تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):چه بسیارند دانشمندانی که جهلشان آنها را کشته در حالی که علمشان با آنهاست، اما به حالش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798779994




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. رسالت: سخني با جناب محسن رضايي «سخني با جناب محسن رضايي» عنوان سرمقاله امروز روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي خوانيد: 1- چکاچک شمشيرهاي سياسي اگر چه مانند عرصه نبرد گلادياتورهاي نظامي به گوش نمي رسد اما مجالي را براي بي طرفي نمي گذارد.قصه، قصه حق و باطل است، حکايت سکوت علي و بي حيايي خوارج است، واقعيت، شعار عليه ملت فلسطين و حمايت از غاصبين صهيونيست است... مگر مي توان ديروز فرمانده راه قدسي بود که مسيرش از کربلا  مي گذرد  و امروز در مقابل شعارهاي جماعتي که هيچ وقت دل در گرو اين نظام و انقلاب نداشته اند، سکوت کرد و تا اين لحظه هيچ موضعي نگرفت. ما را چه شده است که از تاريخ درس نمي گيريم و محکوم به تکرار آنيم. هنوز قصه ابن عباس فرمانده مذبذب امام حسن(ع) در گوشهايمان نجوا مي کند. او آن روز ولايتش را به دنيايي از زر و سيم فروخت امروز برخي از ما به چه چوب حراج زده ايم. 2- جناب رضايي! مصاحبه شما با سايت آينده و اظهارات بعضا مبهم که بدون ترديد شيطنت رسانه اي در اعوجاجات و ابهامات آن دخيل است بارديگر دوستان و ياران امروز و ديروز شما را نگران کرد. مهر تائيد ضمني شما بر اتهامات تکراري خبرنگار سايت آينده مبني بر تقلب در انتخابات، سوءاستفاده از امکانات دولتي ، متهم کردن بسيج، کميته امداد و... به تخلف در انتخابات،... و ادعاي شما مبني بر عدم همکاري وزارت کشور و شوراي نگهبان در رسيدگي به شکايت ها تکرار بي محابا و خطرناک ادعاهاي دشمنان انقلاب و کساني است که دل از اين انقلاب و نظام بريده اند. جناب رضايي!  شما بهتر از هر کسي مي دانيد در نظامي که در راس آن ولي فقيه عادل است و انتخابات را صدها هزار نفر از معتمدين مردم برگزار مي کنند امکاني براي تقلب گسترده نيست پس چرا در مصاحبه هاي خود با رسانه ها اجازه مي دهيد اين دست اتهامات بي اساس تکرار شود. 3 - شما در زمره آن دست از رجال سياسي کشور هستيد که سعي دارند حداقل وانمود کنند جانب حق و حقيقت را مي گيرند.طرح شما مبني بر تشکيل کميسيون يا نهاد ملي مستقل انتخابات اگر چه يک ايده حقوقي است و بايد در فرصت موسع و مناسبي مطمح نظر قرار گيرد اما در شرايط کنوني انتخابات و آراي 40  ميليوني مردم را زير سوال مي برد. اين روزها هرگونه شبهه افکني به اهداف دشمنان انقلاب کمک مي کند. طرح کميسيون ملي انتخابات که شبيه سازي همان ايده دوم خردادي ها يعني «کميته صيانت از آرا» است،  در واقع ساز و کارهاي قانون اساسي در مورد برگزاري انتخابات را زير سوال مي برد. حمله به نهادهاي انقلابي به خصوص بسيج، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، شوراي نگهبان و ... در انتخابات مختلف يکي از ترفندهاي نخ نما و تکراري براي زير سوال بردن نقاط استقرار و حياتي نظام اسلامي در ايران به منظور بحران سازي و زيست سياسي بحراني است. چه شده است که اين بار شما نيز با اين جماعت همنوا شده ايد؟ 4- برخي سعي دارند شما را خارج از چتر اصولگرايي ملاقات کنند اما ما هنوز برآنيم که شما اصولگراييد و بهتر از هر کسي مي دانيد تامين منافع ملي ودر نظر داشتن مصالح کشور تنها با تشخيص صحيح اولويتها توسط نخبگان سياسي و انتقال بي آلايش آن از دالانهاي مطمئن به متن توده ها و مردم ممکن است. نوعا اعتقاد بر اين است که نمي توان فرايندهاي ريزدستي تصريح و تاليف منافع احزاب و جريانات سياسي را در مسير خلاف مصالح کلان يک کشور تعريف کرد. امروز مهمترين سوال پيش روي شما به عنوان يکي از نخبگان سياسي کشور اين است که مهمترين مسائل کشور چيست و چگونه مي توان به آنها پاسخ داد.در شرايط کنوني براي خانواده انقلاب مسئله اصلي، اثبات کارآمدي نظام اسلامي در اداره کشور و پاسخ گويي به مطالبات مهم مردم در عرصه اقتصادي است. حاکميت يک دست و اقبال عمومي مردم به اصولگرايان فرصت مغتنمي ايجاد کرده که مي توان از آن براي خدمت به مردم و پيشرفت کشور بيشترين بهره را برد. رسالت نخبگان معطوف به کارآمدي نظام سياسي، توليد فکري براي حل مشکلات جامعه است. اصرار بي اساس بر دعواهاي انتخاباتي و يا ساير اصطکاکات کاهنده اي که در سطوح مادون سياستگذاري ها وجود دارد نمي تواند براي مردمي که به برنامه هاي اصولگرايان براي اداره کشور راي داده اند، پاسخ مناسبي باشد. 5 - من دوران جنگ را نديده ام و از جنس همان نسل سومي هستم که شما بارها بر ضرورت نخبه پروري سياسي و جابجايي صحيح قدرت با آن تاکيد کرده ايد. اما آيا تصور نمي کنيد با زير سوال بردن تدريجي ارکان ساختاري و کارکردي نظام توسط شما و برخي از دوستانتان بنيان مرصوص نظام در معرض آسيب هاي احتمالي در آينده واقع شود و به مرور چيزي به جز يک صورت ظاهري از جمهوري اسلامي باقي نماند در حالي که به جمهوري اسلامي وقتي جمهوري اسلامي به معناي حقيقي است که مباني و اصول مستحکم خود وفادار باشد و به تعبير رهبر معظم انقلاب «جمهوري اسلامي همان نظامي است که امام خميني(ره) به ملت ايران هديه داد». دشمن براي ايجاد نفاق و نوعي تخالف اجتماعي اعم از اختلاف منفي ميان سليقه هاي سياسي، مذاهب و اقليتهاي قومي، مسئولان عالي رتبه کشور، حوزه هاي علميه و همچنين سرگرم کردن جوانان به مسائل لهو و لعب و دور کردن آنان از مسير اصلي زندگي انقلابي ملت ايران از هيچ تلاشي فروگذار نمي کند.در چنين فضايي وحدت کلمه نخبگان در مسائل اصولي مي تواند ضمن بسط استنباطهاي مشترک از مفاهيم بنيادين، مناشي و منافذ اين توطئه خطرناک دشمن را مسدود نمايد. 6 - ما دوست داريم شما که اکنون در حوزه سياسي وارد شده ايد شمشيرتان عليه جبهه نفاق، کفر، الحاد  و دشمنان قسم خورده نظام باشد نه دوستان نظام و طرفداران انقلاب و امام(ره)! سه ماه است آمريکا و انگليس و رژيم صهيونيستي به بهانه طرفداري از يک ضلع رقابت در کشور تبهکاري مي کنند ، امنيت ملي را به خطر مي اندازند، تخم نفاق و کينه در ميان دوستان انقلاب مي پاشند، شما در کدامين ضلع هستيد و در ميدان نبرد نرم دشمن عليه انقلاب در کدامين سو قرار داريد؟مقام معظم رهبري اخيرا در ديدار با خبرگان (نقل به مضمون) فرمودند:«ما در جنگ صفين هستيم» لذا وظايف و نقش عمار ياسر ها را متذکر شدند. جناب رضايي در وسط معرکه اي که مردم ما دچار نبرد با اشرار صفين هستند شما نقش عمار ياسر و مالک اشتر را بازي نمي کنيد، ممکن است بگوييد چه نقشي براي کمک به علي زمان را پذيرا هستيد؟ آفتاب يزد: استدلال عجيب، دفاع عجيب‌تر و يك نگراني!‌      «استدلال عجيب، دفاع عجيب‌تر و يك نگراني!‌» عنوان سرمقاله امروز روزنامه آفتاب يزد است كه در آن مي خوانيد:در طول يك هفته پس از ايراد نطق احمدي‌نژاد در سازمان ملل، خبرهاي متفاوت و حتي متناقض از نحوه مواجهه سران كشورهاي خارجي با اين سخنراني، منتشر شد. تعدادي از نمايندگان اصولگراي مجلس كه خود را موظف به تمجيد از رئيس دولت دهم در هر شرايطي مي‌دانند، از سكوت بي‌سابقه حاضران سخن گفتند يا بر حضور اكثريت هيئت‌ها در حين سخنراني، تاكيد كردند. هيچ‌يك از اين افراد به تصاويري كه مستقيما توسط شبكه‌هاي مختلف تلويزيوني – از جمله سيماي جمهوري اسلامي – پخش شد اشاره‌اي نكردند تا آنكه دو روز قبل، اين موضوع در گفتگوي هفتگي سخنگوي وزارت خارجه با خبرنگاران مورد سوال قرار گرفت. حسن قشقاوي براي توجيه خبرنگاران به استدلال‌هايي روي آورد كه در نوع خود بي‌نظير بود. او بدون آنكه در خصوص تعداد حاضران و غايبان سخني بگويد عواملي از قبيل خستگي هيئت‌ها يا برنامه ملاقات‌هاي دوجانبه سران كشورها با يكديگر را مورد اشاره قرار داد. وي در نهايت نيز سخني گفت كه نشان مي‌داد ظاهرا «حضور» در جلسه سخنراني، دليل مي‌خواهد نه «ترك» آن! به اين جمله سخنگوي وزارت خارجه توجه كنيد:«ما با كاستاريكا هيچ مشكلي نداريم و كاستاريكا هيچ موضعي در مورد حضور نداشتن به معني اعتراض نگرفته است»‌. البته پذيرش اين سخن بسيار سخت است زيرا عدم حضور در يك جلسه سخنراني مهم بين‌المللي يا ترك آن، يك مفهوم شناخته شده در عرصه جهاني است. اما به فرض پذيرش اين نكته كه «عدم حضور» در جلسه سخنراني جهاني يك دولتمرد سرشناس، هيچ پيام ويژه‌اي ندارد اين موضوع شامل حال رئيس دولت ايران نمي‌شود زيرا او بارها از ياري خواهي سران ده‌ها كشور از او ، براي حل مشكلات كشورهايشان سخن گفته و حاميان متعدد ايران در عرصه جهاني را به بانواني تشبيه كرده كه «زنبيل» خود را درصف خريد متاع ايران گذاشته‌اند. قشقاوي توضيح نداده است كه با توجه به برنامه‌ريزي قبلي سخنراني‌ها، چگونه است كه تعداد زيادي از هيئت‌ها، قرار ديدارهاي دوجانبه خود را به گونه‌اي تنظيم كرده‌اند كه دقيقاً با زمان سخنراني عالي‌ترين مقام اجرايي ايران تلاقي داشته است؟ ‌ ‌ سخنگوي وزارت خارجه ايران، در بخش ديگري از اظهارات خود ، همچون استادي كه تحليل غلط شاگردان را به رخ آنها مي‌كشد، گفته است:«هر كس كه يك بار در مجامع بين‌المللي حضور پيدا كرده باشد مي‌داند كه نشاط كمي و كيفي در حضور اجلاس افتتاحيه و صحبگاهي با شامگاهي، بسيار فرق مي‌كند و قابل مقايسه نيست». لابد آقاي قشقاوي تصاوير مربوط به سخنران قبل و بعد از رئيس دولت ايران را نيز ملاحظه كرده كه اينگونه قضاوت مي‌كند، پس بهتر است او آمار دقيقي از تعداد حاضران در هنگام سخنراني احمدي‌نژاد و سخنرانان قبل و بعد از او را به اطلاع مردم برساند تا مردم هم مانند او باور كنند «خستگي ناشي از كاهش نشاط اوليه، تنها دامن‌گير هيئت ايراني نشده است». در خصوص ملاقات‌هاي دو جانبه نيز اي كاش آماري از ملاقات‌هاي هيئت ايراني با هيئت‌هاي حاضر در اجلاس ارائه شود تا مردم بدانند كثرت‌ ملاقات‌هاي دو طرفه در مدت كوتاه حضور روساي كشورها، آنها را از استماع سخنراني بسياري از همتايان خود محروم مي‌كند البته پس از اين توضيح، باز هم جاي اين پرسش باقي مي‌ماند كه آيا تمامي اعضاي هيئت نمايندگي يك كشور، ملزم هستند هنگام ملاقات رئيس خود با روساي ساير كشورها، جلسه مجمع عمومي را ترك كنند؟ اشتباه نشود! نگارنده به هيچ وجه اعتقاد ندارد كه ميزان حقانيت يك سخنران يا يك سخنراني، با تعداد مستمعان آن سنجيده مي‌شود. همچنين برخلاف اظهارنظرهاي اوليه تعدادي از اصولگرايان، كثرت تعداد ترك‌كنندگان سالن را نيز نبايد به حساب استكبارستيزي بي‌نظير رئيس دولت دهم گذاشت زيرا قبل از او، شهيد رجايي و آيت الله خامنه‌اي نيز در همين سالن سخنراني كرده‌اند و جمعيت كثيري پاي سخنراني آنها نشسته‌اند. اين يادداشت بدون ارزيابي از كينه‌ورزي غايبان جلسه يا استكبار ستيزي سخنران ايراني، به دنبال كشف اين حقيقت است كه «چرا مسئولان دولت فعلي تلاش مي‌كنند بعضي مسائل را به هر قيمت توجيه نمايند؟». از آن مهمتر ، «چرا اطلاعات غيردقيق در اختيار سياستمداران حامي دولت قرار مي‌گيرد تا آنها دچار تحليل‌هاي غلط از شرايط كشور شوند؟» توجه دقيق به اظهارات سخنگوي وزارت خارجه، نشان مي‌دهد كه او عدم حضور تعداد قابل توجهي از هيئت‌ها در هنگام سخنراني احمدي‌نژاد را قبول دارد اما به نظر او، اين غيبت‌ها و حتي ترك جلسه توسط تعدادي از هيئت‌ها، مبتني بر عذرهاي موجه بوده است. دقيقا همزمان با تلاش قشقاوي براي توجيه اين وضعيت، يكي از سالخورده‌ترين سياستمداران حامي احمدي‌نژاد اظهار داشته است:«از 192 كشور تنها 12 كشور كه از آمريكا و رژيم صهيونيستي دستور مي‌گرفتند، هيئت‌هاي نمايندگي خود را از مجمع عمومي خارج كردند و دوربين تلويزيوني كه در اختيار آمريكا بود همان صندلي‌هاي خالي را نشان مي‌داد»!‌ البته مشخص نيست اين سياستمدار پرسابقه، شخصا صحنه‌هاي تلويزيوني را ديده يا همان كساني كه گزارش حضور 180 هيئتدر پاي سخنراني احمدي‌نژاد را به او داد‌ه‌اند به تشريح صحنه‌هاي تلويزيوني نيز پرداخته‌اند. اما اگر واقعا تنها 12 هيئت سالن را ترك كردند، چرا سخنگوي وزارت خارجه ايران به جاي توجيهات بديع و عجيب، همين دليل محكم را به خبرنگاران ارائه نكرد؟ وجود 12 مخالف ايران در ميان 192 كشور جهان، آنقدر طبيعي است كه لازم نباشد سخنگوي دستگاه ديپلماسي ايران، خستگي شامگاهي، ملاقات‌هاي دوجانبه و مسائل ديگر را پيش بكشد تا خود را از سوال خبرنگاران خلاص نمايد. احتمالاً كساني كه تصاوير تلويزيوني را ديده‌اند و پس از آن، استدلال‌هاي سخنگوي وزارت خارجه را شنيده‌اند به راحتي قانع نخواهند شد كه 180 هيئت نمايندگي در هنگام سخنراني آقاي احمدي نژاد در سالن سخنراني حضور داشته‌اند، پس چه دليلي وجود دارد كه عده‌اي از حاميان دولت ، يك اطلاع غيردقيق – و متاسفانه داراي فاصله بسيار با واقعيت – را در اختيار يكي از انقلابيون پرسابقه مي‌گذارند و سخن خود را از زبان او در جامعه منتشر مي‌كنند؟ ميزان حاضران در جلسه سخنراني احمدي نژاد با اندكي تخمين و براساس گزارش‌هاي موجود، قابل ارزيابي است. در عين حال ظاهراً طيفي از حاميان دولت، اصرار دارند واقعيات موجود را كتمان و حتي آن را براي بعضي سياستمداران صاحب نفوذ، وارونه نشان دهند. آيا تضميني وجود دارد كه همين طيف، در خصوص شرايط اقتصادي كشور، چالش‌هاي انتخاباتي و ساير موضوعات – كه ابعاد آنها برخلاف جلسه علني مجمع عمومي قابل افشا نيست – اطلاعات صحيح و دقيق در اختيار همفكران، منتقدان و آحاد مردم بگذارند؟ آيا همين سوال يك نگراني بزرگ براي همگان نيست؟ كيهان: هيچ گزينه اي روي ميز نيست «هيچ گزينه اي روي ميز نيست» عنوان يادداشت روز امروز روزنامه كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن مي خوانيد: مذاكرات اكتبر مي تواند نقطه آغاز تحولي اساسي در مجموعه مناسبات غرب با ايران باشد به اين شرط كه غربي ها بتوانند گريبان خود را از كليشه هايي كه بيش از 6 سال است اسير آنند برهانند. ايران با بسته جديد خود فرصت هايي مهم پيش روي غربي ها گذاشته است و روز پنج شنبه اين نكته را خواهد آزمود كه آيا غرب واقعا به ارزش آنچه دريافت كرده پي برده است يا نه. مجموعه آنچه غربي ها تاكنون درباره مذاكرات اكتبر گفته اند البته مايوس كننده است. تقريبا هيچ علامتي از اينكه گروه 6 قادر به درك صحيح منطق بسته سپتامبر شده باشد وجود ندارد. ادبيات تحليلي بسيار فربه مربوط به اين موضوع در رسانه هاي غربي، از اين حيث كه نشان دهد غربي ها از آنچه در ماه هاي گذشته در محيط منطقه اي و بين المللي رخ داده درسي آموخته اند، بسيار فقير است. اعضاي گروه 6 همچنان همان حرف هايي را مي زنند كه سال 2003 هنگام روانه كردن وزراي خارجه خود به تهران مي زدند. خوش بيني زيادي مي خواهد كه فرض كنيم دستگاه هاي عريض و طويل اطلاعاتي و ديپلماتيك در كشورهاي غربي اينقدرها هم ساده دل نيستند و غربي ها در ژنو ما را با پديده اي خارق العاده مواجه خواهند كرد. روند تحولات نشان دهنده آن است كه نمايندگان ايران روز پنج شنبه با همان حرف هاي قديمي در مورد تعليق، تحريم و قطعنامه مواجه خواهند شد و اگر چنين باشد طبعا نبايد انتظار شنيدن حرف هاي جديد از جانب ايران داشته باشند. در تهران البته ديدگاهي منسجم درباره وضعيت استراتژيك نشست اكتبر وجود دارد. قبل از هر چيز اين نكته واضح است كه كليشه «همه گزينه ها روي ميز است» ديگر فاقد اعتبار است از جمله به اين دليل كه گزينه اي جز مذاكره براي غرب خصوصا امريكا باقي نمانده است. اگر به حدود 2 سال قبل بازگرديم، واضح است كه كشورهاي غربي مجموعا 5 گزينه درباره ايران پيش روي خود مي ديده اند: 1- جنگ2- تحريم3- تمركز بر تضعيف ايران از درون4- مذاكره 5- تركيبي از همه اين عوامل طي اين مدت تك تك اين گزينه ها امتحان و مشخص شده است كه اولا تا چه حد «واقعي» است و ثانيا تا آنجا كه واقعيت دارد چقدر مي تواند بر اراده ايران تاثير بگذارد. جالب است كه تقريبا براي نخستين بار درباره نتايج اعمال گزينه هاي غيرمذاكراتي ميان محافل تحليلي غربي اجماع وجود دارد و به جز لايه هاي بسيار تندرو مرتبط با محافل صهيونيستي كسي از كارايي آنها دفاع نمي كند. مرور تاريخچه گزينه حمله نظامي به عنوان روشي براي متوقف كردن برنامه هسته اي ايران، نمونه خوبي براي روشن كردن اين مسئله است. تقريبا از آغاز گفت وگوها در باره برنامه هسته اي ايران حمله چماقي در دست گروه 6 بوده است تا به وسيله آن ايران را تهديد كنند كه اگر ديپلماسي بي نتيجه پايان بيابد، لاجرم با آن مواجه خواهند شد چرا كه بنا به تعبير مشهور جان بولتون «تنها يك چيز هست كه از حمله نظامي به ايران بدتر است و آن ظهور يك ايران هسته اي است». هنوز هم اسراييلي ها اصرار دارند كه منتظر تلاش ديپلماتيك جامعه جهاني براي متوقف كردن ايران هستند و اگر ببينند كه اين تلاش ها به اندازه كافي جدي نيست يا هست ولي فايده ندارد، خود به تنهايي اقدام خواهند كرد. تحليلگراني در غرب كه عادت دارند در عمق مسائل كاوش كنند، علامت سؤال هايي بسيار جدي پيش روي ايده درگيري نظامي به عنوان روشي براي متوقف كردن ايران گذاشته اند كه به كلي آن را بي معنا كرده است. سؤال ساده اين است؟ حمله نظامي قرار است چه بكند؟ آيا نفس حمله به ايران اصالت دارد يا حمله اي مدنظر است كه بتواند برنامه ايران را متوقف كند؟ هيچ كس -حتي در رژيم صهيونيستي- نيست كه از نفس درگيري نظامي با ايران دفاع كند. اين ايده اگر هم مدافعي داشته باشد از اين بابت است كه تصور مي كنند تنها روش براي پايان دادن به برنامه هسته اي ايران است.  اما آيا حمله نظامي مي تواند برنامه هسته اي ايران را متوقف كند؟ آيا دانش قابل بمباران كردن است؟! فرض كنيم همه تاسيسات موجود هسته اي ايران نابود شوند-فرضي كه با توجه به تخمين هاي موجود از قدرت تهاجمي دشمن و قدرت دفاعي ايران، حتي به حد چرند هم نمي رسد- ايران به راحتي اين امكان را دارد كه در مدت زماني بسيار كوتاه اين تاسيسات را مجددا به طور كامل بازسازي كند. تنها اتفاقي كه خواهد افتاد اين است كه به تعبير رابرت گيتس وزير دفاع امريكا -كه در زمره برجسته ترين مخالفان حمله به ايران است- با به تاخير افتادن برنامه هسته اي ايران مدتي زمان خريده مي شود. (اگرچه با ساخته شدن كارخانه دوم غني سازي در ايران، ديگر همين هم امكانپذير نيست.) هيچ گزينه نظامي نيست كه بتواند كاري بيشتر از خريد زمان براي غرب انجام بدهد ضمن اينكه استفاده از اين گزينه متقابلا به واكنش بسيار قدرتمند و غافلگير كننده ايران خواهد انجاميد. درك همين واقعيات است كه باعث شده امريكايي ها اكنون اين گزينه را به طور كامل كنار بگذارند. هيلاري كلينتون وزير خارجه امريكا چند ماه پيش از استقرار چتر هسته اي امريكا بر فراز منطقه ، در صورت دست يافتن ايران به بمب هسته اي خبر داد. اگرچه كسي درايران قصد ساختن سلاح هسته اي ندارد، اما اين سخن معناي روشني دارد كه آن روز اسراييلي ها زودتر از همه آن را دريافتند. آن معنا هم اين است كه امريكايي ها اكنون پذيرفته اند جلوگيري از ظهور يك ايران هسته اي عملا امكانپذير نيست در نتيجه بهتر است قطعي بودن اين امر را بپذيرند و به اقدامات پدافندي در مقابل آن فكر كنند. از جمله اين اقدامات هم مي تواند تهديد ايران به «ضربه دوم هسته اي» (پاسخ هسته اي به هرگونه حمله هسته اي) يا مستقر كردن ابزارهاي دفاع موشكي -مانند سيستمي كه اكنون امريكا براي اسراييل در صحراي نقب نصب كرده - باشد. همه حتي امريكايي ها پذيرفته اند كه بيش از اين كاري نمي توان كرد و تنها راه اين است كه بنشينند و دعا كنند نظريه كلاسيك بازدارندگي هسته اي در مورد ايران هم صادق باشد. در اينجا ممكن است اين سؤال پيش بيايد كه پس اين همه اصرار بر قطعي بودن حمله نظامي در صورت شكست مذاكرات براي چيست. راقم اين سطور پيش تر بارها گفته است كه همه اين بحث ها صرفا ترفندهايي براي تقويت قدرت چانه زني غرب پاي ميز مذاكره است و فراتر از آن چيزي وجود ندارد. حالا همين تعبير را از زبان مايك سينگ، مدير سابق شوراي امنيت ملي امريكا در امور خاورميانه بشنويد كه روز سه شنبه به فاكس نيوز گفته است: «بسيار مهم است كه دست كم ايران فكر كند كه درگيري نظامي يك احتمال واقعي است. اگر آنان احساس كنند كه امريكا ، اسرائيل يا هر يك از كشورهاي ائتلاف قصد برخورد نظامي را ندارند فشار آوردن به آنان بسيار دشوار خواهد بود». درباره گزينه تحريم وضع به مراتب بدتر است. اينجا مجالي براي بحث تفصيلي در اين باره نيست اما اين اتفاق نظر تحليلي كم و بيش اكنون در غرب هم وجود دارد كه ابعاد قدرت ملي و ظرفيت هاي اقتصادي ايران به اضافه اين حقيقت كه اكنون اقتصاد كاملا جهاني شده و فقط بر مبناي منطق سود عمل مي كند نه اوامر اين و آن، عصر تحريم ها به عنوان ابزاري براي متوقف كردن كشورهاي بزرگي چون ايران را به پايان رسانده است. غربي ها البته مي توانند به سمت هر نوع تحريمي كه مي خواهند بروند اما در ايران كسي نگران آن نيست كه روند مبادله با دنياي بيرون متوقف شود. ديديم حتي موضوع تحريم بنزين كه غربي ها از آن به عنوان «تير طلايي» ياد مي كردند كمتر از يك ماه در محيط رسانه اي دوام آورد اگرچه ايران علاقه فراواني داشت كه اين ايده هم اجرا شود و بسوزد. تا موضوع جدي نبود همه با شدت و حدت از قطعي بودن آن حرف مي زدند اما همين كه بحث كمي جدي شد، در ميان حيرت همگان برنار كوشنر وزير خارجه كشوري كه رييس جمهورش در كينه توزي عليه ايران ركوردي تاريخي ثبت كرده و همه خيال مي كردند موافق صد در صد تحريم ايران است، با صداي بلند گفت كه اعتقادي به اين كار ندارد و آن راعملي هم نمي داند. چنان افتضاحي بوجود آمد كه برخي رسانه هاي غربي نوشتند امريكا به جاي آنكه ايران را تهديد كند ، بهتر است مواظب حرف زدن متحدانش باشد كه كل پروژه را هوا نكنند. گزينه «تمركز بر تضعيف ايران از درون» هم تاريخي طولاني دارد ولي نتيجه آن را مي توان در چند جمله خلاصه كرد. غرب بعد از انتخابات همه امكانات خود را براي فروپاشاندن ايران از درون به كار گرفت. هيلاري كلينتون همان ايام به صراحت گفت امريكا حرف پنهاني و كارهاي زيادي در حمايت از اصلاح طلبان ايران كرده كه نمي تواند علنا درباره آنها حرف بزند (كه البته اين از جمله موضوعاتي است كه نماينده امريكا بايد روز پنج شنبه درباره آن توضيح بدهد) اما نتيجه همه اين كارها تنها چند هفته ناآرامي مقطعي در تهران بود و بعد هم بوجود آمدن فرصتي براي نظام تا يك بار ديگر توان كنترل بحران خود را در دو سطح سياسي و امنيتي نشان دهد و شبكه هاي چند ساله غرب در ايران را متلاشي نمايد. اين تصويري از گزينه هاي غرب در مذاكرات اكتبر است. آنها مي گويند علاقمند به مذاكره با ايران هستند. ظاهرا اين جمله را بايد به اين شكل تصحيح كرد: «غربي ها مجبور به مذاكره با ايران هستند». غربي ها در حالي به ژنو مي آيند كه همه تلاش خود را براي متوقف كردن ايران از راه هاي ديگر كرده و نتيجه نگرفته اند. ايران به خوبي مي داند كه اگرچه اسلحه ها پر زرق و برق است ولي خشاب ها خالي است. با اين حال ايران براي نزاع به ژنو نمي رود مگر اينكه توهم كارآمدي گلوله هاي مشقي عقل حريفان را پاك زايل كرده باشد. جمهوري اسلامي:‌ تحليل سياسي هفته «تحليل سياسي هفته» عنوان سرمقاله امروز روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي خوانيد:بسم الله الرحمن الرحيم هفته جاري با حال و هواي دفاع مقدس و يكي از بزرگترين تجربه هاي جنگي تاريخ معاصر همراه بود. هجوم سگ زنجيري آمريكا در منطقه به جمهوري اسلامي نوپاي ايران به نمايندگي از استكبار جهاني و اذناب منطقه اي هدفي جز سرنگوني نظام را دنبال نمي كرد. طراحان اين توطئه شوم خود را براي برپايي جشن فتح سه روزه تهران آماده كرده بودند ولي رشادت ملت ايران و ايثار و شهادت جوانان اين مرزوبوم همه معادلات متجاوزان را درهم شكست و معادله آنها را به جايي كشاند كه بانيان شوم آن در باتلاق عراق گرفتار شدند و اكنون ديگر نشاني از صدام نيست و حاميانش نيز مستاصل تر از هميشه در خندقي كه خود حفر كرده بودند دست و پا مي زنند. هشت سال دفاع مقدس برگ زريني در تاريخ درخشان انقلاب اسلامي شد كه جلوه هاي غرور آفرين آن چشم جهانيان را به خود خيره كرد و امروز كه در سالگرد اين صحيفه بزرگ مقاومت قرار داريم جا دارد با اهدا برترين درودها و اداي خالصانه ترين احترام ها به مدافعان سرافراز انقلاب به ويژه خانواده معظم شهيدان و جانبازان ياد آنها را گرامي داشته و به نهادينه كردن ارزشهاي دفاع مقدس از رهگذر پاسداري از آرمان انقلاب و عمل به ميراث گرانبهاي امام و شهداي دفاع مقدس و پيگيري اصول مترقي قانون اساسي همت گماريم. گرچه امروز 29 سال از آغاز آن توطئه شكست خورده مي گذرد ولي هرگز توطئه گران بين المللي و سران استكبار جهاني از بازآفريني توطئه هاي گوناگون عليه اين ملت و نظام دست برنداشته و همواره آنرا در قالبهاي مختلف در دستور كار دارند. به همين جهت تعميق وحدت ملي و گسترش فرهنگ جهاد و پاسداري از ارزشهاي ديني و ارج نهادن به مردم و جانبازيهاي رزمندگان هشت سال دفاع مقدس مبرم ترين اقدامي است كه بايد در كشور انجام شده و نهادينه گردد. طبعا اگر امروز كشور قصد دارد در برابر زورگوئيهاي مستكبران با عزت و اقتدار به مسير ترسيم شده از سوي امام و رهبري ادامه دهد آنچيزي كه مي تواند انقلاب را در رويارويي با توطئه هاي رنگارنگ و باج خواهي هاي بين المللي بيمه كند التزام به راه امام و شهيدان و وحدت و پايداري ملي است و اين همان چيزي است كه دشمنان از آن مي هراسند. در اين هفته موضوع فعاليتهاي هسته اي ايران و اعلام احداث دومين تاسيسات غني سازي هسته اي كشورمان درصدر توجهات بين المللي قرار داشت. همزماني اين تحول با آغاز دور جديد مذاكرات ايران با كشورهاي 1 +5 در ژنو كه امروز از سرگرفته مي شود بر حساسيت موضوع افزود. به همين مناسبت نمايندگان مجلس شوراي اسلامي ايران با امضاي بيانيه اي ضمن هشدار به گروه 1 +5 براي پرهيز از تكرار اشتباهات گذشته به آنها توصيه كردند از فرصت تاريخي مذاكره براي خروج از بن بست ايجاد شده استفاده كنند. نمايندگان ملت ايران طرف مذاكره هسته اي را انذار دادند در صورتي كه به بندبازيها و باج خواهي هاي سياسي ادامه دهد مجلس شوراي اسلامي از اختيارات ديگر و راههاي پيش رو استفاده خواهد كرد. در بررسي موضوعات خارجي رخدادهاي يمن و جنگ دولت اين كشور عليه شيعيان «حوثي» ادامه بحران در افغانستان و بازتاب يورش وحشيانه صهيونيستهاي افراطي به مسجدالاقصي و مجروح ساختن دهها فلسطيني در صحن اين مسجد اهم خبرهاي اين هفته بود. در يمن دولت اين كشور جنگ كور عليه شيعيان را هفته جاري نيز ادامه داد كه در جريان اين حملات حدود 80 نفر از اين شيعيان قرباني شدند. ارتش يمن از چندي قبل تهاجم گسترده و دامنه داري را در استان صعده و بر ضد اهالي شيعه وابسته به فرقه «زيدي» آغاز كرده و تاكنون صدها شيعه طرفدار «سيد عبدالملك الحوثي» را به اتهام واهي وابستگي به خارج و تلاش براي تشكيل حكومت مذهبي به خاك و خون كشيده است. از زمان آغاز درگيري هاي دولت با شيعيان وابسته به گروه «الحوثي» يعني از سال 1383 تاكنون علاوه بر كشته شدن شمار زيادي از شيعيان 150 هزار نفر نيز آواره شده اند. دولت يمن گروه الحوثي را متهم به راه انداختن جنگ فرقه اي كرده و آنها را وابسته به برخي كشورهاي خارجي منجمله ايران معرفي مي كند اين درحالي است «سيد عبدالملك بدرالدين الحوثي» رهبر جنبش الحوثي اين اتهامات را بارها رد كرده و اعلام نموده است خواسته اين گروه اجراي عدالت و دستيابي به حقوق مشروع شيعيان در منطقه مورد سكونت خود مي باشد. در اين ميان دولت آمريكا و هم پيمانان عرب آن به جاي اينكه درصدد فراهم ساختن زمينه هاي صلح و اعاده حقوق شيعيان محروم يمن باشند هفته جاري با اعلام حمايت همه جانبه از دولت يمن در كشتار شيعيان رسما در جبهه خصومت و عداوت عليه شيعيان «الحوثي» قرار گرفتند و با اين اقدام نامعقول و يكجانبه چراغ سبز را براي ادامه و گسترش يورش هاي غيرانساني ارتش يمن و كشتار شيعيان نشان دادند. البته پيش از اين نيز كشور عربستان با اعزام جنگنده و نيرو عملا در كنار ارتش يمن به كشتار شيعيان پرداخته بود. در هفته جاري نيز هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا و وزيران خارجه شش كشور عضو شوراي همكاري خليج فارس اعلام كردند كه از اقدامات علي عبدالله صالح رئيس جمهور يمن حمايت مي كنند. هفته جاري اقدام صهيونيستهاي افراطي در هجوم به مسجدالاقصي در آستانه روز عيد يهوديان موسوم به «يوم كيپور» و متعاقب آن يورش وحشيانه نظاميان صهيونيست به فلسطيني هايي كه در مقام دفاع از اين مكان مقدس برآمده بودند بازتاب گسترده اي پيدا كرد و گروهها و شخصيتهاي ضدصهيونيست فلسطيني لبناني اردني و مصري خشم خود را نسبت به اين جنايت و اهانت ابراز داشتند. اين درحالي است كه از دولتهاي مسلمان و عرب منطقه و مجامع اسلامي تحرك لازم مشاهده نمي شود و اين دولتها در كمال تاسف سر در لاك بي تفاوتي فرو برده و نسبت به اين جنايت و همچنين توطئه اي كه صهيونيستها درحال اجراي آن در مسجدالاقصي هستند بي اعتنايي خفت باري پيشه كرده اند. اين روزها به دليل روي كار آمدن صهيونيستهاي افراطي به سركردگي «بنيامين نتانياهو» اقدامات توسعه طلبانه و ضداسلامي رژيم صهيونيستي شتاب بيشتري گرفته و اين رژيم طرح ها و برنامه هاي خطرناك و مسكوت خود را به خصوص در مسجدالاقصي و قدس وارد فاز اجرايي كرده است. تلاش كابينه نتانياهو براي تغيير تركيب جمعيتي بيت المدس از طريق ترغيب يهوديان براي خريد زمين در هر نقطه از بيت المقدس كه مايل باشند و متعاقب آن طرح تقسيم مسجدالاقصي و مورد اخير يعني يورش به اين مسجد نشان از پيشروي مرحله به مرحله صهيونيستها براي تصاحب و اشغال دائمي قدس دارد. قطعا اگر نخوت بي تفاوتي و بي اعتنايي موجود كه در ميان دولت هاي عربي و اسلامي مشاهده مي شود ادامه يابد ديري نخواهد گذشت كه صهيونيستها روياي سيطره كامل برقدس و تخريب مسجدالاقصي را كه روياي بلند مدت صهيونيستها محسوب مي شود تحقق خواهند بخشيد. اين واقعيت هشداري است به دولتهاي اسلامي تا به خود آمده و مانع تحقق اين توطئه شيطاني شوند چرا كه سياست رسمي نتانياهو به دليل وعده هايي كه به جناح صهيونيست افراطي در زمان تشكيل كابينه داده است برهمين خط و مشي استوار است. هفته جاري افغانستان كماكان بحراني بود و شمار ديگري از اشغالگران نيروهاي دولتي افغانستان و شبه نظاميان مخالف در جريان درگيري هاي مختلف كشته شدند. اين درحالي است كه فشار بر اوباما در داخل آمريكا به دليل شكست هايش در افغانستان روزبه روز درحال افزايش است. در اين زمينه يك سناتور آمريكايي خطاب به اوباما وضعيت افغانستان را بسيار نگران كننده خواند. سناتور «ليندزي گراهام» با هشدار به رئيس جمهور آمريكا اعلام كرد شرايط در افغانستان براي غرب روز به روز بدتر مي شود. اين سناتور آمريكايي خواستار اعزام چهل هزار نيروي جديد به افغانستان شد. خبرهاي نگران كننده براي اوباما به تشديد وخامت اوضاع در افغانستان منحصر نمي شود. اين هفته مقامات آلمان به عنوان يكي از متحدين آمريكا در افغانستان اعلام كردند اين كشور شايد در سياست خود در مورد حضور نيروهايش در افغانستان تجديدنظر مي كند. اين در حالي است كه هفته قبل نيز كانادا يكي ديگر از متحدين آمريكا در جنگ افغانستان اعلام كرد نيروهايش را بدون توجه به نظرات آمريكا از افغانستان خارج خواهد كرد. در سوي ديگر بحران افغانستان هفته جاري تنش ميان جناح هاي داخلي افغانستان ادامه يافت. مقامات افغاني اعلام كرده اند هفته آينده نتيجه نهايي انتخابات رياست جمهوري افغانستان را اعلام خواهند كرد. از شواهد چنين برمي آيد كه ستاد انتخابات افغانستان كرزاي را برنده نهايي انتخابات اعلام كند. براساس آمار اين ستاد در جريان انتخابات حامد كرزاي 54 درصد و عبدالله عبدالله رقيب وي 28 درصد آرا را به دست آورده اند. عبدالله عبدالله اين نتيجه را رد كرده و اعلام نموده است بايد انتخابات به دور دوم برود . بهر صورت احتمال آن مي رود كه اعلام نتيجه نهايي به بحران افغانستان ابعاد تازه اي بدهد و اين بحران را عميق تر سازد. سرمايه: ضرورت سياست زدايي از دستگاه قضايي «ضرورت سياست زدايي از دستگاه قضايي» عنوان نگاه امروز روزنامه سرمايه به قلم کامبيز نوروزي حقوقدان و مدرس حقوق مطبوعات است كه در آن مي خوانيد: با توجه به گفته هاي اخير دادستان کل تهران مي توان گفت تکاليف و وظايف دستگاه قضايي کاملاً روشن است و قوانين کشور صراحتاً، به روشني و وضوح وظايف دستگاه قضايي را تعريف کرده است. در آيين نامه قانون دادرسي کيفري، مراحل مربوط به کشف جرم، تعقيب و تحقيق در محاکم به خوبي روشن شده و قوانين ماهوي از قبيل مجازات اسلامي و ساير قوانين مفهوم جرم و انواع جرائم مشخص شده است و کافي است دستگاه قضايي کاملاً و دقيقاً اين قوانين و آنچه که از حقوق متهم و اشخاص در اين قوانين و قانون اساسي مشخص شده را رعايت کند تا اصل عدل و انصاف در اين دستگاه رعايت شده باشد. آقاي دادستان تهران کاملاً درست گفته اند که دستگاه قضايي نبايد وارد سياست شود و اين وظيفه دستگاه سياسي است؛ تمامي حرف ما نيز در اين سال ها همين بوده است. دستگاه قضايي بايد در تمامي زمينه ها مستقل عمل کند و به دور از سياست و منافع سياسي برخي گروه هاي سياسي باشد. اينکه ايشان گفته اند وظيفه دستگاه قضايي انتقام گيري نيست سخن بسيار درست و سنجيده اي است و تمامي حرف ما هم در اين سال ها همين بوده است که دستگاه قضايي نبايد نگاه انتقام جويانه داشته باشد چرا که نگاه انتقام جويانه مستلزم جهت گيري سياسي است. در اين زمينه حداقل از حيث قانوني هيچ پيچيدگي وجود ندارد. دستگاه قضا بايد اصل استقلال قضات را رعايت کند و حقوق بنياديني مثل حق دفاع متهم و قانون آيين دادرسي کيفري و قوانين مجازات اسلامي بايد به دقت رعايت شود. اين قاضي بايد باشد که براي متهم تعيين تکليف کند و ضابطان قضايي همواره بايد تحت امر مقام قضايي عمل کنند. اگر اين قواعد رعايت شود، اصل عدل و بي طرفي در دستگاه قضايي رعايت شده است. نکته بسيار مهم اين است که عملکرد دستگاه قضايي و نتايج آن به سرعت به قضاوت مردم کشيده مي شود و از اين جهت اين دستگاه بي نظير است، به طور مثال اگر وزارت نيرو سدي بسازد مردم تا سال ها در جريان چگونگي ساخت آن قرار نمي گيرند و نمي توانند تا سال ها نسبت به مثبت يا منفي بودن عملکرد آن دستگاه قضاوت کنند اما دستگاه قضا وضعيتي متفاوت دارد. رفتار دستگاه قضا به سرعت توسط مردم تشخيص داده مي شود. داوري در مورد دستگاه قضايي مبتني بر سخناني که در سخنراني ها يا مصاحبه ها ابراز مي شود صورت نمي گيرد. اين قبيل سخنان اگر چه ممکن است براي قضاوت در مورد گوينده و شخص اظهار کننده، مورد احترام باشد که هست اما قضاوت اصلي در مورد عملکرد دستگاه قضايي با نحوه رفتار اين دستگاه در دادسراها و دادگاه ها مشخص مي شود و اين انتظار مسلماً وجود دارد آنچه دادستان محترم تهران گفته اند در عمل هم مشاهده شود و دستگاه قضايي با رعايت قوانين و اصل استقلال قضات عمل کند، به ويژه که اين روزها پرونده هايي در مورد وقايع پس از انتخابات در دادگستري تشکيل شده است که امتحان بزرگي براي دستگاه قضايي و مديران جديد اين دستگاه به شمار مي آيد. دنياي اقتصاد: چشم انداز مذاكرات ژنو «چشم انداز مذاكرات ژنو» عنوان سرمقاله امروز روزنامه دنياي اقتصاد به قلم محمود صدري است كه در آن مي خوانيد:مذاكرات هسته‌اي ايران و گروه 1+5 كه قرار است امروز در ژنو آغاز شود، ادامه كشمكشي هفت‌ساله است و نگاهي اجمالي به پيشينه اين پرونده و بررسي مواضع و خواسته‌هاي طرفين، نشان مي‌دهد كه نمي‌توان انتظار چنداني به نتيجه آن داشت. بازيگران اصلي اين مناقشه يعني ايران و آمريكا، بخت خود را در دوران حكمراني دولت‌هاي مختلف آزموده‌اند. جمهوري‌خواهان و دموكرات‌هاي آمريكايي با پراگماتيست‌ها و اصلاح‌طلبان ايراني ستيزه كرده‌اند و اصول‌گرايان ايراني با جمهوري‌خواهان و دموكرات‌هاي آمريكايي كشمكش كرده‌اند. در اين دوران هفت ساله، در كنار تغيير دولت در ايران و آمريكا ، در آلمان و روسيه هم تغييرات سياسي و جابه‌جايي رهبران رخ داده است. روابط بازيگران جهاني به ويژه آمريكا و روسيه هم ثابت نبوده است. در واقع مذاكرات قدرت‌هاي جهاني با ايران يا مذاكرات بازيگران جهاني درباره ايران در قالب انواع و اشكال سناريوها دنبال شده و هنوز پيشرفتي رخ نداده است. حتي مي‌توان گفت نرمش‌هاي اوليه جاي خود را به سختگيري‌هاي تازه داده است و تقريبا هيچ قرينه‌اي كه نشان از روزنه‌اي به سوي مصالحه باشد، به چشم نمي‌خورد. اما با وجود اين فضاي مايوس‌كننده، هنوز طرفين مناقشه از يافتن راه‌حل نااميد نشده‌اند و به كوشش‌هاي خود ادامه مي‌دهند. علت پيشرفت نكردن مذاكرات كاملا روشن است. آنچه طرفين از يكديگر مي‌خواهند، مانع‌الجمع است و بعيد است كسي بتواند راه‌حلي مرضي‌الطرفين و مبتني بر منافع دوسويه نشان دهد. ايران دستيابي به تكنولوژي‌ هسته‌اي صلح‌آميز را حق مسلم خود مي‌داند و با صراحت گفته است تحت هيچ شرايطي از اين هدف دست نمي‌كشد. كشورهاي غربي هم با روشن‌ترين عبارات گفته‌اند از هسته‌اي شدن ايران بيمناكند. آمريكا و اروپا علت مخالفت خود را گرايش احتمالي برنامه هسته‌اي ايران به سوي هدف‌هاي نظامي اعلام مي‌كنند و در عين حال، رفتارهايي از خود بروز مي‌دهند كه نشان مي‌دهد آنان برنامه‌ هسته‌اي مسالمت‌آميز جمهوري اسلامي را نيز موجب هژموني منطقه‌اي مي‌دانند و با آن موافق نيستند. وقتي مناقشه‌اي به اين نقطه حاد مي‌رسد و راه‌حلي براي آن متصور نيست، مذاكره تنها ابزاري براي حفظ وضع موجود است و از آن نمي‌توان انتظار معجزه‌اي داشت. ايران و غرب اگر در مذاكرات ژنو تنها بتوانند يكديگر را به خويشتنداري متقاعد كنند ، كاري مهم انجام داده‌اند زيرا اكنون رابطه ايران و غرب به ويژه تهران و واشنگتن، رابطه‌اي غيرعادي و مبتني بر بدگماني و بي‌اعتمادي شديد است و در شرايط بدگماني و بي‌اعتمادي اميد به گشايش، خوش‌بيني افراطي و گمراه كننده است. حداكثر كاري كه اكنون از ديپلمات‌هاي ايراني و همتايان بين‌المللي آنان در گروه 1+5 برمي‌آيد، بهره‌گيري از دو تكنيك شناخته شده در دنياي ديپلماسي است. تكنيك اول، محدود كردن موضوع مذاكره حول قاعده «مذاكره براي مذاكره» است. يعني اينكه طرفين فرصت گفت‌وگو را مغتنم بشمارند و مانع توقف آن شوند. تكنيك ديگر، قبول قاعده «توافق بر سر عدم توافق» است. طبق اين قاعده كه سال‌ها است به رسميت شناخته شده، وقتي طرفين مذاكره به هدف‌هاي حداكثري خود دست نمي‌يابند، ادامه اختلاف‌ را از منظري خوش‌بينانه نگاه مي‌كنند و عدم موافقت حريف را با خواسته‌هاي خود به رسميت مي‌شناسند. از تلفيق اين دو دسته قاعده، تمديد مذاكرات حاصل مي‌شود و طرفين به يكديگر فرصت مي‌دهند كه چندي بعد با تامل و تعمق بيشتر پشت ميز مذاكره بازگردند. به نظر مي‌رسد از مذاكرات ژنو انتظاري بيش از اين نمي‌توان داشت. زيرا هيچ نشانه‌اي مبني بر تغيير گفتار و رفتار ايران و طرف‌هاي مذاكره به چشم نمي‌خورد و اگر اين قواعد دوگانه به كار مذاكره‌كنندگان نيايد، لاجرم عناصر ديگري مانند تحريم و تهديد از سوي جبهه غرب و رويگرداني و نكول از سوي ايران، جاي قواعد آشتي جويانه «مذاكره براي مذاكره» و «توافق به سر عدم توافق» را خواهد گرفت. قدس: به مناسبت نهم مهرماه روز همدردي با کودکان فلسطيني؛ غربت و مظلوميت کودکان فلسطين «به مناسبت نهم مهرماه روز همدردي با کودکان فلسطيني؛ غربت و مظلوميت کودکان فلسطين» عنوان يادداشت روز روزنامه قدس به قلم مهدي شکيبايي است كه در آن مي خوانيد: نهم مهرماه هرسال براساس تقويم جمهوري اسلامي ايران روز همبستگي و همدردي با کودکان فلسطيني است. اين نامگذاري همچنين همزمان است با شهادت محمدالدوره، کودک فلسطيني که در آغوش پدر از سوي اشغالگران صهيونيست، ناجوانمردانه به شهادت رسيد. صحنه دلخراش مرگ اين کودک فلسطيني در آغوش پدر که با پخش آن در رسانه هاي ديداري دنيا به بمب رسانه اي مشهور شد، تنها نگاه افکار عمومي را به وضعيت موجود کودک فلسطيني متوجه کرد بدون آنکه به دلايل و زمينه هاي اين وضعيت پرداخته شود. نهادهاي بين المللي تنها از اسراييل خواست در رفتارش با شهروندان فلسطيني قوانين حقوق بشري را رعايت کند. اين در حالي است که علت اصلي چنين جنايتي در موضوع اشغالگري سرزمين فلسطين نهفته است. اسراييل سرزميني به نام فلسطين و هويتي به نام فلسطيني نمي شناسد.براساس تصور اسراييل، همه فلسطيني ها از کودک و بزرگسال گرفته تا زنان و سالخوردگان تروريست هستند و بايد از بين بروند.بنابراين هرگونه رفتار اسراييل را عليه فلسطيني ها بايد از پنجره اشغالگري سرزمين فلسطين ارزيابي کرد. از ديد حقوقدانان بين المللي و براساس معيارهاي حقوق بين المل، تصرف سرزمينهاي فلسطيني از سوي رژيم صهيونيستي، «اشغال» است. دوم آنکه رژيم صهيونيستي - صرفنظر از هر گونه مناقشه مسلحانه- در برخورد با ساکنان فلسطيني اراضي اشغالي ، از منظر معيارهاي بين المللي حقوق بشر، داراي تکاليف و تعهداتي است.اين در حالي است که آمارها نشان از واقعيتي تلخ مي دهد. 700 هزار فلسطيني به هنگام اشغال سرزمين فلسطين در سال 1948 از خانه و کاشانه خود اخراج شده اند. از سال 1967 تاکنون نيز بيش از 800 هزار فلسطيني طعم تلخ اسارت را در زندانهاي اسراييل چشيده اند که در اين ميان سهم کودکان و زنان به عنوان آسيب پذيرترين قشر بسيار دلخراش است. براساس آمار، از آغاز انتفاضه الاقصي در سال 2000 تاکنون، شش هزار و 200 کودک بازداشت شده اند که همچنان 350 تن از آنها در زندانهاي اسرائيل هستند. در جنگ 22 روزه غزه از مجموع 1400 فلسطيني شهيد 470 کودک فلسطيني به شهادت رسيدند و بيش از 2000 کودک ديگر نيز مجروح شده اند. همچنين کودکان اسير فلسطيني در زندانهاي صهيونيستي از تجاوز و تعدي اين رژيم در امان نيستند و در زير شکنجه هاي فيزيکي و رواني قرار دارند که پيامدهاي ناگواري بر روح و روان آنها گذاشته است و آثار آن براي مدتها در ذهن آنها باقي مي ماند. رژيم صهيونيستي در زمينه بازداشت کودکان قوانين نظامي خاص خود را اجرا مي کند. اين رژيم، کودکان 16 سال به بالا را بالغ دانسته و با آنان مانند بزرگسالان برخورد مي کند. اين عمل در تضاد با توافقنامه حقوق بين المللي کودکان است که افراد کمتر از 18 سال را بالغ نمي داند. کوتاه سخن اينکه کودکان فلسطيني همواره قرباني سياستهاي اشغالگرانه دولت اشغالگر صهيونيستي هستند. بنابراين زماني اين محروميتها مرتفع مي شود که اشغالگري پايان يافته باشد. به آمار 24 درصد شهداي کودک فلسطيني از مجموع شهداي يک دهه اخير فلسطينيان بنگريد اگرچه نشان از سياست نژادپرستانه اسراييلي ها دارد اما سهم کودکان فلسطيني را نيز در آزاد سازي سرزمينشان به رخ مي کشد.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 333]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن