واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: من مطمئنم این اتفاق میافتد چون قلب یخی اولین كاری است كه در شبكه ویدئویی پخش میشود و تا الان كه به قسمت هفتم رسیده، خوب مخاطب جذب كرده و از این به بعد خیلی بهتر هم میشود، آن هم... گفتوگو با سامیه لك، بازیگر سریالهای «قلب یخی» و «خانه بیپرنده» سامیه لك از كشفهای فریدون جیرانی است. جیرانی برای نخستین سریال تلویزیونیاش «مرگ تدریجی یك رویا»، سامیه لك را انتخاب كرد. نقشی كه برای این بازیگر سكوی پرتاب و موقعیتی بود تا یكشبه بتواند خودش را بهعنوان چهرهای جدید و شاید بااستعداد به همه اهالی هنر معرفی كند. او در این سریال نقش یك خانم نویسنده روشنفكر را ایفا میكرد كه گرفتار معضلات و موجهای نویی بود كه در جامعه ایجاد میشد. او بعد از این سریال در مجموعهای با نام «آواز در باران» از محصولات شبكه 4 بازی كرد، سریالی كه چندان دیده نشد... بعد از «مرگ تدریجی یك رویا»، شما فقط یك سریال بازی كردید آن هم برای شبكه4. چرا وارد سینما نشدید؟ پیشنهادی نداشتید یا خودتان كاری را قبول نكردید؟ در مورد سینما اتفاق خاصی نیفتاد یعنی پیشنهاد خوبی نداشتم. یكی، دو كار پیشنهاد شد ولی خب با كارگردان به نتیجهای نرسیدیم. سریال چطور؟ سریال هم همینطور. سعی میكردم گزیده كار كنم و درست. حتما نیاز نبود كه پشت سر هم كار كنم. یعنی تنها كار خوبی كه به شما پیشنهاد شد و تازه از نظر شما خوب بود همان «آواز در باران» شبكه4 بود؟ در كارهایی كه به من پیشنهاد شد، بله. البته كارهای خوب دیگری بودند كه از شبكههای دیگر پخش شدند ولی به من پیشنهاد نشده بودند. چقدر از كارتان در «آواز در باران» راضی بودید؟ خیلی میتوانستم راضی باشم ولی اینطور نبود. چرا؟ چون كار خیلی با عجله انجام شد، خیلی خوب از آب در نیامد. ما مجبور شدیم 13 قسمت را در یك ماه، یك ماه و نیم به پایان برسانیم. كار در «خانه بیپرنده» چطور بود؟ سریالی بود كه حدود یك سال پیش، پیش تولیدش شروع شد و از آبان ماه شروع كردیم به تصویر برداری و در خرداد تصویربرداری تمام شد و در هفته گذشته مجبور شدیم یك زمان كوتاهی را دوباره چندتا سكانس كار كنیم. سریال كمی از نظر قصه كم داشت برای همین مجبور شدیم این سكانسها را بگیریم. با توجه به اینكه بعد از« مرگ تدریجی یك رویا» خیلی پر كار نبودید و در واقع خیلی بازیتان در معرض دید و قضاوت نبود پس چطور شد كه برای این كار انتخاب شدید؟ نمیدانم! این را باید از كارگردان بپرسید! ولی خود آقای معصومی من را برای این كار انتخاب كردند. از من خواستند كه به دفترشان بیایم و من با ایشان در این مورد حرف زدم. وقتی نقش را خواندم، از نقش خوشم آمد و با گروه كار كردم. به نظر شما این سریال آنقدر كشش دارد كه مخاطب را تا آخر فیلم بكشاند؟ من فكر میكنم این اتفاق بیفتد چون داستان طوری است كه آنقدر این جذابیت را ایجاد میكند. البته امیدوارم! ولی قصه سریال، یك داستان تكراری است كه ما در بسیاری از فیلمهای پخش شده در تلویزیون آن را دیدهایم، اینكه پدری دنبال فرزند گم شدهاش میگردد یك داستان خیلی تكراری است، با این وجود هم معتقدید كه این سریال مخاطب را جذب میكند؟ ما در بحث فیلمنامه نویسی و داستان نویسی یك تعداد خیلی محدودی موضوع داریم كه به روشهای مختلف میتوانیم روی آنها كار كنیم. 12-13 موضوع در كل دنیا هست كه به شكلهای مختلف روی آنها كار میشود ضمن اینكه ما در ایران یكسری محدودیتهایی داریم كه به تناسب موضوعات كمتر هم میشود بنابراین از وقتی كه صدا و سیما خیلی فعالتر شده، در باب بحث سریالسازی، ناخودآگاه تكرار موضوع زیاد به چشم میآید. اینكه فیلمنامه چطور ساخته و پرداخته شود كه مخاطب را جذب كند، این مهم است. یعنی این باید هنر نویسنده باشد كه داستان را طور دیگری و به زبان دیگری بیان كند. دقیقا. طوری بیان كند كه مخاطب را به خود جذب كند. و الان در مورد این سریال، این تفاوت در بیان داستان وجود دارد؟ من فكر میكنم كه اینطور باشد. خب دقیقا از كجا این را میگویید؟ باید سریال را خودتان حتما تماشا كنید تا این تفاوت را متوجه شوید! برویم سراغ قلب یخی، اینكه این سریال در شبكه خانگی پخش میشود تا الان دیده شده كه تا اینجای كار خوب پیش رفته و مخاطب را دنبال خودش كشانده. فكر میكنید این روند تا انتهای كار ادامه پیدا میكند؟ مطمئنم این اتفاق میافتد. به لحاظ اینكه ایران خیلی دیر شروع كرد در زمینه ساخت سریال برای شبكه خانگی. «قلب یخی» داستان فوقالعاده خوبی دارد، چارچوب و استخوانبندی خوبی دارد. همه چیز خوب با هم مچ شدهاند. نویسنده خیلی تواناست، كارگردان به شدت تواناست، كاملا با نویسنده هماهنگ هستند، میدانند كه چه میخواهند و قرار است به كجا بروند و من مطمئنم همانطور كه اولین سریال شبكه خانگی است قطعا بهترین هم خواهد بود و مخاطب را خوب بهدنبال خود میكشاند. یعنی آنقدر كار خوب هست كه مخاطب برای دیدن باقی سریال باز هم پول بپردازد و حاضر باشد این هزینه را بدهد؟ من مطمئنم این اتفاق میافتد چون قلب یخی اولین كاری است كه در شبكه ویدئویی پخش میشود و تا الان كه به قسمت هفتم رسیده، خوب مخاطب جذب كرده و از این به بعد خیلی بهتر هم میشود، آن هم به لحاظ داستان كه قرار است از آن چیزی كه بوده جذابتر شود. ولی گاهی اوقات یكسری سوتیهایی در فیلم هست كه ناخودآگاه از میزان جذایت فیلم كم میكند. مثلا در یك قسمت از سریال شما با دوستانتان نشسته اید و خیلی خوشحال و البته تابلو (!) در مورد فارسیوان و آمریكا و صهیونیسم و همه چیزهای اَخ حرف میزنید. بهنظر شما آن قسمت كمی شعارگونه نبود؟ ببینید، ما در آنجا قصد چیدن مقدمهای را داشتیم تا برسیم به اینكه در مورد موضوع خاصی حرف بزنیم كه در آینده بیننده با آن مواجه میشود و لازم است كه حتما در مورد آن از قبل اطلاعات داشته باشد. اطلاعاتی كه به بیننده دادیم اطلاعاتی نیست كه بتوان حدس زد همه مخاطبان در موردش اطلاع دارند، بنابراین ما باید از یك جای خیلی ملموسی به آن میرسیدیم. ما نمیتوانستیم یك، یك دلاری را بیاوریم وسط و در مورد كمیته 300 صحبت كنیم! باید از یك جای قابل لمس برای بیننده شروع میكردیم. به نظر من فارسیوان بهترین اتفاق بود. و این حرفها قرار است یك استحاله روحی در مخاطب ایجاد كند؟! نه! هر كار هنری كه ساخته میشود باید یك پیامی داشته باشد ولی اگر این پیام كمی برای مخاطب خوشایند نباشد و دوستش نداشته باشد اسمش را میگذارد شعار! اصلا بحث ما این نیست! داستان پیام رسانی فیلم درست ولی اینكه ما حاضر باشیم پیام را در چشم مخاطب فرو كنیم یا به زور به خوردش بدهیم، اصلا كار جذابی نیست! ما چیزی را به زور به خورد مخاطب نمیدهیم! در آینده یكسری اتفاقاتی در« قلب یخی» میافتد كه ما میخواهیم از حالا ذهن بیننده را در مورد همان اطلاعات بهخصوص آماده كنیم، به دلیل اینكه اتفاقاتی قرار است بیفتد و گروههایی قرار است در این كار بیایند كه ممكن است مردم با آنها آشنا نباشند و ما قصد داشتیم فقط اطلاعات را بدهیم. همین! اگر هم شعار گونه بوده، چرا كه نه، خب باشد. خب، این كار را كمی نرمتر و محوتر میشد كرد كه خود مخاطب از روند كار این اطلاعات را بگیرد، نه اینكه یكدفعه گویی یك میان برنامه پخش شود و شما مثل اخبار یكسری اطلاعات به بیننده بدهید! نه دیگر! شما خبرنگارها در همه فیلمها هر حرفی زده میشود میگویید اینجا آرمانی بود، آنجا شعاری و آنجا ال و بل. (خنده) خب خبرنگار جماعت دید انتقادی دارد، نمیخواهد آتو بگیرد كه! در جهت تخریب فیلم هم نیستند، در جهت تصحیح هستند! قطعا همینطور است ولی نباید خیلی هم وسواس داشت به این موضوع. من فقط میتوانم بگویم شعاری نبود ولی اگر هم به نظر كسی بوده، چه اشكالی دارد! حالا اگر این سریال در تلویزیون پخش میشد همین میزان مخاطب را پیدا میكرد یا نه، این تعداد بیشتر میشد؟ در واقع این پخش شدن در شبكه خانگی ضربهای هم به میزان جذب مخاطب زده؟ در تلویزیون به دلیل شرایط ممیزی نمیشد فیلم به همین شكل پخش شود و كاری كه بهراحتی نمیتواند پخش شود، چه بهتر كه اصلا پخش نشود وگرنه موضوع خراب میشود ولی در كل فیلم جذابیت خودش را دارد. نقش شما در این سریال چقدر پررنگ است؟ ترجیح میدهم كه حتما سریال را ببینید! اصلا چی شد كه یكدفعه این همه پر كار شدید و رفتید به تیم قلب یخی؟! من بعد از خانه بیپرنده رفتم سر فیلمبرداری قلب یخی. خود آقای لطیفی مستقیما با من تماس گرفتند، چون در جایی قبلا با هم كار كرده بودیم و از من خواستند كه به گروه قلب یخی بروم و من هم با كمال میل پذیرفتم! از آنجایی كه ماجرای داستان هنوز مبهم است، این ابهام تا كجا ادامه پیدا میكند؟ به زودی متوجه میشوید! كار دیگری هم در پیش دارید یا نه، فعلا فقط روی همین كار میكنید؟ از دو پروژه با من تماس گرفتند ولی خودم قبول نكردم چون وقتش را ندارم. ان شاالله بعد از اتمام قلب یخی!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 392]