واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سینما؛ آینه روزگار ما
هالیوود برخی واقعیتهای جامعه را دستمایه قرار داده است. انعكاس مهمترین وقایع سال 2008 را در بسیاری از فیلمها میتوان مشاهده كردوقایعی كه در سال 2008 در نقاط مختلف جهان رخ داد به قدری متنوع بود كه دوربین رسانهها در پوشش تمامی آنها به مشكل برخوردند. بنابراین اگر فیلمی با توجه به برنامه طولانی پیش تولید و حضور در تقویم اكران بتواند به این دغدغههای روزمره مردم بپردازد واقعا ارزش توجه را خواهد داشت.مهمترین فیلم از این دست قطعا فیلم شوالیه تاریكی- آخرین ساخته كریستوفر نولان- است كه پرفروشترین فیلم سال و یكی از آثار تحسین شده ماههای اخیر سینمای جهان بود و برای تحلیلگران و ناظران سیاسی و فرهنگی حرفهای بسیاری برای گفتن داشت. دان اشنور، مدیر انستیتو سیاسی جسآنرو از جمله طرفداران این فیلم بود كه كار كریستوفر نولان را در این فیلم ستایش میكند: شاید 5سال قبل ساخت چنین فیلمی بسیار دشوارتر از حالا بود چون شرایط نمیتوانست برای بیان چنین مسائلی در یك فیلم كه قرار است برای بیننده جریان اصلی سینما راضیكننده باشد، مهیا شود.وقایعی كه در سال 2008 در نقاط مختلف جهان رخ داد به قدری متنوع بود كه دوربین رسانهها در پوشش تمامی آنها به مشكل برخوردند. بنابراین اگر فیلمی با توجه به برنامه طولانی پیش تولید و حضور در تقویم اكران بتواند به این دغدغههای روزمره مردم بپردازد واقعا ارزش توجه را خواهد داشت.در آن سالها ما تازه جنگ عراق را آغاز كرده بودیم و مبارزه با تروریسم هم ماههای ابتداییاش را میگذراند و هضم فیلمنامههایی از این دست برای بیننده ساده نبود ولی حالا كه تماشاگران نتیجه عملیاتهای نظامی در عراق و افغانستان را دیدهاند میتوانند پیام این فیلم را به خوبی درك كنند.روی سكوف، سردبیر روزنامه سانفرانسیسكو كرونیكل هم معتقد است: شوالیه تاریكی سوژه خوبی برای بررسی شرایط شخصیت اصلی فیلم و همخوانی آن با شرایط روز دنیاست. او ادامه میدهد: این فیلم توانست نشان دهد كه خیروشر مدرن چگونه میتوانند درون هر یك از ما وجود داشته باشند. گرچه شوالیه تاریكی حتی قبل از اینكه ایفاگر شخصیت منفی آن (هیث لجر ) از دنیا برود نیز مورد توجه قرار گرفته بود اما ایجادشدن موج جدید استقبال از این فیلم تا حدی مربوط به این واقعه میشد كه نشان از شیفتگی اجتماع به حوادثی از این دست است. مونتانا میلر استاد دانشگاه بولینگگرین در اوهایو در این زمینه میگوید: مردم شوكه شده بودند و من شاگردانی داشتم كه برای او گریه میكردند و شیفتگی مردم به كسب اطلاعات بیشتر در مورد او از طریق دنبال كردن تحقیقات پلیس و پزشكان و تماشای فیلم بدل به یك پدیده همهگیر شده بود. اما تنها فیلم شوالیه تاریكی نبود كه تلاش كرده بود تا مشكلات امروز ما را منعكس كند و ما را به تفكر برای یافتن راهحلهای منطقی وادارد. انیمیشن وال ای از استودیو پیكسار كه یكی از نامزدهای اسكار بهترین فیلم انیمیشن است، فیلمی بود كه سینماروها و به ویژه طرفداران نهضت سبز را به تحرك بیشتر واداشت.
الی پاریزر ،مدیر اجرایی شركت مووآن كه یكی از طرفداران حفظ محیط زیست است تماشای این فیلم را به تمامی كارمندان این شركت توصیه كرده بود و دلیل این كار خود را چنین توضیح میدهد: بهعنوان كسی كه مدافع زمین سبز است این فیلم را پسندیدم اما فیلم از نقطه نظر علمی هم دارای جایگاه مناسبی بود و اصرار میكرد در صورتی كه مسیرمان را تغییر ندهیم تمدن بشری در نهایت چه سرنوشتی خواهد یافت. من فیلمهای كودكان كه دارای داستانهای احمقانه و سادهانگارانه نیستند را دوست دارم اما والای توانسته بود حرفهای جدیاش را در قالب شخصیتهای سرگرمكننده كودكانه بیان كند و این چیزی است كه این روزها كمتر دیده میشود.اما در عین حال افرادی از جمله دیو گیلسون ، سردبیر نشریه مادرجونز معتقدند كه شاید این فیلم دارای پیامهای مثبتی در زمینه حفظ محیطزیست بوده اما محصولاتی كه برای بازاریابی آن عرضه شده این موضوع را تا حدی جبران كرده است.وی در توضیح این نظر خود میگوید: معتقدم والای فیلمی جذاب و سرگرمكننده بود اما زمانی كه شما از سالن سینما بیرون میآیید و تمامی اسباب بازیها و دیگر وسایلی را كه براساس شخصیتهای این انیمیشن ساخته شده، در فروشگاهها میبینید شاید دیگر این فیلم را نتوانید در زمره فیلمهایی ببینید كه حافظ محیطزیست هستند.از دیگر مسائل مطرح در جامعه آمریكا موضوع مهاجران غیرقانونی بود كه در سالهای 2000 و 2004 نیز نقش مهمی را در انتخابات ریاستجمهوری ایفا كرده بود و این بار در فیلم ملاقاتكننده به خوبی مطرح شده بود. بالا گرفتن تب مبارزه با مهاجران غیرقانونی در آغاز دومین دوره ریاستجمهوری بوش به تصمیم كنگره برای ساخت دیوار امنیتی در مرز مكزیك شد كه به زعم بسیاری نتوانست مانع ورود مهاجران غیرقانونی مكزیكی و آمریكایلاتین به آمریكا شود.هالیوود برخی واقعیتهای جامعه را دستمایه قرار داده است. انعكاس مهمترین وقایع سال 2008 را در بسیاری از فیلمها میتوان مشاهده كرددیوید ایگناتیوس تحلیلگر سیاسی روزنامه واشنگتن پست درباره این فیلم میگوید: شخصیت ریچارد جنكینز همان انزوایی را تجربه میكرد كه شرایط سخت اقتصادی میتواند در هر انسانی در یكی از قارههای جهان بهوجود آورد. این فیلم در كنار مطرحكردن مسائل قومی نشان داد كه كلیشههای فرهنگی كه در فیلمهای روز جهان كم و بیش آن را میبینیم ناشی از عدمدرك سازندگانشان از شرایط جاری جهان دارند و همین نكته در انتخابات ریاستجمهوری باعث شد تا در نهایت باراك اوباما به ریاستجمهوری برسد كه كمتر كسی برایش در 2سال قبل شانسی قائل بود اما آرایی كه جوانان در حمایت از اوباما به صندوقها ریختند این امید را بهوجود آورد كه روزهای حضور پررنگ كلیشههای فرهنگی و ضدمهاجران در سینمای امروز به پایان رسیده است.
ولی در كنار مسائل اقتصادی یكی از اصلیترین مسائل، موضوع انتخابات ریاستجمهوری آمریكا و انتخاب باراك اوباما بهعنوان رهبر جدید آمریكا بود كه بازتابی جهانی داشت اما استقبال مردم از فیلمهای سیاسی چون رای متزلزل ویا دابلیو از الیور استون اصلا چشمگیر نبود. البته دابلیو مثل اكثر فیلمهای الیور استون یك فیلم سیاسی است اما بدون شك در مقایسه با شاهكارهای وی مانند نیكسون و JFK دارای ضعفهای زیادی است و او در دابلیو نتوانسته است تصویر تازه از جورجبوش ارائه دهد و تقریبا فیلم همان جورجبوشی را كه همه ما میشناسیم در قالب فیلم بار دیگر به ما نشان میدهد و حتی بهنظر میرسد « استون» در این فیلم به جای بررسی دقیق سیاست بوش، بیشتر به ارائه نظرات شخصی خودش در مورد وی رو آورده است. وجود چنین شاخصههایی باعث شد كه این فیلم تنها در چند جشنواره سینمایی اروپایی مورد توجه قرار گیرد و نتواند در گیشه آمریكا به موفقیت قابل توجهی دست یابد.ایگناتیوس در این رابطه توضیح میدهد: انتخابات امسال یكی از دراماتیكترین انتخابات تاریخ آمریكا بود و این موضوع در نحوه انتخاب باراك اوباما بهعنوان كاندیدای دمكراتها در انتخابات و پس از آن پیروزیاش بر مككین تكرار شد و شاید به همین دلیل بود كه فیلمهای سیاسی در یكی از سیاسیترین سالهای تاریخ تماشاگری نداشتند چون مردم در خلال انتخابات شاهد یك فیلم زنده با حضور یك بازیگر محبوب - باراك اوباما – بودند.شخصیت ریچارد جنكینز همان انزوایی را تجربه میكرد كه شرایط سخت اقتصادی میتواند در هر انسانی در یكی از قارههای جهان بهوجود آورد.اما در زمینه جنگ و مسائل مربوط به آن، سال 2008 شاید یكی از ضعیفترین سالها باشد و 2 فیلم مهم این ژانر را فیلمهای «بدون توقف» – در انتقاد از سیاستهای نظامی آمریكا در افغانستان و عراق– و فیلم War,Incتشكیل میدادند. ایگناتیوس برای این رویكرد ضعیف سینما به مقوله جنگ استدلالهایی دارد: یكی از دلایلی كه فیلمهایی از این دست درباره عراق به موفقیتی دست پیدا نمیكنند این است كه تماشاگران هنوز هم شاهد عملیاتهای نظامی در عراق هستند و به نحوی این فیلمها به آنچه در دنیای واقعی میگذرد نزدیك هستند و شاید برای مردم هنوز زود باشد كه نسخهای از این وقایع را روی پرده سینما ببینند. امیررضا نوریزاده
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 673]