واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: او اغلب با نگاهی طنزگونه به زندگی، دنیای زنان را بیان میكند. از كتابهای او میتوان به بانو و جوانی خویش، حضور آبی مینا، جامه دران، چهل سالگی... واژههایی كه تصویر میشوند اقتباس ادبی در سینمای ایران بنا به دلایلی، زیاد به چشم نمیخورد؛ عدم تفاهم بین نویسنده و كارگردان، ضعف در تبدیل یك كتاب موفق به فیلمنامههای قوی و پافشاری طرفین بر وفاداری بر گونهای كه خودشان فعالیت میكنند. اگر به حافظه رجوع كنیم نمونههایی از اقتباس ادبی در سینمای این سالها به یاد میآوریم. برای نمونه میتوان به این موارد اشاره كرد: «شبهای روشن» ساخته فرزاد موتمن از روی داستان فئودور داستایوسكی، «گاهی به آسمان نگاه كن» ساخته كمال تبریزی با اقتباس از رمان «مرشد و مارگریتا» نوشته میخائیل بولگاكف و «گاوخونی» ساخته بهروز افخمی از روی داستان جعفر مدرس صادقی. اما این موارد نیز ناشی از انگیزههای شخصی تهیه كننده یا كارگردان یا فیلمنامهنویس است نه اینكه متعلق به تعامل و آفرینش میان سینما و ادبیات باشند. داستانهای ما به سبك آثار مفصل قرن نوزدهم اروپا بیشتر توصیف میكنند حال آنكه قصهگویی امروز مبتنی بر نشان دادن است نه توصیف ادبی صرف. این مشكل به اكثر فیلمهای سینمای ایران هم سرایت كرده. اینگونه آثار حوصله مخاطب را سر میبرند و نه تنها جذابیتی ایجاد نمیكنند بلكه او را از پیگیری جریان سینما و ادبیات نیز سرخورده میكنند. یك ضعف كلی دیگر هم در داستانگویی ایرانی میتوان دید و آن ضعف شخصیت یا قهرمان است. در داستانهای ما شخصیت موثر نیست بلكه ماجراهای بیرونی و تاریخی و اجتماعی هستند كه منشا اثر هستند. به عبارت دیگر فاعل ماجرا، شخصیت نیست بلكه چیزی كلی تر از آن است. در حالی كه مخاطب امروز دوست دارد شخصیت خاصی را ببیند كه منشا اثر است ومی توان با او همذاتپنداری كرد. مدتی است فیلم چهل سالگی به كارگردانی علیرضا رئیسیان بر پرده سینماها اكران شده است. داستان این فیلم براساس كتابی با همین عنوان از ناهید طباطبایی است. ناهید طباطبایی خیلی وقت است كه مینویسد. اوكودكی و نوجوانی خود را در جنوب ایران گذرانده و دانشآموخته رشته ادبیات دراماتیك و نمایشنامه نویسی است. او اغلب با نگاهی طنزگونه به زندگی، دنیای زنان را بیان میكند. از كتابهای او میتوان به بانو و جوانی خویش، حضور آبی مینا، جامه دران، چهل سالگی، خنكای سپیدهدم سفر وآبی و صورتی اشاره كرد. در مورد چهل سالگی شاهد تفاهم بین كارگردان و نویسنده هستیم كه بارها در مصاحبه هایشان این تفاهم را عنوان كرده اند. چهل سالگی فیلم خوبی است و میتواند شروع آشتی سینما و ادبیات در سینمای ایران باشند. سینمایی كه هنوز هم یكی از بهترین آثارش یك اقتباس ادبی است (فیلم گاو). مهرجویی، آقای اقتباس با نگاه به كارنامه سینمای ایران در زمینه اقتباس ادبی به نام «داریوش مهرجویی» برمیخوریم كه بیشترین و موفقترین اقتباسهای سینمایی را به انجام رسانده است. برای نمونه در كارنامه مهرجویی فیلمهای گاو، دایره مینا، سارا، پری، درخت گلابی، لیلا و مهمان مامان همه از منابع ادبی اقتباس شدهاند و میتوانند به عنوان الگوی اقتباس ادبی در سینمای ایران محسوب شوند. اما رویكرد مهرجویی به اقتباس، سلیقهای، شخصی و ناشی از تربیت این هنرمند و ارتباط شخصیاش با ادبیات است. یك رویكرد شخصی را نمیتوان جریان ساز یا ناشی از سیاستگذاریهای كلان دانست. مهرجویی ارتباط بسیار خوبی با ادبیات دارد. رمان مینویسد، ترجمه میكند و در كل ادبیات را میشناسد. او را میتوان آقای اقتباس سینمایی دانست كه دست اندركارانش از گرایش به اقتباس در هراسند. مهرجویی از ابتدای فعالیتش، علاقه به ادبیات را نشان میدهد. در سال 1347 فیلم گاو را براساس داستانی از غلامحسین ساعدی با عنوان عزاداران بَیل میسازد كه بعد از گذشت چهار دهه از مهم ترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است. در سال 1352 دایره مینا را براساس داستان آشغالدونی بازهم از غلامحسین ساعدی روی پرده میبرد. فیلم قنات را در سال۱۳۵۵ براساس داستان معصوم سوم از هوشنگ گلشیری كارگردانی میكند. مهرجویی چهار فیلم را براساس داستانهای خارجی نیز ساخته است. تسخیرشدگان را درسال ۱۳۶۰ بر پایه رمانی به همین نام از فئودور داستایوسكی، بانو را در سال۱۳۶۹ از داستانی به نام ویریدیانا از لویس بونوئل، سارا را در سال۱۳۷۱ براساس داستان خانه عروسك هنریك ایبسن، پری را در سال۱۳۷۳ از روی داستان فرانی و زویی نوشته جروم دیوید سالینجر میسازد. لیلا یكی از بهترین فیلمهای مهرجویی براساس داستانی به همین نام از مهناز انصاریان است كه در سال 1375 ساخته شد. درخت گلابی بر پایه داستانی به همین نام از گلی ترقی، و مهمان مامان هوشنگ مرادی كرمانی از دیگر آثار این كارگردان بزرگ است. كارنامهای كه میتواند برای دیگر كارگردانهای ما هم الگو باشد زیرا به یاد نمیآوریم كه هیچكدام از این فیلمها از نگاه مردم و منتقدین شكست خورده باشند. هوشنگ مرادی سینمایی اگر داریوش مهرجویی آقای اقتباس است، هوشنگ مرادی كرمانی را میتوان سینماییترین نویسنده ایران دانست. كسی كه اولین بار با قصههای مجید كیومرث پوراحمد در جامعه شناخته شد و آثارش آنقدر خواندنی، روان و جذاب وبودند كه بعضی از كارگردانهای دیگر هم به فكر ساختن فیلمی براساس یكی از داستانهای او شدند. فیلم شدن داستانهایش، شهرتی جهانی برای او به همراه داشت. شهرتی كه باعث شد كتابهایش به زبانهای دیگر هم ترجمه شوند. قصههای مجید مجموعه چهارده داستان بود كه از دل آن 11 فیلم تلویزیونی و سه فیلم سینمایی به كارگردانی كیومرث پوراحمد ساخته شد. خمره فیلم دیگری به كارگردانی ابراهیم فروزش بود كه از كارهای قابل قبول فروزش است. چكمه به كارگردانی محمد علی طالبی، مهمان مامان به كارگردانی داریوش مهرجویی، تنور ساخته محمد علی طالبی، مثل ماه شب چهارده، ۱۱ قسمت سریال تلویزیونی، یك فیلم سینمایی به كارگردانی محمد علی طالبی نمونههایی از داستانهای مرادی كرمانی است كه در این سالها ساخته شده است. مرادی كرمانی سه فیلمنامه به نامهای كاكی، تیك تاك و كیسه برنج نیز نوشته كه در گونه كودك و نوجوان قرار میگیرد. دیگران گاوخونی رمان كوتاهی است از جعفر مدرس صادقی نویسنده معاصر ایرانی به زبان فارسی. این داستان كه در آذر ۱۳۶۰ (حدود یك سال پس از آغاز جنگ ایران و عراق) نوشته شده و سال ۱۳۶۲ در ایران به وسیله نشر نو و در سال های بعد توسط نشر مركز به چاپ رسیدهاست، مشهورترین كتاب نویسنده بوده و به عنوان یك رمان كوتاه و معاصر فارسی چاپهای متعددی داشتهاست. بهروز افخمی گارگردان سینمای ایران با فیلمنامههای كه خودش از روی رمان «گاوخونی» نوشته، در سال ۱۳۸۱ فیلمی با عنوان گاوخونی ساخته است. این فیلم در سال ۱۳۸۳ در بخش «دو هفته با كارگردانان» جشنواره فیلم كن به نمایش در آمد. داستان فیلم خاك برگرفته از یكی از نوشتههای نویسنده توانای كشورمان محمود دولت آبادی است كه توسط مسعود كیمیایی بهصورت فیلمنامه نوشته شده و توسط خود او هم كارگردانی شده است. به راستی میتوان گفت كه فیلم خاك در زمان خود و شاید در نظر بعضی از اهالی سینما در همین زمان یكی از به یاد ماندنی ترین فیلمهای سینمای ایران باشد. به تصویر كشیدن روستاییان در آن زمان و بحث تعصب و غیرت آنان نسبت به خانواده و كار و زمین خود و مسائلی كه بین برخی از آنان رخ میدهد از موضوعات این فیلم است. فیلمهای اتوبوس، فصل پنجم، سفرسنگ، پاداش سكوت، روز سوم، دیشب باباتو دیدم آیدا، همیشه پای یك زن در میان است، گرداب، زن دوم، ساحره و... از نمونههای دیگر اقتباس ادبی در سینمای بعد از انقلاب است. سینمایی كه بهواسطه ضعف فیلمنامهنویسیاش، علاقهای به دوستی با ادبیات نشان نمیدهد. اقتباس مشكل گشای مسائل سینماست منوچهر اكبرلو با ذكر این نكته كه اقتباس ادبی یك ژانر مهجور در كشور است، میگوید: «اقتباس تبدیل یك ماده خام (كتاب، شعر و...) به یك فیلم است. در این كتاب كه 80 درصد آن راجع به اقتباس و روند اقتباس و مابقی راجع به كودك است، سعی شده نمونههای بومی سینمای ایران گنجانده شود.» اكبرلو با بیان اینكه در ایران تعامل سینما و ادبیات كم اتفاق میافتد، هالیوود را در صنعت سینمای اقتباسی دارای جایگاه اول دانست و گفت: «در ابتدای سینمای ایران این اتفاق با اقتباس از آثار فردوسی، عطار و... افتاد ولی در ادامه و بهویژه پس از انقلاب این روند متوقف شد. اگر فرض كنیم كه فیلمنامه یكی از ضعفهای سینمای ایران باشد، اقتباس میتواند این ضعف را برطرف كند.» اكبرلو از تفاوت سلیقه زیباییشناسی در دورههای مختلف بهعنوان علت عدمارتباط با این آثار یاد كرد: «زیباییشناسی فردوسی با زیباییشناسی زمان معاصر فرق دارد. الان دیگر رستم را با آن مشخصات قبول نمیكنند. توصیفات در شاهنامه كلامی است و بهسختی به تصویر درمیآید.» منوچهر اكبرلو نگرش منفی به بحث اقتباس در ایران، سوءتفاهم بین داستاننویس، كارگردان و تهیهكننده و عدمشناخت از مقوله اقتباس را علل ركود اینگونه سینما دانست: «یكی از علل محدودیتهای استفاده از متون ادبی فضای عاشقانه و الهی موجود در این كتابهاست و حذف رابطه عاطفی در سینما، آن را از زندگی تهی میكند.» اكبرلو در مورد آثار برونگرا و درونگرا و تفاوت اینها در اقتباس با ذكر مثالهایی از فیلم «گاوخونی» و «خانه روشن» بهعنوان آثار درونگرایانه در سینمای معاصر ایران كه با اقبال عمومی مواجه نشد، آثار برونگرایانه را بهعلت وجود حركت و عمل در داستان و افتادن اتفاق در آنها، برای مخاطب جذابتر دانست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1779]