تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834883585
بررسي داستان ذوالقرنين درآيات قرآن و امكان ارتباط آن با كوروش هخامنشي
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش روز يكشنبه گروه فرهنگي ايرنا، وقتي قرآن كريم داستان واقعه يا شخصي از گذشتگان را بيان ميكند، آنرا با روش خاصي مطرح مي كند. قرآن وارد جزئيات اشخاص، موضوعات و مواردي كه در اصل واقعه يا نتيجه قرآني آن دخالتي ندارند، نميشود بلكه تنها نقاط كليدي و اساسي را مطرح و در برخي موارد نتيجهگيري آن را به مخاطب واگذار ميكند. البته اين طبيعي است كه از لابهلاي بعضي جملات و كلمات، ميتوان بعضي جزئيات را هم به دست آورد كه اين هم يكي از ظرايف هنري قصههاي قرآني است. بيان داستان ذوالقرنين در قرآن اگرچه بر اساس طرح سوالي بوده است و بايد پاسخ آن مطابق نظر سوال كننده و تامين كننده پرسش او باشد، ولي قرآن پاسخ را طوري آورده كه هم نظر سوال كننده برآورده شود و هم نتيجهاي كه خود قرآن ميخواهد از آن گرفته شود. بنابراين، قرآن طبق روش عمومي خود، نام اصلي ذوالقرنين، تاريخ زندگي، ولادت، نسب و ساير مشخصاتش را ذكر نكرده و درمورد خصوصيات شخصي وي، تنها به ديني كه از آن پيروي ميكرده و توانايي جسمي و مديريتي او اكتفا كرده است. در مورد تاريخ زندگي ذوالقرنين نيز قرآن تنها به سفرهاي سهگانه وي اشاره كرده و درباره فعاليتهاي او تنها به ذكر كارهايي چون برخوردش با مردم سرزمينهاي مختلف در سفرهاي سهگانه پرداخته است. البته آنچه ميتواند از بيان زندگي يك فرد براي ديگران آموزنده باشد، اين است كه او چه اعتقاداتي داشته و اگر اعتقادات صحيحي داشته است بر اساس آن ايمان و عقيده و با استفاده از تواناييهايش چه نوع فعاليتهايي انجام داده و با ديگران چه رفتاري كرده و در ميدان عمل و استفاده از آن امكانات، خدا و قيامت را درنظر داشته است يا خير؟ * در برخي از آيات قرآن كريم داستان ذوالقرنين بيان شده است كه ازجمله آن مي توان به آيات زير اشاره كرد: و يسئلونك عن ذي القرنين قل ساتلوا عليكم منه ذكرا و از تو اي پيامبر درباره ذوالقرنين سوال ميكنند، در پاسخ ايشان بگو: به زودي بخشي از سرگذشت او را براي شما بازگو ميكنم. در صفحه 526 تفسير نمونه قرآن كريم با اندكي تغيير در توضيح اين مورد آمده است: اينكه در آيه كريمه آمده است ساتلوا عليكم منه ذكرا، يعني به زودي بخشي از سرگذشت او را براي شما بازگو ميكنم، با اينكه پيامبر اكرم (ص) بلافاصله از ذوالقرنين سخن ميگويد، ممكن است براي رعايت ادب در گفتار باشد؛ ادبي كه آميخته با ترك عجله و شتابزدگي است؛ ادبي كه مفهومش دريافت سخن از خداوند و سپس بيان آن براي مردم باشد. همچنين در قرآن كريم آمده است: انا مكنا له في الارض و اتيناه من كل شيء سببا ما او را در روي زمين قدرت و حكومت داديم و اسباب هر چيز را در اختيارش گذاشتيم. همچنين در آيات 83 تا 98 سوره مباركه كهف درباره زندگاني ذوالقرنين مطالبي دارد كه در قالب سه بخش اساسي تفسير آيات مربوط به ذوالقرنين، بحث روايي اين آيات شريفه، گفتاري پيرامون داستان ذوالقرنين، به صورت قرآني و تاريخي در كتاب تفسير الميزان آمده است. اين مطلب در كتاب تفسير نمونه نيز در دو بخش جداگانه آمده است كه بخش اول آن به تفسير آيات مربوطه و بخش دوم به نكات آموزنده داستان و بحث هاي تاريخي و روايي آن اختصاص يافته است. علامه سيدمحمدحسين طباطبايي در بحث روايي خود نيز چنين آورده است: خواننده عزيز بايد بداند كه روايات مروي از طرق شيعه و اهل سنت از رسول خدا صلي الله عليه و آله و روايات مروي شيعه از ائمه هدي و... درباره داستان ذوالقرنين، بسيار اختلاف دارند. آن هم اختلاف هاي عجيب و آن هم نه در يك بخش داستان، بلكه در تمام خصوصيات آن؛اين اخبار در عين حال مشتمل بر مطالب شگفتآوري است كه هر ذوق سليمي از آن وحشت كرده و آن را محال ميداند و عالم وجود هم منكر آن است، لذا اگر خردمند اهل بحث آنها را با هم مقايسه كرده مورد دقت قرار دهد، هيچ شكي نميكند در اينكه مجموع آنها خالي از دسيسه و دستبرد و جعل و مبالغه نيست. بر اساس اين گزارش، تفسير الميزان نوشته حضرت علامه سيد محمد حسين طباطبايي (ره) است كه در 20 جلد زبان عربي نوشته شده و به زبان فارسي و به همين نام ترجمه شده است. چند جلد اول آن هم به انگليسي ترجمه و چاپ شده است. تفسير نمونه نيز نوشته آيتالله مكارم شيرازي با همكاري جمعي از دانشمندان در 27 جلد فارسي نوشته شده است و در 20 جلد عربي به نام «لامثل» چاپ شده است. تاكنون دو جلد آن به انگليسي و به نام تفسير نورالقرآن منتشر گرديده است. ** در قرآن به سفر ذوالقرنين به مغرب اشاره شده و آمده است: فاتبع سببا ذوالقرنين از اين اسباب و وسايل استفاده كرد و راه سفر را در پيش گرفت. حتي اذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب في عين حماة و وجد عندها قوما تا به غروبگاه آفتاب رسيد. در آنجا چنين در نظرش مجسم شد كه خورشيد در چشمه يا دريايي تيره و گلآلود فرو ميرود و در آنجا مردمي را ديد كه مجموعهاي از انسانهاي نيك و بد بودند. قلنا يا ذا القرنين اما ان تعذب و اما ان تتخذ فيهم حسنا گفتيم اي ذوالقرنين، آيا ميخواهي بدان ايشان را مجازات كني، يا روش نيكويي در مورد آنها انتخاب مينمايي؟ قال اما من ظلم فسوف نعذبه ثم يرد الي ربه فيعذبه عذابا نكرا ذو القرنين گفت: ما كسي را كه ستم ورزيده مجازات خواهيم كرد، سپس او به سوي پروردگارش باز ميگردد و خداوند او را مجازاتي شديد خواهد كرد، يعني ظالمان و ستمگران، هم مجازات اين دنيا را ميكشند و هم عذاب آخرت را. واما من امن و عمل صالحا فله جزاء الحسني وسنقول له من امرنا يسرا و اما كسي كه ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پاداشي نيكوتر - بيشتر از استحقاقش - خواهد داشت و ما به فرمان خود او را به كاري آسان واخواهيم داشت. همچنين در آيات قرآن درمورد سفر ذوالقرنين به مشرق زمين آياتي آورده شده است. قرآن مي فرمايد: ثم اتبع سببا سپس بار ديگر از وسايلي كه در اختيار داشت استفاده كرد و به طرف مشرق حركت كرد. حتي اذا بلغ مطلع الشمس وجدها تطلع علي قوم لم نجعل لهم من دونها سترا همچنان به راه خود به طرف مشرق ادامه داد تا به صحرايي نزديك به محل طلوع خورشيد رسيد. در آنجا ديد كه خورشيد بر جمعيتي طلوع ميكند كه برايشان در برابر تابش آفتاب، هيچگونه پوشش و سايباني قرار نداده بوديم. كذلك و قد احطنا بما لديه خبرا آري، ذوالقرنين اين چنين بود و ما به خوبي از امكانات و فعاليتهاي او آگاه بوديم. ** در كتاب آسماني قرآن كريم همچنين در مورد برگشت ذوالقرنين از مشرق و سفر به طرف كوههاي ياجوج و ماجوج آياتي ذكر شده است ازجمله آنكه: ثم اتبع سببا باز از وسايل مهمي كه در اختيار داشت استفاده كرد و به قصد سفر حركت كرد. حتي اذا بلغ بين السدين وجد من دونهما قوما لا يكادون يفقهون قولا همچنان راه خود را ادامه داد تا به ميان دو كوه رسيد و در كنار آن دو كوه، قومي را يافت كه هيچ سخني را نميفهميدند. يعني خيلي ساده و بسيط الفهم بودند. قالوا يا ذا القرنين ان ياجوج و ماجوج مفسدون في الارض فهل نجعل لك خرجا علي ان تجعل بيننا و بينهم سدا آن گروه - وقتي ذوالقرنين را با آن قدرت و توانايي ديدند - به او گفتند: اي ذوالقرنين، طايفه ياجوج و ماجوج در اين سرزمين فساد ميكنند، آيا حاضري پولي از ما بگيري و ميان ما و آنها سدي ايجاد نمايي؟! قال ما مكني فيه ربي خير فاعينوني بقوة اجعل بينكم و بينهم ردما ذوالقرنين در پاسخ آنان گفت: اموال و امكاناتي كه پروردگارم در اختيارم گذاشته، از آنچه شما پيشنهاد ميكنيد بهتر است. بنابراين من از شما اجر و مزد نميخواهم، فقط مرا با نيروي انساني كمك كنيد تا ميان شما و آنها سد محكمي ايجاد كنم. ** در قرآن مورد ساختن سد بدست ذوالقرنين آمده است: اتوني زبر الحديد حتي اذا ساوي بين الصدفين قال انفخوا حتي اذا جعله نارا در ابتداي كار سدسازي، ذو القرنين چنين دستور داد: قطعات بزرگ آهن برايم بياوريد و آنها را روي هم بچينيد تا اينكه كاملا ميان دو كوه را بپوشانند. بعد گفت: در اطراف آن آتش بيفروزيد و در آن بدميد. آنان چنين كردند تا قطعات آهن سرخ و گداخته گرديد. قال اتوني افرغ عليه قطرا بعد گفت: اكنون مس مذاب برايم بياوريد تا روي اين بريزم. و به اين ترتيب، سدي آهنين در مقابل ياجوج و ماجوج ايجاد كرد، چنان كه قرآن ميگويد: فما اسطاعوا ان يظهروه وما استطاعوا له نقبا پس از آن ديگر آن گروه مفسد قادر نبودند از روي آن عبور كرده يا راه نفوذ و حفرهاي در آن ايجاد كنند. قال هذا رحمة من ربي ذوالقرنين در پايان كار سد گفت: اين سد خود نعمت و رحمتي از پروردگار من است. فاذا جاء وعد ربي جعله دكاء و كان وعد ربي حقا گمان نكنيد اين يك سد جاوداني و ابدي است، بلكه آن زمان كه وعده پروردگارم فرارسد، آن را درهم ميكوبد و به يك سرزمين صاف و هموار مبدل ميسازد و وعده پروردگارم حق است و تحقق خواهد يافت. * نام ذوالقرنين بر اساس اين گزارش، ذوالقرنين پيش از اينكه داستانش در قرآن بيايد، در زمان زندگياش به همين نام خوانده ميشده است و اين چنين نيست كه بعدها اين لقب را گرفته باشد. براي اثبات اين مساله مي توان به برخي آيات قرآن كه مي فرمايد: يسئلونك عن ذيالقرنين از تو اي پيامبر، درباره ذوالقرنين سؤال ميكنند، قلنا يا ذاالقرنين ما گفتيم اي ذوالقرنين، و قالوا يا ذاالقرنين آن قوم گفتند اي ذوالقرنين، اشاره كرد. از جمله اول مي توان اين نتيجه را گرفت كه در زمان حضرت محمد (ص) و پيش از نزول اين قصه در قرآن كريم، چنين اسمي بر سر زبانها بوده است كه درمورد او از پيامبر سوال شده است. از دو جمله بعدي نيز به خوبي معلوم ميشود كه ذوالقرنين در زمان حياتش همين لقب را داشته و او را به اين نام خطاب ميكردند. ** دين ذوالقرنين از آيات قرآن كريم چنين برمي آيد كه ذوالقرنين مردي مؤمن به خداوند و روز قيامت و متدين به دين حق بوده است. قال اما من ظلم فسوف نعذبه ثم يرد الي ربه فيعذبه عذابا نكرا ذوالقرنين گفت: ما كسي را كه ستم ورزيده مجازات خواهيم كرد. سپس او به سوي پروردگارش باز ميگردد و خداوند او را مجازات شديدي خواهد كرد. و اما من امن و عمل صالحا فله جزاء الحسني و اما كسي كه ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پاداشي نيكو خواهد داشت. قال هذا رحمة من ربي فاذا جاء وعد ربي جعله دكاء و كان وعد ربي حقا ذوالقرنين در پايان كار سدسازي گفت: اين سد نعمت و رحمتي از سوي پروردگار من است و هنگامي كه فرمان پروردگارم فرارسد، آن را در هم ميكوبد و وعده پروردگار حق است و تحقق خواهد يافت. ** مقام و حكومت ذوالقرنين از مجموع آياتي كه درمورد ذوالقرنين نازل شده است، برميآيد كه او داراي مقام و حكومتي ديني بوده است. قلنا يا ذا القرنين اما ان تعذب واما ان تتخذ فيهم حسنا ما به ذوالقرنين گفتيم: اي ذو القرنين آيا ميخواهي بدان ايشان را مجازات كني يا روش نيكويي در مورد آنها انتخاب مينمايي؟ خداوند طبق اين آيه به او اختيار تام ميدهد، و اين خود شاهد بر اين مطلب است كه وي از سوي وحي الهي يا پيامبري از پيامبران، تاييد و راهنمايي ميشده است. ذوالقرنين در پاسخ مي گويد: كساني كه تسليم اين برنامه سازنده الهي شوند، كه مطمئنا پاداشي نيكو خواهند داشت و در امنيت و آسودگي خاطر زندگي خواهند كرد و آنها كه در برابر اين دعوت موضعگيري خصمانه داشته و به ظلم و فساد ادامه دهند، كه مجازات خواهند شد. اين مطلب از جواب ذوالقرنين به اين فراز روشنتر ميشود، گويا هدف او از بيان چنين جوابي اشاره به اين نكته است كه مردم در برابر دعوت به توحيد و مبارزه با شرك، به دو گروه تقسيم خواهند شد. علاوه بر اين در آيهاي ديگر نيز ميخوانيم: كذلك و قد احطنا بما لديه خبرا كار ذوالقرنين چنين بود و ما به خوبي از امكانات و آنچه نزد وي صورت ميگرفت، اطلاع داشتيم. ظاهرا اين آيه هم كنايه از اين مطلب است كه آنچه او تصميم ميگرفت، به هدايت خداوند و امر او بود و در هيچ كاري اقدام نمي كرد مگر آنكه خداوند او را مامور كرده باشد. بنابراين، مجموع اين آيات اين مفهوم را ميرساند كه مكالمه خداوند سبحان با ذو القرنين از سوي پيامبري كه همراه او بوده صورت ميگرفته است و او حكومتي مثل حكومت جناب طالوت بر بنياسرائيل داشته است. اين حكومت از طرف خدا و با الهام پيامبري از پيامبران بوده و كارهايش رانيز به هدايت همان پيامبر انجام ميداده است. ** سد ذوالقرنين و ياجوج و ماجوج از نظر تاريخ همانطور كه ميدانيد، در تاريخ پيشينيان، درباره پادشاهان، سلاطين، بزرگان و امتهاي قبل از تاريخ وقايعي نگاشته شده است، اما درباره پادشاهي كه در دوران حكومتش به نام ذو القرنين يا نامي شبيه آن خوانده ميشده، چيزي گفته نشده است. همچنين درباره ياجوج و ماجوج و اقوامي به اين نام و سدي كه ذوالقرنين ساخته، هيچ سختي به ميان نيامده است. فقط اشعاري را به يكي از پادشاهان يمن نسبت ميدهند كه براي افتخار به نسب خويش سروده و يكي از پدران خود را كه قبلا سمت پادشاهي يمن داشته، ذو القرنين ناميده است. در همان شعر آمده است كه او به مغرب و مشرق عالم سفر كرد و سد ياجوج و ماجوج را ساخت. كتاب هاي عهد عتيق و نام ياجوج و ماجوج همچنين در بعضي از فرازهاي كتب عهد عتيق (كتاب مقدس مسيحيان شامل دو بخش اصلي است: كتب عهد عتيق و كتب عهد جديد) نام ياجوج و ماجوج ذكر شده است كه علامه طباطبايي چند فراز از آن را عينا در صفحات 524 و 525 جلد 13 ترجمه تفسير الميزان نقل كرده است. از عبارات كتب عهد عتيق چنين استفاده ميشود كه ماجوج يا جوج و ماجوج امت يا امتهايي عظيم بودهاند كه در سمتبالاي شمال آسيا زندگي ميكردند و مردماني جنگجو، جنگطلب و غارتگر بودهاند. علامه طباطبايي (ره) در صفحه 525 جلد 13 تفسير الميزان توضيح داده اند كه: اينجا است كه ذهن آدمي حدس قريبي ميزند و آن اين است كه ذوالقرنين يكي از ملوك بزرگي باشد كه راه اين امتهاي مفسد را سد كرده و سدي كه او زده فاصل ميانه دو منطقه شمالي و جنوبي آسيا باشد؛ مانند ديوار چين، سد بابالابواب، سد داريال يا غير اينها. وي به بررسي تاريخ گذشتگان پرداخته و ميگويد: تاريخ امتهاي آن روز جهان اتفاق دارد بر اينكه ناحيه شمال شرقي آسيا يعني بلنديهاي شمال چين، محل زندگي امتي بسيار بزرگ و وحشي بوده كه جمعيت آن دائما در حال افزايش بوده است. اين مردم همواره بر امتهاي مجاور خود مانند چين حمله ميبردند و چه بسا در همان جا زاد و ولد كرده و به سوي مناطق خاورميانه و خاور نزديك سرازير ميشدند. آنها به شمال اروپا نيز رخنه كردند. عدهاي از آنان در همان سرزمينهايي كه غارت كردند، سكني گزيده، تمدني به وجود آوردند و به زراعت و صنعت مشغول شدند چنانكه اغلب سكنه اروپاي شمالي از آنها هستند؛عدهاي ديگر هم برگشته و به همان غارتگري خود ادامه دادند. مفسرين درباره اينكه ذو القرنين كدام شخصيت تاريخي است و سدش در كجاست، اختلاف نظر دارند. علامه طباطبايي در اين باره هفت نظريه را به طور كامل در جلد 13 تفسير الميزان نقل كرده و بعد آنها را نقد كرده است. در اينجا چهار نظريه مهمتر را به اختصار بيان ميكنيم. - امپراتور چين شين هوانگ تي، بعضي مورخين چنين گفتهاند كه ذو القرنين، امپراتور شين هوانگ تي يكي از پادشاهان چين باستان است و سد او همان ديوار چين ميباشد. اما بايد دانست كه ديوار چين با اوصاف سد ذوالقرنين مطابقت ندارد چراكه سد ذوالقرنين در تنگهاي ميان دو كوه ساخته شده است، در صورتي كه ديوار چين حدود سه هزار كيلومتر طول داشته و از كوه و دشت ميگذرد؛ همچنين در ساخت سد ذوالقرنين از آهن و مس مذاب استفاده شده است در حاليكه ديوار چين با سنگ و مصالح معمولي ساخته شده است. بنابراين، اين نظريه قابل قبول نيست. - اسكندر مقدوني نظريه دومي كه مي گويد ذوالقرنين همان اسكندر مقدوني معروف است كه سد او همانند يك مثل بر سر زبانهاست. اين نظريه نيز همچون نظريه اول پذيرفتني نيست، چراكه اشكالهاي بيشتري بر آن وارد شده است. در كلمات علامه طباطبايي هنگام نقد اين نظريه چنين آمده است: اوصافي كه قرآن براي ذوالقرنين شمرده را، تاريخ براي اسكندر مسلم نميداند، بلكه آنها را انكار ميكند؛ قرآن ذوالقرنين را مردي مؤمن به خدا و روز جزا ميشمارد، در حالي كه اسكندر مردي وثني مذهب و ستارهپرست بوده و قرباني كردنش براي ستاره مشتري معروف است. در صفحه 528 جلد 13 ترجمه تفسير الميزان با اندكي تغيير آمده است: قرآن كريم فرموده ذوالقرنين يكي از بندگان صالح خدا بوده كه به عدل و رفق مدارا ميكرده است، حال آنكه تاريخ براي اسكندر خلاف اين را نوشته است؛ علاوه بر اين، در هيچ يك از تواريخ نيامده كه اسكندر مقدوني سدي به آن صورتي كه قرآن ذكر كرده ساخته باشد. - نظريه سوم مي گويد ذوالقرنين يكي از پادشاهان حميري است كه مركز حكومتش در يمن بوده است و اين سد متعلق به او است. اما بايد گفت كه تاريخ، ساخت چنين سدي با آن اوصاف و در چنان مكاني را براي هيچ يك از پادشاهان يمن نقل نكرده است. يمنيها اگر چه در سدسازي ماهر بودهاند، ولي سدهاي آنها با مصالح معمولي و بمنظور ذخيره آب ساخته ميشده است. - جديدترين نظريه درباره ذوالقرنين كوروش هخامنشي است، پادشاه ايران باستان است. و سد او سد داريال واقع در مناطق كوهستاني قفقاز و بين شهرهاي تفليس و ولادي كيوكز است. در صفحه 543 جلد 12 تفسير نمونه در اين مورد آمده است: اين نظريه سراحمدخان هندي است و دانشمند معروف مسلمان مولانا ابو الكلام آزاد كه روزي وزير فرهنگ كشور هند بوده آن را در كتاب محققانهاي كه در همين زمينه نگاشته استبه طور مفصل و مستدل بيان كرده است. اين كتاب به فارسي ترجمه شده و به نام ذوالقرنين يا كوروش كبير انتشار يافته است و بسياري از مفسران و مورخان معاصر، نظريه آن را با لحن موافقدر كتابهاي خود آوردهاند. مولانا ابوالكلام اين نظريه را از چند جهت بررسي و اثبات كرده است كه چهار بخش اصلي آن بطور خلاصه بيان مي شود: يك- شخصيت ذوالقرنين طبق نظريه قرآن: ذوالقرنين مردمي مؤمن به خدا و معاد بوده، كورش نيز طبق نظر تاريخ و كتب عهد عتيق چنين بوده است. ذوالقرنين پادشاهي عادل و رعيتپرور و داراي رافت و احسان بوده كورش هم طبق تاريخ، كتب عهد عتيق و نظر مورخين قديم مانند هردوت و ديگران، پادشاهي با مروت، فتوت، سخاوت و كرم بوده است؛ چنان كه از تاريخ زندگي او و برخوردش با ياغيان و جباراني كه با او ميجنگيدند يا او با ايشان جنگيده است، معلوم ميشود. ذوالقرنين از طرف خداوند داراي تواناييها و امكانات فراواني مانند عقل، تدبير، فضايل اخلاقي، ثروت و شوكت ظاهري بوده و كورش نيز همه اينها را داشته است. دو- مسافرتهاي ذوالقرنين: همانطور كه قرآن درباره ذوالقرنين فرموده، كورش نيز سفرهايي به مغرب و مشرق داشته است و جريان سفر به مغرب او چنين است كه پادشاه سرزمين ليديا، بدون هيچ مجوز و عذري به طرف كورش لشكركشي كرد. كورش نيز به طرف ايشان حركت كرده و با آنان جنگيد. پايتخت ليديا را فتح كرد و بر آنان پيروز شد و بعد احسان كرد و آنان را عفو كرد. همچنين او سفري به مشرق داشته و تا بكريا (بلخ) پيش رفته است تا به غائله قبايل وحشي و صحرانشين آنجا پايان دهد. سه- سدسازي ذوالقرنين: همانطور كه ذوالقرنين سدي آهنين براي جلوگيري از حملات اقوام ياجوج و ماجوج بنا كرد، كورش نيز طبق نظر مورخين، سفري به طرف شمال ايران براي خاموش كردن فتنهاي در آن نواحي انجام داده است و گويا در همين سفر سد موجود در تنگه داريال را به درخواست اهالي آن مرز و بوم ساخته است. اين سد تنها سدي است كه در ساخت آن از آهن استفاده شده است و هم اكنون هم موجود است. به زبان محلي آن را دمير قاپو يعني دروازه آهني مينامند. تنگه داريال واقع در سلسله جبال قفقاز است كه از درياي خزر شروع شده و تا درياي سياه ادامه دارد. اين سلسله جبال به ضميمه درياي خزر و درياي سياه مانعي طبيعي به طول هزارها كيلومتر بين شمال و جنوب آسيا بوده و تنها راه بين شمال و جنوب همان تنگه داريال بوده كه با سد دميرقاپو بسته شده است. چهار- نام ذوالقرنين و تناسب آن با كوروش: عدهاي از مورخين گفتهاند ذوالقرنين را از آن جهت ذوالقرنين يعني صاحب دو قرن مينامند كه داراي تاج يا كلاهخودي با دو شاخك بوده است. در اين باره بايد گفت مجسمهاي سنگي در مشهد مرغاب در جنوب ايران از كورش كشف شده است كه تاجي بر سر دارد و دو شاخ مانند شاخهاي قوچ بر آن ديده ميشود. در صفحه 539 جلد 12 تفسيرالميزان آمده است: در كتاب دانيال يكي از كتاب هاي عهد عتيق، خوابي كه وي براي كورش نقل كرده او را بصورت قوچي كه دو شاخ دارد، ديده است. در صفحه 541 جلد 13 تفسيرالميزان علامه طباطبايي بعد از نقل جوانب اين نظريه چنين گفته است: هر چند بعضي از جوانب اين نظريه خالي از اعتراضاتي نيست، ليكن از هر گفتار ديگري انطباقش با آيات قرآني روشنتر و قابل قبولتر است. علامه طباطبايي اين نظريه را بهتر از نظريات ديگر ميداند، ولي آن را به طور قطعي نپذيرفته و داراي اشكالاتي ميداند. بنابراين آنچه بعضي از مؤلفين و محققين علوم قرآني گفتهاند كه مرحوم طباطبايي در الميزان با اين راي موافق است، صحيح نيست. به هر حال هنوز شخصيت تاريخي ذوالقرنين به طور قطعي كشف نشده است. اگرچه ممكن است در آينده و با كشف آثار باستاني و غيره مشخص شود. با اين حال بايد گفت كه، اگرچه هنوز شخص ذوالقرنين و زمان زندگياش به طور مسلم و مشخص براي ما معلوم نيست، ولي وجود او واقعيت بوده است و افسانه نيست؛ چراكه در قرآن كريم از آن بعنوان يك واقعيت تاريخي بيان شده است، نه بعنوان يك مثل يا چيزي شبيه آن. * يك سئوال و پاسخ آن خداوند ميفرمايد: ما به ذو القرنين گفتيم...، بنابراين چرا مفسران صريحا نگفتهاند كه ذو القرنين خود پيامبري از پيامبران الهي بوده است؟ پيش از اين گفتيم كه گفتگوي خداوند با انسان، امكان دارد به صورت گفتگوي پيامبري يا الهام يا گفتگو از طريق يك پيامبر باشد، بنابراين معلوم نيست كه ذوالقرنين واقعا پيامبر باشد و گفتگوي خداوند سبحان با وي از نوع وحي پيامبري باشد؛ چرا كه اگر ايشان پيامبر بود، همچون بسياري ديگر از پيامبران كه در قرآن نامشان آمده است، به پيامبري او نيز تصريح ميشد. مانند اين آيه شريفه كه مي فرمايد: واذكر في الكتاب اسمعيل انه كان صادق الوعد وكان رسولا نبيا و در اين كتاب از اسماعيل ياد كن، كه در وعدههايش صادق بود و رسول و پيامبر بود. و يا اين آيه كه مي فرمايد: و ان الياس لمن المرسلين و الياس از رسولان [ما] بود. و همچنين آيات 41 سوره مريم و 133 سوره صافات و آيات بسيار ديگري كه در آن به پيامبري رسولان الهي تصريح شدهاست. بنابراين، نميتوان با اطمينان گفت كه ذوالقرنين پيامبر بوده است و پيامبري كسي را نيز با احتمال نميتوان اثبات كرد. نكات اين مطلب برگرفته اي از نوشته محمدرضا امين زارع به تاريخ مهرماه سال 1379 در قم است. از:ناهيد شفيعي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 732]
صفحات پیشنهادی
بررسي داستان ذوالقرنين درآيات قرآن و امكان ارتباط آن با كوروش هخامنشي
بررسي داستان ذوالقرنين درآيات قرآن و امكان ارتباط آن با كوروش هخامنشي.
بررسي داستان ذوالقرنين درآيات قرآن و امكان ارتباط آن با كوروش هخامنشي.
وضعیت فکری و نخبگان در دهه 80 در گفت وگو با دکترخوش چهره ...
بررسي داستان ذوالقرنين درآيات قرآن و امكان ارتباط آن با كوروش هخامنشي · پيشبيني رييس گوگل از آينده IT در جهان · تفاوت های زن و مرد از نظر ادراک ...
بررسي داستان ذوالقرنين درآيات قرآن و امكان ارتباط آن با كوروش هخامنشي · پيشبيني رييس گوگل از آينده IT در جهان · تفاوت های زن و مرد از نظر ادراک ...
قابل توجه افرادی با پوست تیره!!
بررسي داستان ذوالقرنين درآيات قرآن و امكان ارتباط آن با كوروش هخامنشي · دانلود بازي فكري جديد براي گوشي هاي سري 60 ورژن 5 ThinkChange MathsBrain v1.0 ...
بررسي داستان ذوالقرنين درآيات قرآن و امكان ارتباط آن با كوروش هخامنشي · دانلود بازي فكري جديد براي گوشي هاي سري 60 ورژن 5 ThinkChange MathsBrain v1.0 ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها