واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: حتی اگر زمه کیس فیلم دیگری نمیساخت، قطعا با همین فیلم در تاریخ هالیوود جاودانه میشد. بدون توجه به قصد و مضمون آن... کیسه رنگارنگ زمه کیسسه گانه «بازگشت به آینده» قسمت اول (1985): مارتی مک فلای (مایکل جی فاکس) و دکتر امت براون (کریستوفر لوید) با وجود تفاوت سنی، دوستان خوبی هستند. دکتر براون نابغه، دستگاهی به نام ماشین زمان اختراع میکند و مارتی به سرش میزند که آن را امتحان کند. او به سال 1955 برمیگردد. این فیلم باعث شد تا زمه کیس در هالیوود سری میان سرها در بیاورد. قسمت دوم (1989): مارتی پس از سفر به 2015، حالا باید باز هم به 1955 باز گردد تا ضمن عدم تداخل با سفر اولش از وقوع حوادث فاجعه بار 1985 جلوگیری کند. بهرهگیری از تکنیکهای رایانه ای برای خلق جلوههای ویژه ای مثل CGI (computer-generated image) تازه از همان سالها بود که آغاز شد اما زمه کیس که هنوز به نتیجه کار اعتماد نداشت، از ترفندهای قدیمی استفاده کرد. مهمترین ضعف فیلم، فیلم نامه ای است که ضرباهنگ درستی ندارد و رفت و برگشتهای زمانی عملا خارج از کنترل نویسنده و به دلخواه جذابیتهای بصری است. قسمت سوم (1990): دکتر براون که به 1885 سفر کرده و اوقات خوشی را میگذراند گاف میدهد و مد داگ (آدم بد فیلم) را از خود میرنجاند. مد داگ به او پیغام میدهد که هرجا او را ببیند خواهد کشت. این جاست که مارتی برای نجات دوستش به گذشته سفر میکند اما تماشاگران فیلم را مثل دو بخش قبلی نپسندیدند و بدین ترتیب پایان سهگانه دیگری در تاریخ سینما رقم خورد. فارست گامپ (1994)حتی اگر زمه کیس فیلم دیگری نمیساخت، قطعا با همین فیلم در تاریخ هالیوود جاودانه میشد. بدون توجه به قصد و مضمون آن، فارست گامپ یکی از بهترین شخصیتپردازیها را دارد.فارست که در کودکی کودن و عقب مانده است در بزرگسالی به جنگ ویتنام میرود و بعد ازموفقیت، با روسای جمهوری سابق آمریکا دیدار میکند. تماشاگران آمریکایی فارست گامپ را پسندیدند و فروش 300 میلیون دلاری فیلم به همراه آن همه اسکار (6 اسکار) قطعا زمه کیس را ذوق زده کرد، آن هم فیلمی که در آن زمه کیس پا روی علایقش گذاشته و جلوههای ویژه آن را به افتادن یک پر زیر پای فارست و چند دخل و تصرف در تصاویر آرشیوی تاریخی محدود کرده بود؛ فیلمی که میشود با آن زمه کیس «کارگردان» را از نزدیک ملاقات کرد. تام هنکس با این فیلم حسابی گل کرد و اسکار گرفت. تماس (1997)دکتر الی ارووی (جودی فاستر) بعد از سالها تلاش و جست وجو به مدرکی دست پیدا میکند که حضور بیگانههای هوشمند را ثابت میکند. بیگانهها طرح ساخت ماشینی اسرار آمیز را برایش میفرستند که تنها او جرات امتحانش را دارد. حکایت همیشگی تقابل مذهب و علم و نتیجه آن که در حقیقت هر دو به دنبال یک چیزند و تنها « مسیر» رسیدن به آن چیز در این دو متفاوت است. جلوههای ویژه هم در این فیلم به کمک زمه کیس آمد تا بهشت را به تصویر بکشد. فروش ناامیدکننده 100 میلیون دلاری فیلم آن هم با بودجه 90 میلیون دلاری اش، زمه کیس را وادار کرد به جای طرح موضوعات این چنینی به دنیای ساده و فانتزی دلخواهش باز گردد. جدا افتاده (2000)مدیر یک شرکت معروف پستی (تام هنکس) از سانحه ای هوایی جان سالم به در میبرد اما باید تک وتنها در جزیره ای دور افتاده سر کند و وقتی نجات پیدا میکند میفهمد در جزیره ای بزرگتر گیر کرده و تنهاتر از این حرفهاست. فیلم درباره «بقا»ست و نه صرفا بقای فیزیکی. اختراع فریلن- همان توپ والیبالی که هنکس رویش عکس آدم را طراحی کرد- راهی برای رهایی از تنهایی روحیاش بود. تلویزیون خودمان هم چند باری این فیلم را با دوبله عالی جلال مقامی نشان داد که یکی از پولسازترین فیلمهای زمه کیس بود با فروش 250 میلیون دلاری.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 584]