تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):آدمى با نيّت خوب و خوش اخلاقى به تمام آن چه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امنيت محي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820822705




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عليرضا خمسه برنده سيمرغ بلورين نقش مکمل


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: علیرضا خمسه برنده سیمرغ بلورین نقش مکمل
علیرضا خمسه برنده سیمرغ بلورین نقش مکمل
این فضای تئاتری را اگر بخواهم باز کنم، شامل دورخوانی متن، گفت وگو راجع به شخصیت ها و تغییر و تصحیح و تکمیل دیالوگ ها است. ما در تئاتر یاد گرفتیم درباره متن، شخصیت ها، نوع گویش و حتی فیزیک نقش صحبت کنیم. خوشبختانه این فضای شیرین از روز اول تا آخرین روز وجود داشت. -قبل از فیلم «بیست» بازی کردن در نقش جدی را تجربه کرده بودید یا این فیلم اولین حضورتان در چنین نقشی بود؟فقط یک بار، آن هم در سال 72 در فیلم «چشم شیطان» به کارگردانی حسن هدایت که اتفاقاً آنجا هم کاندیدای جایزه بهترین بازیگر اول مرد شده بودم. اما متاسفانه آن فیلم، با اینکه فکر می کنم بهترین فیلم آقای هدایت بود، فروش چندانی نداشت چون مردم از یک کمدین توقع نداشتند در نقشی جدی بازی کند. خود آقای هدایت هم بعدها آن نقش را در تلویزیون به آقای نجفی دادند. کارآگاه علوی همان شخصیتی بود که من اولین بار در فیلم سینمایی چشم شیطان بازی کردم. -این ترس را نداشتید که اتفاقی که برای «چشم شیطان» افتاد، برای «بیست» هم بیفتد و مخاطب نتواند شما را در این نقش بپذیرد و اصطلاحاً پس بزند؟از آن اتفاق 16-15 سال گذشته بود و من فکر می کردم تماشاگران جدیدی به بازار سینما وارد شده اند یعنی نسل جدید که از نظر جامعه شناسی هر 15 سال تغییر می کند، اغلب تحصیلکرده هستند و در مواجهه با آن چیزی که اسمش را محصول سینمایی یا فرآورده هنری می گذاریم، یک دیدگاه علمی و برخورد منطقی تری پیدا کرده اند. این امیدواری را داشتم در شرایط جدید، کار جدید با قضاوت جدیدی مواجه شود نه یک قضاوت کلیشه یی که این اتفاق هم خوشبختانه افتاد. در اصل تماشاگر نسل جدید دیگر شاهد آن نوع کمدی هایی که من در سال های 60 و 70 کار کرده بودم، نبوده است؛ نسلی که بازیگران را در موقعیت های متفاوت باور می کند.
علیرضا خمسه برنده سیمرغ بلورین نقش مکمل
-از آقای کاهانی پرسیدید یا ایشان به شما گفتند که چرا شما را به عنوان یک بازیگر کلیشه شده نقش های کمدی، برای این نقش انتخاب کردند؟بله، آقای کاهانی در یک برنامه تلویزیونی که با هم شرکت کرده بودیم به این اشاره کردند که از زمان نوجوانی شان کارهای من را دنبال و همیشه فکر می کردند من قابلیت هایی دارم که در ژانر کمدی، همه آنها بروز داده نمی شود. می گفتند همیشه منتظر فرصتی بودند که فیلمی بسازند و نقشی جدی را به من پیشنهاد بدهند. -از سال 72 تا سال 87 که در فیلم «بیست» بازی کردید، پیشنهاد بازی در نقش جدی را داشتید یا همه پیشنهادها کمدی بود؟پیشنهاد مشابه کم داشتم. مثلاً سال گذشته پیشنهادهای سینمایی من محدود به همان فیلم هایی بود که ساخته شدند. خب من آن فیلم ها را دوست نداشتم و نرفتم. می خواهم بگویم دنبال موقعیت های جدید بودم. همین الان که دارم با شما صحبت می کنم درست مثل سابق، فیلم های کمدی سینمای بدنه پیشنهاد می شود، که نمی دانم چه خاکی باید توی سرم بریزم.
علیرضا خمسه برنده سیمرغ بلورین نقش مکمل
-عکس العمل تان در مواجهه با این سینما که از شما فقط این نوع بازی را می خواهد و به نوعی می خواهد مجبورتان کند در این ژانر باقی بمانید، چیست؟مشکلی که من و امثال من در کار بازیگری داریم، این است که حرفه یی این کار هستیم. حرفه یی این کار یعنی اینکه از این حرفه ارتزاق می کنیم و این یک عیب است. بازیگرها هم مثل فوتبالیست ها باید شغل دیگری در کنار این شغل شان داشته باشند تا مجبور نباشند هرساله در چند برنامه تلویزیونی یا فیلم سینمایی شرکت کنند. اما اگر این اتفاق نیفتاده باشد که در مورد خیلی ها مثل من نیفتاده، یک راه می ماند و آن هم اینکه در مجموعه پیشنهادهایی که می شود، بهترین شان را انتخاب کنیم. یک موقع این اتفاق بهترینش «بیست» است، یک موقع هم اصلاً نمی افتد و بهترین و بدترینش یکی درمی آید. بازیگران ایرانی مادامی که سرکار هستند روزگارشان سپری می شود. به طور مثال الان آقای انتظامی، آقای رشیدی و... سرکار هستند. این معنی اش این نیست که همه ما عاشق بازیگری هستیم. این دوستان را مثال زدم که بگویم شغل بازیگری در ایران بازنشستگی ندارد، بلکه ازکارافتادگی دارد. بسیاری از همکاران را می توانم مثال بزنم که نیاز شدید مالی دارند ولی ازکارافتاده اند و نمی توانند کار کنند. اگر این صنف صاحب امنیت شغلی شود و از حداقل حقوق اجتماعی مثل بازنشستگی و بیمه برخوردار شود، دیگر هر کسی را در هر شرایط کاری نمی بینید. -حدود 80 درصد فیلم بیست در فضایی بسته می گذرد و بازی شما هم تماماً در این فضا خلاصه می شود. در عین حال دیالوگ هم به آن صورت وجود ندارد و همه بازی ها با حرکات و در سکوت انجام می شود. این فضا و این نوع بازی کار شما را سخت نمی کرد؟قبل از پاسخ به این سوال می خواهم بگویم امسال موقعی که برای دریافت سیمرغ روی صحنه رفتم دوست داشتم بیشتر وقت می داشتم و خیلی حرف می زدم. از جمله چیزهایی که می خواستم بگویم و وقت نشد این بود که آنجا من دو کارگردان را مقابل خودم می دیدم. یکی بهرام بیضایی بود و دیگری عبدالرضا کاهانی. اولین فیلم سینمایی من «مرگ یزدگرد» بود ساخته آقای بیضایی و آخرینش «بیست» که آقای کاهانی ساختند و هر دو این فیلم ها از لحاظ لوکیشن شبیه به هم بودند. یکی در فضای بسته یک رستوران و دیگری در فضای بسته یک آسیاب. در جواب سوال تان باید بگویم یکی از تخصص های من و روش هایی که الان در دانشگاه آموزش می دهم، استفاده از بدن و زبان بدن است. چگونه ما حرف می زنیم وقتی کلامی را به کار نمی بریم. وقتی دهان ما بسته است چگونه با بدن، دست ها، چشم ها، نوع نشستن و نوع نگاه مان صحبت می کنیم. کلاً تمایل دارم در فیلم هایی بازی کنم که اصلاً حرف نزنم. در برنامه های تلویزیونی، به اندازه کافی حرف می زنم. -شما اولین بازی سینمایی تان را با بهرام بیضایی تجربه کردید و آخرینش را هم با یک جوان به نام کاهانی. بین این دو فیلم هم با کارگردان های مختلف، از نسل های مختلف کار کرده اید. نسل جدید کارگردان های سینمای ایران را در مقایسه با نسل های قبلی چگونه می بینید و پیش بینی تان درباره آینده آنها چیست؟جالب است ما به عنوان پدر، مادر، مربی و... به رغم شعارهایی که می دهیم، یکی از وظایف سنتی که برای خودمان قائلیم مهار کردن نیروهای خلاق است. ما فکر می کنیم برای جامعه یی مثل جامعه ایران نگاه فرموله و تعریف شده بهتر جواب می دهد تا نگاه هایی که هنوز تعریف نشد ه اند یا نگرش هایی که ما نمی دانیم منجر به چه چیزی خواهند شد، این تضاد تعلیم و تربیتی جامعه ایرانی است. قبل از هر چیز باید این تضاد را حل و از نسل جدیدی که وارد تئاتر و سینما شده بیشتر حمایت کنیم. در کنار این نوگرایی تجربیات نسل های گذشته هم می شود چراغ راهنمای آنها. و من به عینه در فیلم «بیست» دیدم یک فکر جوان و خلاق وقتی در کنار تجربیات کسانی مثل آقای پرستویی و دوستان دیگر قرار می گیرد چه تلفیق قشنگی را رقم می زند. از آن طرف هم فکر می کنم این نسل هم به یک خودباوری جدیدی نیاز دارد و نباید بترسد. نهایتاً همه انسان ها خطا می کنند، همه فیلمسازان بزرگ در کارنامه شان فیلم های ضعیف و حتی بد دارند. پیش بینی می کنم این اتفاق خواهد افتاد و از این نسلی که ما الان داریم با آن کار می کنیم چهره های برجسته یی وارد عرصه خواهند شد و آینده سینمای ایران با وجود آنها آینده روشن تری خواهد بود.
علیرضا خمسه برنده سیمرغ بلورین نقش مکمل
-سیمرغ گرفتن شما کمی دیر اتفاق افتاد. دیر بودنش مزه اش را کمتر نکرد؟من به موقع سیمرغ گرفتم. 30 سال از انقلاب گذشته و هر سال اگر مرغی قرار بود به من برسد و نرسید، در پایان سی امین سال یک سیمرغ گرفتم و هر سیمرغم را یکجا دریافت کردم. جدا از این قضیه در ایامی که جشنواره برگزار می شد ما مشغول نقاشی بودیم و این ایام را در منزل پدرخانمم به سر می بردیم، در نتیجه سیمرغ هم به خانه پدرخانمم مهاجرت کرد. جالب است که همه وسایل ما را پس دادند به جز سیمرغ. حالا نمی دانم رویشان نمی شود سیمرغ را به ما بدهند یا فکر می کنند خانه یی که الان خانم من طراحی کرده جایی برای سیمرغ ندارد. ولی از همه اینها گذشته بازیگری اساساً حرفه یی است که شما را پشت ویترین قرار می دهد. وقتی پشت ویترین قرار می گیرید، دوست دارید دیده شوید و در نتیجه دوست دارید قضاوت هم بشوید. وقتی قضاوت به گونه یی است که احساسات مثبت و خوشایندی را در شما ایجاد می کند نتیجه اش می شود آن حالت بسیار خوبی که من الان دارم.
علیرضا خمسه برنده سیمرغ بلورین نقش مکمل
-در میانسالی و پس از سال ها تجربه بازیگری و اجرا در حوزه های مختلف از خودتان راضی هستید یا نه؟به قول شازده کوچولو  اعداد و ارقام برای آدم بزرگ هاست و من آدم کوچکی هستم. سن مهم نیست. مهم این است که من کی و چی هستم. در تمام این سال ها به این فکر می کردم که «من کی هستم و بعد از این همه سال چه کار باید می کردم که نکردم؟» پاسخ این سوال را هم برای خودم پیدا کرده ام. گفتم من اصلاً آفریده شدم که لبخندی به گوشه لب های مردم بیاورم. به نظر من هر انسان یک گنجینه است که هیچ کس نمی تواند کشفش کند به جز خودش. بنابراین در جواب سوال شما می گویم در تمام سال های عمرم سعی کردم به کشف خودم برسم و حالا که دارم خودم را کشف می کنم می بینم اووووه... چی فکر می کردیم، چی شد. من فکر می کردم مثل یک چاه نفت هر چه بیشتر بیل بزنم به مخازن جدیدتری می رسم اما الان احساس می کنم نه، دو تا بیل زدم و رسیدم به ته جویی که همه چیز در آن هست به جز نفت. اما از زندگی ام راضی ام چرا که حداقل در این جریان بیکار نبودم اما در عین حال متاسفانه فکر می کنم ما خیلی کم کار کردیم. در مورد بچه هایمان خیلی جفا کردیم و مانع جلوی پایشان گذاشتیم. آن چیزی که باعث می شود در حال حاضر احساس ناراحتی کنم این است که چرا من به عنوان یک مربی آنقدر نیرو نداشتم تئوری هایی را که فکر می کردم درست هستند به یک پروژه ملی تبدیل کنم. همه اینها باعث شده آن احساس رضایت 100 درصدی را نداشته باشم ولی به صورت نسبی از مجموعه فعالیت هایم راضی هستم. منبع : روزنامه اعتمادتنضیم:مسعود عجمی 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 671]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن