واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: ورزش > دیگر ورزشها - مهلقا جامبزرگ و نرجس امامقلینژاد تنها دو امتیاز اختلاف شان بود با حریفان چینی . دو امتیازی که می رفت تا تیم سه نفره تفنگداران ایران را برای اولین بار طلایی کند. مدالی که همین حالا هم اولین برای بانوان و اولین برای تیراندازی محسوب می شود. مدالی که تیم سه نفره مه لقا جام بزرگ ، نرجس امام قلی نژاد و الهه احمدی برای ایران کسب کرده اند. مدالی ارزشمند که برای اولین بار در رشته 10 متر تپانچه بدست آمد تا دختران ایران در پایان روز اول موفقتر از آقایان باشند. در پایان یک رقابت سخت ، مه لقا جام بزرگ و نرجس امام قلی نژاد در گفت و گویی با خبرآنلاین از لحظه ای گفتند که مدال طلای شان نقره شد. رقابت بزرگی بود. داشتید تاریخ ساز می شدید! نرجس :واقعا نمی دانید چه غوغایی در سالن بود. چیزی نمانده بود که طلا بگیریم . ما تا ده دقیقه آخر از چینی ها جلوتر بودیم مه لقا: باور اینکه دارند بازی را به ما می بازند برای شان خیلی دشوار بود . همه چینی ها رفته بودند در شوک حیف شد ، یک ذره اگر دقت مان بیشتر می شد الان صاحب مدال طلا بودیم. و این طوری تاریخ ساز می شدید! نرجس: فکر کنم همین الان هم شدیم! مه لقا: هنوز هم فرصت داریم کمی صبر کنید ، انشاالله مدال طلا هم می گیریم. رقابت خیلی نزدیکی داشتید . اختلاف ، خیلی کمی بود بین شما و آنها ! نرجس: فقط دو امتیاز بود . تازه ما در دورهای اول شلیک ها از آنها بهتر هم بودیم. اگر بیشتر دقت می کردیم تمام می شد. طلای مان قطعی بود. مه لقا: ولی آنها هم میزبان بودند و هم مثل همیشه خوب شلیک می کردند. خیلی دقیق و بی اشتباه. واقعا شرایط مان برای رقابت با آنها دشوار بود. همین که مدال نقره گرفتیم هم یعنی بد نبودیم. حالا کدام تان اشتباه کردید و مدال از دست رفت؟ نرجس: هر دو تای مان یک امتیاز من از دست دادم و یک امتیاز هم مه لقا . در شلیک های مان اگر نفری یک امتیاز بیشتر می گرفتیم الان طلا برای ما بود. مه لقا: اگر هر کدام مان فقط یک امتیاز بیشتر می گرفتیم حتما طلا به ما می رسید. من از 400 امتیاز 398 امتیاز گرفتم ، نرجس و الهه هم هرکدام 397 امتیاز. اگر من و نرجس ، هرکدام مان یک امتیاز بیشتر گرفته بودیم با چینی ها مساوی می شدیم و طلا را می بردیم. چون آنها یک 399 امتیازی داشتند که بهتر از ما تیراندازی کرده بود. البته این را هم باید بگذارید به حساب جو مسابقه ای به این بزرگی. با این حساب باید الهه احمدی از دست تان شاکی باشد! مه لقا: نه همه مان تیمی کم آوردیم. چون اگر هر کدام مان یک امتیاز بیشتر می گرفتیم ، شرایط تغییر می کرد. مه لقا جام بزرگ ، اولین کسی است که سهمیه المپیک بعدی را گرفته. حالا هم این مدال مشترک ، تاریخ ساز بود. کلا انگار رکورد شکستن را دوست داری! راستش من تلاش می کنم که موفق باشم. دوست دارم هر روز بهتر از روز قبلم باشم. خوشحالم از اینکه این اتفاقات خوب برای مان افتاده و از همه آنهایی که در این مدت برای مان تلاش کرده اند تشکر می کنم و فکر می کنم این مدال هدیه ای بود برای همه مردم خوب کشورم. آقای هاشمی به مدال تان در بازی های انفرادی خیلی امید داشت اما نتوانستید موفق عمل کنید. نرجس: مشکل این بود که تمرکز نداشتم. من خیلی تلاش کردم اما آنها هم خیلی خوب شلیک می کردند. خلاصه نشد دیگر. مه لقا: فکر می کنم مشکل این بود که چینی ها خیلی خوب شلیک می کردند. من هم تمرکزم را در شلیک های آخر از دست دادم و روحیه ام خراب شد. فکر می کنم اگر کمی بیشتر دقت کرده بودم ، حتما مدال را می گرفتم. و این طوری باید بگوییم ، شانس گرفتن طلا از دست رفت تا 4 سال دیگر؟ نرجس: ما هنوز هم بازی داریم . دو رشته دیگر برای مان مانده. نمی خواهیم با همین یک مدال برگردیم. مه لقا: قرار نیست اگر در تفنگ بادی مدال را دادیم ، در مسابقات درازکش هم ببازیم. بازی امروز برای مان یک تجربه خوب بود و سعی می کنیم در مسابقات بعدی با دقت بیشتری مسابقه بدهیم. خدا را چه دیدید ، شاید این بار ما بازی را بردیم و روز دوشنبه مدال طلا رسید به تیم ما. در رشته انفرادی یا تیمی؟ نرجس: فرقی ندارد مه لقا: هم تیم و هم انفرادی. ما تلاش مان را می کنیم. امیدواریم که بتوانیم موفق باشیم. انگار از تیم آقایان موفق تر بودید؟ نرجس: متاسفانه تیم مردان مان با بدشانسی در رده پنجم قرار گرفت. ما در آقایان هم تیم خوبی داریم که تلاش زیادی برای کسب مدال دارند . حالا شاید ما کمی خوش شانس تر بودیم . راستی چطور شد که سر از تیراندازی در آوردید؟ خانواده های تان نظامی هستند؟ مه لقا: نه . اصلا . ما خودمان رفتیم باشگاه تیراندازی و ثبت نام کردیم. من سنم کم بود ، سه سال قبل رفتم و در باشگاه تیراندازی شرکت کردم که شلیک هایم مورد توجه کادرفنی تیم جوانان قرار گرفت و دعوت شدم به اردو. بعد هم که دیگر این مسیر ادامه داشت تا امروز. نرجس : من کمی دیرتر از مه لقا شروع کرد. خودم علاقمند به تیراندازی بودم و برای همین رفتم باشگاه تیراندازی و بعد هم که این مسیر طی شد تا حالا. خانواده ام نظامی نبودند .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 432]