تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 15 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه يكى از شما به خانه خود وارد مى‏شود، سلام كند، چرا كه سلام بركت مى‏آورد و...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1838117402




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زمزمه


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
زمزمه
زمزمه نويسنده:الهه شاهزاده حمزه آسمان، به احترام تو تعظيم مي کند دوباره به سمت تو تمام مي شوم، مادر! پيشاني ام بوسه گاه مهربانيهاي توست و دستهايت سايه بان دل خستگي هاي من. مادر! نمي داني گاهي از تمام دنيا دلم مي گيرد؛ اما پيش تو رو نمي کنم تا زخمي بر زخمهاي دلت نيفزايم. اما دل بي طاقتم تاب نگفتن ندارد. هنوز نتوانسته ام يک دل سير، تو را دوست بدارم. تقصير دلم نيست که طعم عشق تو را نمي شود با واژه هاي ناچيز «دوستت دارم» چشيد. مادر! تو را به خدا پير نشو! هنوز آن قدر بزرگ نشده ام که عصاي پيري تو باشم. جوانه هاي ضعيف وجودم به استواري دستهايت محتاج اند. من، نيازمند توام، مادر! هر وقت چهره ات خداگونه مي شود، مي فهمم که وقت نماز است؛ وقت خداست. حالا ديگر نوبت درد دل کردن توست با خدا. در خلوتت پا نمي گذارم؛ اما با چشمهايي پر التماس، نگاهت مي کنم تا يادت نرود دعايم کني.وقتي مي خندي تمام خانه، رنگ بهشت مي گيرد و بوي بهشت مي دهد. وقتي دلت مي گيرد، آسمان در بغض نگاهت جمع مي شود؛ اما صبورانه نمي بارد. وقتي خانه از گرماي مهرباني ات خالي است، سرما از در و ديوار مي بارد. انگار بغض نبودنت همه جا را تاريک مي کند و آسمان شبهايمان سوت وکور و بي ستاره مي شود. فرصت بوسيدن دستهايت را از من مگير، هر چند که جبران ذره اي از ناسپاسيهايم را نيز نمي کند؛ اما دلم خوش است به اين بوسيدنها. تمام گلهاي سپيد وسرخ باغستانها را به پايت مي ريزم تا بر چشمهايم قدم بگذاري. هنوز جاي زخم هاي دل در عميق نگاهت پيداست و هر از گاهي با زلال چشمانت غبار کدورتهاي روزگار نامراد را از دل مي شويي و جلا مي دهي. بنازم صفاي دلت را مادر! آسمان به احترام حضور ملکوتي تو تعظيم مي کند و فرشتگان به حرمت مادري ات سوگند مي خورند. در امتداد نگاهت مهرباني تفسير مي شود و در تقدس نامت خدا را مي شود ديد که تو جلوه ي خداگونه ي يک زن هستي. مادر! مخواه که در وسعت آسماني تو بي پرو بال بمانم؛ تنها اميد پروازم تويي! نم نم باران در جاده ي بي انتها مي خواستم از نم نم باران درجاده ي بي انتها چند خطي بنويسم. ديدم وقتي مي توان در مورد چيزي نوشت که از آن، تجربه اي داشته باشي يا حسي خاص، تو را به آنجا ببرد. به جاده اي بي انتها؛ و اين، تنها زماني ميسر مي شود که بتواني درخيالت قدم بر جاده اي بگذاري که باران ، شانه هايت را نوازش مي کند؛ آن موقع، نم نم باران، جاده ي خاکي را خيس کرده و کفشهايت گلي شده. جاده اي که از دو طرف آن، درختهاي سبز، سر بر آسمان برده اند و شاخه هاي آنها در هم فرورفته اند؛ گويي که سقفي به جاده ي خاکي، سايه افکنده است. قبل از اينکه باران ببارد وقتي سرت را بلند مي کني و به آسمان مي نگري، برگهاي انبوهي را مي بيني که اجازه نمي دهند بيشتراز چند شعاع نور خورشيد بر صورت تو بتابند و چشمهايت را اذيت کنند.حال که باران مي بارد، نه تنها از خورشيد که از آن شعاعهاي نوراني هم خبري نيست. فقط آسمان آبي تيره پيداست؛ آسمان دل گرفته. هر چه قدم بر مي داري، ريزش باران، موزون تر مي شود و هوا سردتر. با اينکه درختان نمي گذارند که انتهاي جاده را ببيني ولي با يک نگاه، مي تواني بفهمي که جاده، طولاني و بي انتهاست. وتو لذت مي بري از عاشقانه قدم برداشتن دراين جاده و حتي ديگر متوجه نيستي که کفشهايت گلي شده و هنگامي که نم نم باران، گونه هايت را مرطوب مي کند و تو مي روي به انتهاي جاده ي بي انتها... . منبع:نشريه حديث زندگي





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 267]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن