واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: این بخش تم عاشقانه پررنگتری هم دارد و طبیعی است كه به خاطر همین خیلی مورد قبول مسوولان نباشد؛ اما گذشته از این از نظر ساختاری متون كامل و شسته رفتهای نیستند... رسانه تلویزیون هم مثل هر رسانه دیگری هرازگاه دستخوش امواج مختلفی میشود كه بسیاری از آنها نه لزوما مثبتند و نه لزوما منفی اما صاحبنظران و مدیران رسانه میتوانند از همان امواج نیز پیامهایی را برای پیشرفت و جهت یابی كارشان پیدا كنند. 2 سریال یوسف پیامبر و افسانه جومونگ طی ماههای اخیر در تلویزیون ما با استقبال فراگیری روبه رو شدند. یوسف پیامبر كه چند هفته پیش شاهد پخش آخرین قسمتش بودیم، یكی از تولیدات وطنی است كه بر اساس یك قصه قرآنی جلوی دوربین رفت. اما افسانه جومونگ تولید كشور كره است و استقبال از آن را میتوان به نوعی در ادامه سریال دیگری از این كشور جواهری در قصر دانست كه مخاطبان به خاطر همذاتپنداری بیش از حد با شخصیت اصلیاش، آن را به اسم یانگوم میشناختند. بنابراین شاید در نگاه اول مقایسه این دو سریال با هم قیاس مع الفارق به نظر برسد. اما یك نگاه از بالا به این دو اتفاق، آن هم بدون در نظر گرفتن وجوه كیفی و اما و اگرها و مسائل پیرامونی، ابعاد دیگری از مساله را روشن میكند؛ این كه مخاطبان و بینندههای تلویزیون دانسته یا نادانسته به سریالهایی كه با این سبك و سیاق و با نگاه به منابع و متون كهن داخلی و خارجی ساخته میشوند، علاقه دارند.پس سرمایهگذاری و بررسی روی این موضوع میتواند برای ما به منظور رسیدن به مخاطب بیشتر و در نتیجه تاثیرگذاری و القای پیام موفقتر راهگشا باشد. در این گزارش با سوالاتی مثل دلایل این موفقیت و همچنین باید و نبایدهایی كه بر سر راه گسترش تولیدات وطنی با استفاده از منابع ایرانی و ملی وجود دارد، به سراغ 2 دستاندركار تلویزیون رفتهایم و آنها هم از نگاه خودشان به آسیب شناسی این ماجرا پرداختهاند. اول باید مدیران به اجماع برسندفریدون فرهودی از فیلمنامهنویسانی است كه اخیرا با كارگردانی چند فیلم تلویزیونی نشان داده كه به این حرفه تمایل بیشتری دارد. وقتی موضوع گزارش را برایش توضیح میدهم با اشاره به جلسهای كه برای بررسی عوامل موفقیت سریالهای كرهای در مركز پژوهشهای صدا و سیما برگزار شده، متنها را به 3 دسته تقسیم میكند: متون دینی، متون تاریخی و متون عامیانه. او با تاكید بر این نكته كه متون دینی نسبت به بقیه جای كار بیشتری دارند، میگوید: كشورهای دیگر خیلی پیش از ما كار درباره این موضوعات را شروع كردهاند و حتی افراد مقدس و پیامبرانشان مثل موسی(ع) و عیسی(ع) را هم به تصویر میكشند ولی ما برای انجام كار تصویری درباره شخصیتهای دینیمان هنوز تكلیفمان مشخص نیست و اجازهاش را نداریم. از نگاه این فیلمنامهنویس و كارگردان، بخش زیادی از متون ادبی ما كوتاه است و قابلیت تبدیل به یك كار تصویری بلند یا حتی متوسط را هم ندارد. میماند بخش دیگری مثل شاهنامه و بقیه متونی كه جنبه تاریخی پررنگتری دارند كه آنها هم با وجود داستانهای زیبا و تصویری و تاثیرگذارشان به خاطر وصف دورههای تاریخی مختلف و زندگی شاهان و ماجراهای عاشقانهای كه با آنها آمیخته شده، با معیارهای تلویزیون همخوانی ندارد. در صورتی كه اگر مدیران در مورد این مساله به اجماع برسند و امكان و فرصت بهرهبرداری از این متنها در اختیار نویسندگان قرار بگیرد، به فیلمنامههای جالبی خواهیم رسید. فرهودی درباره چیزی كه خودش آن را با عنوان متون عامیانه تقسیمبندی میكند، میگوید: این بخش تم عاشقانه پررنگتری هم دارد و طبیعی است كه به خاطر همین خیلی مورد قبول مسوولان نباشد؛ اما گذشته از این از نظر ساختاری متون كامل و شسته رفتهای نیستند. نمونه او برای این دسته از متون، امیرارسلان نامدار است.كرهایها تاریخشان را دوباره مینویسنداولین مساله در ساماندهی این ماجرا از نظر جهانگیر الماسی این است كه كمیسیونهای تخصصی و افراد تصمیمگیر درباره این موضوعات كه طی یكی دو سال گذشته برای تصمیمگیری منصوب شدهاند، خیلی جوانند و همین باعث میشود دیدگاه درستی درباره این موضوع نداشته باشند: جوانها به مسائل روز علاقه بیشتری دارند؛ البته پرداختن به مسائل روز در جای خود كار خیلی خوب و بجایی است ولی تا بنیانهای فرهنگی و عقیدتی مردم و مخصوصا جوانهای ما نسبت به ریشهها و اصول اخلاقی و باورهای ایمانی و سنتی سرزمینشان تقویت و تبلیغ نشود، همه چیز مثل كف روی آب خواهد بود. وی با تاكید بر این كه سریالی مثل یوسف پیامبر با كاری مثل افسانه جومونگ قابل مقایسه نیست، ادامه میدهد: چند سالی است كره جنوبی با تولید سریالهایی مثل یانگوم و جومونگ توجه ویژهای به این جور مسائل نشان میدهد؛ آنها با این روش هم تاریخ كشورشان را دوباره مینویسند و هم با این شیوه نو اتحاد مردمشان را محكمتر و بیشتر میكنند. نمونههایش در سریال جومونگ خیلی زیاد است؛ از پیشرفتهایی مثل ساخت سلاحهای باروتی بگیر تا چیز بظاهر سادهای مثل نمایش نبرد خوبی با بدی. كسی كه پای تلویزیون مینشیند و این صحنهها را میبیند، به این نتیجه میرسد كه ممكن است خوبی در كوتاه مدت شكست بخورد، ولی در درازمدت حتما پیروز خواهد بود. این بازیگر با سابقه كه سابقه حضورش در فیلمها و سریالهای مختلف نشان میدهد كارهایش را آگاهانه انتخاب میكند، ادامه میدهد: كرهایها نگاه جامعی به این موضوع دارند ولی چنین مضامینی در سریالهای خودمان به این خوبی مطرح نمیشود و برای همین است كه مردم برای دیدن این جور سریالها مشتاقترند. سالها پیش در جواب دوستی كه عقیده داشت به جای نشان دادن زیباییها باید زشتیها را نشان داد و به این ترتیب آنها را نقد كرد، گفتم اتفاقا بهترین راه نقد و مبارزه با زشتیها نشان دادن زیباییهاست.الماسی به این نقل قول از برشت كه میگوید «وای به حال ملتی كه احتیاج به قهرمان دارد» اشاره میكند و توضیح میدهد: منظور او این است كه همه باید برای خودشان قهرمان باشند. حالا من اضافه میكنم وای به حال ملتی كه از این كه الگوهایش را به نمایش بگذارد پرهیز میكند. ما به جای این كار رفتهایم سراغ كلاه مخملیها كه یك نسل فراموش شده و نمادی از فیلمفارسیاند، در حالی كه نباید آنها را زنده كنیم. او به فیلمنامهای كه خودش اخیرا برای ساخت سریالی با موضوع انقلاب ارائه كرده اشاره میكند و دلیل نوشتن آن را هم نیاز نسل جوان به دلایل برگزاری انقلاب و ناقص بودن اطلاعاتی كه در اختیارش قرار میگیرد، عنوان میكند اما كارشناسی كه درباره كارش نظر داده و در نهایت تصمیم گرفته، جوانی بوده كه نه دانش و نه حتی سن و سالش اجازه نمیداده درباره این موضوع اظهار نظر كند. او با این مقدمه ادامه میدهد: سیستم فرهنگی ما پویا نیست. حالا كه سیستم كارمان سفارشی است، باید برایش برنامه ریزی دقیقی داشته باشیم. الماسی با مقایسه سیستم طراحی تولید و برنامه ریزی تولید در كشور ما در مقایسه با روند سریال سازی كشورهای دیگر، تاكید میكند كه یك سریال لزوما نباید از سوی یك نفر و در یك پروسه زمانی طولانی ساخته بشود: ولی این جا اصلا نمیدانیم كه فلان سریال چرا و برای چه منظوری باید ساخته شود. اين بازيگر در پايان تاكيد میكند: بايد در كارهای فرهنگی و توليدات تصويریمان بيشتر از قبل، ارزشهای بومی و محلی مان را در نظر بگيريم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]