واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: هنوز روزهایی كه بهعنوان سرمكانیك نیروی هوایی مشغول خدمت بودم یا روزهای كار در رادیو و تئاتر را فراموش نكردهام؛ روزهایی كه سخت كار میكردم و از انجام وظیفهام لذت میبردم چرا كه روحم در آرامش بود؛ مثل حالا... كاراكتر« ادی» در فیلم تحسین شده «عزیز میلیون دلاری» ساخته كلینت ایستوود، برای مورگان فریمن شگون داشت چراكه باعث شد او در چهارمین نامزدیاش برای كسب جایزه اسكار در سال 2005، با افتخار به آن دست یابد. حالا 5 سال گذشته و او بار دیگر به سبب بازی درخشان در ساختهای دیگر از ایستوود به نام «شكستناپذیر» نامزد دریافت جایزه اسكار بهترین بازیگر مرد نقش اول شده است. در این گفتوگو مورگان فریمن از سالهای دهه 60 و 70 تا بازی در فیلم «مالكوم ایكس» در ابتدای دهه 80 و سپس تغییر مسیر بازیگریاش در سینما به سبب همین فیلم سخن به زبان رانده است.او از تأثیراتی كه از سیدنی پواتیه پذیرفته هم خاطراتی جالب توجه دارد و همچنین درباره رفاقت و دوستی بینظیرش با كلینت ایستوود حرفهای تازهای بیان كرده است. مهمتر اینكه بهنظر میرسد او نیز مانند مارتین اسكورسیزی و چند بزرگ دیگر، بدجوری از اوضاع حال حاضر سینما دلخور است، بهنحوی كه اذعان میكند در این سینما كه همه را خاكسترنشین میكند، مقبولبودن و محترمماندن چیزی شبیه معجزه است. بخوانید:• 16 سال از زمان درخشش «نابخشوده» میگذرد و همچنان ایستوود و فریمن در نوك قله ایستادهاند؛ مثل اینكه هیچ تندبادی این دو افسانه سینما را پایین نمیاندازد؟در مورد كلینت (ایستوود) بیهیچ شكی همینگونه است ولی درباره مورگان 72 ساله باید بگویم من نه در نوك قله و نه در پایین قله ایستادهام. برای من هنوز این احساس وجود دارد كه ابتدای جاده سینما قرار دارم؛ مسیری كه هنوز كلی باید بپیمایی تا به پایین قله برسی. • این را باید یك تعارف به حساب بیاوریم؟ به هرحال با واقعیتها چهكار میخواهید بكنید؟ یعنی از جایگاه خودتان راضی نیستید؟من نظر و احساس خودم را گفتم. هنوز روزهایی كه بهعنوان سرمكانیك نیروی هوایی مشغول خدمت بودم یا روزهای كار در رادیو و تئاتر را فراموش نكردهام؛ روزهایی كه سخت كار میكردم و از انجام وظیفهام لذت میبردم چرا كه روحم در آرامش بود؛ مثل حالا. اگر بتوانیم روابط انسان دوستانه را حفظ كنیم از جایگاه و حال و روز خودمان هم شاد هستیم. یك چیز دیگر اینكه حفظ این روزهای پر از آرامش و موفقیت است كه مهم است. • 5 سال پیش در مراسم ناهار اسكار 2005گفته بودید كه سختترین چیز در سینما مقبول بودن و محترم ماندن است. هنوز نظرتان تغییر نكرده؟در حقیقت باید بگویم كه چرا نظرم تغییر كرده. الان میگویم كه مقبول بودن و محترم ماندن در سینما دیگر سختترین دستاورد یك سینماگر نیست. چرا كه اصلا بهدست نمیآید و اگر بهدست بیاید گویی چیزی شبیه معجزه است. • 30 سال پیش در فیلم «مرگ یك پیامآور» نقش مالكوم ایكس را بازی كردید و حالا هم كه در نقش نلسون ماندلا در فیلم شكستناپذیر ظاهر شدهاید. چه سیاهپوست طراز اولی مانده كه بخواهید بهعنوان كاراكتر او ظاهر شوید؟باید اذعان و اعتراف كرد كه بازی كردن چنین نقشهایی افتخار آمیز است و شاید ایفای چنین نقشهایی سقف آرزوهای هر بازیگری باشد. نكته مهم در امتیازات مشابهی بود كه هم مالكوم داشت و هم ماندلا؛ آنها نماد آزادیخواهی و برابری و برادری بودند. در دنیای حرفهای ما سیدنی پواتیه اینگونه بود. او لیدر و سدشكن ما بود. سیدنی بود كه به سفیدهای ازخودراضی كمپانیهای هالیوودی سیلی زد؛ آنهم با روایتی معنوی و رفتاری برازنده. پواتیه لیدر فراموشنشدنی ما سیاهان بود و اینكه چه نقشی باقی مانده، احتمالا باید بگویم كاراكتر دوران سالمندی باراك اوباما (با خنده)؛ نه این اتفاق نمیافتد. • 10 سال پیش در 2 فوریه 2000 در برنامه تلویزیونی بزرگان آمریكا، یك اپیزود به نام «سیدنی پواتیه: چراغ همیشه روشن» پخش شد كه شما در آن شركت داشتید. در آن برنامه از پواتیه به نام موقرترین سیاه پوست تاریخ یاد كردید.راهگشاترین و موقرترین سیاهپوست تاریخ سینما. دقیقا این عبارت را گفتم. نام این اپیزود نیز «سیدنی پواتیه: یك چراغ روشن» بود كه من آنجا گفتم باید عبارت چراغ همیشه روشن دربارهاش به كار برده شود چراكه دوستداران و شاگردان معنوی او دهه به دهه و نسل به نسل میآیند و میروند. پس او راهگشایی است كه چراغش همیشه روشن میماند. • در آستانه 73 سالگی، كارنامه حرفهای شما از هیچ ژانری خالی نیست. حالا یك سؤال كلیشهای؛ از بین حدود 80 فیلمی كه كار كردهاید 10 تا را نام ببرید كه دوستشان دارید.هر فیلمی داستان و رازهای خودش را دارد. برخی را دوست دارید چون برای شما احترام آفریدهاند با وجود اینكه میتوانستند كار شایستهای هم نباشند و برخی یادآوریها از فیلمها شما را افسرده میسازند بهرغم اینكه كارهای شایستهای بودهاند.«آمیستاد» كاری بود كه میشد بهتر تولید شود «باران شدید» نیز همینطور. كارهای كمدی یك تغییر ذائقه بود كه از آنها راضیام ولی از «هفت» چه بگویم و چه نگویم كه هنوز پس از 15 سال گیج ویلیام سامرست هستم یا از كاراكتر ادی در فیلم عزیز میلیون دلاری. هردوی این فیلمها از خلوت آدمی سراغ میگیرد؛ جایی كه آدمی است و حفرههای بزرگ و پر نشدنی از سؤالهای تمام نشدنی. گاهی فكر میكنم خداوند بشر را خلق كرد تا به جواب این سؤالات برسد اما خب مگر میشود ! • شكستناپذیر را چگونه تحلیل میكنید و البته كار كردن دوباره با كلینت ایستوود را؛ بهنظر میرسد هر دو نفر از نابخشوده تا شكستناپذیر راهی طولانی طی كردهاید؟به این مهم توجه كنید كه اگر فیلم بیوگرافیك از كلینت توقع دارید، سخت در اشتباهید. او مثل همیشه سراغ اخلاقیات رفته است. تمام فضا در این درام ورزشی بر این منطق استوار است. نلسون ماندلا در شكستناپذیر یك همراه است؛ همراه مردمی كه موفقیت كشورشان را میخواهند آنهم در یك تورنمنت ورزشی و در بازیهای جهانی. در واقع این یك رونمایی از ماندلایی است كه سالهای ابتدایی رهایی از زندان را تجربه میكند.در عمده فیلمهای كلینت تمام كاراكترها در سمتدهی و جهتدهی به نتیجه نقش دارند. در عزیز میلیون دلاری مثلا همان كاراكتر مادر نیز با وجود بیرحمیهایش در دقایقی اصلیترین كاراكتر است. در نابخشوده هم همینطور. طفلك ریچارد (هریس) را به یاد بیاورید. اصلا بخش اعظم داستان دربست سهم اوست. این سبك منحصربهفرد بازیگر و كارگردانی افسانهای به نام كلینت ایستوود است. او از خیل عظیم بازیگران استفاده میكند تا از اخلاقیات بگوید. در شكستناپذیر هم همینگونه است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 159]