واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: این فیلمنامه به شكلی جذاب و منطقی به سمت بامزه بودن میرفت. نمیتوانستم خودم را از وسوسه بازی در آن رها كنم. انگار كه... گفتگو با جورج كلونی، بازيگر فيلم «مردانی كه به بزها خيره شدهاند» سالها از وقتی كه جورج كلونی نقش یكی از كاراكترهای مجموعه پربیننده ER را بازی كرد، میگذرد. موفقیت این مجموعه او را وارد دنیای سینما كرد. اولین كارهایش «صلحساز» و «خارج از دید» موفقیت چندانی برایش به همراه نیاوردند، اما اولین فیلم پرفروش او «توفان كامل» وی را به یكی از ستارگان سرشناس دنیای سینما تبدیل كرد. پس از آن بسیاری از فیلمهای این بازیگر در جدول گیشه نمایش با موفقیت مالی روبهرو شدند. كلونی به این مساله اكتفا نكرد و در كنار فیلمهای عامهپسند، بازیگر فیلمهای غیرمتعارف هم شد. برای «سوریانا» اسكار بهترین بازیگر مرد نقش مكمل را گرفت و بازیاش در فیلمهایی مثل «اوه برادر، تو كجایی؟» با استقبال منتقدان روبهرو شد. «شببخیر و خوش باشی» او را نامزد دریافت اسكار بهترین كارگردانی هم كرد. در 48 سالگی پا به پای بازیگران جوان قدم برمیدارد و با فیلمسازان كهنهكار همكاری میكند. تازهترین فیلم او «مردانی كه به بزها خیره شدهاند» یك كمدی سیاه است كه هماكنون روی پرده سینماهاست. در انیمیشن «آقای فوكس شگفتانگیز» كه تازه اكران عمومی شده، به جای شخصیت اصلی قصه صحبت میكند و تا پیش از پایان سال جاری میلادی درام اجتماعی «بالا در آسمان» وی به نمایش عمومی درمیآید. مصاحبه زیرگفتگویی است كه به بهانه نمایش عمومی مردانی كه به بزها خیره شدهاند صورت گرفته است. این روزها فیلمها و طرحهای خود را با دقت بیشتری انتخاب میكنید. چرا؟خب، من دیگر جوان 20 سال قبل نیستم. پیرتر شدهام و تجربیات خوبی در این زمینه كسب كردهام. (میخندد) برای خودم خیلی جالب است كه پیرتر شدن خودم را روی پرده سینما تماشا كنم. از زبان آوردن چنین جملهای ناراحت نمیشوم. در طول این سالها چیزهای خیلی زیادی یاد گرفتهام و حالا خیلی بهتر میدانم كدام فیلمنامه یا نقش را باید قبول كنم. مدتی قبل داشتم بالا در آسمان را در یك نمایش خصوصی تماشا میكردم و ناگهان به خودم گفتم این مرد مو جو گندمی كیست؟ چقدر چهرهاش آشناست! این مرد مو جو گندمی خودم بودم. در عرض این سالها سعی كردهام نقشهایی را بازی كنم كه خودم خیلی دوستشان دارم. حس میكنم وقتی چنین اتفاقی بیفتد، تماشاگران سینما هم با آن نقش همراهی میكنند. منتقدان سینمایی همیشه بازی و چهره شما را با كری گرانت، هنرمند كلاسیك مقایسه كردهاند. هرچه زمان هم میگذرد این شباهت و مقایسه بیشتر میشود. این مقایسه خیلی بامزه است، زیرا بیشتر بازیگران مرد سینما با بازیگرانی همبازی میشوند كه خیلی از خودشان جوانتر هستند؛ اما وقتی شما به كارنامه كاری من نگاه میكنید، میبینید از همان دوران آغاز كارم در سینما با بازیگرانی همبازی شدهام كه همسن و سال خودم بودهاند. به همین دلیل، همیشه خیلیها فكر میكردند من پیرتر از سن واقعیام هستم. از پیر شدن میترسید؟خیر. این تنها گزینهای است كه همه ما پیشرو داریم. در 2 ماه آخر سال، تماشاگران سینما با 3 فیلم از شما در یك فاصله كوتاه زمانی روبهرو میشوند. اكران عمومی همزمان این فیلمها، زیادی فیلم در یك مدت كم ناراحتتان نمیكند؟خب، چنین اتفاقی برای هر بازیگری بندرت رخ میدهد و یك موضوع كمیاب است. خودم ترجیح میدهم فیلمهایم با یك فاصله زمانی مشخص روی پرده بروند تا تماشاچی فرصت دیدن درست و كامل آنها را داشته باشد؛ البته آقای فوكس شگفتانگیز یك انیمیشن است كه به جای كاراكتر كارتونی آن صحبت كردهام، ولی این هم یك فیلم كامل به حساب میآید. قصههای این فیلمها متفاوت است و در آنها نقشهای متنوعی را بازی میكنم. دلم میخواست تماشاگران به قدر كافی فرصت داشته باشند تا بازی مرا در هریك از آنها مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهند. مردانی كه به بزها خیره شدهاند براساس قصه یك كتاب موفق ساخته شده است. وقتی فیلم را بازی میكردید با كتاب آشنا بودید؟تا پیش از آن كه قرار شود در فیلم بازی كنم، آن كتاب را نمیشناختم. مردانی كه... را یك روزنامهنگار انگلیسی نوشته و براساس یك ماجرای واقعی است. وقتی فهمیدم فیلمنامه كار اقتباسی است، مشتاق شدم اصل قصه را هم بخوانم. كتاب خوبی است و كمك زیادی كرد تا هم كاراكتر خودم در فیلم را بهتر بشناسم و هم حال و هوای كلی قصه و فضای آن را از نزدیك حس كنم. این قصه دیدگاهی ماوراءالطبیعی ارائه میكند و میگوید آدمهایی بودند كه باور داشتند قدرتهای فوقالعادهای دارند و از آن قدرتها برای دیدن چیزهایی كه پشت دیوارها وجود داشت، استفاده میكردند. این افراد میتوانستند ناپیدا شوند و با خیره شدن به بزها آنها را از بین ببرند. آیا شما چنین چیزی را باور میكنید؟خب، بعضیها این داستان را باور ندارند و میگویند شاید در عالم واقعیت چنین اتفاقی افتاده باشد. ما هم كه در آن دوران نبودیم كه ببینیم چنین چیزی وجود داشته یا خیر. به هر حال، همیشه در تاریخ دخل و تصرف میشود و چیزهای زیادی از آن دستخوش تغییر میشود؛ ولی من به عنوان یك بازیگر، وقتی دارم نقشی را بازی میكنم باید آن نقش و كارهایش را باور داشته باشم تا بتوانم یك بازی طبیعی و قابل قبول ارائه كنم. دیدگاه خود من نسبت به آن قصه و ماجرا اهمیت زیادی ندارد و من باید هنگام بازی در یك نقش، آن چیزی را باور داشته باشم و به بیننده بباورانم كه شخصیت من در قصه فیلم به آن باور دارد. بجز بازی در فیلم، یكی از تهیهكنندگان آن هم هستید.بله. فیلمنامه مردانی كه... برای مدتی هم در انگلستان و هم در هالیوود دست به دست میگشت و كسی رغبتی برای تولید آن نشان نمیداد. علتش هم این بود كه برخی عوامل علیه آن بودند و نمیگذاشتند كار تولید آن به سرانجام برسد. من تصمیم گرفتم از اعتبار خودم بهرهبگیرم و از تولیدآن حمایت كنم. میدانستم كه این فیلم باید با یك سرمایه مستقل ساخته شود و نه پول یك شركت بزرگ سینمایی. بخش سخت كار هم همین جا بود. مثل این بودكه داری روی لبه تیغ حركت میكنی. از همان ابتدای كار، این فیلم یكی از آن طرحهایی بود كه واقعا میخواستم كار كنم و دلم میخواست آن را با حضور كسانی مثل جف بریجز، ایوان مكگرگور و كوین اسپیسی بسازم. به آنها گفتم همگی بیایید داخل این طرح بپریم، آن را بسازیم و كمی تفریح و شوخی كنیم. بازی در این فیلم نوعی دیوانگی بود، زیرا همه ما باید برای بازی در نقشهایمان هم باید جوان میبودیم و هم پیر میشدیم. همه با هم به سلمانی رفتیم و موهایمان را از ته تراشیدیم و كلاهگیس گذاشتیم. انجام چنین كاری حكم یك پروسه مسخره و خندهدار را داشت، ولی واقعا خیلی لذت داشت. چه چیز این فیلمنامه واقعا شما را جذب خود كرد كه حاضر شدید تمام این كارهای عجیب و غریب را انجام دهید؟بانمك و شاد بودن آن. این فیلمنامه به شكلی جذاب و منطقی به سمت بامزه بودن میرفت. نمیتوانستم خودم را از وسوسه بازی در آن رها كنم. انگار كه وظیفه داشتم این كار را انجام دهم. حقیقتش را بخواهید، این روزها چنین فیلمنامههایی خیلی كمتر پیدا میشود. به همین دلیل وقتی به شما پیشنهاد بازی در یكی از آنها میشود، بلافاصله باید آن را قبول كنید. نمایش بالا در آسمان و مردانی كه... در جشنواره ماه قبل تورنتو با استقبال و تحسین منتقدان سینمایی روبهرو شد. این نوع برخورد شما را خوشحال كرد؟صددرصد. وقتی منتقدان سینمایی از فیلمی تعریف میكنند، معنیاش آن است كه تو كار خود را درست انجام دادهای. آنها نگاه تیزبینی دارند و براحتی فیلمی مورد پسندشان قرار نمیگیرد؛ البته تو هیچ وقت نمیتوانی حدس بزنی آنها چه چیزی را دوست دارند. به همین دلیل باید كار خودت را به صورت غریزی انجام دهی و امیدوار باشی كه این كار رضایت خاطر آنها را فراهم كند. معنی این تحسینها در عین حال میتواند این باشد كه آكادمی اسكار هم توجه ویژهای به بازی شما در آنها نشان دهد و احتمالا شما را نامزد دریافت جایزه اسكار كند.بله میتوان اینگونه هم تجزیه و تحلیل كرد. به هر حال فصل نمایش فیلمهای اسكاری شروع شده و همه اهالی صنعت سینما امیدوارند وقتی اسامی 5 نامزد اصلی و نهایی رشتههای مختلف اسكار اواسط فوریه اعلام میشود، نام آنها هم در این فهرست باشد. به صورت طبیعی، من چون 2 فیلم غیرمتعارف دارم امید بیشتری هم در این ارتباط دارم. با وجود شهرت زیاد، از یك سو بازیگر پركاری نیستید و از سوی دیگر در كنار فیلمهای پرخرج و هالیوودی، بازیگر محصولات مستقل و غیرمتعارف هم هستید.من به اندازه كافی آدم خوششانسی بودهام، چون تعداد اندكی فیلم بازی كردهام كه خیلی بیشتر از یك افتتاحیه 3 روزه در تعطیلات آخر هفته عمر داشتهاند و تماشاگران به دیدن آنها رفتهاند. از این بابت خیلی خوشحال و مفتخرم. اولین آنها فیلم خارج از دید بود و همان زمان متوجه شدم یك فیلمنامه خوب چه اهمیتی در ماندگاری و موفقیت یك فیلم دارد. همین مساله به من كمك كرد برای فیلمهای بعدیام، انتخابهای درستتر و بهتری داشته باشم. در میان فیلمهایم شببخیر و خوشباشی یكی از نقطههای روشن كارنامه هنریام است. یكی دیگر از كارهایی كه به بازی در آن افتخار میكنم مایكل كلایتون است كه اعضای آكادمی اسكار مرا برای آن نامزد دریافت جایزه اسكار بهترین بازیگر مرد كردند. البته خودم هم میدانم كارهایی هم دارم كه در اكران عمومی با موفقیت روبهرو نشدهاند یا مورد تحسین سینمایی قرار نگرفتهاند. هر فیلمی برای بازیگر حكم یك درس خوب است و باید از آنها تجربههای خوبی كسب كرد. تا وقتی كه در تلاش هستم كار بهتری انجام دهم، از چیزی نگرانی ندارم. پس از سالها كار بازیگری و در ایام میانسالی، احساس خستگی نمیكنید؟اصلا. وقتی فیلمنامه خوبی میبینم انرژی میگیرم. هر كار خوبی مرا جوانتر میكند. به دنبال فیلمهای بهتر هستم و میخواهم نقشهایی را بازی كنم كه هنوز موفق به بازی در آنها نشدهام. هدفم انجام كارهای جدید و متفاوت است. قصد آن را ندارم كه در سیستم استودیویی باقی بمانم و خودم را محدود به فیلمهای اكشن كنم. خواهان چیزی بیشتر از این هستم. به همین دلیل تداوم و ادامه حیات هنریام كاملا بستگی به فیلمهایی دارد كه به من پیشنهاد میشود. تا وقتی فیلمهایی مثل بالا در آسمان و مردانی كه... در سینما ساخته میشود، من هم میتوانم امیدوار باشم كه به حیات هنریام ادامه بدهم. تولید چنین فیلمهایی در چنین اوضاع و احوالی، حكایت از آن میكند كه ما میتوانیم تعداد بیشتری از اینگونه فیلمها را در آینده بسازیم. یك نكته مهم این است كه همه ما بشدت مراقب هزینه تولید این نوع فیلمها هستیم و سعی میكنیم رقم تولید آنها از 20 میلیون دلار فراتر نرود. چنین مسالهای كمك میكند این فیلمها امكان تولید پیدا كنند. آیا فیلم آمریكایی كه در حال بازی در آن هستید، حال و هوای تازهای دارد؟قرار است این فیلم یك كار سالم و غیرمتعارف و در عین حال سرگرمكننده باشد. هدف اصلی فیلم، عموم تماشاگران است و نه فقط یك گروه از آنها. حال و هوای دلهرهآور و تعلیقی آن كمك میكند تعداد بیشتری بیننده جذب آن شود. در فیلم من نقش یك آمریكایی را دارم كه راهی سفر به یك شهر ایتالیایی میشوم. بزودی تماشاچی متوجه میشود این شخصیت مردی مرموز است و هدف او از این سفر، یك گردش توریستی نیست. احساس میكنم عموم تماشاگران آن را بپسندند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 573]