرمودند. انقلابهای اخیر در کشورهای اسلامی شمال آفریقا چقدر متاثر از انقلاب اسلامی ما و در نتیجه صدور آن هستند؟پیشبینی امام خمینی(ره) درباره پیروزی انقلاب اسلامی و گسترش آن در جهان اسلام، مبتنی بر اصول و مبانی اسلام و قرآن بود. گفته میشود که در هر قرن، کسی اسلام را تجدید میکند. در قرن حاضر نیز این امام خمینی (ره) بود که حیات اسلام را در عرصه مدیریتی جهان تجدید کرد. امام خمینی(ره) طاغوت نبود که همگان را به خودش دعوت کند، او همه را به اسلام دعوت میکرد که پایههای مشترکی هم در تمامی کشورهای اسلامی دارد. از این رو دعوت امام(ره) به انقلاب اسلامی در دیگر کشورهای مسلمان، دعوت ایرانیها به انقلاب اسلامی نبود. دعوت مسلمانان به انقلاب اسلامی بود که به تدریج در فلسطین، لبنان و عراق به آن لبیک گفته شد و اکنون نوبت به تونس و مصر رسیده است. این تاخیر ناشی از چه بوده است؟ ظلم و دیکتاتوری حکومتهای این کشورها و یا غفلت و نابیداری ملتهای آنها؟تاخیر در پذیرفتن انقلاب اسلامی منوط به شرایط این کشورها است. در انقلاب اسلامی، اصل به بازگشتن به اسلام است و دور ریختن همه زوائد الصاقی به آن است تا کشورهای مسلمان به اسلام ناب محمدی بازگردند که جوهره آن ستیز با ظلم است. این اسلامی است که امام خمینی(ره) به همه کشورهای اسلامی معرفی کردند. نه تنها این کشورها بلکه هرجای دیگری که ظلم و عدول از موازین اسلامی دیده شود، انقلاب اسلامی رخ خواهد داد. چون انقلاب اسلامی، بازگشت به ارزشهای اسلامی است و پیامی همیشه زنده برای همه کشورها است. ریشههای انقلاب مصر هم به همین ظلم ستیزی و بازگشت به اسلام و خسته شدن از دخالت دیگران در امور این کشور و خسته شدن از حاکمیت فرعونی نامبارک است. من تا کنون هشت بار به مصر سفر کردهام و در اجلاسهای مختلفی در آنجا شرکت داشتهام. در تمامی این سفرها دیدهام که مردم، نخبگان و دانشگاهایان این کشور، با روح و پیام انقلاب اسلامی آشنا هستند و فکر و اندیشه امام(ره) را هم خوب دریافت کردهاند. مردم مصر به خوبی با اسلام آشنا هستند و با ولایت و اهل بیت ارتباط برقرار کردهاند. البته مردم مصر شیعه محبتی هستند نه شیعه ولایتی. با این وجود قرابت نزدیکی با ایرانیان که شیعه ولایتی هستند، دارند و انشالله پس از پیروزی انقلاب آنها، راه برای ارتباط بیشتر با مصر باز خواهد شد. به همین دلیل است که رژیم صهیونیستی همواره به مصر نظر داشته است؟ به عبارت دیگر موقعیت جغرافیایی مصر به دلیل همجواریش با کرانه باختری و غزه برای اسرائیل مهم بوده یا جایگاه مصر در جهان اسلام و نفوذ آن؟اسرائیل همواره برای مصر دندان تیز کرده است. چرا که مصر و بویژه اسکندریه، همواره محل تلاقی فرهنگهای غرب و شرق بوده است. جایگاه جغرافیایی مصر برای اسرائیل مهم است اما مهمتر از آن جغرافیای سیاسی مصر در جهان اسلام است. مصر از پرجمعیت ترین و فرهنگیترین کشورهای مسلمان است. چه در زمینه علوم دینی، مصر روحانیون و قاریان بسیاری را تربیت کرده و چه در زمینه فرهنگی، مصر معلمین و فیلمها و هنرپیشههای متعددی را به دیگر کشورهای عربی و مسلمان فرستاده است. اکثر شبکههای ماهوارهای عربی به دست مصریها اداره میشود که نشان دهنده عمق نفوذ مصریها در فرهنگ کشورهای اسلامی است. همین نفوذ فرهنگی که ریشه آن در الازهر نهفته استف برای اسرائیل خیلی مهم است. مقام معظم رهبری در سخنان خود به این نکته اشاره کردند که مصر از جمله اولین کشورهای مسلمان حامی فلسطین و قیام مردم آن بود. چه شد که مصر چنین تغییر رویهای داد و به یکی از حامیان رژیم اشغالگر قدس تبدیل شد؟این به خاطر آن ماری بود که در آستین جمال عبداالناصر به نام انور سادات رشد یافت. نمیدانم که عبداالناصر را از ابتدا برای این کار تربیت کرده بودند و یک نفوذی بود یا اینکه بعد خریدندش و تطمیعش کردند. او اگرچه با اسلامیون رابطه خوبی نداشت اما آدم شجاع و با لیاقتی بود. او اگرچه یک چهره ملی و شجاع بود اما نهایتا به دست انقلابیون هم اعدام شد. غرب با خریدن نسلهای بعدی و رهبران مصری توانست این انحراف را در آنجا ایجاد کند. ارتش مصر هم که تحت تاثیر حاکمیت این کشور بود به سمت حمایت از منافع اسرائیل گرایش یافت. مردم مصر هم که از جهتهای قبلی خسته شده بودند و با مشکلات اقتصادی زیادی روبرو بودند. علاوه بر اینها خیانت روسها به مصر و شرایط بینالمللی هم دست به دست هم دادند تا آن اتفاق نامبارک یعنی کمپ دیوید به وقوع بپیوندد. درحالیکه ما انقلاب مصر را در ادامه انقلاب اسلامی ایران میپنداریم اما برخی تحلیلگران غربی مخالف این برداشت هستند و آن را یک انقلاب مردمی و غیر اسلامی میخوانند که از ادیان دیگر هم در آن حضور دارند. چطور میتوان ثابت کرد که انقلاب مصر اسلامی است؟مردم مصر با شعائر و رفتارشان نشان میدهند که انقلابشان اسلامی است. نماز جماعت باشکوهی که مردم مصر به شکل میدانی برگزار کردهاند اصرار بر اسلامی بودن قیامشان بود. 90 درصد مردم مصر مسلمان هستند. اگر چه مسیحیها(قبطیها) هم در این کشور زندگی می کنند اما عموم مردم مصر با فریاد نمازشان و میدان دادن به رهبران مسلمان بویژه اخوان المسلمین نشان دادند که مطالبات اسلامی دارند. اخوان المسلمین یک حزب ریشه دار 80 ساله در مصر است که در میدان سیاست این کشور همواره حضور داشته است و هر بار آزادی محدودی در این کشور برقرار بوده مردم مصر اقبالشان را به اخوان المسلمین نشان دادهاند. کما اینکه یکبار توانستند 20 درصد پارلمان مصر را با وجود خفقان حاکم بر مصر در دست بگیرند و حضورشان را در عرصه سیاست حفظ کنند. هیچ یک از احزاب تا کنون نتوانستهاند این سهم از کرسیهای پارلمان را تصاحب کند. الان هم حتی غربیها به نفوذ اخوان المسلمین اذعان دارند. به نظرتان اخوان المسلمین میتواند رهبری انقلاب مردم مصر را بر عهده بگیرد؟حزب اخوان المسلمین حزب با کفایتی است و باید ببینیم که چه برنامهای ارائه میدهد. این حزب تعاملش با دیگر احزاب معارض و سایر مخالفین از جمله البرادعی خوب است و از ظرفیت دیگران به خوبی می تواند استفاده کند. ولی بعید است که خود اخوان المسلمین، رهبری برای این انقلاب معرفی کند. چون نمیخواهد در ذهن مردم به گونهای جلوه کند که گویی به دنبال قبضه کردن قدرت است. این حزب با توجه به پایگاه مردمیای که دارد در انتخابات آینده مصر به راحتی میتواند کرسی خود را حفظ کند. ولی این تحلیل درباره انقلاب مصر وجود دارد که برخلاف انقلاب ایران، فاقد یک رهبری کاریزماتیک و مورد تایید تمامی گروههای مردمی و سیاسی است.آدم سیاسی پارلمان دیده در مصر زیاد است. همانطور که گفتم مصر بیشترین چهرههای سیاسی و متفکر را در میان دیگر کشورهای عربی دارد و حتی آنها را برای اشاعه فرهنگ خود به دیگر کشورها میفرستد. تا کنون رجال سیاسی، فرهنگی و معارضین قویای از مصر به جهان عرب صادر شدهاند. کما اینکه ریاست سازمانهای بینالمللی بسیاری از دبیرکل سازمان ملل تا دبیرکل اتحادیه عرب و رئیس آژانس بینالمللی اتمی، از مصری ها بودهاند. این نشان می دهد که مصریها بسیار پرتحرک هستند و حضور فعالی در مجامع بینالمللی دارند.البته این حسنی مبارک که من او را «قبهی نامبارک» می نامم، آدم بسیار پستی است و خیلی از استعدادها را در این کشور کشت و نابود کرد. در سخنان رهبر انقلاب به استکبار ستیزی و اسلام خواهی به عنوان دو ویژگی برجسته انقلاب اسلامی ایران اشاره شد. برای استمرار این ویژگیها و حفظ آنها در مقابل آفات احتمالی چه باید کرد؟به موازات فاصله از اسلام، ارزشهای انقلاب نیز در جامعه ما کمرنگ میشوند. ارزشهای اسلامی باید پررنگ باشد تا انقلاب تداوم یابد. استکبار ستیزی هم جزء ارزشهای اسلامی ماست. در «لا اله الی الله» باید «لا اله» را به استکبار و استعمار گفت وگرنه نمیتوانیم انقلابمان را مستقل کنیم. ما هم باید حق «اسلام» را در زندگی و جامعهمان تقویت کنیم و هم باید به موازات آن، استکبار ستیزی را فراموش نکنیم. در غیراینصورت به سازشکاری و چالش میرسیم. اما همواره برخی اسلام را با جمهوریت در تضاد دانسته و معتقدند که اسلام در بطن خود با دموکراسی در تضاد است. همچنین برخی مبارزه با استکبار را محدود به همان دوره ابتدایی بعد از انقلاب میدانند و بر طبل رابطه با آمریکا برای کسب منافع و مصالح روز میکوبند. با این نگرشها چه باید کرد؟چنین نگرشهایی در تمام 32 سال بعد از انقلاب وجود داشته است. برخی همواره شفای درد ما را در درمانهای آمریکایی جستجو کردهاند و بر این باورند که اگر ما به آمریکا بپیوندیم، همه مشکلاتمان حل میشود. در حالیکه این همه کشوری که با آمریکا رابطه دارند، هنوز نتوانستهاند بر مشکلاتشان فائق آیند و وابستگیشان به آمریکا هم مشکلی از مشکلاتشان حل نکرده است. نمونه بارز آن، همین کشورهای همسایه ما هستند که با وجود اتکایشان به آمریکا، حتی در علم و فناوری هم به پای ایران نرسیدهاند. در مقابل نگرش آن دسته دیگر هم باید بگویم که «مردم سالاری دینی» کاملا با موازین اسلامی ما سازگاری دارد و ما در حین حفظ اسلام میتوانیم به اداره دموکراتیک کشور بپردازیم. محوریت اسلام در اداره حکومت به این معنی است که میزان رای مردم است و البته حرف اسلام اساس کار است. /30111
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 471]