واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شیوه ی فارسی نویسیقسمت اول ، قسمت دوم (ترجمه های باور نکردنی)قسمت سوم:
حالا بپردازیم بعضی ازعباراتی که از طبع وقاد خود این آقایان «تراوش کرده است».در یکی از کتابهای تازه این عبارت را در باب پیغمبر اسلام(ص) خواندم که در رحم مادر «مانند جوجه تک می زد، مانند بزرگ در می کوبید» یعنی چه؟در یک روزنامه نوشته بودند که «سارق به دفتر روزنامه مراجعه و یک ماشین برده است» - ماشاءالله!و در همان روزنامه گفته اند «مذهب جعفری جزء نخستین اصول اساسی یعنی انجیل سیاسی ماست» - هیچ لزومی دارد که از مذهب جعفری به انجیل تعبیر کنند؟ و انجیل سیاسی دیگر چیست؟باز درهمان روزنامه در شماره مورخ پنجم آذرماه این خبر چاپ شده که من عینا نقل می کنم:در یک روزنامه نوشته بودند که «سارق به دفتر روزنامه مراجعه و یک ماشین برده است»«روز 14/7 پلنگ بسیار هیولائی در یکی از باغات وصل به شهر آمده باغبان را تعقیب، نامبرده فرار نموده مجدداً با کمک عده برای گرفتن آن بازگشت و با وی مجاربه در نتیجه چند نفر را زخمی مینماید (مثل اینست که باغبان چند نفر را زخمی کرده باشد؟) و چون با چوب نمیتوانستند او را (معلوم نیست که باغبان را یا پلنگ را) از پای درآورند به شهربانی اطلاع داده فورا چند نفر پاسبان به معیت آقای مجلل بباغ رفته و در موقعی که محمد نام باغبان در چنگال پلنگ گرفتار در تلاش بود پاسبان حسین علی صمیمی به راهنمایی کلانتر پلنگ را هدف و با مهارت کامل یک تیر آتش به کتف حیوان اصابت (معلوم میشود آن تیر آتش مهارت کامل داشته. اما درین میانه حسین علی چکار میکرده معلوم نیست) با مهارت کامل یک تیر آتش به کتف حیوان اصابت که با زوی باغبان نامبرده را با دندان کنده (عجب تیر حرامزاده ای بود که دندانهمن داشته) و تیر دوم به مغز اصابت که محمد را رها و به زمین میافتند) (نمیدانیم چه چیزی محمد را رها، و چه چیزی به زمین میافتد).» – تازه این خبر به این شیرینی با این همه افعال غلط و افعال محذوف و جمله های ناقص بی معنی، پنجاه روز هم طول کشیده تا از شاهرود به تهران رسیده است – ماشاء الله! من اگر بخواهم از این قبیل نمونه ها نقل کنم یک کتاب چهار هزار صفحه ای خواهد شد. هر روزنامه ای را می خواهید به دست بگیرید و به قصد فهمیدن مطالب آن مطالعه کنید، صدها از این قبیل عبارت ها به چشمتان خواهد خورد. مثل این است که کلمات برای این بعضی نویسندگان هیچ معنای ثابت و معینی ندارد، و هر کلمه ای را بهر معنائی که مقتضی شود می توان استعمال کرد.در یکی از کتابهای خوشمزه ی انگلیسی از قول «همپتی دمپتی» نقل می کند که گفت« هر کلمه ای که من استعمال میکنم آن معنائی را دارد که من می خواهم داشته باشد، و هر آنی که بخواهم معنای تازه ای بدهد برای همان معنی انتخابش میکنم، و اگر بخواهم که یک کلمه یک ذرع معنی داشته باشد حقوق و مواجبش را بیشتر میکنم»
عمل این آقایان هم از همین قبیل است. به ایشان باید گفت که: آقایان، زبان فارسی وسیله ی تفاهم و محاوره ی بیست و پنج میلیون نفر است، و زیاده بر هزار سالست که به این زبان تکلم کرده اند و کتاب نوشته اند. به توسط این زبان است که می توانیم مطالب گذشتگان را بفهمیم و مقاصد خود را برای معاصرین خود (نه تنها سیصد چهارصدنفر روزنامه خوان، بلکه تمامی مردمان فارسی زبان) بیان کنیم و اگر افکاری داشته باشیم که قابل دوام و بقا باشد آنها را به جهت آیندگان ثبت کنیم. با چنین زبانی نمی توان به قاعده ی همپتی دمپتی عمل کرد، و بی محابا هر چه به زبان یا به نوک قلم آمد گفت و نوشت. اگر زبانتان فارسی هم نباشد، به هر زبان دیگری هم بخواهید انشا کنید، باز باید مطابق قاعده و حساب انشا کنید تا مفهوم دیگران باشد.به ایشان باید گفت که: آقایان، زبان فارسی وسیله ی تفاهم و محاوره ی بیست و پنج میلیون نفر است، و زیاده بر هزار سالست که باین زبان تکلم کرده اند و کتاب نوشته اند. به توسط این زبان است که می توانیم مطالب گذشتگان را بفهمیم و مقاصد خود را برای معاصرین خود بیان کنیم ...و این مطلب ادامه دارد...مجتبی مینویتنظیم برای تبیان : زهره سمیعی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 162]