واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: زندگي منهاي خدا
از بهار بايد «الهام» گرفت و از پاييز، «عبرت»! جوانى، زيباترين گل بهارى است كه در بوستان عمر مىشكفد. كسى كه «نقد جوانى» را رايگان از كف بدهد ، كولهبارى از «حسرت» راتا دامنه قيامتبردوش خواهد كشيد. اگر چشم ، درياى هوس شود ، قايق گناه در آن حركت مىكند. دريغ! اگر عمر، در خواب و غفلتبگذرد! براى مقاومت در برابر سيل «تهاجم فرهنگى»، بايد سد ايمان زد و ازمرز عقيده و عفاف، نگهبانى كرد. « خود » باختگان در برابر فرهنگ بيگانه ، به راحتى « خدا » را هم مىبازند. جوانان آگاه و با فرهنگ ، آرامش روح را در زندگى آميخته به معنويت و خداجويى مىيابند و زندگى منهاى خدا را تكرار بىروح لحظهها و هفتهها مىدانند. خواهران عفيف ، مظهر نجابتشيعه و وارث خون شهيدانند كهرسالت تعهد و تقوا بردوش دارند. «حجاب» را، نه زندانى كه در آن محبوسباشند ، بلكه قلعه و دژى مىشناسند كه از ورود غارتگران و مهاجمانجلوگيرى مىكند. سيراب از «كوثر عفاف»اند و آسوده در «سايه سار حجاب». از جوان جامعه ما انتظار استسروى ريشه دوانده در اعماق تاريخ و فرهنگ ريشهدار «خويشتن» باشد ، نه هرزه گياهى روييده در مزبله«بيگانگان». آيا غرور « مسلمانى » اجازه مىدهد « عروسك كوكى » غرب باشيم؟... از نخستين روز تكليف، تا پايان عمر، انسان بار امانتى را بر دوشمىكشد كه هر لحظه امكان افتادن و شكستن آن هست. به قول حافظ: «آسمان بار امانت نتوانست كشيد...» اينكه صاحب « عقل » و « انتخاب » هستيم ، از يك سو مايه مباهاتاست، از سوى ديگر تكليف را سنگين و وظيفه را حساس مىسازد. انتخابگرى انسان، تعيين كننده « سرانجام » و « سرنوشت » اوست و اين عقل و خرد است كه در راه « بهترين »، او را يارى و راهنمايى مىكند. تاچه اندازه به اين « راه » نمايى اهميت دهيم، يا نسبتبه آن كم توجه باشيم و بىاعتنا. ما، يك عمر، بار حساس و شكستنى شيشه بردوش مىكشيم. تنها بردوش گرفتن اين بار، افتخارآميز نيست; بلكه اگر سالم و بى حادثه آن را به «مقصد» رسانديم و اين «شيشه امانت» نشكست، آنگاه پيروزيم وشايسته تبريك و تقدير. لحظه لحظه عمر ما، همراه با همين «انتخاب»هاست. اين، همان بر دوش گرفتن و حمل و تحمل بار شيشه است و هروسوسه شيطان، هر خواسته « نفس اماره »، هر پاسخ مثبتبه « هوس »، مىتواند سنگى باشد كه اين بار شيشه را پيش از رسيدن به مقصد،بشكند. به تعبير قرآن، ظلوم و جهول بودن انسان، موجب شد اين بار امانت رابه دوش بكشد، بارى كه آسمانها و كوهها و زمين از پذيرش مسؤوليت آنابا كردند و بيمناك شدند و انسان آن را پذيرفت. (1) غير از امانت الهى، امانت مردمى و مسؤوليت اجتماعى نيز همينحالت را دارد. كسى كه به مقام و مسؤوليتى برگزيده يا منصوب مىشود، اگرتا پايان توانستبه وظايف عمل خويش كند و بار را سالم به مقصد برساند،جاى «تبريك» است. از تبريك اول كار چه سود، اگر سالم به پايان نرسد؟
جوان عزيز : «اراده»، موهبتخدايى است كه در «اختيار» توست. به اندازه «بدبودن»، قدرت و استعداد «خوب شدن» دارى، بلكه بيشتر. پس چرا بدى راانتخاب كنى؟ بيشتر از سستى، مىتوانى جدى و مصمم باشى، پس چرا بىحالى؟ به همان اندازه كه گنج ، رنج مىطلبد ، «انسان شدن» هم تمرين وتلاش مىطلبد. راه باطن هم نيازمند نور و روشنايى است. براى « پرورش روح »، ممارست و تمرين لازم است. براى « رسيدن »،بايد فاصلهها را كم كرد، فاصله خواستن تا هدف را، فاصله خودخواهى تاخداجويى را، فاصله « ايمان » تا « عمل » را، گفتار تا كردار را. براى رويش و شكوفايى، «ريشه» لازم است و آبيارى و تغذيه و نور وحرارت، ريشه در حكمت و معنويت، آبيارى عقيده و باور، تغذيه فكر و روح،نور بصيرت و بينش، حرارت عشق و شوق. نفسانيات، نهر عفن و رودخانه لجن بارى است كه بايد پلى از «عفاف»و «تقوا» بر روى آن زد و گذشت، تا به ساحل «فلاح» رسيد. بهشت، آن سوى رود خروشان گناه است. كسى به «بهشت» مىرسد كه از «جهنم» بگذرد! گذشتن از جهنم، يعنى گذر از دروغ، حسد، ريا، تكبر، نفاق، ظلم، غفلتو... شهوت! نگذاريم «گل جوانى»، در برابر «طوفانهاى شيطانى» پرپر شود. بهار عمرمان را با پاييز حسرت و ندامت، بىرنگ و افسرده نسازيم. پي نوشت :1) انا عرضنا الامانة على السموات... (احزاب، آيه 72). منبع : برگرفته از كتاب " گامي در مسير " – جواد محدثيتنظيم براي تبيان :داوودي :براي دنيا و آخرت جوانان و بحران هويت باورهايي براي زندگي بهتر! نيرو مند ترين انرژي براي زندگي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 435]