واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > اروپا - افشاگری های ویکی لیکس اسناد نیستند، مکاتبات دیپلماتیک بیارزشند. مکاتبات دیپلماتیک مطلقا ارزش و سندیت ندارند. اسناد ویکیلیکس همچنان جنجال آفرینند. به اعتقاد برخی از کارشناسان افشای این اسناد در اعتماد میان رهبران کشورها به یکدیگر تاثیر گذاشته است و میتواند تعریف تازهای در مناسبات جهانی ایجاد کند، اما دکتر پیروز مجتهدزاده، نظر دیگری دارد. گفتگوی خبر با این استاد برجسته علوم سیاسی و مسائل بین الملل را بخوانید. به نظر شما اسناد افشا شده ویکیلیکس کمی مشکوک نیستند؟ طبیعتا من هم مثل شما نمیدانم که دقیقا به چه صورتی و چرا و چگونه و توسط چه کسانی اتفاقاتی افتاد که در نهایت چنین شد. ما میتوانیم بر اساس سوابق و آشناییمان با این گونه مسائل و مباحث و مطالعه نحو ه کار، نظر بدهیم. به نظر نمیرسد که این یک دسیسه باشد که راسا توسط دولت یا وزارت امور خارجه امریکا هدایت شده باشد و البته نیازی هم برای این کار نیست. ایالات متحده امریکا از این نظرها یک جامعه حیرتانگیزی است که میبینیم که اتفاقات این گونه میافتد و به ظاهر دعوای عظیمی درست میکنند که این تجاوز به اسرار دولتی است و عدهای دیگر می گویند خیر این بخشی از آزادیهای اطلاعرسانی و دسترسی آزاد به اطلاعات است که در این زمینه بحث و جدلهای بسیاری در حداقل بیست سال اخیر هم در اروپا و هم در امریکا وجود داشته است. تا آن جا که دولت آقای تونی بلر قوانینی را هم در بریتانیا تصویب کرد که دسترسی به اطلاعات دولتی بیشتر داده بشود که البته بعد از آن پشیمان شدند که از این کار بیشتر ضرر خواهند دید تا سود. در این جا هم وضع به صورت خاصی است. درباره معنای ویکیلیکس، لیکس یعنی درز دادن و ویکی به معنای تشکیلاتی که مجموعهای اطلاعاتی را در خود جای داده یعنی چیزی شبیه ویکیپدیا، که اینجا آمده است اسناد سریای را افشا کرده است. اما مسئله این است که آیا واقعا این اسناد ارزش این همه جنجال را دارند؟ سئوال دیگر این است که چه کسی بیش از همه از این اسناد افشا شده بهرهبردای میکند؟ اگر این دو سئوال را پاسخ دهیم میبینیم که اولا نباید خود را زیاد درگیر کنیم تا ثابت کنیم که این افشاگری ناشی از آزادیخواهی یا ترویج آزادی بیان است و ثانیا نه دسیسهای از طرف دولتی وجود دارد، چرا که به طور مستقیم نتیجهای از این کار برای کسی حاصل نمیشود... عدهای میگویند که ممکن است این افشاگری نتیجه رقابت میان دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در امریکا باشد. نظر شما چیست؟ نه من گمان نمیکنم. چرا که چیزهایی که افشا میشود چیزهایی از یک حزب علیه حزب دیگر نیست. مربوط به دولت امریکاست که به طور دورهای مدتی دست یک حزب است و مدتی دیگر دست حزبی دیگر. لاجرم اینها مطالبی است که مربوط به دورهای میشود که هر کدام از این احزاب در قدرت بودهاند. بنابر این اگر ضرری در کار باشد به ضرر ایالات متحده امریکاست و اگر نفعی هم باشد متوجه همان کشور است. با این حال من میخواهم باز هم برگردیم و ببینیم که این اسناد چه اهمیتی دارند. به نظر من اسنادی که افشا میشود کوچکترین اهمیت و ارزشی ندارد. حیرت من هم این است که چرا این همه جنجال؟ چرا در کشورهای خارج از ایالات متحده امریکا این همه جنجال وجود دارد؟ چرا که در ایالات متحده به هر حال این یک موضوع دولتی و داخلی است باید سرش کمی جنجال به پا شود. در اروپا، ایران، کشورهای عربی یا چین چرا باید جنجال شود؟ شما ببینید چین با یک جمله نسبت به سراسر قضیه بیاعتنایی کرد و به موضوع پایان داد. اما ما همچنان درگیر این مسئله هستیم. یک چیزی را توجه نمیکنیم و آن این که اینها اسناد نیستند، مکاتبات دیپلماتیک بیارزشند. مکاتبات دیپلماتیک مطلقا ارزش و سندیت ندارند. این که پادشاه عربستان سعودی در آن محفل خصوصی که در حال بگو و بخند بوده و مزاح میکرده کلمهای از دهانش در رفته و یک چیزی گفته است، این حرف ارزش سیاسی ندارد که سندی باشد برای محکومیت پادشاه عربستان یا بالا بردن اعتبارش... وقتی که شاهدیم پادشاه عربستان خود موضعی نمیگیرد و به نوعی تایید میکند، آن موقع چگونه میتوان تفسیر کرد؟به هیچ وجه وقتی که موضع نمیگیرد به معنای تایید نیست. به نظر من مثل بسیاری از سران دنیا که اسمشان هست و موضع نمیگیرند در حقیقت بیاعتنایی میکنند. چون ارزش ندارد. اینها اسناد نیست اینها تنها مکاتبات دیپلماتیک است. دیپلماتها نه تنها در ایالات متحده بلکه در همه جا دنیا موظف هستند که ملاقاتهایی که انجام میدهند یا میهمانیهایی که میروند یا جلساتی که تشکیل میدهند همه چیز را گزارش دهند. در این دیدارها که فقط مناسبات رسمی نیست، کلی مزاح و بگو بخند و مباحت خصوصی و اتفاقات دیگر پیش میآید. حتی ممکن است افراد در این جلسات درد دلهای شخصی کنند. همه اینها را دیپلماتها باید گزارش دهند و هیچ کدامشان سند نیست و هیچ ارزشی ندارد. چرا که حرفهای در گوشی خالهزنکی است. اگر قرار باشد که مکاتبات دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران روزی افشا بشود خواهید دید که چه مطالبی سران کشورهای غربی به جمهوری اسلامی ایران گفتهاند که اگر فاش بشود همه دنیا حیرت خواهد کرد. مثلا جک استراو، وزیر امور خارجه اسبق به مقامات جمهوری اسلامی ایران میگوید که امریکا آدم نیست مثلا تحویلش نمیگیریم. یا فیشر رسما به حسن روحانی گفته است که امریکا را رها کنید ما امریکا را اصلا قبول نداریم. این حرفها که ارزش سندی ندارند. خوب پس چه کسی از این اسناد سود میبرد؟بر اساس مکاتباتی که به بیرون درز پیدا کرد و منتشر شد و سران هم با آن با بیاعتنایی برخورد کردند، این سئوال هست که چه چیزی میتواند به سود کشوری یا علیه کشور دیگر ارزیابی شود؟ هیچ چیز. هر چه که قابل ارزیابی باشد در نهایت به سود ایالات متحده امریکا است. مثلا میگویند که پادشاه عربستان گفته چرا به ایران حمله نظامی نمیکنید. انتشار این صحبت جز این نیست که در ایالات متحده امریکا آن قسمتی که تحت نفوذ لابی صهیونیستی است و طرفدار عملیات نظامی علیه ایران است میخواهد چشم و گوشها را پر کند که اگر روزی چنین اتفاقی بیفتد این خواسته صهیونیستها نیست بلکه خواسته عربها است. ضمنا به پادشاه عربستان هم قلقلکی داده میشود که آقای پادشاه سعودی که در مواقع رسمی میگویید نباید به ایران حمله شود ولی در محافل خصوصی چاپلوسی میکنید، ما این را درز میدهیم و آبروی شما را میبریم؛ پس حواستان را جمع کنید. پس در هر دو حالت به نفع ایالات متحده امریکاست. در این میان ایران چه ضرری دید؟ هیچی. عربستان چه ضرری دید؟ هیچی. بیاعتنایی کامل کردند و یک جواب هم ندادند. بدین ترتیب من فکر میکنم ما زیادی شورش را در آوردهایم... عدهای میگویند به هر حال این اسناد اعتماد بین کشورها را به هم میریزد.به هیچ وجه این گونه نیست. از قول من به آن عده بگویید اگر فکر میکنید اعتماد میان کشورها بر اساس اعتماد ژئوپولتیک جهانی شکل میگیرد سخت در اشتباهید. اعتماد به وجود آوردنی است نه این که از زمین سبز شود. اعتماد در نتیجه مانورهای سیاسی، دیپلماتیک و ژئواستراتژیک به وجود میآید و موقتی است و مربوط به دوران این گونه موازنهها است. آن اعتماد اگر قرار است با این حرفها متزلزل بشود، همان به که نباشد. البته واشنگتن بدش نمیآید که این گونه افرادی وجود داشته باشند که این گونه فکر کنند. ارزیابی شما درباره موضعی که ایران گرفته چیست؟من فکر نمیکنم ایران موضعی گرفته تا آن جا که من میدانم آقای احمدی نژاد گفته است این یک توطئه است رهایش کنید. من چیز دیگری در این باره نشنیدم. عدهای میگویند که در این اسناد اشارهای به اسرائیل نشده از سویی تعدادی وبلاگ هم گفتند که استرالیا با آسانژ هماهنگ کرده که از این کشور سندی منتشر نشود.بدبختی است اسیر جهانی شدهایم که وبلاگنویسها برای ما تصمیم میگیرند. اگر جهان این قدر به آسانی اداره میشد که مثلا آسانژ بگوید به استرالیاییها بگوید از من حمایت کنید من نامههای شما را منتشر نمیکنم، از کجا معلوم که او به اسنادشان دسترسی داشته باشد؟ ثانیا شما چه آدمهای سادهای هستید که استرالیا و کانادا را از نظر سیاسی از امریکا جدا میکنید؟ در مورد اسرائیل چطور؟ چرا از اسرائیل سند خاصی دیده نمیشود؟دقیقا. این سئوال برای من هم وجود دارد که اگر آقای آسانژ با استرالیا کنار آمده حتما با اسرائیل هم کنار آمده است. آیا واقعا این گونه است؟ من اصلا چنین فکری نمیکنم... یعنی شما گمان میکنید آسانژ یک سری برگه در اختیار دارد که آنها را منتشر میکند که حالا در میان آنها تصادفا چیزی از اسرائیل نیست؟بنده عرضم چیز دیگری است. عدهای میخواهند ثابت کنند که این قضیه کار اسرائیل است و اسرائیل پشت آن قرار دارد؟ من به آنها میگویم آقایان کل قضیه ارزش ندارد و نباید بر سر آن وقت تلف کرد. این قدر نگویید اسناد، از این واژه برای این ورقهها استفاده نکنید، بگویید اینها رپورتاژهای دیپلماتیک هستند. ذرهای تاثیر در معادلات استراتژیک و سیاسی و ژئوپولتیک ندارند. حال با یکی ساخته باشد یا با یکی نساخته باشد چه فرقی در کلیت قضیه دارد. این قدر از ایران اسم آورده کجای ایران خراب شد؟ کجای اعتبار ملی ایران از بین رفت؟ کجا روابط ایران و عربستان و اردن و بحرین و غیره به هم خورد؟ هم ایران گفت ساختگی است و هم آنها گفتند ارزش پرداختن ندارد. ولی عدهای مثل آقای بایدن یا خانم سارا پیلین مواضع تندی علیه آن گرفتند. پس این موضعگیریها برای چیست؟بایدن فهم و شعور سیاسی پایینی دارد. پیلین هم که فقط به دنبال دکمه بمب اتم است که برود آن را فشار دهد. اینها اسناد نیست. اینها خزعبلات دیپلماتیک است. ثانیا نیاز به تخصص خاصی ندارد، ببینید نتیجه کار به سود کیست. مثل دادگاه حریری، کار نداریم کار کیست، بنده سر دادگاه حریری میگویم کار اسرائیل بود چرا که به نفع آن تمام شد و توانست سوریه را از لبنان خارج کند. این اسناد هم به نفع ایالات متحده امریکا است و لاغیر. اگر پیلین و بایدن هم میگویند باید آسانژ را کشت باید بگویند، عدهای هم میگویند از فلان جا سند نداده به آنها میگویم کدام اسناد اینها سند نیست. ما خیلی وقت پیش میدانستیم که شاه اردن به امریکاییها چه میگوید یا پادشاه عربستان چه میگوید ولی بر اساس منطق و اصول منطقی این را هم میدانیم که آنها گفتهاند که به ایران حمله نکنید چرا که قبل از هر جایی این ما هستیم که نابود میشویم. البته من نمیخواهم کار آقای آسانژ را تخفیف دهم ولی میگویم ارزش سندیت ندارد تنها رپورتاژ است نه بیشتر. همان طور که اگر هم بازداشت شد بر سر مسائل دیگر بازداشت شد. شاید هم خدمتی به اطلاع رسانی کرده باشد ولی ارزش جنجال بینالمللی ندارد، چند وقت دیگر هم دورهاش تمام میشود و قائله میخوابد.16246
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 408]