واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: روزی كه به خواستگاری ایشان رفتم و قرار شد با هم صحبت كنیم، از آنجایی كه فكر نمیكرد كه من همان مجری باشم گفت... بچه مشهد، فارغالتحصیل حقوقرضا جاودانی در سال 1348 به دنیا آمد و كارشناس ارشد حقوق جزا و جرمشناسی است، البته لیسانسم در رشته حقوق است كه در مشهد گرفتم، میگوید: من معتقدم حقوق با همه پدیدههای اجتماعی در ارتباط است، پایاننامهای هم كه نوشته بودم در رابطه با مسئولیتهای كیفری ناشی از عملیات ورزشی (یعنی دوپینگ) بود، ولی شاید ارتباط عنوان تحصیلی من با این حرفه كمیدور از ذهن باشد، من اول وارد این كار شدم، بعد در دانشگاه ادامه تحصیل دادم.رضا جاودانی متولد مشهد و بزرگ شده آنجاست، اما چه شد كه وارد حیطه اجرا شد؟ من سال 1368 وارد صدا و سیمای مركز مشهد شدم و تا سال 1376 در آنجا بودم، پس از آن برای فوقلیسانس در تهران قبول شدم و همزمان با آمدنم به تهران، همكاریام را با شبكه سه سیما آغاز كردم و اولین كار تصویریام، 18 شهریورماه سال 1376 با برنامه «جنگ ورزش» بود. آغاز كــــارجاودانی میگوید: «من مجری برنامههای ورزشی هستم، برایم فرقی نمیكند فوتبال باش یا كشتی، اما باید اطلاعات لازم در آن زمینه را داشته باشم. من كارم را با مصاحبههای ورزشی آغاز كردم، اما بیشترین فعالیتم به دلیل علاقهام، روی فوتبال متمركز بود...»او از جمله مجریهای محبوب برنامههای ورزشی است. «این نظر لطف مردم است، من فكر میكنم شاید یكی از دلایل آن داشتن صداقت با مخاطب است و دوم جذب اطمینان مردم. گاهی اوقات گفتن كلمه «نمیدانم» خیلی بهتر است تا اینكه آدم بیجهت بخواهد عدم آگاهی خود را توجیه كند. وقتی آدم از جریانات روز عقب باشد و بدون مطالعه جلوی دوربین برود، پشت سر هم اشتباه میكند، در كل یادم نمیآید سوتی پررنگی داده باشم.» خواستگاریخانم سالاری همسر رضا جاودانی، كارشناس ارشد مردمشناسی و عضو هیات علمیدانشگاه است. او و رضا جاودانی سال 1378 با یكدیگر ازدواج كردند، 9 ماه بعد از جامجهانی 1998... جاودانی خاطره جالبی از آن روز دارد. «همه احتمال باخت تیم ایران را مقابل آلمان میدادند و من هم كه جزء تازهواردان و مجری پخش آن برنامه بودم، جلوی دوربین رفتم كه تلخی آن باخت موجب شد، خیلیها از جمله همسرم از من خاطره خوبی نداشته باشد!»روزی كه به خواستگاری ایشان رفتم و قرار شد با هم صحبت كنیم، از آنجایی كه فكر نمیكرد كه من همان مجری باشم گفت: «شما چقدر شبیه آن مجری هستید كه... من از او به خاطر شكست ایران مقابل آلمان خاطره خوبی ندارم و...» خلاصه كلی با هم صحبت كردیم و بالاخره افتخار داد كه با من ازدواج كند و همیشه به خاطر اینكه سرنوشتمان را به هم گره خورد، خدا را شكر میگویم. خانم سالاری، همسر جاودانی میگوید: «رضا یك شوهر نمونه است كه فقط مشغلههای كاری زیادی دارد. در كل واقعا از زندگیام راضی هستم. من فكر میكنم همان خاطره خواستگاری یكی از بهترین و شیرینترین خاطرات مشترك ماست. من زیاد برنامههای ورزشی را دنبال نمیكردم، اما چون آن روز ایران با آلمان بازی داشت، بیننده شبكه سه بودم. شروین جاودانی: تنیس بازی میكنمشروین به كلاس پنجم میرود، اما از چنان قدرت كلامیبرخوردار است كه در برخورد اول باعث تعجبمان شد. او از علاقههای خود برای ما میگوید: «من فوتبال را در حد نگاه كردن و پلیاستیشن بازی كردن دوست دارم و همچنین به خاطر كری با بابا... برزیل تیم مورد علاقه من است و دوست دارم قهرمان شود. اما رشتهای كه به آن علاقه دارم و بازی میكنم، تنیس است. یك ورزش سنگین میباشد كه علاقه زیادی به آن دارم، هفتهای دو بار به تمرین تنیس میپردازم.از او میپرسیم: مادرت طرفدار كدام تیم است كه میگوید: «وا... مامان نمیداند كه طرف كدام را بگیرد؟» رضا جاودانی میگوید: مامان در واقع خنثی است (همگی میخندند)... البته بابا بعضی موقعها طرفداری میكند و وقتی به خانه میآید، بهش تذكر میدهم... كه طرفداری نكن. همسر جاودانی میگوید: «البته كارشناسان و مهمانان برنامه به او میگویند كه تو طرفدار آلمانی یا آرژانتین... گرچه شروین راست میگوید: من هم به عنوان بیننده همیشه به رضا میگویم كه نباید در تلویزیون بروز دهی كه طرفدار چه تیمیهستی؟!» رضا میخندد و میگوید: اما به نظر من اگر این فرهنگ جا بیفتد خوب است، اینكه حرفهای یكدیگر را بشنویم و یا حتی طرفداریمان را بروز دهیم. یك جهان، یك جاماز رضا جاودانی درباره این برنامه پرسیدیم تا كمیاز حواشی جام بگوید: «من معمولا یك ساعت زودتر به استودیو 14 میروم، البته تنها من نیستم، عوامل پشت صحنه زیاد هستند، بالغ بر 40، 50 نفر در این برنامه به تهیهكنندگی آقای ذكایی فعالیت میكنند، استودیوی 14، همان استودیوی برنامه 90 است، البته گزارشگران در پخش حضور دارند، آن لپتاپی هم كه جلوی من است، با وبلاگهای معتبر و سایت فیفا به وسیله «بیسیم» آنلاین است. از او درباره بازیهای قدیمیكه در هر برنامه پخش میشود، میپرسیم، میگوید: «یك كار تیمیاست، اما باید از آقای صدر تشكر كنم كه یك آرشیو كامل فیلم از جامجهانی 1930 تاكنون دارد و این منابع را در اختیار ما قرار داد... یك سری از بازیهای آرشیوی هم كه متعلق به خود سازمان است.»از او درباره خاطرات پشت صحنه هم میپرسیم كه میگوید: «ما معمولا در زمان پخش بازیها، كه در استودیو نشستهایم، با كارشناسان و داوران كری میخوانیم، نظراتمان را درباره بازی میگوییم كه به نظر من اگر یك دوربین بیاید، میتواند برنامه جذابی را تهیه كند. وكالتمن سال 83 در كانون وكلا قبول شدم، سال 84 رسما پروانه وكالت گرفتم و كارم را آغاز كردم. در حال حاضربا یكی از دوستانم، دفتر وكالت داریم. تمركز بیشتر من در وكالت است، اما زمانی مثل حالا كه یك ماه شما درگیر جامجهانی هستید، مجبورم كار وكالت را كم كنم.جاودانی میگوید: وكالتهای خانوادگی را قبول نمیكنم (میخندد)... حوصله دعوا را ندارم. معمولا پروندههای حقوقی قبول میكنم.از او میپرسیم چندی پیش، وكالت یكی از همكارانت را قبول كردی كه خیلی خبرساز شد، میگوید: «خانه یكی از اقوام خانمم مهمانی بودیم، دوستی دارم به نام آقای اصغری كه در «برنامه دایره طلایی» با یكدیگر همكار بودیم. به من زنگ زد، كه شهرداری چاهی در خیابان كنده بود كه پر نكرد و بچهام در چاه افتاده است، به عادل زنگ زدم كه او هم به بیمارستان بیاید تا كارها سریعتر انجام گیرد، الحمدا... بچه نجات یافت، من وكیل آنها شدم و مقصرین به پرداخت دیه محكوم شدند. وكالت و فوتبالیك پروندهای به من ارجاء شد، یكی از دوستان به من گفت كه یك فوتبالیستی پول شخصی را نمیدهد، شما بیا این پرونده را قبول كن، اما قبول نكردم... همچنین به من پیشنهاد داده شد كه در كمیتههای انضباطی فعالیت كنم كه قبول نكردم... راستش را بخواهید حوصله این جور كارها را ندارد. مدرس دانشگاهرضا جاودانی میگوید: وكالت شغل اصلی من است، اما چرخشی است. در این یك ماه اجرا شغل اصلیام است، خانم سالاری همسر رضا جاودانی میگوید: «رضا انسان خوشاخلاقی است، با توجه به مشغلههای كاری كه دارد، ولی زمانی كه به خانه میآید، تمام مشغلهها را بیرون خانه میگذارد و با كارش خداحافظی میكند...»سالاری عضو هیات علمیدانشگاه و مدرس دانشگاه آزاد رودهن میباشد. «جامعهشناسی آموزش و پرورش، جامعهشناسی خانواده و گرایشهای مردمشناسی را تدریس میكنم، 4 روز در هفته در دانشگاه هستم و به خاطر شروین دیگر بیشتر نمیرسم كه تدریس كنم... به هر حال خانوادهای هستیم كه درگیری كاری زیادی دارد.»از آشنایی او با جاودانی میپرسیم، «دوست مشتركی كه دوست پدرم و دوست خانوادگی رضا بود، مرا به او معرفی كرد و بعد هم كه خواستگاری و ازدواج...» استاد سالاری میگوید: «پس از 11 سال زندگی باید بگویم كه رضا مرد جاودانی من است.»این استاد دانشگاه میگوید: من قبل از ازدواج، علاقه چندانی به ورزش نداشتم، اما پس از ازدواج، ناخودآگاه این علاقه در من به وجود آمد و ادامه میدهد: «طی این یك ماه، نظم خانه ما به هم ریخته، رضا وقتی كه شب به خانه میآید، خیلی خسته است، تا ظهر میخوابد، ظهر هم كه از خواب بلند میشود. باید ناهار را بخورد، سری به اینترنت میزند و ساعت 3 بعدازظهر هم از خانه بیرون میرود...» امسال در مردان آهنین نیستممن به عوامل مجموعه «مردان آهنین» گفتم كه به هزار و یك دلیل در مسابقه «مردان آهنین» شركت نمیكنم، به نظرم، ساختار برنامه باید عوض شود و دیگر جذابیت گذشته را ندارد، مجری «مردان آهنین» هم اتفاقی صورت گرفت، یك روز به من گفتند برو «بروجرد» این مسابقه را اجرا كن و از آن سال به بعد دیگر این اجرا به من محول شد، اما امسال گفتم كه دیگر در خدمت دوستان نیستم... بدون من هم این برنامه اجرا میشود، گرچه معتقدم كه هویت یك برنامه به مجریاش است. در كشورهای دیگر میبینیم كه فردی 30 سال مجری یك برنامه است، اما در ایران به جای اینكه به یك برنامه تنوع بدهند، مجریاش را عوض میكنند و یا تماشاگرانی كه برای دیدن «مردان آهنین» میآیند، تشویقها روح ندارد، همان طور كه گفتم باید تغییراتی در ساختار برنامه اتفاق بیفتد، ضمن اینكه 32 ورزشكار هم زیاد است، البته من چند پیشنهاد برای جذاب شدن به آنها دادم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 500]