واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: سوز زمستانهای این جا،استخوان سوز است. به خصوص با آن لباسهای نازک. من زیر شلوارم فقط یک گرم کن پشمی پایم بود و... روایت امیر حسین مدرس از سریال یوسف پیامبر (ع) گرمکن زیر لباس مصری! در طول مسیر طولانی تا شهرک سینمایی دفاع مقدس و در ترافیک تهران، با مدرس درباره همه چیز گپ زدیم، از مجله جدیدش «زندگی ایرانی» تا سریال یوزارسیف. اینها چند نکته از این چند ساعت است. * 6 ماه بعد از کلید زدن کار به گروه اضافه شدم. پاییز 83 بود. از اواخر بهار 84 تا آخر فروردین 86 هم آمدیم این جا. از اول هم قرار بود نقش ایناروس را بازی کنم.* 4:30 صبح سرویس میآمد دنبالمان. بعد گریم میشدیم. ساعت 8 صبح کار شروع میشد و تا 5-4 بعداز ظهر سرکار بودیم.* سکانسهای زندان زاویرا، 4 ماه هر روز سرکار بودیم. آن سکانسها را دوست دارم. سکانس ترور آمن هوتپ و جایی که بعد از سالها، یوسف را به عنوان معبر خواب معرفی میکنم، برایم جذاب بود. وقتی سریال را میدیدم خودم را نمیدیدم، رفته بودم تو فضای قصه. * سوز زمستانهای این جا،استخوان سوز است. به خصوص با آن لباسهای نازک. من زیر شلوارم فقط یک گرم کن پشمی پایم بود و جلیقه نازک پشمی هم زیر لباسم. تا کار تمام میشد میدویدیم سمت پیت آتش.3-2 دفعه آن قدر شدید سرما خوردم که چند روز از پا افتادم.* تو این سرما برای این کا بخار دهانمان گرفته شود، آب یخ میخوردیم ولی باز هم بخار دهانمان معلوم بود.* همه برا ی این کار انصافا زحمت کشیدند و مایه گذاشتند ولی در بعضی سکانسها میشد بهتر از این کار کرد.* فیلم نامه کامل بود ولی به ضرورت، سر صحنه تحولاتی انجام میشد. بعضی سکانسهایی که با رحیم نوروزی (آخن آتون) سلیمان تاش (آپوفیس) و زمانی (یوسف) بودیم با تایید سلحشور و شورجه دیالوگها را عوض میکردیم.* من قبل از آغاز کار، مراحل تحقیق را پیگیری میکردم البته سلحشور تیم قویای کنارش داشت.* در تمام مدت فیلم برداری، یک درگیری هم ایجاد نشد. محیط پر از ادب و احترام بود با همه شلوغ بودنش.* پنجم هر ماه، حقوق همه پرداخت میشد. وقتی تلویزیون دیر پول میداد، سلحشور از لینکهایش استفاده میکرد تا پرداخت به موقع باشد. او به خیلیها کمک مالی هم کرد.* بهتر بود سریال از قصه یوسف و زلیخا شروع میشد و با فلاش بک، بچگی یوسف را میدیدیم. البته نگاه سلحشور این بود که شرایط زندگی یوسف را مردم از اول ببینند.* آن قضیه – این که ایناروس بعد از ایمان آوردن دیگر شراب نمیآورد – را خودم گفتم بد است ولی توجهی نشد.* بعد از یک سال و نیم که دوباره به این جا برگشتم هم خاطراتم زنده شد، هم افسوس خوردم که چرا بخشی از آن از بین رفته. ای کاش مجسمهها و دیوار نگارهها، با مصالح بهتری ساخته میشد.* اجاره دکور این جا را به سلحشور میدهند؟ هر کس این حرف را زده مطلع نبوده، این جا مال صدا و سیماست شخصی نیست که کسی بخواهد پول بگیرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 462]