تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834792787
مهرناز، شهناز، بهناز، سارا، مینا، سیما؛ همسران یک مرد ایرانی!!
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: ... با روشن شدن این موضوع و شناسایی زن‌ها آنها با داشتن ... راز ازدواج‌های پی در پی مرد شیاد چند چهره با زنان ثروتمند، با هوشیاری و جست‌وجوهای ششمین همسرش فاش شد. مدتی قبل شش زن كه با هم هوو بودند با مراجعه به دادگاه خانواده تهران، ضمن تسلیم شكایت‌های جداگانه خواستار جدایی و مجازات همسر فریبكارشان شدند. مهرناز -32ساله- همسر ششم مرد فریبكار كه به نمایندگی از دیگر«هوو»ها صحبت می‌كرد به قاضی «صداقتی » - رئیس شعبه ۲۶۲- گفت: متأسفانه همگی ما به خاطر سادگی، در دام مرد شیادی گرفتار شدیم كه فكر می كردیم او مرد آرزوهایمان است. حال آن كه همگی در زندگی اول مان شكست خورده و با مشكلات روحی، روانی فراوانی روبه رو بودیم، اما او با سوءاستفاده از اعتماد و سادگی ما و چرب زبانی، ما را به عقد خود در آورد تا میلیونها تومان كلاهبرداری كند. هر چند مطمئنیم بالاخره او هم تاوان تبهكاری‌هایش را خواهد داد. مهرناز در ادامه گفت: در پی جدایی از همسر اولم با ارثیه پدری، یك كارگاه تولید لباس راه انداختم كه با زحمات و تلاش فراوان خوشبختانه كارگاه هم رونق گرفت. تا این كه مدتی بعد مردی به نام شهروز- متهم- كه از مشتریان كارگاه بود به خواستگاری‌ام آمد. او می‌گفت: به دلیل این كه تا كنون همسر مورد علاقه و دلخواهش را نیافته، ازدواج نكرده است و پس از آشنایی با من شیفته‌ام شده است. با این حال به خاطر شكست قبلی در زندگی، علاقه‌ای به ازدواج دوباره نداشتم. اما او با اصرار و پافشاری‌هایش، فریبم داد و با وعده‌های فریبنده مرا راضی به ازدواج كرد. بالاخره پس از مدتی با مهریه ۱۴ سكه طلا به عقدش درآمدم. پس از ازدواج هم امور كارگاه را برعهده گرفت. در حالی كه نمی‌دانستم چه نیت شومی در سر دارد چرا كه هنوز مدت كوتاهی از ازدواج‌مان نگذشته بود كه به طرز مشكوكی مبلغ قابل توجهی از گاوصندوق ناپدید شد. شهروز هم بشدت از این موضوع اظهار بی‌اطلاعی كرد. من هم به خاطر دوام زندگی‌مان از شكایت گذشتم. اما حركاتش را زیرنظر گرفتم. بنابراین چند روز به طور پنهانی تعقیبش كردم تا اینكه شوهر فریبكارم را هنگام ورود به بانك دیدم. پس از خروج او و بررسی اسناد و مدارك حساب بانكی‌اش حقایق تلخی برایم فاش شد. چرا كه دریافتم نام واقعی شوهرم«كیانوش» است. در حساب بانكی‌اش نیز میلیونها تومان پول داشت. با كشف این موضوع، در حالی كه سعی داشتم بر اعصاب و حركاتم مسلط باشم، با بررسی‌های دقیق‌تر، محل سابق زندگی شوهر فریبكارم را در جنوب كشور شناسایی كردم. بدین ترتیب پس از بررسی‌ها پی بردم او به اتهام كلاهبرداری از پنج زن تحت تعقیب است. با روشن شدن این موضوع و شناسایی زن‌ها آنها با داشتن حكم قضایی همراه مأموران پلیس به خانه‌ام آمدند و شوهر فریبكارم را بازداشت كردند. شهناز - 34 ساله، بهناز - 29 ساله، سارا - 30 ساله، مینا - 36 ساله و سیما - 33 ساله با تأیید حرف‌های هوویشان گفتند: ما هم فریب چرب زبانی‌های مرد چند چهره را خوردیم. اما نمی دانستیم او به طمع تصاحب ثروت و دارایی‌مان با ما ازدواج كرده و قصد كلاهبرداری دارد. حالا هم كه پی به واقعیت برده‌ایم تقاضای جدایی از همسر فریبكارمان را داریم. قاضی نیز پس از شنیدن اظهارات ۶ زن جوان در احضاریه‌ای مرد را از زندان به دادسرا احضار كرد. كیانوش - 40 ساله - در جلسه رسیدگی به پرونده در حالی كه دستبند به دست همراه مأموران به دادگاه منتقل شده بود، در دفاع از خود به قاضی گفت: به طمع تصاحب پول با جعل مشخصات و شناسنامه، زنان تنها كه از تمكن مالی خوبی برخوردار بودند را شناسایی كرده و به آنها پیشنهاد ازدواج می‌دادم. بعد هم با مهریه اندك آنها را به عقد خود درمی‌آوردم و پس از جلب اعتمادشان به شیوه‌های مختلف از آنها كلاهبرداری می‌كردم. حالا كه گرفتار قانون شده‌ام چاره‌ای جز بیان حقایق ندارم و حاضرم آنها را طلاق بدهم و تا حد توانم پول‌هایشان را بازگردانم. قاضی نیز با شنیدن اظهارات مرد جوان حكم به طلاق ۶ زن داد و قرار شد بقیه اتهامات مرد تبهكار نیز در دادگاه دیگری رسیدگی شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 505]
-
گوناگون
پربازدیدترینها