واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: يک هفته از تيرماه 1360 گذشته بود. هفت روزي که پس از اغتشاشات آخر خردادماه به راي نمايندگان مجلس شوراي اسلامي درباره بيکفايتي ابوالحسن بنيصدر نخستين رييس جمهوري اسلامي ايران رسيده بودند. هفتم تيرماه را زخمخوردگان جريان فتنه و نفاق انتخاب کردند تا چراغ جلسه مسئولان عاليرتبه دفتر مرکزي حزب جمهوري اسلامي را خاموش کنند و انتقام خود را از روشنگريهاي مردي بگيرند که طي نامهاي خطاب به رهبر فقيد انقلاب اسلامي در بيست و دوم اسفندماه 1359 درباره بنيصدر و اطرافيان او گفته بود: در تلاشهاي اخير رييس جمهور و همفکران او اين نکته به خوبي مشهود است که براي حذف مسئله رهبري فقيه در آينده سخت ميکوشند. اينها در مورد شخص جنابعالي اين رهبري را طوعاً يا کرهاً پذيرفته اند، ولي براي نفي تداوم آن سخت در تلاش اند. کوردلان ميکوشيدند حنجرهاي را ساکت کنند که درباره ولايت فقيه به صدا در آمده بود که هرقدر از پرهيزکاري و ويژگيهاي اسلامي محمد (صل الله عليه و آله) دور شوي، از خط امام منحرف شده اي... آنهايي که ولايت فقيه را قبول ندارند در هر مقامي که باشند سرنگون خواهند شد. او بر اين باور بود که با اتکا به ولي فقيه ميتوان از سد فتنهها گذشت به دنبال هر انقلاب، مشکلات فراوان وجود دارد، ولي به اميد خدا و به اميد رهنمودهاي رهبر، ما مردم مسلمان ايران تصميم قاطع اتخاذ کردهايم که استقلال پرعظمت خود را به هيچ قيمت و به هيچ عنوان و تحت هيچ شرايطي از دست ندهيم (هجدهم خردادماه 1359). وي در آخرين پيام خود به مناسبت روز جمهوري اسلامي تصريح کرده بود که امام به عنوان رهبر، محور مکتب اسلام است و آنها را منشا وحدت و يکپارچگي قشرهاي مختلف جامعه دانسته بودند. از نگاه او، امام تجلي ارزشهاي والاي اسلامي است. تبيين الگوهاي صحيح ولايت فقيه از ديد او در کتاب جاودانه تاريخ آمده است. او در صفحه 78 جلد سوم اين کتاب تصريح ميکند شما در مسايل فردي آزاديد و مي توانيد از هر مجتهد عادل برجسته که به نظر شما بهترين مجتهد است تقليد کنيد...اما در مسايل اجتماعي فقط يک مقام در جامعه حق اظهار نظر دارد و جامعه بايد يک مقام و مرجع و ملجأ را به رسميت بشناسد... فتواي منتخب رهبر در مسايل اجتماعي ارجحيت دارد. در آن دوران که برخي ناآگاهان به عمد يا از روي جهل هر روز ذهن و دل مردم را درباره انقلاب اسلامي ميآلودند، حضور تمام قد او را در حمايت از ولي فقيه زمان را ميبينيم تا جايي که به فريادي رسا ميخروشد حتي اگر نظر ديگران در مسايل اجتماعي از ارزش علمي بالايي هم بر خوردار باشد در صورت ارايه حکم از سوي رهبري، نظر آنان فاقد ارزش اجتماعي است (صفحه 75). وي حتي در تبيين اين باور، دامنه نگاه خود را فراتر ميبرد و در صفحه 74 جلد هشتم آن کتاب ميگويد: اگر فتواي مجتهد مورد نظر ما با رهبر در مسايل اجتماعي متفاوت بود بايد به نظر رهبري عمل کنيد. سخنپراکنيها و شايعهسازيهايي که خط نفاق و بازيچههاي آن عليه يکي از بنيانگذاران قانون اساسي سبب شد تا بنيانگذار فقيد انقلاب اسلامي در يک سخنراني تاکيد کنند: امروز هم اينطور که ملاحظه ميکنيد روز تهمت است. هرکه هرچه دلش خواست به هرکس مي گويد… به اشخاص متقي تهمت ميزنند. حالا افتادهاند به جان مثل بهشتي. از آقاي بهشتي ميترسند براي اينکه فرد لايقي است و آنها نميخواهند اينطور افراد باشند. ميخواهند او را هتک کنند و ساقطش کنند. من بيست و چند سال است ايشان را از نزديک ميشناسم. اينها مردمي هستند که براي اسلام کار ميکنند. اين سخن امام خميني (ره) که بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود، با بيانات ايشان درباره شهداي هفتم تيرماه 1360 همراه شد آنقدري که من آنها را ميشناسم از ابرار بودند و در راس آنها مرحوم شهيد بهشتي است. -ملت ايران در اين فاجعه 72 تن بيگناه به عدد شهداي کربلا از دست داد... بهشتي يک ملت بود براي ملت ما... آنچه من راجع به ايشان متاثر هستم، شهادت ايشان در مقابل او ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين انقلاب است... من او را يک فرد متعهد،مجتهد،متدين،علاقهمند به ملت، علاقهمند به اسلام و بدرد خور براي جامعه خودمان ميدانستم. حال پس از 29 سال، در دوراني که بعد از برگزاري دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري دندانهاي تيز شده دشمنان خارجي از وراي مرزها به طمع آسيبرساني به نظام جمهوري اسلامي و ولايت فقيه، خود را نماياند، رفتاري از خواص سر زد که سبب گلايههاي رهبر معظم انقلاب اسلامي شد. در شرايطي که رهبر معظم انقلاب اسلامي بارها خواص را به بصيرت و شفافسازي مواضع خود در غبارافکنيهاي فتنه دعوت کردند، اما همچنان شاهد اصرارهاي بيوت برخي سابقون انقلاب اسلامي بر اتخاذ مواضعي بودند و حتي خود نيز به ابهامآفرينيهاي بيشتر اقدام ميکردند. متاسفانه نزديکان مردي که جان خود را به پاي نهال نورسته ولايت فقيه در ايران اسلامي نثار کرد، بيتوجه به گفتههاي او عمل کردند که من براي ملت يک توضيح دارم و آن اين است که ما معتقدان سرسخت ولايت فقيه و امامت قاطع رهبر عاليقدرمان هستيم. پس از ايراد خطبههاي نمازجمعه بيست و نهم خردادماه 1388 توسط آيت الله خامنهاي، مناسب اين بود که عقايد شهيد عدالت بار ديگر براي پسر او قرائت ميشد که عادت کنيم با هم مشورت و تبادل نظر کنيم، رأيگيري کنيم هر رايي اکثريت آورد براي همه ما محترم باشد (جاودانه تاريخ، ص 154). تاکيد او را مبني بر اينکه گروههايي که در برابر جمهوري اسلامي ايستادهاند، قيام مسلحانه دارند و اينان در هر شکل و هر لباسي که باشند، محکومند، چگونه ميتوان با آناني گرد هم آورد که پسر او، سنگ مظلومنماييشان را به سينه ميزند؟ او بر اين باور بود که ايفاي وظيفه سياسي، غير از سياستبازي است، سياستبازي را خودپرستي، مقام پرستي، سودپرستي، فدا کردن مصالح جامعه در راه مسايل شخصي، دروغ زني و دروغ گويي ميداند. بيت اين شهيد بزرگوار را بايد به گفتههاي او در سال 1359 نيز ارجاع داد که تصريح ميکند دروغزني، شايعهسازي، تضعيف نهادهاي مسئول، مسموم کردن جو اجتماعي، تفرقهافکني، وحدت و يکپارچگي و انسجام جامعه را به خطر انداختن، با هر وسيله و از هر طريق که باشد، ممنوع است و مسئولان کشور و خود شما ملت بايد جلوي دروغزني، تهمت زدنها، شايعهسازيها و تفرقهاندازيها را بگيريد... قوه قضاييه وظيفه دارند با قاطعيت جلوي دروغزني و تهمتزني، شايعهسازي و جوسازي مسموم را قاطعانه بگيرد. با اين توصيف نميتوان پذيرفت که شهيد محمد حسيني بهشتي به هيچ جرياني بجز حاميان ولايت و دلسوزان انقلاب اسلامي تعلق دارد. جنبههاي گسترده نفوذ او در دلهاي مردم، از او چهرهاي ملي ساخته که به تک تک مردم ايران زمين متعلق است نه يک گروه يا حزب خاص؛ چرا که خود او نيز بر اين باور بود که حزب براي انقلاب است نه انقلاب براي حزب. مهر بهشتي بر گوشه دل ملت کافي است تا دست مصادرهکنندگان نام او را از دامن پاک او بزدايد و براي تجليل از آرمانهايي که سالها براي حفظ آنها، زندان و تبعيد و سختي را در چشم بهشتي هيچ کرده بود، آستين همت بالا بزنند. از: مريم مسعود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 286]