تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804299377
منجمین ایرانی در مزارشریف
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: منجمين ايراني در مزارشريفدر تعطيلات نوروز امسال، دو تن از منجمان آماتور جوان و خوش ذوق کشورمان با ايده اي بکر و هدفي تحسين برانگيز جهت آموزش جوانان و راه اندازي يک گروه نجومي در افغانستان راهي اين کشور شدند... گزارش زيباي اين سفر ارزشمند را در زير بخوانيد:
بسمه تعاليگزارش سفر افغانستانمزار، شهر لاله زارنسيم باد نوروز وزيدن گرفته بود و عندليب بر شاخه ها آواز خوش بهار سرمي داد، آغاز بهاري نوبود. سال 1388 شروع مي شد و ايام عيد امسال نويد سفري طولاني براي من داشت، قرار بود تعطيلات را در نقطه اي دور از ايران، در شهري که ظاهرش غريب بود و باطنش قريب بگذرانيم. شهر مزارشريف افغانستان!!ازچند ماه قبل و در پي ايده اي که به ذهنم رسيده بود، درپي ايجاد يک گروه متخصص در نجوم آماتوري و رويت هلال ماه ميان شيعيان افغانستان بودم. راه بسيار دشواري طي شد تا سرانجام به کمک دفتر آيت ا... سيستاني، اين برنامه در ايام عيد اجرايي شد.براي اجراي اين برنامه نياز به همراهي فردي پخته تر و با تجربه تر از خويش داشتم، اين هم خود ماجرايي ديگر بود تا سرانجام دوست و برادر عزيزم آقاي صفاران قبول زحمت کردند تا در اين سفر همراه من باشند.
ساعت حدود 12:30 دقيقه روز شنبه اول فروردين ماه سال 88 را نشان مي داد که هواپيماي ما در فرودگاهي ساده و ابتدايي در هوايي نيمه ابري اما دلپذير به زمين نشست. پس از تحويل گرفتن وسائل و پاسپورتها و طي مراحل منتظر مانديم تا دوستان از طرف دفتر مزارشريف دنبالمان آمدند.از خيابانها و کوچه و پس کوچه ها که با جملاتي فارسي دري آذين بسته شده بود ‹عيد نوروز را تبريک مي گفت عبورکرديم، تا رسيديم به محل اسکان، يعني مدرسه علميه امام صادق (ع) در خيابان ابومسلم خراساني شهر مزار شريف افغانستان.استقبال گرم اهالي مدرسه علميه خصوصا اساتيد محترم، حاج آقاي حسيني نژاد و حاج آقاي عالم زاده بر شعف ما افزدود. پس از کمي استراحت جهت ديدن نجوم جويان که قرار بود در برنامه آموزشي نجوم و رويت هلال شرکت داشته باشند، حرکت کرديم. البته محل تدريس دور نبود، نمازخانه مدرسه که در عين حال کتابخانه و محل تدريس هم بود. بعد از کمي گپ و گفت با دوستان، ساعات کلاس را تنظيم کرديم و قرار شد کلاسها از روز بعد آغاز گردد.
بيشتر بار آموزشي اين دوره بر دوش آقاي صفاران بود و من هم تاحد امکان کمک مي کردم. مباحث نجوم مقدماتي و رصدي را ايشان و رويت هلال و اوقات شرعي را من بعهده گرفتم. روزانه 2نوبت کلاس برگزار مي شد که قبل و بعد از نماز مغرب صورت مي گرفت. با تمام مشکلاتي که وجود داشت به تعداد نفرات حاضر در کلاس روزبروز افزوده مي شد به حدي که کلاس 20 نفره گاهي به 40 تا 45 نفر هم مي رسيد، که حاکي از علاقه مردم نجيب و رنجديده به علم زيباي آسماني بود.به هر حال گاهي که صبحها بيکار مي شديم، به همراه يکي از دوستان بنام آقا عبدا... که از قضا جزء باهوش ترين و علاقه مندترين نجوم آموزان بود، با توجه به مشغله کاري و خانواده در ايام حضور ما از محل کار مرخصي گرفته و ما با ايشان به ديدن اماکن زيارتي، تاريخي و فرهنگي شهر مزار شريف مي رفتيم. مکانهايي چون روضه شريف، قلعه تاريخي بلخ، آرامگاه شيس نبي و ....
اين شهر زيباتر از آني بود که از قبل تصور مي کرديم، با اينکه سطح رفاه و زندگي نسبت به مردم در ايران بسيار پائينتر بود اما گويي مردم قناعت بسيار بيشتري داشتند و چهره هاي زمخت و آفتاب سوخته و لبهايي که کمتر به خنده باز مي شد روح سرد و سنگين جنگ و سختي آنرا مي شد از حالاتشان فهميد..... تقريبا يک هفته از حضورمان مي گذشت تا اينکه به حساسترين و پرمخاطره ترين روز سفر رسيديم. اينک هنگام آموزش عملي هرآنچه بود که در اين يک هفته به آن پرداخته بوديم، تنها نکته نگران کننده ابرهاي آسمان
بود که از نظر پيش بيني هاي هواشناسي تقريبا غير ممکن بود. براي رويت هلال ماه ربيع الثاني و آموختن آموخته هامان دل را به صاحب آسمان داديم و بصورت کاملا اعجاز آميز لطفش را به چشم مشاهده کرديم.آري برخلاف همه پيش بيني ها درست دقايقي مانده به استهلال ماه نو، آسمان غربي صاف شد، گويي که ابرها غبار محلي شديد را جاروب کرده تا هم براي ما و هم براي دوستاني که براي اولين بار به استهلال مي پرداختند شرايط وصف ناپذيري را رغم بزند. سرانجام حدود ساعت 6:40 روز جمعه 7 فروردين ماه بود که آقاي صفاران به آرامي مرا صدا زد و گفت دوربين را نگاه کن!
آري هلال باريک و کاسه اي شکل ربيع الثاني 1430 در شهر مزارشريف خودنمايي مي کرد. پس از اطمينان خاطر به ساير دوستان اعلام کرديم و همه با حالتي شوق انگيز هلال را توسط دوربينها و تلسکوپها و در نهايت با چشم به تماشا پرداختند. پس از رويت هلال ماه نو به رصد آسمان و آموزش صور فلکي پرداختيم که تا نيمه هاي شب بطول انجاميد. رصد سيارات و و ساير اجرام سماوي پايان بخش آن شب به يادماندني بود.روز بعد يعني شبنه 9صبح به درخواست مسئولين دانشگاه بلخ مزار شريف برنامه اي را به مناسبت سال جهاني نجوم اجرا کرديم که با استقبال خوب دانشجويان و خصوصا اساتيد مواجه شد، به همين دليل روزي ديگر نيز در ساعت 13 سخنراني ديگر داشتيم.
در اين دو برنامه مجموعا مطالبي درباره سال جهاني نجوم، عظمت خلقت و جايگاه بشر پرتاب مريخ نوردها و ...توسط آقاي صفاران و سابقه نجوم در مسلمانان و توضيحاتي درباره برج رادکان و ... توسط بنده ارائه گرديد. پخش فيلم سفر کيهاني و کليپهاي سال جهاني نجوم مورد استقبال علاقمندان واقع شد که تقاضاي دريافت اين فيلمها مکررا وجود داشت. پايان بخش برنامه ها نيز پرسش و پاسخهاي نجومي بود که خود جالب توجه بود.در ابتداي ورود به افغانستان به کنسولگري ايران واقع در شهرمزار رفته تا عزيزان را از فعاليتها و برنامه هايمان آگاه کنيم تا در صورت لزوم از کمک
ايشان بهره مند شويم. اين خود موجب شد تا شبي هم به دعوت سرکنسولي ايران جناب آقاي زينتي مهمان خانه خودمان در افغانستان باشيم. سه شنبه 11 فروردين ماه براي عزيزان کنسولگري که خانواده هايشان هم جهت ديد و بازديد عيد به سرزمين دوست و همسايه سفر کرده بودند رصدي کوتاه به همراه توضيحاتي مختصر، ارائه نموديم که براي عزيزان بخصوص کودکان هيجان انگيز بود. لازم به ذکر است که احداث کتابخانه فردوسي در اين شهر به همت کنسولگري ايران و افتتاح آن توسط جناب آقاي متکي در روز اول فروردين نيز از مهمترين فعاليتهاي فرهنگي در سطح شهر بشمار مي رود.
دوشب رصدي در دشت شاديان در فاصله 30 کيلومتري شهر مزار به همراه ترس و دلهره از حضور نيروهاي خارجي (بقول برادران افغان : نيروهاي وطندار) نيز از ديگر دستاوردهاي حضورمان بود.اجراي برنامه اي براي ائمه جماعت و جمعه شهر مزارشريف ائم از شيعه و سني درباره اوقات شرعي و رويت هلال ماه نو و پاسخ به سئوالات و شبهات از ديگر برنامه هاي صبح 13 فروردين ماه بود.از مهمترين اهداف ما اجراي برخي از پروژه هاي سال جهاني نجوم، همچون نجوم و صلح، عکاسي در شب با زمينه ميراث فرهنگي ، 100
ساعت نجوم و .... بود. از اين بين، معرفي اين سال در دانشگاه بلخ و پروژه 100 ساعت نجوم در صحن روزه شريف در شب جمعه به کمک دوستان افغان عملي شد. با توجه به زمان اجراي اين برنامه در سراسر جهان و نياز اجراي وقت براي رصد عمومي توسط منجمين و در عين حال بازگشت ما به ايران، لذا گروه تشکيل شده ادامه کار را برعهده گرفتند. ساير پروژه ها به دليل مشکلات امنيتي که در کشور افغانستان وجود داشت امکانپذير نبود، يا حداقل براي هماهنگي به وقت بيشتري نياز داشت. با برگزاري آزمون نهايي در تاريخ 12 فروردين ماه دوره آموزشي بپايان رسيد.
و تنوانستيم مراسم اختتمايه را برگزار نمائيم. در اين دوروز بعد يعني جمعه،طي مراسمي که به 10 نفر برتر گواهينامه اي از طرف دفتر اعطا شد و جوائزي به 3 نفر اول تقديم گرديد. گويي دوستان نجوم آموز علاقه اي نداشتند که اين دوره به پايان برسد و صد البته ماهم چنين حالي داشته و دوست نداشتيم اين مردمان رنج ديده اما پرمحبت را ترك گوئيم اما صد حيف که روزها مي گذشت و .... ، به هر حال وقت رفتن سررسيده بود.بازديد از روضه رضوان، قلعه تاريخي بلخ که يادآور مولانا و ابوعلي سينا بود، آرامگاه شعيب نبي که گويند بسيار پهن پيکر بوده ، دشت بسيار زيباي شاديان که در زمان حضور ما خالي از لاله زارهاي هميشگي اش بود، تنگه تاشقرغان که يادآور جاده هراز در شمال بود و يا
رود پرآب و جالب توجه شهر هيرتان در مرز افغانستان با کشور تاجيکستان ، همه و همه در کنار باقي مانده هاي تانکها و ديگر صلاحهاي جنگ، هريک زيبايي هاي خاص خود را داشت، مردماني مهربان که مارا ميهمان مي خواندند نه خارجي و يا ايراني و کلماتي از اين دست، و ارج و منزلت ميهمان براي آنان بسيار عظيم بود، آنچنان که نام ميهمان را که بر کسي مي نهادند، گويي حتي داراي مصونيت سياسي مي شد.حضور نيروهاي بيگانه (وطندار) محسوس و تنفر مردم از آنان، و در عين حال علاقه به ايران وصف ناپذير است. اينک با کوله باري از تجربه هاي جديد و
يافتن دوستاني تازه اما بسيار مهربان و پرمحبت، وقت آن بود که با قلبي سرشار از آرزوهاي خوب و خوش براي کشور دوست و همسايه عزم وطن کنيم، صبح شنبه 15 در افغانستان، از دوستانمان خداحافظي کرديم و رهسپار فرودگاه (بقول افغانها ميدان هوايي) شديم. در بليط پرواز ساعت 8 صبح يادداشت شده بود ولي هواپيما با 4 ساعت تاخير در ساعت 12:15 آسمان شهر زيباي مزارشريف را ترك کرد.خدارا شاکرم که اکنون گروهي ديگر به عشاق آسمان افزوده شده و پرچم علم را در يک کشور مسلمان ديگر بدست گرفتند، با توجه به اينکه شب قبل در دشت شاديان برنامه اي را تا 2:30 صبح اجرا نموديم لذا در طي مسير خوابم برد، و اين درحالي بود که آقاي صفاران در طول مسير از منظره هاي زميني عکاسي مي کردند. چشم که بازکردم وارد آسمان مشهد مقدس شده بوديم، و دلپذيرترين صحنه در اين هنگام مشاهده بارگاه زيباي مولاعلي بن موسي الرضا (ع) بود، و در حالي که خدمت آقا سلام مي دادم ، خلبان گفت :"مسافرين محترم به فرودگاه شهيد هاشمي نژاد خوش آمديد" نويسنده:عباس حقيقيعکاس:محمد جواد صفاران- عباس حقيقيمنبع:پايگاه خبري ماهنامه نجوم تنظيم براي تبيان:ا.م.گميني
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 341]
-
گوناگون
پربازدیدترینها