واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > جعفریان، رسول - در طول این چند سال به دلیل رفتارهای اشتباه و غلط بسیاری از آنچه به عنوان اصول انقلاب پذیرفته شده بود آسیب دید. روحانیت که مع الاسف متهم به دفاع از این جریان بود بیشترین آسیب را دید اما بیش از همه دین و دینداری لطمه خورد. طی دو سال اخیر رفتارهای افراط گریانه در دفاع از آنچه امروزه به عنوان «جریان انحرافی» از آن یاد می شود، به صورت عاملی برای سست شدن بسیاری از ارزشها به ویژه در حوزه ارزشهای دینی گردید و شماری از جوانان ما را ناامید کرد. در این ماجرا، جدای از آن که خط عقل گرایی دینی به شدت تعضیف شد و باب رمالی و جن گیری بازتر گردید، تندروی در دفاع از این ماجرا و استفاده از ادبیات غیر معمول، بیشترین آسیب را به میراث بسیار غنی دینداری که سرمایه سه دهه انقلاب بود، در میان نسل جدید زد. شاید کمتر کسی باور کند، کسانی که مدعی دفاع از ارزشها بودند، امروزه به عنوان عاملی برای دور شدن بسیاری از ارزشها شناخته می شوند و این کاری است که باید پاسخگوی آن باشند.صاحب این قلم کاری به جنبه های اقتصادی و عدالت اجتماعی و مدیریت جهانی ندارد که هیچ کدام محقق نشد. آنچه از اول مد نظر داشت و در باره آن می نوشت این بود که از روی نصیحت برادرانه به جریان موسوم به جریان انحرافی توصیه می کرد کاری به جنبه های دین و دینداری مردم نداشته باشد و صرفا تلاش کند با مدیریت کشور توانایی انقلاب را در عرصه اجتماع و اقتصاد نشان دهد. یادداشت «اداره کشور با غیب و استخاره» یکی از نخستین یادداشت هایی بود که درتیرماه 1386 این باره انتشار یافت. اما هیچ گاه به حرفها توجهی نشد و چنان تلقی گردید که گویی از سر نفرت و نه نصیحت این مطالب مطرح می شود.اما امروز باید از هواداران افراطی این جریان ـ به ویژه چند نماینده ای که همیشه خود را در دفاع از این ماجرا حریص نشان می دادند ـ پرسید: اکنون بعد از این مدت از آن ارزشها چه مانده است؟ اگر آقای باهنر سخن از رسیدن تولید به مرز تهدید سخن می گوید این به اقتصاد مربوط است و بی ربط به بنده؛ اما این که آقای مصباح از احتمال ظهور بابیت جدید بگوید و آقای جنتی از اختلاس های کذایی و غیره، این نکته مهمی است؛ اهمیت از این بابت که مطمئن شدیم طی چهار سال گذشته آنچه که گفته بودیم درست بود و امروز توسط کسانی که کشته مرده این جریان انحرافی بودند، آن گفته ها تایید می شود. در یادداشت «آینده مرجعیت» در اردیبهشت 1387 نوشتم « سومین جریان، نه صوفیانه است و نه نوگرایانه، بلکه نوعی تلفیق قطبگرایانه و غیبگویانه است. کسانی هم که این طرز فکر را میپذیرند، راهی میان رمالی قدیم و قطبگرایی صوفیانه و شیخپروری را برگزیدهاند. گاهی هم این مطالب را با گفتمانی ویژه از مباحث مهدویت گره زده و مرجعیت را دور میزنند. بابیتی که سیدعلی محمد باب در حوالی سال 1260 ق درست کرد، با انکار مرجعیت آغاز شد. وقتی سید محمدعلی باب، خود مستقیم با منبع شریعت ارتباط دارد، دیگر چه نیازی به مرجعیت است؟ این مطالب را نخست شیخ احمد احسایی، استاد سید کاظم رشتی باب کرد. حدیث که نقل میکرد، مستقیم از امام معصوم روایت میکرد و میگفت، نیازی به ذکر مشایخ اجازهاش ندارد، چون با مبدأ در تماس است. این نگره به بابیت منجر شد. ما همواره رشتههای ضعیفی از این ماجرا را به عنوان تهدیدی برای مرجعیت شیعه داشتهایم.»اکنون در این باره چه باید کرد که نسل جدید در دو سال اخیر از لحاظ دینی بشدت آسیب دیده است. اخلاق در جامعه به دلیل عدم تعهد به اصول اخلاقی دین در میان شماری از سیاست مداران تا مرز نابودی رفت. دروغگویی و دادن آمارهای بی ربط و غلط نشان داد که تا چه اندازه این جماعت به ساده ترین اصول اخلاق انسانی وفادار هستند چه رسد به اسلامی. ادعاهای پرطمطراق و زدن حرفهای بزرگ و بی توجهی به این مثل قدیمی که سنگ بزرگ علامت نزدن است، نشان داد که این جماعت، مردمی به وسعت ایران بزرگ را احمق تصور کرده و در دادن اطلاعات غلط و گمراه کننده اصرار دارند. شگفتا که حتی تا به امروز نیز حاضر نیستند بپذیرند که در مسیر اشتباه قدم و قلم بر می دارند و همچنان در مصاحبه ها و گفته ها تلاش مزبوحانه می کنند تا فریب کارانه خود را وفادار به اصول انقلاب از جمله ولایت فقیه نشان دهند.شاید بهترین کار برای باز گرداندن بخشی از اعتماد از دست رفته شماری از جوانان به دین و مذهب این است که دست کم در چهارچوب همان خطبه هفته گذشته خطیب تهران، به اشتباهات انجام شده اعتراف کرده و روشی در پیش گرفته شود که کشور از این بیشتر گرفتار خسارت نشود. اگر جوانان ایرانی ببینند و بدانند که صداقت به صحنه سیاست بازگشته است، می توان امیدوار بود که آب رفته به جوی باز گردد اگر نه همه لا اقل بخشی از آن. این البته شجاعت خاص خود را می خواهد و خداوند نیز پاداش آن را خواهد داد، چون بزرگترین خدمت به دین و اصل صداقت به عنوان بدیهی ترین اصل اخلاقی است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 166]