محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846287151
اولینهای داریوش فرهنگ در تئاتر
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: حال و هوایش خیلی آفتابی نبود چون اجازه خواست تا خودش شروع كند و از هر جا كه میخواهد و حوصلهاش میكشد صحبت كند. بالاخره هم همین حال و هوای نه چندان آفتابی و شاید هم ابری كار دست ما داد و باعث شد... اینجا دفتر كارش است. به اتفاق سعید شهسواری سرگرم تدوین آخرین كارش «یك گزارش واقعی» است. تا مرا میبیند به سراغم میآید و با یك احوالپرسی گرم گفتگوی ما شروع میشود، اما همان ابتدای گفتگو اتمام حجت میكند تا زمانی كه حال و حوصله صحبت كردن داشته باشد، ادامه میدهد. (چون به قول خودش این روزها اصلا حال و حوصله و حس و رمقی برایش باقی نمانده چه رسد به این كه بخواهد درباره اولینهایش با ما گفتگو كند.) میگوید: «من وقتی شاداب و سرحال هستم یك جور فكر میكنم و وقتی سر حال نباشم جور دیگری، وقتی هوا ابری باشد افكار و اندیشهها و حال و هوایم یك جور است و وقتی آفتاب سوزندهای بر سرمان بتابد و حال و هوای دلمان هم آفتابی باشد، تردید نكنید جور دیگری هستم و جور دیگری صحبت میكنم.» و اضافه میكند: «اما امروز و در این لحظه نمیدانم در چه وضعیتی هستم. باید مصاحبه پیش برود تا حال و هوا دستم بیاید و ببینم سوالات شما مرا به كدام مسیر هدایت میكند.» راست میگفت، حال و هوایش خیلی آفتابی نبود چون اجازه خواست تا خودش شروع كند و از هر جا كه میخواهد و تا هر جا كه میتواند و حوصلهاش میكشد صحبت كند. بالاخره هم همین حال و هوای نه چندان آفتابی و شاید هم ابری كار دست ما داد و باعث شد گفتگو را نیمه رها كند و بگوید دیگر خسته شدم و حوصله ندارم، بماند برای بعد. ما هم به همین خاطر فقط توانستیم اولینهای تئاتری او را دریابیم و پیاده كنیم. او علاوه بر جوایز و افتخارات فراوانی كه كسب نموده چندی پیش درجه دكترای بازیگری را نیز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت كرد. گفتگوی ما را با داریوش فرهنگ بخوانید. اولین چیزی كه به ذهنتان میرسد بعد از شنیدن واژه هنرمند؟ دنیای هنر آنچنان دنیای گسترده و بیكرانی است كه هرچه در آن جلوتر میروی، بیشتر متوجه ناشناختهها و ندانستههایت میشوی. قدم گذاشتن در این راه آغازی دارد، اما پایانی برای آن نیست. به همین خاطر (حداقل برای خودم) با نسبت دادن واژه هنرمند خیلی موافق، نیستم. بیشتر واژه هنرجو را میپسندم. من خود را هنرجو میدانم و معتقدم در هر لحظه حتی تا پایان عمر باید در طلب هنر بود، مثل یك دانشجو كه باید همواره در طلب علم و دانش باشد. اولین تمرینهای هنری؟ خواهرم گوینده رادیو بود. متنها و نوشتههای اخبار و اجرایش را كه به خانه میآورد، من هم با خودم آنها را میخواندم و تمرین و تكرار میكردم و ادای اجرای گویندگان را درمیآوردم. مخصوصا كه اطرافیان میگفتند صدایت بد نیست، خوشم میآمد و بیشتر به این كار ترغیب میشدم. تقلید از هنرپیشههای بزرگ و اجرا برای این و آن نیز از دیگر تمرینهای دوران كودكی من بود. اولین عامل ورود به دنیای هنر؟یك تنش، یك ضربه، یك اتفاق! تنشی كه در ذهن و روح خواهرم به واسطه شرایط آن زمان به وجود آمد، باعث و بهانه ورود من به دنیای هنر و البته ادامه راه ناتمام وی شد. اولین اتفاقی كه باعث ورود شما به صحنه هنر شد حتما شنیدن دارد، برایمان تعریف میكنید.خواهرم كه صدای خوبی داشت و با شور و علاقه به گویندگی در رادیو روی آورده بود. خواهرم اما برای در امان ماندن از برخی حرفها، تمامی ذوق و شور و شوق هنریاش را در خود كشت و البته در من زنده كرد. شاید سالهای 42 یا 43 بود كه دبیرستان میرفتم، یك روز خواهرم گفت: «حالا كه تو هم صدای خوبی داری و هم علاقهمند به این حرفه و هنر هستی این راه و این هم كار من! برو و به جای من استعداد و هنرت را امتحان و شكوفا كن.»او جایش را به من داد و عشق و علاقهاش را به من منتقل كرد تا خودش را در من پیدا كند تا نمیرد و این اتفاق كه برخاسته از یك فداكاری بزرگ و البته تابع شرایط سخت آن زمان بود عامل و انگیزه شروع جلوهگری من شد. اولین انگیزه و مشوق شما برای ورود به صحنه تئاتر؟باز هم خواهرم باعث ایجاد انگیزه و البته مسبب خیر شد. یك روز بریده یكی از جراید را برایم آورد كه در آن از تاسیس رشته بازیگری و كارگردانی در دانشكده هنرهای زیبا دانشگاه تهران (سال 1344) خبر داده بود. كنجكاو و پیگیر شدم و سال 1346 بعد از اخذ دیپلم در كنكور آن شركت كرده، قبول شده و راهی تهران شدم تا به امروز. اولین تئاترهایی كه به تماشا نشستید؟به صورت جسته گریخته، یكی دو تا تئاتر در اصفهان دیدم (از تئاترهای توریستی) و تئاترهای پیش پردهخوانی كه در لالهزار اجرا میشد. اولین تئاتری كه تحتتاثیرآن قرار گرفتید؟اولین تئاتری كه بعد از ورود به دانشكده دیدم بیشترین تاثیر را روی من گذاشت. نمایشنامه «در انتظار گودو» به كارگردانی آقای داوود رشیدی كه اجرای درخشانی هم داشت. این تئاتر آنقدر ما (من و مهدی هاشمی) را شیفته كرد كه حدود یك سال با گروه داوود رشیدی همكاری كردیم. اولین بازی در تئاتر؟نمایشهای «دیكته» و «زاویه» به كارگردانی آقای داوود رشیدی و نمایش «پروار بندان» از اولین كارهایی بود كه به واسطه بازی در آنها در تالار سنگلج به روی صحنه رفتم كه البته نقشهای كوچكی در آنها داشتم. قبل از آن هم در دوران دبیرستان، چندین بازی غیرحرفهای در گروه تئاتر مدرسه داشتم. اولین بازی حرفهای؟بازی در «ماجرای باغ وحش» به كارگردانی مهدی هاشمی اولین بازی حرفهای من بود كه به همراه رضا بابك در آن به ایفای نقش پرداختم. این نمایش كه اثری فوقالعاده بود، از ادوارد آلبی نویسنده معروف و برجسته آمریكایی سال 1348 در سالن تئاتر دانشكده هنرهای زیبا روی صحنه رفت و بسیار هم مورد استقبال تماشاگران قرار گرفت. اولین احساس بعد از اولین حضور روی صحنه تئاتر؟حس غریبی كه یك جور شور و هیجان و اضطراب و حتی یك نوع ترسی كه البته جذاب هم هست را به دنبال دارد و من هنوز هم آن را دوست دارم و معتقدم اگر این ترس و اضطراب و دلهره از بین برود دیگر آن كار جذابیتی ندارد، مخصوصا در تئاتر و هر چند نقش كوچكی داشته باشی. همه این احساسهای جورواجور و دلهرهآور به خاطر شروع، راه افتادن و شكل گرفتن است كه اتفاقی است دوستداشتنی. اولین گروه تئاتری كه به عضویت آن درآمدید؟گروه تئاتر مدرسه در دوران دبیرستان و گروههای حرفهای تئاتر یك سال بعد از ورودم به دانشكده از اولین گروههای تئاتری بودند كه مرا در جمع خویش پذیرفتند. اولین گروه تئاتری كه تشكیل دادید؟گروه تئاتر «پیاده» اولین گروه تئاتر حرفهای بود كه به اتفاق مهدی هاشمی آن را شكل دادیم. گروهی متشكل از دانشجویان و فارغالتحصیلان رشته تئاتر كه خیلی زود تبدیل به یكی از معروفترین و محبوبترین گروههای تئاتری پیشرو در زمان خود شد. دلیل شما برای این نامگذاری چه بود؟اولین دلیل این كه در بازی شطرنج اولین حركتها توسط مهرههای پیاده صورت میگیرد ما نیز آغازگر حركتی نو بودیم، دوم این كه راهاندازی این گروه با اندك سرمایه و بودجه و امكاناتی شكل گرفت. (پیاده به معنای واقعی از هر نظر) و سوم این كه من عاشق پیادهروی بودم و هستم. در پیادهروی ذهن آشفته و افكار مغشوشم سر و سامانی میگیرند و به آرامش میرسم. بیشك این عشق و علاقه به پیادهروی هم در نامگذاری برای گروهمان بیتاثیر نبود. اولین همراهان شما در این گروه تئاتری؟آقایان مهدی هاشمی، رضا بابك، ناصر هاشمی، محمود هاشمی، حمید جبلی، ایرج طهماسب و... و خانمها سوسن تسلیمی، گلاب آدینه، فاطمه معتمدآریا، مرضیه برومند، سوسن فرخنیا و.... اولین كارگردانی تئاتر؟نمایشنامهای تك پردهای به نام «خودكشی» اثری از چخوف را سال 1347 كارگردانی كردم و آن را با اجرای گروه «پیاده» روی صحنه بردیم. اولین واكنش خانواده بعد از روی آوردن شما به سمت هنر؟خانواده ما هیچ مخالفتی با این قضیه نداشت. (درست برخلاف فامیل و اهالی كوچه و محله)! هنوز بچه بودم كه پدرم فوت شد اما مادرم كاملا موافق حضور من و خواهرم در فعالیتهای هنری بود. شاید موافقت او به این دلیل بود كه خودش از اهالی شعر بود. شعر میگفت و دیوان حافظ را از حفظ بود. او حافظ قرآن هم بود و حكیم فامیل لقب گرفته بود. او پرورده یك خانواده سنتی بود اما او 50 یا 60 سال از زمان خودش جلوتر بود و شاید به همین دلیل مخالفتی كه نداشت هیچ، حتی تشویقمان هم میكرد. اولین مشوق؟جدا از خواهر و مادرم كه مشوقان اصلی و اولیه من بودند، آقای جوانشیری معلم ادبیاتم در دوران دبیرستان در كرمان (سالهای 40تا41) نیز از اولین مشوقهای من بود كه درباره تئاتر و وارد شدن به این حوزه ساعتها با من حرف میزد و حتی چندین نمایشنامه مدرسهای هم به تشویق ایشان كار كردیم كه كارگردانیاش به عهده خود ایشان بود.در دوران دانشجویی هم آقای دكتر پرویز ممنون از مشوقین و حامیان اصلی من بود. داوود رشیدی نیز همین طور. در كنار تشویق این عزیزان، مطالعه كتابها و تماشای فیلمها و تئاترها هم در من ایجاد انگیزه و شور و شوق میكرد. شادی اولین اجراهایتان را با چه كسی شریك بودید؟مادرم. فهم و شعور و كمالات و تشویق مادرم به حدی بود كه در دوران دانشجویی هر گاه این طرف و آن طرف اجرایی داشتم، كمر همت میبست و از كرمان با شوق به تهران میآمد تا شاهد اجراها و موفقیتم باشد و شریك در شادیام. اولین استاد؟اولین معلم تئاتر و اولین استاد من به طور جدی و آكادمیك دكتر پرویز ممنون در دانشكده هنرهای زیبا بود. ایشان حتی مشوق راهاندازی و ایجاد گروه تئاتر «پیاده» نیز بود. اولین جایزه؟این روزها به خانه هركس پا بگذاری، چشمت به جایزهای میافتد. من هم مثل بقیه جایزه زیاد دارم. تا دلتان بخواهد از بلورین و شكننده و نشكن گرفته تا دیپلم افتخار و.... اولین و آخرینش هم خیلی با هم فرقی ندارد، چون ملاك نبوده و نیستند. جایزهها مثل كارتهای آفرین و صدآفرین در مهدكودك و مدرسه هستند كه برای تشویق و حمایت یك نفر تازهكار خیلی خوب هستند، برای شروع كارش و برای دلگرمیاش، اما هیچگاه ملاك برتری دائمی شخص نیستند. كسی كه اول میشود و جایزه میگیرد، همیشه اول نمیماند. اولین توصیه شما به جوانانی كه جایزه میگیرند؟من همیشه در هنگام داوریها و اهدای جوایز، توصیهام به جوانان این بوده و هست كه جایزهشان را در قفسهای بگذارند و در آن را هم قفل كنند و تنها یك بار فقط یك بار به آن نگاه كنند و نه بیشتر و بعد از آن فقط كار كنند؛ كار و كار و كار. توجه بیش از حد به یك جایزه و مغرور شدن به آن باعث درجا زدن و ماندن در همان سطح میشود. جایزه محرك اولیه فرد و البته برای شروع كار لازم است، درست مثل بنزین برای ماشین كه سوخت و محرك ماشین است. اگر بنزین نباشد، ماشین راه نمیافتد. اگر جایزه، تشویق و دلگرمی نباشد، هنرجو توانایی و انگیزه ادامه راه را ندارد، اما این جایزه فقط باید وسیله باشد نه هدف. اولین جایزهای كه به گروه تئاتر «پیاده» تعلق گرفت؟اولین و بهترین جایزه برای گروه تئاتر «پیاده» تحمیل خودش به تئاتر ایران بود. (تحمیل یك گروه پیشرو و دانشجویی به تئاتر باسابقه و حرفهای ایران). كما این كه وزارت فرهنگ و هنر كه حامی تئاتر حرفهای كشور بود (و البته تئاتر حرفهای متعلق به خود آن وزارت بود) اولین و بیشترین بودجهای كه به یك گروه تئاتری دانشجویی و غیرفرهنگی و هنری اختصاص داد، به گروه «پیاده» بود. مبلغی به میزان 100 هزار تومان كه آن زمان پول زیادی بود برای یك گروه دانشجویی، برای اجرای تئاتر «داستانی نه تازه» كه البته اختصاص این بودجه 100 هزار تومانی شاید به نوعی جایزه نقدی و مالی گروه ما بود در كنار آن جایزه بزرگ معنوی. از اولین و بهترین كارهایی كه گروه تئاتر «پیاده» روی صحنه برد؟«آدم آدم است»، «داستانی نه تازه»، «دیوار چین» و «دایره گچی قفقازی» از بهترین كارهایی بودند كه در سابقه كاری گروه «پیاده» ماندگار شدند. هر 4 نمایش از جانب تماشاگران و مطبوعات به خاطر بهترین اجرا و بهترین كارگردانی انتخاب شدند.استقبال بیش از حد و صفهای كیلومتری تماشاگران در پشت درهای تئاتر شهر برای تماشای این كارها مخصوصا «دیوار چین» و «دایره گچی قفقازی»، نشانگر محبوبیت، معروفیت و قوت این گروه دانشجویی اما حرفهای بود كه این خود در آن زمان امری بیسابقه بود. اولین ویژگی مهم گروه تئاتر «پیاده»؟ویژگی مهم گروه «پیاده» این بود كه بیشتر دیدنی بود تا شنیدنی. مثل رعد و برق در طبیعت كه اول برق آن دیده میشود، بعد صدایش درمیآید. تركیب این دو با هم معناو مفهوم پیدا میكند. (نه مثل نمایشهای رادیویی و خیلی از كارهای دیگر كه فقط شنیده میشوند و چیزی برای دیدن وجود ندارد) اولین برداشت شما از گویندگی (دوبله)؟آدمها با صدا و بیانشان، شخصیت، شعور، دانش، بینش، ادراك، جایگاه و پایگاه اجتماعی خویش را نشان میدهند، در حالی كه در دوبله یك نفر به جای یك شخصیت فقط حرف میزند بدون این كه بتواند همه صفات ذكر شده شخصیت حاضر در فیلم را ارائه دهد. همه آن صفات و ویژگیها در دوبله فدا میشود و این مضحك و ناخوشایند است. به همین خاطر دوبله را دوست ندارم و خیلی زود آن را رها كردم و دیگر سراغ آن نرفتم. از اولین دلمشغولیهایی كه بالاخره یك روز سوژه یكی از فیلمهای شما خواهد شد؟این كه چگونه یك نفر حاضر میشود خواست، احساس و آرزویی را در خودش خفه كند و بكشد تا به دیگری ببخشد. این قصهای است تلخ و تكاندهنده كه ذهن مرا خیلی به خود مشغول ساخته، قصه خواهرم و قصه اكثر خواهران و مادران و همسران این سرزمین كه به واسطه سنتهای غلط و دست و پاگیر مجبور به كشتن استعداد و علاقه خود در وجودشان میشوند تا در وجود فرزندان و برادران و همسران خود آن را زنده و بارور كنند. این رنجی است مضاعف برای زنان این سرزمین كه البته بسیار توهینآمیز و تحقیربرانگیز است. اگر خدا بخواهد حتما یك روز در كارهایم به آن خواهم پرداخت. اولین درسی كه هنر به شما داد؟اولین و مهمترین چیزی كه از هنر دریافتم این بود كه تقلید را كنار بگذارم و از خودم شروع كنم. تقلید فقط برای شروع خوب است و نه ادامه. هر هنرمندی باید در آثارش از خودش تقلید كند باید نگاه، برداشت، افكار، عقاید و سلیقه خودش در آثارش جاری باشد. اولین شعار شما در كارهایتان؟شعار من در كارم همواره این بوده و هست كه هر وقت كاری را شروع میكنم، فكر میكنم این اولین كار من است. این فكر و این اعتقاد طراوت و تازگی به كارم میدهد و شور، هیجان و اضطراب دوست داشتنی به اولین كارها را برایم به همراه میآورد و باعث میشود از تكرار و كهنگی پرهیز كنم. اولین پارتی شما؟ كارم. به نظر من بهترین پارتی آدم كار اوست. كسانی كه از طریق پارتی و آشنا وارد این كار (یا هر كار دیگری) میشوند در صورتی دوام خواهند آورد كه از پشتوانه فنی، علمی و هنری قوی برخوردار باشند یا اگر فاقد آن هستند خیلی زود درصدد زیادكردن علم و دانش و تجربه عملیشان برآیند تا خط نخورند و از دور خارج نشوند. اولین اقدام شما قبل از شروع یك كار؟همیشه قبل از شروع هر كاری (مخصوصا كارهای هنری و ساخت یا بازی در یك فیلم) اول بر سر مزار مادرم میروم تا هم برای شروع آن كار از او اجازه بگیرم و هم از او بخواهم برایم دعا كند تا در كارم موفق شوم و به آرامش برسم. اولین موفقیتها؟اولین و بهترین موفقیتهای من شاید شكستهایم باشد. این را بدون تردید و بدون اغراق عرض میكنم كه آدمی از شكستهایش بیشتر میآموزد تا از موفقیتهایش. شكستها پلههای صعود، ترقی، پیشرفت و موفقیت هستند البته اگر قدرشان دانسته شود. از اولین تجارب فعالیت و حضور طولانیمدت در عرصه تئاتر و سینما كه تازه به آن رسیدید؟آدم بعد از مدتها كار كردن یاد میگیرد كه چه كارهایی را نباید انجام بدهد. قبل از آن میآموزد كه چه كارهایی را بكند و من بعد از سالیان زیاد تجربهاندوزی تازه فهمیدم كه چه كارهایی را نباید انجام دهم و چه فیلمهایی را نباید بسازم.به جرات میتوانم بگویم كه این مختصر اعتباری كه از من باقی مانده بیشتر به خاطر كارهایی است كه نكردهام نه كارهایی كه انجام دادهام. كارنامه فرهنگداریوش فرهنگ بازیگر و كارگردان تئاتر و تلویزیون و سینماست و البته متولد 1326 در آبادان و فارغالتحصیل ممتاز كارگردانی از دانشكده هنرهای زیبا دانشگاه تهران در سال 1350.داریوش فرهنگ فعالیت تئاتری خود را سال 1346 و همزمان با ورود به دانشكده هنرهای زیبا آغاز كرد و سال 1347 به اتفاق مهدی هاشمی، گروه تئاتر «پیاده» را (كه خیلی زود به محبوبیت و شهرت ویژهای دست یافت) تشكیل داد.فعالیت سینماییاش را نیز بعد از انقلاب و با فیلم داستانی «رسول پسر ابوالقاسم» به عنوان فیلمنامهنویس، كارگردان و تهیهكننده آغاز كرد.او در فیلمهای «شاید وقتی دیگر»، «دو فیلم با یك بلیت»، «سفر»، «دیپلمات»، «روز برمیآید» و... ایفای نقش نموده و كارگردانی فیلمهای «طلسم»، «دو فیلم با یك بلیت»، «بهترین بابای دنیا»، «راه افتخار»، «روانی»، «تكیه بر باد»، «رز زرد» و «شبهای تهران» را به عهده داشته است. وی همچنین نویسنده فیلمنامههای «اتوبوس» و «كفشهای میرزا نوروز» است.داریوش فرهنگ سریالهای تلویزیون «مجموعه سلطان و شبان»، «تولدی دیگر»، «راه شب» و «طلسمشدگان» را كارگردانی و در سریالهای «شلیك نهایی»، «تصمیم نهایی»، «بیگناهان»، «معصومیت از دست رفته» و «محاكمه» بازی كرده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 616]
صفحات پیشنهادی
زوج هاي موفق هنري سينماي ايران !!
در آن زمان «مهدي هاشمي» و «داريوش فرهنگ» كه در عرصه تئاتر و سينما فعاليت مي .... جالب است بدانيد كه اولين فرزند اين دو بازيگر (آيين) هم زمان با ضبط سريال ...
در آن زمان «مهدي هاشمي» و «داريوش فرهنگ» كه در عرصه تئاتر و سينما فعاليت مي .... جالب است بدانيد كه اولين فرزند اين دو بازيگر (آيين) هم زمان با ضبط سريال ...
رونمایی 50 میلیونی از ستارگان سینمای ایران
... کتاب را کتابی در حوزه تئاتر داشت. وی ادامه داد: بسیاری از مطالب این کتاب برای اولین بار مطرح شده است به عنوان مثال با وجود آنکه من با داریوش فرهنگ دوست ...
... کتاب را کتابی در حوزه تئاتر داشت. وی ادامه داد: بسیاری از مطالب این کتاب برای اولین بار مطرح شده است به عنوان مثال با وجود آنکه من با داریوش فرهنگ دوست ...
طلاق های جنجالی تاريخ سينمای ايران
این اولین طلاق یک چهره سینمایی در تاریخ سینمای ایران است؛ اتفاقی که سالهای ... سوسن تسلیمی/داریوش فرهنگ2-سی و پنج سال پیش، داریوش فرهنگ آدم خیلی معروفی بود و ... این دو كه از طریق گروه تئاتر پیاده با همدیگر آشنا شده بودند، پس از مدتها ...
این اولین طلاق یک چهره سینمایی در تاریخ سینمای ایران است؛ اتفاقی که سالهای ... سوسن تسلیمی/داریوش فرهنگ2-سی و پنج سال پیش، داریوش فرهنگ آدم خیلی معروفی بود و ... این دو كه از طریق گروه تئاتر پیاده با همدیگر آشنا شده بودند، پس از مدتها ...
ناگفته هایی از «افسانه سلطان و شبان»
مجموعه تلویزیونی "افسانه سلطان و شبان" به کارگردانی داریوش فرهنگ از آثار ماندگار دهه 60 ... از همان روزهای نخستین انقلاب، یک هرج و مرج و آشفتگی بر سر تصاحب تئاتر و ... اولین سریالی که ساختم همین "سلطان و شبان" بود که در زمان پخش به جز ...
مجموعه تلویزیونی "افسانه سلطان و شبان" به کارگردانی داریوش فرهنگ از آثار ماندگار دهه 60 ... از همان روزهای نخستین انقلاب، یک هرج و مرج و آشفتگی بر سر تصاحب تئاتر و ... اولین سریالی که ساختم همین "سلطان و شبان" بود که در زمان پخش به جز ...
10 طلاق سينمايي
1-ماجرا از اولين فيلم ناطق سينماي ايران يعني «دختر لر» به کارگرداني ... سوسن تسليمي/داريوش فرهنگ 2-سي و پنج سال پيش، داريوش فرهنگ آدم خيلي معروفي بود و ... اين دو كه از طريق گروه تئاتر پياده با همديگر آشنا شده بودند، پس از مدتها زندگي ...
1-ماجرا از اولين فيلم ناطق سينماي ايران يعني «دختر لر» به کارگرداني ... سوسن تسليمي/داريوش فرهنگ 2-سي و پنج سال پيش، داريوش فرهنگ آدم خيلي معروفي بود و ... اين دو كه از طريق گروه تئاتر پياده با همديگر آشنا شده بودند، پس از مدتها زندگي ...
تجلیل از سه سینماگر در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر
او كار بازیگرى را از گروه تئاتر پیاده همراه با مهدى هاشمى و داریوش فرهنگ آغاز و ... اولین حضور تصویرى رسمى آدینه به بازى در مجموعه تلویزیونى «افسانه سلطان و ...
او كار بازیگرى را از گروه تئاتر پیاده همراه با مهدى هاشمى و داریوش فرهنگ آغاز و ... اولین حضور تصویرى رسمى آدینه به بازى در مجموعه تلویزیونى «افسانه سلطان و ...
از سلطان و شبان تا روزگار قریب
فعالیت در تئاتر به عنوان بازیگر را به همراه داریوش فرهنگ در سال ۱۳۴۸ آغاز کرد. مهدی هاشمی بازیگر موفق دهه شصت و نیمه اول دهه هفتاد سینمای ایران، اولین بازی ...
فعالیت در تئاتر به عنوان بازیگر را به همراه داریوش فرهنگ در سال ۱۳۴۸ آغاز کرد. مهدی هاشمی بازیگر موفق دهه شصت و نیمه اول دهه هفتاد سینمای ایران، اولین بازی ...
زوجهای بازیگر سینما و تلویزیون ایران
مهدی هاشمی ـ گلاب آدینه آشنایی و همراهی مداوم «گلاب آدینه» با گروه تئاتری «پیاده» به سرپرستی داریوش فرهنگ و مهدی هاشمی، به ازدواج او با مهدی هاشمی در سال 56 ...
مهدی هاشمی ـ گلاب آدینه آشنایی و همراهی مداوم «گلاب آدینه» با گروه تئاتری «پیاده» به سرپرستی داریوش فرهنگ و مهدی هاشمی، به ازدواج او با مهدی هاشمی در سال 56 ...
كارگردان فلسطيني: حمايت هاي جمهوري اسلامي ايران موجب ...
وي با تقدير از تلاش هاي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ايران، بنياد حفظ آثار و نشر ارزش ... به گفته شاهين همچنين قرار است در اولين حضور هنرمندان تئاتر فلسطين در ...
وي با تقدير از تلاش هاي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ايران، بنياد حفظ آثار و نشر ارزش ... به گفته شاهين همچنين قرار است در اولين حضور هنرمندان تئاتر فلسطين در ...
مراسم بزرگداشت جمشيد مشايخي
... اسماعيل شنگله، محمدعلي كشاورز، حسين خانيبيگ، جهانگير الماسي، داريوش فرهنگ، مهدي ... و آن استعداد اين بود كه او فرهنگ بيگانه را به خوبي ميفهميد و اجرايش ميكرد. ... در ادامه برنامه آيدين آغداشلو روي صحنه رفت و گفت: اولين باري كه جمشيد ... وي افزود: اگر فن تئاتر را از ديگر دوستانم ياد گرفتم انسانيت و ايراندوستي را ...
... اسماعيل شنگله، محمدعلي كشاورز، حسين خانيبيگ، جهانگير الماسي، داريوش فرهنگ، مهدي ... و آن استعداد اين بود كه او فرهنگ بيگانه را به خوبي ميفهميد و اجرايش ميكرد. ... در ادامه برنامه آيدين آغداشلو روي صحنه رفت و گفت: اولين باري كه جمشيد ... وي افزود: اگر فن تئاتر را از ديگر دوستانم ياد گرفتم انسانيت و ايراندوستي را ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها