واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش روز يکشنبه خبرنگار فرهنگي ايرنا، استفاده از مکاني واحد به عنوان مرکز ثقل داستان و تبديل آن به يک کاراکتر واحد از مصاديق بارز قالب اشاره شده در بالا به حساب مي آيد.هتل به عنوان محلي پر رفت و آمد با کاراکترهاي گوناگون عمدتا مکان مناسبي براي مجموعه هاي طولاني مدت به حساب آمده و دست نويسنده را براي تنوع قصه باز مي گذارد.در ايران نيز اين روش سالهاست که به کار گرفته شده و نمونه هاي موفق و ناموفق زيادي را مي توان براي آن برشمرد که از موفق ترينشان مي توان به آرايشگاه زيبا و هتل ساخته هاي مرضيه برومند اشاره کرد که هتل به دليل حضور کاراکترهاي متنوع و داستان هايي که از دل جامعه گرفته شده، بسيار موفق و پرمخاطب بود. حال کيومرث پوراحمد با پشتوانه سالها کارگرداني درعرصه سينما و تلويزيون و خاطرات خوبي که مخاطبين تلويزيون از سريال هاي خوب و جذاب وي همچون:قصه هاي مجيد و سرنخ داشته اند،به سراغ داستاني مشابه هتل رفته است.وي با محور قرار دادن کاراکتر گلشهر و تاسيس هتلي کوچک توسط وي مقدمه خوبي را براي کارش تدارک ديده که متاسفانه امتداد پيدا نمي کند.در واقع پوراحمد همراه بهمن عبداللهي(همکار فيلمنامه نويسش) از مهمترين وجه ساختمان مجموعه هاي اينچنيني يعني فيلمنامه غافل شده و به دست خود کارشان را تخريب کرده اند.شخصيت پردازي به عنوان مهمترين رکن يک فيلمنامه در مجموعه پرانتز باز مورد توجه چنداني قرار نگرفته و بيشتر با تيپ هايي روبروييم که لايه اي نازک روي آن کشيده و تحت عنوان شخصيت به تماشاگر بخت برگشته قالب شده است! به عنوان مثال مي توان به کاراکتر گلشهر اشاره کرد که همچون پير دانا در بخش هاي پاياني داستان وارد شده و به ارائه راهکار براي حل مشکل مي پردازد. لهجه يزدي اين شخصيت نيز چندان کاربردي در کار نداشته و صرفا به علاقه وافر پوراحمد به بهره گرفتن از لهجه هاي مختلف ايران زمين بازمي گردد! شخصيت حمزه نيز با توجه به حضور طولاني مدتش در هر اپيزود نيازمند پرداخت دقيق تر و بهتري بوده که متاسفانه کليشه هاي بارها تکرار شده از بروز چنين خلاقيت هايي جلوگيري به عمل آورده است. حمزه پرداختي کاريکاتورگونه داشته و لودگي هايش پس از دو سه قسمت تکراري شده و ديگر براي خنداندن تماشاگر افاقه نمي کند.به عنوان مثال به شوخي بي مزه فندق الشمس و القمر که بارها هم از زبان حمزه شنيده مي شود، توجه کنيد.حال اين شخصيت را با کرم در مجموعه هتل مقايسه کنيد تا دريابيد که يک کاراکتر ثابت درجه يک تا چه حد مي تواند سطح کيفي کار را ارتقا دهد. نيکي به عنوان تنها کاراکتر زن محوري داستان نقش چندان موثري در پيشبرد داستان نداشته و در برخي قسمت ها نقش آکسسوار صحنه را بازي مي کند! اين در حاليست که وي مي توانست در صورت توجه بيشتر فيلمنامه نويسان کار، به موتور پرقدرتي براي حرکت بهتر سريال تبديل شده و ريتم تندتري بدان ببخشد.اما اين اتفاق نيفتاده و کاراکترهاي فوق به قدري خنثي هستند که گاه کاراکترهاي ميهمان ابتکار عمل را در دست گرفته و از آنها پيشي مي گيرند.به عنوان نمونه مي توان از کاراکتر معلم در يکي از اپيزودها ياد کرد.علاوه بر شخصيت پردازي ، فيلمنامه به لحاظ قصه نيز با مشکل روبرو بوده واغلب آنها کشش کافي براي يک قسمت را ندارند.مثل قهر و آشتي زوجي ميانسال که هر يک جداگانه به هتل آمده اند يا آمدن شخصي بسيار شبيه به حمزه(سهراب) و ماجراهاي وي. اين داستان که کاملا از روي هتل الگوبرداري شده، متاسفانه به دليل آنکه شباهت اندکي به زندگي روزمره مردم کشورمان دارد، تنها لبخندي تلخ را بر لبانشان مي نشاند.کجاي اين کشور پهناور پدري از داشتن دامادي متمول ناراحت شده و چنين رفتار مسخره اي را پيشه مي کند؟ کيومرث پوراحمد که سابقه درخشاني در سينما داشته و در تلويزيون نيز کارهاي آبرومندي را توليد نموده ، در پرانتز باز به شيوه مالوف سريال سازهاي وطني روي آورده و نوعي سهل انگاري و ساده پسندي در جاي جاي ساخته اش به چشم مي خورد.ظرافت هاي کارگرداني وي که در فيلم هايي همچون:شب يلدا و به خاطر هانيه چشم را نوازش مي کرد، در اين سريال جاي خود را به پرداختي تخت و کليشه اي داده است.به گونه اي که تماشاگر پس از تماشاي دو يا سه قسمت از تماشايش منصرف شده و به سراغ کانال هاي ديگر تلويزيوني مي رود.ناگوارتر از همه اينکه طرفداران پروپا قرص آثار پوراحمد نيز به شکل حادتري دچاراين حالت شده و با سرخوردگي عطاي تماشاي کار را به لقايش مي بخشند!.استفاده از نماهاي تکراري مثل:صحبت کردن مشتري هتل با نيکي در رسپشن بارها با همان زاويه دوربين تکرار شده و تماشاگر را کسل مي کند. پوراحمد در انتخاب بازيگران هم چندان موفق عمل نکرده و در اين ميان تنها فرزين محدث توانسته تا حدودي وجه کمدي کاراکتر حمزه را درآورده و اندکي شيريني بدان ببخشد.اما همين اتفاق کوچک در رابطه با طناز طباطبايي رخ نداده و بازي متوسطي را ارائه کرده که نه چيزي به کليت کار افزوده و نه از آن کاسته است. پرانتز باز به عنوان يک مجموعه تلويزيوني اثر کارگرداني مشهور، جذاب و دوست داشتني از کار درنيامده و دليل آن را بايد در انديشه هاي صاحبان اثر جستجو کرد. گزارش از: محمد جليلوند
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 416]