محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826002674
یک روز به یادماندنی و شاد در کنار رضا عطاران، مجید صالحی و علی صادقی
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: همیشه میتوان سراغ آنها را از هم گرفت و از حال یکی از آنها که با خبر شوی، انگار با هر دو نفر حرف زدهای. علی صادقی هم بازیگر شاد و همیشه خندان سریالهایشان... نه حسادت، نه رقابت فقط رفاقت! رضا عطاران و مجید صالحی دو دوست بسیار صمیمی هستند که رفاقتشان زبانزد است. همیشه میتوان سراغ آنها را از هم گرفت و از حال یکی از آنها که با خبر شوی، انگار با هر دو نفر حرف زدهای. علی صادقی هم بازیگر شاد و همیشه خندان سریالهایشان رابطه بسیار خوبی با آنها دارد و از رفاقت آنها سالهای زیادی میگذرد. سالهایی که با هم خوبی و بدی، تلخی و شیرینی را تجربه کرده اند. به همین علت هم خیلی خوب همدیگر را میشناسند! حتی اگر ندانند که چند ساله اند یا اینکه در چه روزی از سال به دنیا آمده اند. کافی است نگاهی به سر در سینماها بیاندازید تا متوجه شوید که چقدر این سه نفر با هم و به هم گره خورده اند! این گره کور بهانه مناسبی بود تا به سراغ این بازیگران طناز برویم و در کنار آنها هم بخندیم و هم حرف بزنیم. از رفاقتتان بگویید...عطاران: شما بگویید از رفاقت ما چه میدانید؟ ما همین را که میبینیم میدانیم. خودتان رفاقتتان را تعریف کنید.صالحی: من رضا را از سیب خنده شناختم، قبل از آن او را میشناختم اما به عنوان رضا عطاران. پس شروع رفاقتتان از آنجا بود؟صالحی: رفیق هستیم یا نه من نمیدانم؟ (خنده)عطاران: آره دیگر. ما جزو کسانی هستیم که خیلی با هم رفیقیم!صالحی: 12 سال میشود.عطاران: البته کم کم شکل خودش را پیدا کرد. چون تا به حال که با کسی یکدفعه رفاقت نکرده ایم.صادقی: من همه که از اولین قراردادی که با آنها بستم. یعنی کدام کار؟صادقی: کوچه اقاقیا. چه اتفاقی افتاد که این رفاقت محکم تر شد.عطاران: خیلی سوال سختی است!صادقی: من که رفتم سر اینکار بازی کردم و پولم را گرفتم و رفاقتمان شکل گرفت. یعنی شما فقط سر کار همدیگر را میبینید؟صادقی: اکثرا. چون سنهایمان به هم نمیخورد. من خیلی بچه تر از رضا و مجید هستم. این تنها عاملش است؟صادقی:خوب تفریحات من با آنها فرق دارد. من خوشگذرانیهایم به اندازه یک آدم 20 ساله است. اما بچهها پخته تر هستند. یعنی تاریخ تولد بچهها را به یاد ندارید؟صادقی: نه. من تولدم خودم هم فراموش میکنم.صالحی: من فکر میکنم که در این حرفه یا رفاقت شکل نمیگیرد یا اینکه اگر شکل بگیرد خیلی جدی میشود. اصولا ما جفتمان با همه رفیق هستیم. یعنی رفیقباز هستید؟عطاران: رفیق باز به چه معنی؟ اگر منظورتان دوست عوض کردن است! شاید مجید بیشتر اینطوری باشد.صالحی: من رفیق باز هستم اما میدانم که رضا هم دوستان صمیمی زیادی دارد، مثلا با علی صادقی هم خیلی رفیق است. یا با هر کسی که 2 سکانس هم بازی کند رفیق میشود. اینجور رفیق بازی بد نیست. مهمترین وجه رفاقتهای این حرفه این است که نسبت به هم حسادت نداشته باشید و هرکسی تواناییهای خودش را داشته باشد و فقط هم آدمها را به خاطر خودشان دوست داشته باشد نه به خاطر موقعیت.عطاران: ببینید، چیزی که میخواهم بگویم فقط به رفاقتهای حرفه ما مربوط نمیشود، شامل همه آدمها میشود که کم کم در رفاقتها همه چیزهای بد کنار میرود و آدمها فقط خوبیهای هم دیگر را میبینند. مثلا مجید به شوخی به من میگوید: «تو مدام خوشگلتر میشوی!» (خنده) در صورتی که آم هیچ فرقی نمیکند بلکه خود رفاقت باعث میشود که عیبها را نبینی و فقط رفاقتها را در آنچیزی که میخواهی ببینی. مثل عشق که چشم آدم را کور میکند.صالحی: من نمیدانم در گذشته حسادت بوده یا نه؟! اما در شرایط فعلی سینما به نظرم حسادت خیلی محو شده. در بازیگری هم حسادتها کمرنگ شده. من همیشه میدانم که خیلی از اتفاقهای بازیگری ام در همکاریهایی که با رضا داشتم به وجود آمده. یا اینکه اولین کاری که من کارگردانی کردم هم باعث و بانی اش رضا بوده. 3 در 4؟صالحی: بله. به همین دلیل میگویم در ایشان حسادتی را نمیبینم چون حتی او دوست دارد من پیشرفت کنم و کمکم هم میکند. در بازیگران هم این حسادت از بین رفته. من هیچ وقت فکر نمیکنم که امین حیایی به x یا y حسادت کند. من در بچههای طنز هم ندیدم که کسی به کسی حسادت کند. شاید به کسی غبطه بخورند که ای کاش من هم این نقش را بازی میکردم اما وقتی کسی سیمر غ میگیرد همه از ته دل تبریک میگویند. یا وقتی کسی کاری میسازد که خوب است، به هم زنگ میزنند و خسته نباشید میگویند. بسیاری اوقات این اتفاق افتاده که بازیگران بزرگ یا حتی بازیگران تازه کار و جوان تماس میگیرند و راجع به کارمان حرف میزنند. رقابت چه؟عطاران: متاسفانه آن هم از بین رفته.صالحی: من فکر میکنم که هر کسی الان جایگاه خودش را دارد. عطاران جایگاه خودش را دارد یعنی در طنز ایران عطاران و مدیری دو قطب هستند!عطاران: جدا از بحث خود ما من دوست دارم بگویم که این رقابت از بین رفته. من خودم در برهه ای از زمان خیلی دوست داشتم که با دیگران رقابت کنم اما الان اینطوری نیستم. چرا؟عطاران: مسائلی پیش آمد که در شرایط زندگی تاثیر گذار بود و آن شوری که در اوایل کارمان داشتیم را از دست دادیم. مثل خیلی از موارد زندگی که همه چیز تبدیل به یک عادت میشود فکر میکنم این موضوع بر من هم تاثیر گذاشته است. فقط خودم را هم نمیگویم به نظرم این اتفاق در بقه بچهها هم افتاده. یعنی میخواهید بگویید که از این کار اشباع شده اید؟عطاران: نمیدانم. اما انگار ...صالحی: من یک چیزی بگویم، دیده اید که قدیمیترها در بازیگری برای هم کُری میخوانند و به شوخی میگویند بازیگری را نشانات میدهم. ولی در بچههای نسل خودمان با هم همدل میشویم و به یک هدف فکر میکنیم. تا یک کار خوب انجام دهیم حتی با بازیگرانی که همیشه طنز بازی نکردهاند مثل محمدرضا فروتن در مجردها. الان خیلی از بچهها بیشتر از اینکه به خودشان فکر کنند به پارتنرشان فکر میکنند. یعنی فقط به خودش و نقش فکر نمیکند، به مجموعه و فیلم فکر میکند تا فیلم خوب شود. مثلا وقتی با علی صادقی بازی میکنم، مشورت میدهد یا رضا عطاران هم به دیالوگهای طرف مقابلش فکر میکند. خیلی اوقات شده که من میدانم که مهران غفوریان خیلی جذابتر از من میتواند یک دیالوگ را بگوید. مثلا وقتی در یک کاری که میسازم و مصطفی راد آن را بازی میکند میگوید اینجا علی صالحی هم باشد بهتر است. الان همه بچهها به کمیت نقش خودشان فکر نمیکنند به کیفیت فکر میکنند. کاری هم به جایگاه خود ندارند. مثلا من در مجردها که بازی میکردم اوایل بازی ام در سینما بود. مریلا زارعی و محمدرضا فروتن هر دو جایگاه خودشان را داشتند اما برای این کار و برای همراهی با من از جان و دل مایه میگذاشتند. مثل تکیه کلام «اوگی» که از اوکی آمده بود و تکیه کلام خانم زارعی بود اما همانجا پیشنهاد داد که این را مجید صالحی بگوید. این نشان میدهد که همه دارند به هم کمک میکنند. این قضیه فقط در بازیگری نیست در فیلمبرداری هم هست. آقای عطاران اینکه گفتید دیگر رقابت نمیکنید به این دلیل است که رقیب دیگری برای خود نمیبینید؟عطاران: نه. رقابت چیز بسیار خوبی است اما باید بدانید که رقابت همیشه برای گرفتن یک نقش خوب هست. این امر همیشه بوده چه درهالیوود و چه در کشورهای اروپایی. یعنی بازیگران برای اینکه یک نقش خوب را به دست آورند زحمت میکشند. مثلا براندو برای اینکه پدرخوانده را بازی کند یک گریمور استخدام کرد و گریم شد و رفت جلوی خانه کاپولا ایستاد تا به او ثابت کند که میتواند این نقشها را بازی کند. برای خود من هم همین طور است. اما الان فکر میکنم دچار یک دوره سکون و رکود شدم که انشاء الـ... این دوره برطرف میشود. از چه زمان این رکود را حس کردید؟ بعد از بزنگاه چون خیلی اذیت شدید؟عطاران: نه. من آن کار را خیلی دوست داشتم. دوره ای همه میگفتند بچههایی که کار آیتم میکنند نمیتوانند در سینما موفق باشند. اما الان در سینما بازی میکنید و فیلمهایتان خیلی خوب میفروشد. چطور این ذهنیت را پاک کردید؟عطاران: مجید تو بگو...صالحی: من زیاد سوال را گوش ندادم نفهمیدم چه شد!عطاران: اذیت نکن مجید! بگو...صالحی: تو پیشکسوتی!عطاران: من خیلی این چیزی را که گفتید الان نمیشنوم اما در همان برهه که کار آیتم طنز میکردیم همیشه این احساس را داشتم که الان بچههای سینما و تلویزیون نسبت به ما اعتماد ندارند و فکر میکنند که ما یک کار طنز که شکل زندگی داشته باشد، نمیتوانیم انجام بدهیم. یعنی تا قطار ابدی؟عطاران: بله. تا اینکه زیر آسمان شهر همه چیز را تغییر داد یعنی سعی کردم برای زیر آسمان شهر (1) را طوری بنویسم تا همین اتفاقی که الان از آن صحبت میکنیم بیفتد. خودتان بیشتر آیتم نوشتن را دوست دارید یا طنزی که شبیه زندگی باشد؟عطاران: من فکر میکنم هر دوی اینها لازم است. اما مدلی که من یا آقای مدیری یا رامبد جوان کار میکند همه اش لازم است. باید شکل اجرای خوبش پیدا شود. نقاشی هم سبکهای مختلف و رنگهای مختلفی دارد. مثلا کسی که رنگ زرد را دوست دارد آن را بیشتر در کارش استفاده میکند. هر سلیقه ای کار متفاوتی را ارائه میدهد. اما انگار این آیتم سازی در طنز هم تاریخ انقضا داشت. من دیگر پس از آن دوره ندیده ام که افراد موفق طنز این کار را مجدد انجام دهند.عطاران: متاسفانه این خصوصیت ایران است. که یک موجی میآید همه چیز را با خودش میبرد و غرق میکند و همه چیز نابود میشود و باز دوباره چیز دیگری میآید. مثل همین سینمای طنز که دلیل اینکه ما پر کار شده ایم این است که الان همه کارگردانها فقط طنز کار میکنند! تمام کارگردانهایی که طنز هم نمیشناسند این کار را انجام میدهند و طبیعی است که از ما میخواهند که برای آنها بازی کنیم. آقای عطاران شما نمیخواهید دوباره آیتم بسازید؟عطاران: شاید این کار را بکنم. کار خوب اگر ساخته شود حتما پر بیننده میشود.صالحی: اصولا همیشه یک کار خوب پر بیننده میشود. چه در تلویزیون و چه در سینما. عطاران: مثلا مردم خیلی بیشتر درباره الی را از مثلا... نیش و زنبوری که ما بازی کردیم دوست دارند! این را همین طوری مثال زدم. چرا اینطوری فکر میکنید؟عطاران: مطمئنم. آمار فروش نشان میدهد. یعنی ما میتوانیم کارهای دیگری هم به غیر از طنز داشته باشیم که مردم آنها را هم دوست داشته باشند. ما در سینما باید انواع ژانرها را داشته باشیم. الان سینما عشقی شود که دیگر کسی عاشق من نمیشود! این مشکل سینماست که دوره ای است. دوره ای سینمای ما اکشن بود بعد از آن جنگی شد و بعد از آن عشقی و حالا هم طنز. که هر کدام هم بازیگرهای خاص خودشان را دارند. حتما هم این شرایط فعلی تغییر میکند و نوع دیگری از سینما رو میشود! انگار در شرایط فعلی فقط طنز جواب میدهد...نه! ما چیز دیگری به غیر از طنز نداریم! به غیر از طنز نمیسازیم. سطح کارهای طنزی که به شما پیشنهاد میشود بالاست؟صالحی: نه. آنهایی که به من پیشنهاد میشود که اصلا این طوری نیست.عطاران: وقتی میگویم باید شرایط تغییر کند (حتی برای خودم) همین است. شاید چون همه ما توقع داریم که شماها که کار طنز میکنید این سطحی بودن متنها را از بین ببرید.صالحی: ببینید، هر مقطعی مخاطب یک چیزی را میطلبد. نمیتوانیم بگوییم که الان هم اگر ساعت خوش یا سیب خنده پخش شود مخاطبان همان طور از آن استقبال میکنند. مخاطب در هر مقطعی یک چیز را میطلبد. اما برای کارگردانی در سینما باید یک سری از مسیرها طی شود. باید برای رسیدن به هدف باید برنامه ریزی داشت و مسیرهایی را طی کرد. مثلا من در مقطعی از زمان تئاتر کار میکردم، شاید اصلا بازی در این آیتمها را قبول نداشتم. اما متوجه شدم که برای رسیدن به هدفم باید از راههایی بگذرم، به همین دلیل ایتمهای طنز را بازی کردم و بعد وارد سینما شدم تا اینکه نقشهای اصلی سینما را بازی کردم. الان هم با این سینمای کمدی موجود به خود ما بستگی دارد که چقدر بتوانیم خودمان را بالا بکشیم؟! یعنی کمی عرض و طول بیشتری را برای آن در نظر بگیریم. به همین دلیل الان دوست ندارم سر هر کاری بروم. چون احساس میکنم که تخلیه شدم. در سینمای کمدی ترکیب بازیگرها هم کاملا مشخص است! شما سه نفر هستید و رضا شفیعی جم و مهران غفوریان.صالحی: بله، ما خودمان هم باید فکر کنیم. مثلا کار عید به من پیشنهاد شد هم اینکه کسالت داشتم، هم اینکه با خودم فکر کردم اگر دو ماه بخواهم 15 قسمت کار کنم، انرژی زیادی از من میبرد. در صورتی که میتوانم برای سینما برای یک فیلم یک ساعت و نیمه 2 ماه کار کنم و بازخورد بیشتری هم داشته باشد. کیفیت مطلوب تری هم دارد. یا اینکه فکر کردم 2 فیلم در نوبت اکران با علی صادقی دارم، اگر بخواهم درتلویزیون هم با او باشم خیلی تکرار زیاد میشود. انگار کسی هم به دنبال تجربه جدید نیست.عطاران: بله بستگی دارد که ریسکی که همه میکنند چقدر بگیرد. من معمولا خودم همیشه پیشنهاد بازیگرها و ترکیبهای عجیب و غریب میدهم. مثلا هر وقت ترکیب هم خیلی خوب بوده به متن توجه چندانی نکردم. مثلا وقتی میگویند رضا کیانیان خود من خوشم میآید یا اسنکه مثلا من در کنار گلزار در توفیق اجباری قرار است چه کنم؟! این ترکیبهای جدید، تازگی هم میآورد. اما در سریالهایی که دارید خودتان هم به دنبال تکرار رفته اید.عطاران: من دو نفر بیشتر ثابت نداشتم. در خانه به دوش چه کسانی بودند؟صالحی: علی و حمید لولاییعطاران: در متهم گریخت چه کسانی بودند؟صالحی: سیروس گرجستانی، سعید آقاخانی و علیعطاران: در ترش و شیرین چه کسانی بودند؟صالحی: من و علی و رضا شفیعی جم.عطاران: در بزنگاه هم...صالحی: حمید لولایی و علی...عطاران: علی چون همیشه خیلی خوب بوده در کارهای من و حمید لولایی همیشه بودند. بازیگر ثابت دیگری ندارم! مریم امیر جلالی.عطاران: خانم امیر جلالی هم در کار آخر نبود. من کلی آدم جدید داشتم مثل مرجانه گلچین یا نیکی نصیریان یا سوسن پرور یا هنگامه حمیدنژاد که الان نقش یک سینمایی بازی کرده.صالحی: اما کلا تلویزیون مثل یک تیم فوتبال است که تو تیم خودت را داری. ممکن است برای فصل شرایط طوری چیده شود که یک هافبک عوض کنی. در تلویزیون هم همین طور است. طبیعتا وقتی در 2 ماه قرار است 13 قسمت بسازی ترجیح میدهی به دنبال کسانی بروی که خیلی بهتر همدیگر را میشناسند... عطاران: کسی که خیلی در کارهای من ثابت بوده بسیار حسی بوده. مثل اعضای بدن که اگر بخواهی عضوی را تغییر دهی خیلی راحت تر دست و پا را عوض میکنی تا قلب و مغز! چون آنها باعث مرگ کسی نمیشود فقط شرایط را عوض میکند. اما نکته مثبتی که در کارهای شما وجود دارد این است که زندگی در آن جریان دارد و این نوآوری را شما کردید...صادقی: ای ول.عطاران: نمیدانم هر چه شما بگویید. دست شما درد نکند. (خنده)صالحی: بله. من چون ترش و شیرین را با رضا کار کرده بودم یاد گرفتم که 3 در 4 را هم به زندگی نزدیک کنم، یعنی به متن اکتفا نکنیم. یادم هست که روزی یکی از دوستان منتقد در مورد رضا چیزی گفت که برای من خیلی جالب بود. میگفت: «رضا عطاران، مهرجویی تلویزیون است!»عطاران: عجب آدم خوش سلیقه ای بوده!صالحی: (خنده) من هم این را یاد گرفتم. آقای صادقی شما برای هر دو نفر بازی کردید، کدام یک سخت تر بوده و کدامیک راحت تر؟عطاران: علی به خدا اگر بگویی مجید، من میدانم و تو! (خنده)صادقی: کار کردن در سینما کلا سخت است! دستشان درد نکند هر دو هم دستمزدم را خوب دادند.عطاران: آن قضیه که به ما ربطی ندارد!صادقی: تو پشت ماجرا بودی که این اتفاق افتاده وگرنه میدانی که اوضاع چطور است. البته من رویم را سفت میکنم و اول دستمزدم را میگیرم. یعنی بابت دستمزد ضربه خورده اید؟صادقی: چندباری این اتفاق افتاد، اما جاهایی که رضا یا مجید بودند خیالم راحت بوده. یعنی حاضرید برایشان چک سفید امضا کنید؟عطاران: اگر خود علی هم بخواهد ما نمیخواهیم که این کار را بکند. چقدر از بازیگران کنسه میگیرید؟عطاران: من که سعی میکنم حتما از کمک بچهها استفاده کنم، فرقی هم ندارد که آن فرد چه کسی بوده حتی اگر مهمان آن روز کار بوده باشد اما نظر خوبی بدهد از نظرش استفاده میکنم. شما جوری از بازیگران بازی میگیرید که بعدا خود بازیگر متوجه میشود که خوب بازی کرده.عطاران: معمولا دوست دارم با کسانی کار کنم که بازیگر نباشند، یعنی ندانند که بازیگری چیست. چقدر نقشهای تکراری بازی کردید؟ مثلا اقای عطاران شما نقش دزد را خیلی بازی کردید.عطاران: بله. چرا این اتفاق افتاده؟عطاران: چون انتخابهایم خوب نبوده.صادقی: اما خوب رضا جون پولش خوب بوده.عطاران: بله اما چون یک نفر یک نقش خوب بازی کرده است حالا همه از او توقع دارند تا در ان نقش باز هم بازی کند.صالحی: اتفاقا من امروز با یک یاز دوستانم که اصلا در هنر هم فعالیتی ندارد داشتیم یک تله فیلم میدیدیم، یکدفه با ناراحتی گفت: «این بازیگر هم که مدام همین نقش را بازی میکند» من چیزی نگفتم و او خودش جواب خودش را داد، گفت: «من فکر میکنم چون در فلان فیلم این نقش را خوب بازی کرد همه فکر میکنند که باید دوباره چنین نقشی را به او پیشنهاد بدهند.» البته این عیب سینمای ماست که در دنیا هم وجود دارد. متفاوت ترین نقشی که بازی کردید چه بوده؟عطاران: شاید صندلی خالی و قرنطینه.صالحی: من شاید نقش تکراری نداشتم اما خودم دارم تکراری میشوم! زیاد بازی کردن ضربه زدن به خود آدم است. کلا سعی میکنم که کارهای متفاوت تری را قبول کنم. مثل ازدواج در وقت اضافه که با علی داشتم. چون استعداد و تواناییهای کمی در بازیگری دارم باید سر حوصله بیشتری نقشها را انتخاب کنم.صادقی: من هم که همیشه تکراری بودم. چرا؟عطاران: من که همیشه دوست داشتم علی خودش باشد! پس تقصیر ما هم هست.صادقی: کسی از من نخواسته که جور دیگری بازی کنم. من هم باید نظر کارگردان را جلب کنم.صالحی: اما علی در دو کار برای من بازی کرده که اصلا شبیه همدیگر نیست.عطاران: اما به نظر من باز هم شبیه است. چون من که نقش دزد را هم بازی میکنم مثل همان نقشهای قبلی ام است. فقط شاید یک جا دزد کت وشلواری باشد و یک جا هم دزد در به در!صادقی: شاید موقعیتها فقط فرق میکرده اما من فرق چندانی نداشتم. شاید حالا بنا به موقعیت سن ام تکیه کلامهای متفاوت تری داشتم و تنها همین نکات کوچک تغییر کرده است! اما من تغییری نداشتم.صالحی: انشاء الـ... رضا یک فیلم کاملا جدی میسازد و همه در آن بازی میکنیم!صادقی: مثلا سکانس اول فیلم هم اینجوری شروع میشود که همه داریم در بهشت زهرا گریه میکنیم. (خنده) دیدن شماها در چنین حالی بیشتر خنده دار است! چه نقشی بیشتر به رضا عطاران میآید؟عطاران: معمولا هم به من میگویند نقش قالتاق خیلی به تو میآید. مثل نقشی که در ترش و شیرین داشتم. آقای صادقی شما چطور؟صادقی: من کلا درمورد فیلمها اینطوری فکر نمیکنم. یعنی چندان مهم نبوده که چطور باشد! اصلا هیچ وقت متن را خوانده اید؟صادقی: متنی که عکس نداشته باشد را نمیتوانم بخوانم. انگار نمیفهمم! دیالوگها هم آن چیزی که به دهانم میآید را میگویم اگر نه برای خودم را میگویم. اما خوب سعی میکنم به کارگردانها هم توجه کنم، چون به هرحال این کار ماست و باید هر کاری که آنها میخواهند انجام دهیم. در رفاقت چقدر پای همدیگر میایستید؟عطاران: من تا جایی که بتوانم.صادقی: تا حد نرمال! شما الان به این معروفید که گران ترین بازیگران سینما هستید....صادقی: نه بابا، این حرفها را نزنید.... فقط به خاطر این است که الان سینمای کمدی رو بورس است. فیلم گریه دار چه کسی میخواهد ببیند؟مردم ما همین الان دارند گریه میکنند. گریه شما را کسی دیده؟عطاران: من که بله.صادقی: سر همان کوچه اقاقیا با مجید صالحی (خنده)!عطاران: من در بازیهایم هیچ وقت گریه نکردم. تا به حال از دست هم ناراحت شدید؟عطاران: بله.صالحی: من و رضا فقط یک بار از هم ناراحت شدیم.عطاران: یک بار که نمیشود! مگر میشود بعد از این همه سال یک بار از هم ناراحت شده باشیم.صالحی: خوب یک بار دعوا کردیم.عطاران: من از دست علی هم ناراحت شدم او از هم من ناراحت شده.صادقی: سر کار 3 در 4 خیلی دعوا زیاد بود که آن هم بین من و مجید نبود. دعوای شما و مجید صالحی برای چه بود؟صالحی: برای کوچه اقاقیها دعوایمان شد. من داشتم با کسی دعوا میکردم، رضا از آن طرف دفاع کرد. با هم جر و بحث کردیم.عطاران: البته جر و بحثی که به هم فحش میدادیم (خنده)صادقی: رضا سر کوچه اقاقیا خیلی اذیت شد، خون بالا میآورد! ما هم درد میکشیدیم، آخرهای کار همه داشتیم اذیت میشدیم.عطاران: یاد منوچهر نوذری هم زنده. در آن کار خیلی کمکمان کرد. اما جوانها خیلی بیشتر اذیت مان میکردند مثل مجید و یوسف تیموری. آقای صادقی بعد ازاین همه سال دوستی میدانید که اگر چه کاری را انجام دهید رضا عطاران از شما ناراحتم میشود؟صادقی: به هر حال یک سری از مسائل اصولی است که باید حتما رعایت شوم مثل احترام گذاشتن به طرف مقابل که حتما باید انجام شود. باید درست و حسابی با هم رفتار کنیم.عطاران: من از چیزی ناراحت نمیشوم فقط اگر کاری به من مربوط نشود اما در کار من تاثیر بگذارد ناراحت میشوم. مثلا اگر علی با تهبه کنندهها به مشکل بخورد، سر کار من نیاید، من از علی هم ناراحت میشوم. چون به من ربطی ندارد!صادقی: آن هم که دیگر دست من نیست. چون من میخواهم پول در بیاورم و زندگی کنم. کدامیک از شما رُک تر هستید؟صالحی: رضا. از اول مسائل را میشکافند. مثلا علی کارش بد نیست که از اول قراردادش را تعیین میکند. ولی من خیلی مراعات میکنم. شاید من حواسم به همه هست. رُک گویی که بچهها دارند بد نیست. به نفع خودشان است. خیلیها میگویند شما سه نفر یا عصبانی نمیشوید یااینکه اگر عصبانی شوید دیگر نمیتوان کنترلتان کرد.صادقی: بستگی دارد!عطاران: بله. من خودم از عصبانیت خودم میترسم.صالحی: من عصبانیت رضا را فقط در کوچه اقاقیا دیدم. اما در کارهایی که کردم انقدر همه خوب بودند که من عصبانی نشدم. مثلا به خاطر شریاط مالی سعی میکنم خودم را ناراحت نکنم چون دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. یا اینکه اگر مثلا ناهار کار بد بود که نباید خودم را بکشم! ناهار از بیرون میگیرم. نباید از چیزهای کوچک و جزئی عصبانی شد. میدانید که چه اخلاقهایی تان میتواند عطاران را ناراحت کند؟صالحی: آخرین باری که رضا از دست من ناراحت شد داشتیم یک چیزی برای یکی از دوستانمان میخریدیم که سر حساب کردن دعوایمان شد، من میخواستم حساب کنم اما رضا نمیگذاشت، تا اینکه رضا با ناراحتی سر من داد زد و گفت من میخواهم حساب کنم!عطاران: (خنده) راست میگوید.صالحی: بعد هم من خیلی سریع از آن مغازه بیرون آمدم و اصلا هم ناراحت نشدم. چون با خودم فکرکردم و گفتم حتما در آن موقع این حس را داشته که خودش پول آن جنس را حساب کند. موضعی هم نسبت به هم نگرفتیم و حتی بعد از آن در یک مسیر طولانی با هم سوار ماشین شدیم وکلی حرف زدیم. همان جا باید کات داد و delete کرد و به بعدها فکرکرد. شما هم میدانید که کدام اخلاق تان میتواند مجید صالحی را ناراحت کند؟عطاران: میدانم اما نمیگویم. چرا؟عطاران: چون نمیشود گفت!صادقی: اگر کارهایت هم مثل زندگی ات بود ما راضی بودیم. عطاران: یعنی چه؟صادقی: مشکل من این است که نمیتوانیم یک فیلم طنز آدم حسابی بسازیم. حتما باید بریم سراغ قشرهای پایین جامعه. انگار کسانی که پولدارند کار طنز انجام نمیدهند. مثلا همیشه لباسها در کارهای رضا بی رنگ و روست چون به قشر پایین مربوط میشود!عطاران: معمولا با توجه به نقشها یک دست لباس کافی است.صالحی: برای من هم همین طور است، لباس باید در راستای کار باشد. خارج از کار چطور؟صالحی: من رنگ و لعاب را دوست دارم. من کاری ندارم که دیگران چه فکری میکنند، دوست دارم آن چیزی را که خودم دوست دارم بپوشم.صادقی: همین هم درست است! شما که همیشه لباسهایتان با خیلیها متفاوت است.به خاطر متفاوت بودن این لباسها را نمیپوشم فقط چون آنها را دوست دارم.عطاران: خیلیها مثل علی لباس میپوشند. اما من بیشتر دوست دارم لباس برای خودم باشد، من اگر یک پیراهن را میپوشم و حال میکنم آنقدری آن را میپوشم تا مُندرس شود! به عنوان سوال آخر اگر زمانی مهران مدیری دوباره به شما پیشنهاد همکاری بدهد با توجه به شرایط فعلی تان با او همکاری خواهید کرد؟عطاران: بله. بستگی به شرایط دارد، یک بار هم برای پاورچین پیشنهاد کردند که من سر کار بودم.صالحی: بله. برای من فرقی نمیکند که با چه کسی کار میکنم، مهم این است که از کار کردن با او لذت ببرم. ضمن اینکه من کارهای او را دوست دارم. کلا سعی میکنم با همه جنس آدمی کار کنم.صادقی: من هم که یکبار با ایشان کار کرده ام در سریال دردسر والدین. عطاران: من یک سوال دارم، مجید تو میدانی علی چند سالش است؟صالحی: علی متولد 59 است. یعنی...صادقی: 29 سال فیکس!صالحی: رضا هم که... 53! نه 54 شوخی کردم!57 چطور است؟ عطاران: دقیقا 10 سال بزرگتر! اما مجید را نمیدانم!صالحی: من یکی از سالهای خدا! (خنده)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 658]
صفحات پیشنهادی
مخالفت دولت با طرح اصلاح قانون انتخابات مجلس ... - اضافه به علاقمنديها
«استوارت بيتي» به دوران جنگجهاني ميرود · یک روز به یادماندنی و شاد در کنار رضا عطاران، مجید صالحی و علی صادقی · اصراري به پايان شاد نداشتيم ...
«استوارت بيتي» به دوران جنگجهاني ميرود · یک روز به یادماندنی و شاد در کنار رضا عطاران، مجید صالحی و علی صادقی · اصراري به پايان شاد نداشتيم ...
استفاده از هواپیمای شخصی در ایران آزاد میشود؟ - اضافه به علاقمنديها
یک روز به یادماندنی و شاد در کنار رضا عطاران، مجید صالحی و علی صادقی · خريد و مصرف چاي فلهاي · چگونه برای فرزندتان کتاب بخرید ...
یک روز به یادماندنی و شاد در کنار رضا عطاران، مجید صالحی و علی صادقی · خريد و مصرف چاي فلهاي · چگونه برای فرزندتان کتاب بخرید ...
تغذیه و سلامت كودكان - اضافه به علاقمنديها
یک روز به یادماندنی و شاد در کنار رضا عطاران، مجید صالحی و علی صادقی. . نمایش تصادفی مطالب. بهره دانشجويان از سفر عمره · نخستين جشنواره ملي «مطالعه مفيد» ...
یک روز به یادماندنی و شاد در کنار رضا عطاران، مجید صالحی و علی صادقی. . نمایش تصادفی مطالب. بهره دانشجويان از سفر عمره · نخستين جشنواره ملي «مطالعه مفيد» ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها